eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
734 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
271 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت بی رمق اینجا باریک است به اندازه نگاه بی رمق تو به اندازه‌ی سکوت شبهایت درغروب‌های خالی از صدا در میان سوسوی ستارگان نشسته‌ای که بیاید با نگاه نرگسانه‌اش تا با او بخوانی سرود زندگی را تو می مانی تا انتهای تاریخ و می‌درخشی با دلی گرسنه‌ ولی لبریز از محبت از عشق از امید نم نم اشک‌سردت یک جهان را گرم خواهد کرد و جمع می‌شود بساط تزویرشان کاخ‌هایشان می شکند تو می‌مانی نمی شکنی! کجایید چرا ساکتید گیاهخواران حامیان حیوانات حامیان دروغین محیط زیست شما انسان خوارید آی و‌جترین... ها vegetarian آب کنید گوشت کودکان غزه را! خاک شوید،خاک شوید و زن زندگی آزادیتان را با خود خاک کنید که انسانم آرزوست! ✍طاهره‌موحدی‌پور @AFKAREHOWZAVI
«آخرین روزهای زمستان» روزنوشت 📝 طیبه روستا 🇮🇷روزسی‌ونهم،دوشنبه۳٠تیرماه۱۴٠۴ در اتاقک فیزیوتراپی هیچ خبری از دنیای بیرون نیست. همه سرهایشان را در لاکشان فرو کرده و حواسشان به درد کمر و پا و شانه و گردن‌ خودشان است. حق هم دارند. درد است دیگر، نمی‌گذارد شب‌ها چشم روی هم بگذارند. حواس آدم‌ها اینجا فقط به تیک‌تیکِ ضربه‌ها و جریان تند برق است که بی‌وقفه زیر پوستشان می‌خزد. جریانی که هیچ چیز را یادشان نمی‌اندازد جز کارهای روزمره‌ای که اگر الان اینجا نبودند باید سرشان به آن گرم میشد تا زندگی پیش برود. چند دقیقه‌ای که می‌گذرد، ضربه‌ها تمام می‌شوند. فیزیوتراپ می‌گوید خبرم کنید تا درجه‌ی دستگاه را زیاد کنم، بدن بی‌حس می‌شود و جریان برق را نمی‌فهمید. درجه هر چند دقیقه یک بار زیاد می‌شود، مثل خبرهایی که از سال و ماه و حتی روز و ساعت هم گذشته و لحظه‌ای شده است. مثلا باید محاسبه کنم که الان بین دقیقه‌ی پنجم و ششم بعد از ساعت هشت صبح، چند تا کودک در غزه از گرسنگی جان دادند؟ چند تا نوجوان در حال دویدن برای یک تکه نان، شکار گلوله‌ها شدند؟ انگار کن شصت و یکِ هجریِ قمری پهن شده یک گوشه‌ای از دنیای امروز و دوربین‌ها از لبهای سفید علی‌اصغر و تیر سه‌شعبه‌ی حرمله فیلم‌هایی با کیفیت عالی می‌گیرند. ربابه‌خاتون دیگر نای گریه ندارد و بی‌بی رقیه بهانه‌ی بابا گرفته. دنیا نشسته پای مانیتورهایی که تصاویر فول‌اچ‌دی از ذبح شدن پخش می‌کند و قرمزِ خون‌هایش حتی طبیعی‌تر از خون واقعی انسان است. یادم می‌افتد به قصه‌ی شیخ فضل الله نوری. مردم نشسته‌اند پای چوبه‌ی دار و اشک می‌ریزند! چند تا کوچه آنطرفتر عده‌ای قمه می‌زنند! و نفس های شیخ عینِ آبِ خوردن تمام می‌شود. تکرارِ تاریخ زشت‌ترین حادثه برای آدمهاست. ناس را برای همین تکرارها گفته‌اند. دوباره یادش می‌رود، سرش را فرو می‌کند توی لاکش و دوباره باید از سرخط شروع کند. نفس‌ها دارد تمام می‌شود. بدن دنیا به دردناک‌ترین شکل ممکن دچار بی‌حسیِ نفرت‌انگیزیست و کدام جریان و با چه قدرتی زنده‌اش می‌کند؟ برای کربلای امروز، هیچ نامی جز کربلای غزه در فرهنگ لغاتم پیدا نمی‌کنم. 🔻بنیاد خیریه ام‌الیتامی خدیجة الکبری (س) واسطه کمک‌های شما به مظلومان غزه 🆔 @bonyadkhadijah @AFKAREHOWZAVI
🌱«درگیر شدن» ✍به قلم طیبه فرید دیروز آرمیتا رضایی نژاد می گفت اشتباهی به «جنگ دوازده روزه» می گویند جنگ دوازده روزه! من چند هزار روز است که پدرم را ندیدم! حق با آرمیتاست! جنگ را آدم درگیر می فهمد! آدمی که خسارت داده. نمود و بروزش می شود آن دوازده روز. و ما تمام روزهای قبل و بعد از آن دوازده روز را در حال جنگ بودیم و حواسمان نبود. آن دوازده روز تکان بود! تا دست و پایمان که سِر شده و چشم‌هایمان که گرم بیدار شود. بعضی ها یک جوری جنگ را چشیدند که وقتی شیر آب را باز می کنند باورشان نمی شود با آب تصفیه دارند دستشان را می شورند. باورشان نمی شود هر لحظه اراده کنند دوشاخه را بزنند به پریز تلفنشان شارژ می شود. انتخاب بین خامه با مربای آلبالو و اُملت برای صبحانه برایشان یک شوخی مضحک می شود... بعضی ها جنگ باورشان شده! جنگ را عین جنگ زده ها جدی گرفتند. مستی ناشی از عافیت طلبی روزهای سلم را گذاشته اند دمِ در توی بازیافت. جنگ اخلاق آدم را عوض می کند. چند روز است از بس صورت های لاغر و چشم های گود و لب های بی حس و اسکلت های روکش دار دیدم دست و دلم به نوشتن نمی رود. توی جاده بیرون شهر «خانم خمیس» را خان یونس می بینم گرد و خاک غزه نشسته روی سر و پکالم. همه اشیا و وسایل خانه به طرز آگاهانه ای غزه را برایم یادآوری می کند. حتی آلبوم عکس های عروسی... یعنی این روزها توی غزه کسی عاشق کسی می شود؟! زندگی و اولویت های آدم عوض می شود وقتی آدم هایی آن طرف دنیا توی صف مردن ایستادند. یک قلمش آن صورت های لاغر است! زنی که دوسال است شبانه روز با روسری و مانتو زندگی کرده ، بچه ای که نه ماه با دل امید تنگی و تاریکی رحم مادرش را گذرانده و به دنیا آمده برای زندگی اما اسرائیل دست و پایش را گرفته و مردی که .... علی ای حال جنگ غزه به ما ربط دارد. گواهش همین گرد و خاکی که روی سرمان نشسته... بد است جنگ بیاید و ما همه همتمان پس انداز و ذخیره باشد. بد است کاسه چه کنم چه کنم دستمان بگیریم و بگوئیم ما که کاری از دستمان بر نمی آید. به زودی درباره غزه از ما می پرسند! از اسکلت های روکش داری که هزینه بیداری مردم دنیا را دادند.... هزینه اینکه ما معنی شر مطلق بودن اسرائیل را بفهمیم. گاهی هزینه بیداری آدم خیلی گران تمام می شود... به مردم غزه کمک کنید با دعا با پول با تبیین. @AFKAREHOWZAVI
اگر یک عیار جهانی برای سنجش حقانیت بخواهیم آن مصائب مردم غزه است. ✍طاهره قادری آن کسانی که سالیان دراز درباره عدالت، آزادی، صلح و نوع دوستی بحث می‌کنند اکنون در قضیه غزه بطور کامل سکوت کردند! گفتمان عدالت خواهی و اخلاق آنها، سالهاست صفحات مجازی را پر کرده است، اما اکنون در دنیای واقعی برای کشته شدن هزاران انسان بی گناه فریادی نمیزنند! آیا داعیان روشنفکری، در قضیه غزه، هیچ روشنگری کرده اند؟ از سلبریتی‌هایی که برای فوت سگشان عزادار می‌شدند چه خبر؟ آیا کشتار هزاران کودک بی گناه آنان را عزادار نکرده است؟ آنها که میلیون ها تومن برای غذای سگ و گربه شان هزینه میکنند این روزها از گرسنگی و ضعف مردان و زنان و کودکان غزه اطلاع دارند ؟ @AFKAREHOWZAVI
📌غزه زخمی زخمی شده و دوا ندارد غزه بی آب شده، نوا ندارد غزه این مدعیان پست تر از حیوان سیرند ولی غذا ندارد غزه سید محمد حسین ابوترابی 🔸طراح : اسامه الحاج پایگاه هنر و محتوای ایرانیوم@iraniyom 🔹️https://eitaa.com/smhabootorabi @shaeranehowzavi
به‌نام‌او «اگر این کنی...» این روزها بیشتر فکر می‌کنم. انگار چشمانم بیشتر نعمت می‌بیند. حتی همان چیزهایی که قبلاً نعمت به حساب نمی‌آمد. دانه‌های برنج توی سفره، انگار باارزش‌تر شده. آبی که از دوش حمام می‌آید با اهمیت‌تر شده. انگار نان بابرکت‌تر شده... کمی هم غذا توی گلویم گیر می‌کند. مشکل از غذا که نیست، غذا همان است و گلو همان. مشکل از غصه است، از خجالت است. خجالت زده‌ام برای آبی که می‌خورم و فرزند فلسطین تشنه است. خجالت زده‌ام برای تمام روضه‌هایی که شنیدم و امروز در غزه می‌بینم. این خجالت بدچیزی است. انگار باید رجوع کنی‌ به خودت، به این که من چقدر می‌توانستم به غزه کمک کنم و نکردم. مثلاً توانستم از چادر نشان کرده در سامرا که چشمم را گرفته بود، بگذرم؟! یا از کلی فانتزی‌های سر کوچه، توی پاساژ، توی خیابان خیام؟ سالاریه؟ ▫️▫️▫️ فلسطین ببخش من را برای دوست داشتن عافیت‌طلبانه‌ام. ببخش که عافیت زندگی زیر پرچم من را از مظلومیت تو غافل کرد. ببخش که این شدم این که باید بشنوم طفل تو از گرسنگی بمیرد و من از غصه نمیرم. این شرم کشنده است. شرم روزهایی که روضه مجسم شده است. از تو چه پنهان که من را به سخت جانی خود این گمان نبود... ▫️▫️▫️ من کار ندارم که آل سعود هیچ غلطی نمی‌کند، من حالم از خودم بد است. من از مصر ناامیدم ولی امید داشتم روزی به درد فرزندان پیامبر(ص) بخورم؛ ولی الان پای در گِل عادات سخیفم. اصلا بیا من را... ما را... ببخش. ببخش و ما را با آل سعود و ترکیه، مصر و اردن توی یک کفه نگذار که اگر این کنی، من این ننگ را به کجا برم؟ @AFKAREHOWZAVI
. محاصره غزه؛ حجت آخر برای وجدان معطّل جهان امروز .... ✍م. میرزاده در کربلا، آنگاه که تیرهای دشمن راه هر فریادی را برید و عطش، گلوی خیمه‌ها را به آتش کشید، امام، حجت آخر را پیش روی تاریخ گذاشت؛ نه با شمشیر که با گهواره‌ای کوچک. حسین(ع) با تمام شکوهش، از انسانیت فریاد زد، گویی می‌گفت: «اگر با ما سر جنگ دارید، با این طفل چه‌کار دارید؟ اگر آزادگی را فراموش کرده‌اید و جوانمردی را هم پایمال ساخته‌اید، آیا ذره‌ای انسانیت در شما نمانده است؟» این لحظه، فطری‌ترین و ناب‌ترین لحظه کربلاست؛ جایی که تاریخ دیگر از شجاعت و آزادگی سخن نمی‌گوید، بلکه به فریاد انسانیت برمی‌خیزد. کربلا، یک روز و یک سرزمین نبود؛ روح عاشورا در هرکجا که مظلوم و بی‌دفاعی باشد، زنده می‌شود. امروز ، همان فریاد خاموشِ علی‌اصغر است. مردمی که نه سلاحی دارند و نه پناهگاهی؛ کودکانشان با چشمانی خشکیده از عطش، به آسمان خیره شده‌اند. این‌جا دیگر سخن از سیاست و مرزها نیست؛ اینجا مرز انسانیت است که در محک آزمون قرار داده شده..... ، زخمی است، اما هنوز نفس می‌کشد و زمینیان را صدا می‌زند: «آیا کسی هست که بویی از انسانیت برده باشد؟» ای حکام عرب! اگر هنوز ذرّه‌ای غیرت در وجودتان باقی مانده، برخیزید! بدانید که سکوت شما، تبر زدن بر ریشه شرافت آدمی است. سازمان‌های حقوق بی بشری که هر روز در برابر آیینه دروغین عدالت لبخند زده و تنها ابراز نگرانی می‌کنند، امروز با دستان خون‌آلود مستکبرین دست به دست هم داده‌اند و رسانه‌های پرمدّعا، به جای فریاد، خاکستر سکوت بر چهره حقیقت پاشیده‌اند.... آخر چگونه می‌توانید ساکت بمانید و چه توجیهی برای این تعلّل دارید؟؟!! تاریخ، ننگ این بی‌تفاوتی را هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد. @AFKAREHOWZAVI
. غزه قهرمان ✍فرزانه جعفری یهود چگونه خود را نژاد برتر میداند درحالی که خداوند فرمود: والله لا یحب الظالمین یهود خجالت نمیکشد دم از هولوکاست میزند پس هزاران کشتار خونین غزه چه میشود؟ غزه بسوز که دشمن تو مصداق «اولئک كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» است. غزه بسوز اما ناامید نباش «لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» غزه بسوز اما بدان که به زودی متی نصرالله های تو جواب میدهد و دشمن تو به غضب الهی دچار میشود «وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» و ذلت را تجربه خواهد کرد.«و ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ» غزه بسوز اما بدان برد با توست و «مکر الله و الله خیر الماکرین» غزه بسوز ولی بدان بزودی آه کودکانت دامن این شجره خبیث را خواهد گرفت و طومارش را در هم میپیچد «أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا» غزه میدانم دلت خون است از به خاک و خون کشیدن زنان و کودکانت اما همچنان در مقابل این گوساله پرست ها مقاومت کن که روزی اینها «فاقتلوا انفسکم» خواهند شد. غزه کسی تو را میکوبد که «يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ» است و هرکس هم از تو دفاع میکند میکوبد او را «وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ» اما این دشمن پست غافل است که خداوند فرمود: «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» غزه بسوز اما آرام بگیر «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» @AFKAREHOWZAVI
آه غَزّه و ما ادراک غزه ✍بتول آرست مرا ببخش که سیر خوابیدم و تو گرسنه بودی مرا ببخش که من سرپناه داشتم و تو ... قلمم عاجز از توصیف دردهای توست کاش اسمت را باریکه ی غزه نمی گذاشتند شاید اینقدر نحیف و لاغر نمیشدی ... آه از درد بی امانت آه از فریاد بی صدایت کاش صالح اعلاء برایت بخواند « کاش من همه بودم با همه دهان ها تو را صدا میزدم...» شاید صدایش به گوش جهانیان میرسید آااااه غزه ی صبور آاااه غزه ی مقاوم آااه غزه ی با ایمان و تو چقدر مقتدرانه با دست خالی به جنگ کفر تا دندان مسلح رفتی آه یحییٰ کِی از تو بنویسم ؟ از رشادت هایت بگویم که چگونه یک تنه لرزه بر اندام یک لشگر انداختی یا از مظلومیتت که بعد از شهادتت گفتند تو سه روز بود گرسنه بودی و در میدان می‌جنگیدی آاه غزه من در مقابل پروردگار از خودم چگونه دفاع کنم که در قبالت چه کردم ؟ ای مقتدرِ مظلوم ای غزه ی بی پناه سینه مالامال درد است ، ای دریغا .... «کاش می‌شد که تو با معجزه ای برخیزی ...» @AFKAREHOWZAVI
«چارچوب بی انسانیت» گاهی دلم می‌خواهد تمام اصوات ذهنم، مانند آن نوار صوتِ خالی دوران نوجوانی مان، پاک و خالی باشد. آخر هرچه با چرتکه‌ی فکرم، تمامی آنچه در غزه این روزها می گذرد را مرور می کنم، به چارچوبی برای نقش انسانیت در اسم آدمیت نمی رسم! می دانم که در این روزها که پی در پی گذشت؛ حتماً خنده‌ی صهیونیست بر مرگ کودک گرسنه‌ی غزه، در برابر بذل اربعینی عشقِ یارانِ حسین علیه السلام، یک بخچه پر از غصه را ‌بر کوله‌‌بار زائرانِ طریق کربلا اضافه کرده بود. می دانم خیلی از ما به چارچوب تعریفی انسانیت در رفتار اروپائیان، همچون یک نمایش کمدی اندوهناک نگریستیم. باآنکه زمانه، جای لبخند را بر لبانِ اهل فهم باقی نگذاشته؛ اما بی تعارف باید از ارسال کشتی های پر از سلاح برای اسرائیل، توسط همان کشورهایی که فلسطین را به رسمیت شناختند، مثل کارناول های شادی فرهنگ‌ بی تمدن‌شان یاد کرد! در این میان اما، رساندن آن شش هزار محموله غذایی چین به غزه با اسکورت جنگنده ها، چارچوب دیگری از انسانیت را به نمایش گذاشت؛ بی انسانیت آنورِ دنیا که به یکتا پرستی مدعی است؛ برای قتل و عامِ خدا پرستان، سلاح کشتار می فرستد و بی خدایان یگانه‌ی این سوی دنیا، درس انسانیت را تعلیم می دهند! بریدن صدای خبرنگاران غزه را نیز باید با دید فراتری نگاه کرد؛ آنقدر که دیگر برای رسیدن اخبارِ نسل کشی فلسطینی‌ها، شاید به اخبار آسمان ها، نیازمند شویم! می خواهم بگویم؛ انسانیت مانند کشته های بیگناه غزه، هنوز نمی داند چرا چنین مرگ تدریجی را تجربه می کند! چه باید کرد برای انسانیتی که از فکر گرسنگی و تشنگی فرزندان آدم، به آستانه‌ی جنون رسیده است… ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @AFKAREHOWZAVI
به‌نام‌او «انسانیتی که دارد یواش‌یواش زیر علامت سؤال می‌رود...» وقتی که قرار می‌شود بیمارستان را مستقیم بزنند، شهادت تو که دیگر عجیب نیست بانو! راستش قرار بود بد باشد، قرار بود عجیب باشد، قرار بود خلاف تمام قوانین بین‌المللی باشد؛ قرار بود که بازخواست شود هرکسی که... هر کشوری که... هر دولتی که به بیمارستان حمله کند، به خبرنگار رحم نکند... اما خبری نیست. سازمان ملل خواب است. ما به این مدل خواب می‌گوییم خرگوشی. خودش را به خواب زده، انگار رودربایستی دارد با اسرائیلی که نه دولت است، نه ملت است و نه کشور، نمی‌دانم چرا... شهادتت مبارک بانو! گوارای وجودت... چه خوب شد شهید شدی، صدایش را در نیاور، وگرنه گرسنگی نمی‌دانم با تو چه می‌کرد! ولی بدان مقابل خبیث‌ترین موجود جهان ایستادی. جای درست تاریخ بودی. تو که آن بالا نشستی، بانو! برای ما هم دعا کن که در این عصر خطا و خطر در این ایام غربال آخرالزمانی، شرمنده مردم فلسطین نشویم... شرمنده خودمان نشویم. دعا کن ما هم به قاعده خودمان کاری کنیم برای غزه برای فلسطین و برای انسانیت، انسانیتی که دارد یواش‌یواش زیر علامت سؤال می‌رود. 🖊 فاطمه میری‌طایفه‌فرد @AFKAREHOWZAVI
🌱«قهرمان من» ✍به قلم طیبه فرید برادر من آن سنی مجاهدیست که در طوفان حوادث دور ایمانش را کوفیه می پیچد و بر نبی مجاهدِ شهید و فرزندان و صحابی اش درود می فرستد و به وقت جهاد لباس رزم پوشیده و پشت در پشت حقیقت وسط کارزار جنگ، مردانه هماورد طلبی می کند ، مردانه می جنگد و مردانه شهید می شود. مردی که نه ربیع قرمز می پوشد و فحاشی می کند و بالا و پائین می پرد برادر نیست!هفت پشت غریبه است. مقلد های پسر ابوطالب را در صحنه حوادث سهمگین باید دید. در حالی که جمجمه هایشان را به خدا سپرده اند.... خوارج هم از قرآن به اندازه ظرف کوچکِ زنگ زده و سوراخ فهم‌شان برداشتند.... @AFKAREHOWZAVI