ذوالجــــناح
فضای دود و آتشی که در مقابل چشمهاش میدید، باعث میشد افکار مثبت در اعماق ذهنش رنگ ببازه. دلهرهای که
حستون نسبت بهش رو بهم بگید.
بذارید اینطوری براتون بگم که اگر یگانه گذشته رو ترسیم کرده باشه، من تصویری از "حال" همون ماجرا رو ساختم.
هدایت شده از درختِ هجده ساله.
تو چنلم میگم 🤌🏻
من قشنگ داشتم خودتو توی این فضا تصور میکردم!(اگه تو پینترست ، عکسی شبیه به تصوراتم پیدا کردم برات میفرستم!)
هرچی بیشتر میخوندم و پایین تر میرفتم لبخندم بزرگ تر میشد و ذوقم بیشتر››
اون فضایی که توصیف کردی ، اونجا که به تخته سنگ تکیه دادی ، اونجا که اون نورِ متصل به خودت و الهه مخصوص خودت رو دیدی ، اون حسی که وقتی شونهت رو لمس کردم داشتی ، اون موقع که رفتی سمت اسبت و همه اینا ››
بعد به تهش که رسیدم و با جملهی راستی اسمت یگانه بود ، برخورد کردم دوباره با ذوق برگشتم و لحظات همصحبتیِ مون و یگانه رو خوندم 🥲💙
و درکل اون نوع تعریف کردن و نوشتنت عالی و بینقص بود !
من موقع خوندنش پر از ذوق بودم(✯ᴗ✯)
مون اصن این متنت ۱۰ از ۱۰🤌🏻
ذوالجــــناح
تو چنلم میگم 🤌🏻 من قشنگ داشتم خودتو توی این فضا تصور میکردم!(اگه تو پینترست ، عکسی شبیه به تصوراتم
خب همین متنت کافی بود تا روزم قشنگ بشه🙂♡
ذوالجــــناح
باشه ولی زبانم قاصره از این همه زیبایی و شکوه یه متن
:)))))) ذوقیم میکنید
داشتم دنبال تیشرتم میگشتم تو چمدون، پیداش کردم و کشیدمش بیرون و درنهایت دیدم خیلی کوچولو شده:)
خیلی خیلیییی.
داشتم دنبال علت کوچولو شدنش میگشتم😂😂😂😂
بعد متوجه شدم تیشرت داداش کوچیکمه که من تابحال بهش دقت نکرده بودم🥲
ذوالجــــناح
داشتم دنبال تیشرتم میگشتم تو چمدون، پیداش کردم و کشیدمش بیرون و درنهایت دیدم خیلی کوچولو شده:) خیلی
خودتون ببینید چه شبیهنننن😂😂😂
هدایت شده از ‹ 𝙋𝙖𝙣𝙖𝙝𝙦𝙖𝙝 | 🇵🇸 ›
خیلیییییی خفن بودددد:))))))) !!!
خودمو توی اون فضا احساس کردم، انگار حضور داشتمممم🥲🥲🥲❤️🔥!
خیلی قشنگه موننننننن😭💖