eitaa logo
ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
167 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
72 فایل
ایݩجـاسربازۍدر رڪاب‌آقاروٺمریݧ مےڪݩیم✌🏻 پاٺوق‌عاشقـٰاۍ‌حاج قاسمッ شرایط تب♥ https://eitaa.com/joinchat/1755906139C60435d31ee ッرفیق ب گوشیمდ https://eitaa.com/joinchat/1748828251C89d6ed222b انتقادات وپیشنهادات: https://harfeto.timefriend.net/16081016251053
مشاهده در ایتا
دانلود
ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿 🌿🍃 🌿 #گمنام رمان
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿 🌿🍃 🌿 رمان 🌿ــشق_پایدار فاطمه شیفتم نبود رفتم خونه خوابیدم صبح گوشیم زنگ خورد دیدم مریم جواب دادم من : الو 😴 مریم : به به رئیس مارو صبح واسه ما گرفته خوابیده سردسته خوابالو🤭😂 من : بابا چ ربطی داره تو نبودی ندیدی عین خر داشتم کار میکردم 😂 انصاف داشته باش 🙁 مریم : باشه حالا گریه نکن 😂😜 من : خب گریه م میدی ☹️ مریم ; سوکوت کن بیا اداره ساعت 12 😤 من : هننننننننننن 😱 ساعت 12 ظهرههههه من کجای کارممم 😱😳🤯 مریم : پاشو بیا سرکار دخی خوابالو😂 اقامحسن داره میاد من : واقعااااااا لابد میخواد این پرونده لامصب رو درست کنه 😄 از ما که گذشت من یکی کمری شدم 😭😁 مریم : پاشو حاضر شو الان اقامحسن میاد میبینه سردسته مامورای امنیتی خانم نیست ابرو مون میره 😐 من : اومدم اومدم 😱 رفتم حاضر شدم سوار ماشین شدم وایییی 😣 درجه هام نیستتتت 😭 زنگ زدم مامان من : الو مامان تورو جان هرکی دوست داری به زینب بگو درجه هامو بیاره من نمیتونم نیم پوت هامو در بیارم 😭 مامان : اووو واسه چند قدم راه داری گریه میکنی الان به زینب میگم بیاره واست 😂 من : الهی قربونت شم مرسییی🤩 زینب : بیا بگیر این درجه هاتو منو تا اینجا کشوندی هواس پرت 🤣 من : اخ دستت درد نکنه 🤩🤩🤩🤩 سوار ماشین شدم درجه هامو کوبوندم به لباس رسیدم سایت مریم : به به سردسته مون رسید چ خوبم رسیدی من : بابا عینه ماشین مسابقاتی سرعت دادم نزدیک بود یه نفرو به فنا بدم 😂 زهرا : اینم از سردسته مون 😐😂 اقاداوود : ما اینیم دیگه 😂 اقافرشید : سریع سریع حاضر شید اقامحمد الان میاد کله هر 7 تامونو میکنه 🤣🤣🤣🤣🤣 زهرا : خوبه خوبه بخاطر یه نفر هممونو میکشن 😄 ادامه امروز