eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
17.5هزار ویدیو
70 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت198 بعد از ظهر روز پنج شنبه قرار بود مادر امیرزاده به خانمان بیاید. امیرزاده برایم پیام فرستاد که من زودتر به خانه بروم، خودش بعد از این که مادرش را به خانه‌ی ما برساند به مغازه برمی‌گردد. ولی من اصلا روی دیدن مادرش را نداشتم. اگر همه‌ی ماجرای تحقیق من و ساره را به خانواده‌ام می‌گفت چه، چه توضیحی داشتم که برای مادر بدهم. اصلا از رویش خجالت می‌کشیدم. نگاهی به ساعت مچی‌ام انداختم از ظهر خیلی گذشته بود. من حتی از استرس نتوانسته بودم ناهارم را بخورم. چند مشتری وارد مغازه شدند. خریدهای ریز و درشت زیادی داشتند و خیلی هم سخت پسند و سخت خرید بودند. مشتریهایی که بعد از این‌ها آمده بودند خرید کرده بودند و رفته بودند ولی اینها هنوز در تردید به سر می‌بردند. چند بار گوشی‌ام زنگ خورده بود و نتوانسته بودم جواب بدهم. بعد از خلوت شدن مغازه دوباره گوشی‌ام زنگ خورد. رستا بود. همین که جواب دادم گفت: –دختر پس کجایی؟ مادرش امد بیا دیگه. –رستا نیازی به بودن من نیست. اون من رو قبلا دیده، امده با مامان حرف بزنه، امروز مغازه شلوغه... صدایش بالا رفت. –یعنی چی دیده؟ کجا دیده؟ نکنه امده مغازه؟ اصلا دیده باشه، تو نباشی ناراحت نمیشه؟ بعدشم مامان که خبر نداره، اونوقت نیومدن تو براش سوال نمیشه؟ استرسم بیشتر شد. –نمیدونم. حالا اگر سرم خلوت شد یه تاکسی میگیرم میام. همین که قطع کردم دونفر برای خرید اسباب‌بازی وارد مغازه شدند. پشت سرشان امیرزاده هم آمد. تا مرا در مغازه دید چشم‌هایش گرد شد. فوری خودش را به پشت پیشخوان رساند. سرش را نزدیک گوشم کرد و پچ‌پچ کنان پرسید: –شما اینجا چی‌کار می‌کنید؟ مگه نباید الان خونتون باشید؟ یک حواسم به مشتری بود یک حواسم به امیرزاده. –راستش امروز مغازه خیلی شلوغ... حرفم را برید. –چرا به من زنگ نزدید؟ اصلا می‌بستید می‌رفتید. کارت مشتری را گرفتم و قیمت اسباب بازی را گفتم. امیرزاده کارت را از دستم گرفت و با خون‌سردی تصنعی گفت: –من براشون کارت رو می‌کشم شما بفرمایید آماده بشید باید زودتر برید خونه. به آشپزخانه رفتم و معطل به کابینت تکیه دادم. حال خوبی نداشتم. به چند دقیقه نرسید که او هم آمد. روبرویم ایستاد. گره‌ایی به ابروهایش انداخت. –شما چرا آماده نشدید؟ بعد خودش رفت و پالتوام را آورد و دستم داد و زمزمه کرد. –بپوشید بجنبید. بعد دور شد. پالتو را گرفتم ولی تکان نخوردم. راه رفته را برگشت و با تعجب نگاهم کرد. چشم‌هایم نم زدند و نگاهم را زیر انداختم. نزدیکم شد خیلی نزدیک، بعد آرام گفت: –حالتون خوب نیست؟ به زور آب دهانم را قورت دادم و نجوا کردم. –اگه مادرتون... اجازه نداد ادامه دهم. با لحن مهربانی گفت: –من که قبلا گفتم، مادرم رو توجیح کردم، هیچ حرفی در مورد اون روز نمیزنه. شما نگران این موضوع هستید؟ سرم را به علامت مثبت تکان دادم. کوتاه خندید و گوشه‌ی پالتو‌ام را که روی دستم بود را گرفت و به طرف بیرون مغازه راه افتاد. –باید خودم ببرمتون، بعد برگشت با لبخند نگاهم کرد. –الان مادر من حتی فکرشم نمی‌تونه بکنه که پسرش عروس خانم رو داره میاره سرقرار. جلوی در مغازه که رسیدیم ایستاد. پالتو را از من گرفت و برایم نگه داشت. –زود بپوشید بریم. خجالت زده گفتم: –بدید خودم می‌پو... شتاب زده گفت: –شما می‌خواستید بپوشید تا حالا پوشیده بودید و خونه بودید نه اینجا. شرمنده دستهایم را داخل آستین پالتوام کردم و پوشیدمش. بعد سربه زیر به طرف ماشین راه افتادم. لیلافتحی‌پور
بسم الله الرحمن الرحیم ذالجلال و الاکرام
✳️ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﮑﺮگزﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ... ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺫﻫﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ 2 ﻧﻔﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻗﺪﺭﺩﺍﻥ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﻢ ﻭ ﯾﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ... ﺩﻓﻌﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ...؟ قطعا به کسی که از تو تشکر کرده 👌👌😉 پس ﺷﮑﺮگزاﺭﯼ ﺭﺍ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﺑﻠﮑﻪ بابت ﺗﮏ ﺗﮏ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺮگزاﺭ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻋﻼﯾﻖ ﻭ .... ﺧﻮﺩ ﻟﯿﺴﺘﯽ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺷﮑﺮگزﺍﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ... خدا جان..... امروز آمدم بابت تک تک چیزایی که بهم دادی ازت تشکر کنم 🙏🏼 🙏🏼خدایاشکرت که میتونم ببینم و از زیبایی های جهانی که متعلق به تو هست لذت ببرم 🙏🏼خدایاشکرت که میتونم بشنوم 🙏🏼خدایاشکرت که بهم عقل سالم دادی 🙏🏼خدایاشکرت که میتونم روی پاهام بایستم 🙏🏼خدایاشکرت که میتونم با دستام بنویسم ......✍🏼 چند مورد هم شما بنویسید ☺️🙏 و در انتها هم سه مرتبه با حس خوب و عالی بگید: 🙏🏼خدایاشکرت 🙏🏼خدایاشکرت 🙏🏼خدایاشکرت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم... اَلسلامُ علی الحُــسین و علی علی بن الحُسین وَ عــــلی اُولاد الـحـسین و عَـــلی اصحاب الحسین ✍امام باقر علیه السلام فرمودند: شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دور می کند. ارزقنا کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍" اوّل العِبادَه اِنتظار الفَرَج " • که با "صبر" محقق خواهد شد... مولا‌یمان وعده داده که: او خواهد آمد... غررالحکم،حدیث۲۰۱۱ 🌥✨اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم. ‹🕊 قرار_مهدوی ‹🕊عجل علی ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
بی‌حضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد! اللّهم عجل لولیک الفرج 💔 صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!! بعد خود شهید چمران پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی رودخانه اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا