ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿 🌿🍃 🌿 #گمنام رما
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿
🌿🍃
🌿
#گمنام
رمان #عــ🌿ــشق_پایدار
#پـارتـ_بـیـستـم
فرشید
رفتیم جایی که لوکیشن داده بود
فاطمه خانم تپش قلب گرفته بود
جوری که میلرزید 😔
ایفون رو زدیم در باز شد
دو تا مرد قول پیکر وایساده بودن جلومون
فاطمه : داوود مون کجاست ؟
شارلوت : بهتره اروم باشی وگرنه بد میاری خانم خوشگله
فاطمه : ببند دهنتو داوود داداشم کو ؟
ساعد یه بدن انداخت جلومون
داوود : اخخ 😫
فاطمه : داووووود 😭
من : یاحسین 😱
داوود شکنجه شده بود
شارلوت : 😏 هارد !
من : هارد چی ؟
شارلوت : ساعد داوودشون رو وردار
من : وایسا ببینم چی میگی تو
شارلوت : نشنیدی گفتم هارد رو میخوام یا هارد یا داوود !
من : تو که نگفته بودی بیاریم
شارلوت : خب پس به سلامت داودتونم مال خودمون
فاطمه : نههههههههههههههههههه 😭 مگه اینکه از رو جنازم رد شین
مریم : فاطمه آروم باش
صدای گلوله اومد