eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
1.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
285 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا زهرا (سلام الله علیها)در را باز کرد؟ پرسشی که غالباً در جامعه کنونی مطرح می شود این است که مگر جز فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کسی در منزل نبود که باید یک زن باردار به پشت در می آمد؟ و اصلاً چگونه زنی که خود را حتی از نابینایان می پوشاند حاضر شده با وجود حضور همسر در منزل با مردان روبرو شود؟ قاضی نورالله شوشتری می گوید: برخی از منحرفان در دل مردم انداختند که علی علیه السلام به سبب شدت مصیبت پیامبر، از تصدی منصب خلافت خودداری کرده و در خانه اش به اندو ه و ماتم نشسته است.(احقاق الحق، ج۲، ص۳۴۷_۳۴۸) علامه سید جعفر مرتضی در پاسخ به به این پرسش می نویسد: طبق اخبار وارده، عمر در نامه ای که به معاویه نوشته اذعان داشته که علی علیه السلام از خلافت انصراف داده و به عهده ی مسلمانان گذاشت تا مبادا بین مردم اختلاف افتد.( بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۹۲_۲۹۴) با توجه به گزارش های وارده، طولی نمی کشید که حقیقت پرده از نقاب تزویر بکشد پس باید به سرعت چاره ای می اندیشیدند. به در خانه امیرالمومنین (علیه السلام) رفتند تا اوضاع را به گونه ای که به نفع آنان تمام شود تغییر دهند و از ایشان به اجبار برای خود بیعت بگیرند. ولی بر خلاف تصورشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) به پشت در آمد و تزویر تبلیغاتی آنان بر ملا شده و رسوا شدند. نظر علامه سید جعفر مرتضی قابل تامل است که: اگر علی (علیه السلام) پشت در می آمد مهاجمان با بدخواهی و کینه توزی هر چه بیشتر و پرده دری هر چه فزونتر خانواده ی امام علی (علیه السلام) را مورد تهاجم قرار می دادند، و یگانه روزنه ی شناخت حق از همه ی مردم، حتی از همه نسل ها گرفته می شد و شاید هیچ یک از ما نه شیعه ی علی (علیه السلام) بودیم و نه حق و صداقت او را می شناختیم. برخورد آنان با زهرا (سلام الله علیها) قدرت صحنه سازی آنان را گرفت و همه ی توطئه ها و نقشه های شیطانیشان را نقش بر آب کرد و توان هر گونه تحریف و تزویر حقایق و وقایع را از آنان گرفته شد. آشکار شدن ماهیت این قوم و معرفی آنان به عنوان متجاوز و ظالم به مردم، فقط و فقط با اقدام زهرا (سلام الله علیها) برای باز کردن در، امکان پذیر بود. پاسخ دادن زهرا (سلام الله علیها) از ترس بازداشت امام علی (علیه السلام) نبود بلکه به هدف نقش بر آب کردن توطئه ی مهاجمان بود و به رغم مصائبی که امیرالمومنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) در این راه متحمل شدند از این ماموریت سربلند بیرون آمدند. ( رنج های حضرت زهرا سلام الله علیها، ص ۲۴۸_۲۶۰) هیچ گاه به این حادثه از این نقطه نظر ننگریسته بودم و در آن تامل نکرده بودم.حضرت زهرا (سلام الله علیها) افزون بر نقش همسری و تربیت فرزندانی چون حسنین و زینبین علیهم السلام وظایف دیگری برایش تعریف شده بود. ابتدا باید از حق خود دفاع می کرد و میراث غصب شده اش را می طلبید، تا ثابت کند که غاصبان، حتی پای بند به قانون الهی نیستند. سپس نقاب از چهره ی تزویر بر می داشت و مانع انحراف حقیقت می شد. نقش اساسی دیگرش، دفاع از ولی امر و امامش بود که تا پای جان بر این اعتقاد و باور ایستاد. و در مرحله بعد ابراز نارضایتی آشکار از غاصبان خلافت بود تا ثابت کند که خداوند از آنان در خشم است. و ضربه ی کاری را با وصیتش بر آنان فرود آورد. خوشا به حال فاطمه زهرا( سلام الله علیها) !!. چه زیبا خداوند دعایش را به مقام اجابت رسانید:" الهی اِستَعملنی لِما خَلَقتنی لَه؛ خدایا من را در کاری که برای آن کار خلقم کرده‌ای، به کار بگیر". ✍زهرا السادات محمدی @AFKAREHOWZAVI
🌱«ما ابراهیم نبودیم» ✍️به قلم طیبه فرید خدا هوای بچه های مردم را دارد. مثلا همین اسماعیلِ داستان های ابراهیم. بابایش پیغمبر بود! پیغمبری که خودش تنهایی جماعت به حساب می آمد و خدا درباره اش گفت«إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً». خدا هوای بچه‌های مردم را دارد حتی اگر کار را دست من و تو سپرده باشد! من و توئی که مبعوث شدیم پیامبر بچه‌های مردم باشیم! مدرسه و کانون فرهنگی که نه! انگار پا گذاشته ایم توی آتش. آتشی که خیال ندارد برای من و تو بردا وسلاما شود! امتحان من و تو سخت تر از این حرف هاست. حتی سخت تر از ابتلای ابراهیم. آخر ابراهیم خودش تنهایی یک امت بود! من و تو غالبا در اقلیتیم! آتشِ من و تو با آتش ابراهیم فرق دارد. امتحان او اسماعیلی بود که با پای خودش راه افتاد سمت قربانگاه. هیچکس برای اینکه پسرش را از چنگش در بیاورد با او رقابت نکرد. دشمنی نمرود با او حتی سر اسماعیل نبود. سر قصه پیغمبری اش بود. اما ما با اسماعیلهایمان می رویم توی آتش...آتشی که خیال گلستان شدن ندارد. آتشی که برای ابراهیم توی قربانگاه گلستان شد! درست همان موقع که جبرئیل به چاقو گفت «خداوندگار فرمان داده گلوی پسر یک امت را نبُری». آتش ما و ابراهیم باهم فرق دارد. امتحان من و تو خیلی پیچیده تر است! و امتحان بچه هایی که عین اسماعیل دستشان را گذاشته اند توی دست ما. اسماعیل با پای خودش رفت!اصلا خودش به ابراهیم گفت «پدر زودتر مرا به قربانگاه ببر» اما بچه‌های ما توی راه ده بار دستشان را از دست های ما بیرون می کشند! از دستِ ما که عصمت نداریم و مجبوریم با شیطان درونمان کل بیندازیم. مثل ابراهیم به تنهایی یک امت نیستیم و پشت سرمان آتشست و پیش رویمان قربانگاه! راست و چپ مان را هم قوم ثمود و لوط پر کرده اند. جاهای خالی را هم با بنی اسرائیل! اسماعیل هایمان توی شلوغی های راه، گاهی خدا را فراموش می کنند! توی فاصله خانه تا کوه صد تا شاید هم هزار تا قربانگاه برایشان خواب دیدند! ما قوم برگزیده نبودیم اما گذاشتنمان‌وسط این روزهای سخت. عصاره رذائل همه مردم تاریخ را ریختند توی بساط دستفروش های توی مسیر ما و اسماعیل هایمان. اسماعیل هایی که مادر و پدرشان از ترس نمرود دستشان را گذاشته اند توی دست های ما. نمرودی که با نمرود ابراهیم فرق دارد! صدبار شاید هم هزار بار پلیدتر... می بینی؟ ما مبعوث شدیم اما شبیه هیچ پیامبری نیستیم!عصای توی دست هایمان اژدها نمی شود. دم مسیحائی، حُجره های دیوار به دیوار ریه مان را پُر نکرده! مثل نوح و یونس و لوط مستجاب الدعوه نیستیم! ما پیامبرهای ساده ای هستیم که ندیده عاشق شدیم و دل دادیم. توی آتشی دائم الاحتراقیم. دارند اسماعیل هایمان را از چنگمان در می آورند. گاهی نوحیم و گاهی یونس، گاهی موسی و گاهی یوسف... بی هیچ معجزه ای! ما پیامبرهای معمولی و ساده ای هستیم که گاهی برای امتمان اشک می ریزیم. گاهی می سپاریمشان‌ به خدا، گاهی از چیزهایی که پشت سرمان می گویند سینه مان تنگ می شود و می رویم تو تاریکی چاه و شاید شکم ماهی... ما باید راه زنده کردن مرده ها را پیدا کنیم، عصایی بسازیم برای گذشتن از رود، کشتی برای نجات امتمان از عذاب... «ما ابراهیم نبودیم» ما پـر از اقتضائات آدم‌های معمولی هستیم! عصمت نداریم و مجبوریم با شیطان درونمان کل بیندازیم. مثل ابراهیم به تنهایی یک امت نیستیم اما برای خدا قیام می کنیم گاهی مَثنی و گاهی فُرادی. پشت سرمان آتشست و پیش رویمان قربانگاه! راست و چپ مان را هم قوم ثمود و لوط پر کرده اند. اما خدا چقدر ما را آدم میدان و مبارزه دیده که درست گذاشتتمان وسط این روزها بین امتِ در محاصره تا بی معجزه معلم باشیم. که «معلمی شغل انبیاست». https://eitaa.com/tayebefarid @AFKAREHOWZAVI
❇️بی‌نشان نیست _«دوست داری با توجه به چه چیزی در ۵۰ سال آینده شناخته بشی؟» یکی از فعالان سلطنت‌طلب در پاسخ گفته بود: «آزادی، چون در خودم حیوانی آزاد و رها می‌بینم!» انتشار این سخنان از سوی یکی از سربازان جنگ شناختی ۴۰۱ واکنش‌های‌ فراوانی برانگیخت. تمسخر و سرزنش‌ها بیشتر از آن‌که فقط نقد باشد، نشان از نوعی شرمساری در میان کاربران داشت. در واقع بخش‌هایی از بدنه اجتماعی که این سخنان را رد کردند، خود در لایه‌هایی از همان نگرش گرفتارند؛ نگرشی که هویت انسان را به بدن و غریزه فرو می‌کاهد و آزادی را در رهایی از هر قید اخلاقی می‌بیند.این طرز فکر در گزاره‌هایی چون «بدن من است اختیارش با خودم است» یا «آدم‌ها در انتخاب هویت جنسی آزادند» و «عقل فقط باید در خدمت لذت باشد» نمود دارد. در این گفتمان، انسان چیزی جز جسم و میل نیست و خوشبختی، بهره‌مندی حداکثری از لذت‌هاست. چنین نگاهی در نهایت به خودپرستی، منفعت‌طلبی و بی‌تفاوتی نسبت به دیگران می‌انجامد؛ همان حیوانیت مدرنی که در نقاب آزادی پنهان می‌شود. در برابر این نگاه، طی یک قرن اخیر در ایران جریانی عدالت‌خواه و خدا‌محور ایستاده که بر منافع حداکثری نوع انسان تأکید دارد. این جریان که در دهه ۵۰ به اوج اجتماعی خود رسید ریشه در یک انقلاب تاریخی بزرگتر دارد که هدفش آزادسازی انسان از بند خودخواهی بود.زودتر از آنچه تصور می شد پس از سفر ابدی پیامبر، زمانی که منفعت‌طلبی جای آرمان‌خواهی نشست، زنی از خاندان وحی در برابر منفعت طلب و خودمحور و جاه طلبی های قوت گرفته از حیوانیت ایستاد و سکوت جامعه را شکست.فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها با فریاد عدالت و حقیقت،نسبت به بازگشت انسان به حیوانیت هشدار داد و برای پاسداری از آرمان انسان متعالی، بزرگ‌ترین رنج‌ها را به جان خرید. فاطمه سلام الله علیها بی نشان نیست،نشاندارترین زن تاریخ است که در قله خودآگاهی است.ایشان نه برای خویش، برای آینده همه فرزندان بشر ایستاد.فاطمه، مادر تاریخ و بیدارگر وجدان انسانی است. گریه بر مظلومیت او تنها یاد گذشته نیست، بازخوانی گفتمانی است که سعادت انسان را در عبودیت، عدالت و مبارزه با جاه‌طلبی می‌بیند.راهی که او گشود، همان مسیری است که خواهان زمامداری پیراسته از خودمحوری ،عدالت خواهی و حاکمیت آگاهان به منافع فراگیر و همه جانبه بشر بر پایه دین است؛دین همان چتری امن و فراگیری است که ضامن تحقق حقوق ابدی همه انسان‌ها، در دنیا و پس از آن خواهد بود. ✍فاطمه صادقی @AFKAREHOWZAVI
اشباح بدون ارواح ✍زینب الهی آری راست است که می گویند حقیقت تلخ است، میدانی چرا؟ چون تنها حدود ۵ماه از واقعه غدیر خم گذشته بود، یعنی درست همان روزی که پیشتازان تهنیت ‌گویی به امر ولايت با کلمه "بخّ بخّ"-که در لغت عرب نشانه تحسین و شگفتی است- سر رضایت تکان دادند و لبخند زهر آمیز زدند۱، حالا در فضای به ظاهر دینی جلودار تسدید ستون طاغوت در سقیفه بنی ساعده شده بودند. آنان که خود را از خویشان و نزدیکان پیامبر می‌خواندند و به «شجرهٔ رسول خدا» تمسک می‌جستند، در عمل، ثمرهٔ درخت نبوت و امامت را شکشتند۲. حتی زمانی که فاطمهٔ زهرا (سلام الله علیها)—که ریحانهٔ رسول خدا و یادگار نبوت بود—با استدلال‌های آتشین و خطبه‌های کوبنده به مقابله برخاست، آنان را از انحراف بازنداشت. بیان آیت الله جوادی آملی ذیل آیات مربوط به منافقان در سوره بقره چنین است: تا زمانی که روح انسان در کسی زنده باشد، او از قوه ادراک برخوردار است و همینکه فاقد آن شود یعنی اصل روح انسانی از وجودش رخت بر بسته است، از این رو به تعبیر حضرت امیر(علیه السلام) در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه آنان " اشباح بدون ارواح" هستند و گویا بین روح و بدن آنها فاصله است و بر فرض که که دارای روح انسانی هم باشند، ارتباطی بین ارواح و ابدان آنها نیست. مقصود حضرت این است، که عده ای جثه های بزرگی دارند ولى داراى عقل و درایتی که آنان را به حق برساند نیستند. در نتیجه انحراف از ولایت الهی به فقدان روح حقیقت جوی دینی آنان منجر می شود. داستان اشباح بدون ارواح در تاریک روزگار تاریخ نفوذ کرد و اگرچه یازده سراج منیر هدایت را یکی پس از دیگری شکست؛ اما وعده حق پابرجاست. بشارت این صبح فرا می رسد، جهان دمی تازه خواهد کرد و سراج چهاردهم- حجت بن الحسن العسکری (عج)- طلوع خواهد کرد تا انتقام همه معصومان و مظلومان را از ستمکاران تاریخ بستاند. خداوند به زیبایی و حقانیت فرموده است: "وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ" به راستی ما که امروز خود را پیرو مکتب اهل بیت (ع) می‌دانیم، آیا برای دفاع از حریم ولایت آماده‌ایم؟ آیا روح حقیقت‌جوی ما زنده است؟ آیا در تاریکی‌های عصر غیبت، چراغ ایمان را پاس داشته‌ایم؟ "مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ ٱلَّذِي ٱسْتَوْقَدَ نَارࣰا فَلَمَّآ أَضَآءَتْ مَا حَوْلَهُۥ ذَهَبَ ٱللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَٰتࣲ لَّا يُبْصِرُونَ"(بقره/١٧) ۱. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸،ص۲۲۱. ۲. خطبه ۶۷ نهج البلاغه[احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَة]. ۳. جوادی آملی، تسنیم، ج ۲، ص۳۳۸.   @AFKAREHOWZAVI
بانوی جهادگر ✍زهرا گندمکار حضرت زهرا ( س ) طلوع درخشانی است که از گریبان او ، خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است ؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن ، ستاره های فروزان ولایت قرار گرفته است . خدای متعال بی جهت و بدون دلیل به کسی امتیار نمیدهد بلکه او را امتحان می‌کند و بعد امتیاز می‌دهد. اراده قوی ، عزم راسخ ، گذشت و فداکاری فاطمه زهرا (س) در همان دوران کوتاه باعث شد خدا او را انتخاب کند، خیر کثیری که خداوند متعال در سوره مبارکه کوثر مژده آن را به پیامبر داد و فرمود : ( اِنا اَعطَیناکَ الکوثَر ) تأویل آن فاطمه زهرا است . خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند اما نتوانستند. و او توانست بشریت را نجات دهد. فاطمه زهرا فرشته نجات انسانها در طول تاریخ است و بخاطر همین ائمه ( ع ) برای آن بزرگوار حرمت قائل هستند و نسبت به او اظهار خشوع می‌کنند. دختری که لذت های دنیا،تشریفات و تجملات به خود راه نمیدهد ،اگر چه عمر کوتاهی داشت اما یک جهاد گر به تمام معنا و خستگی نا پذیر در دفاع از اسلام ، امامت و ولایت و حمایت از پیامبر و علی ( ع ) است و تا آخرین لحظه با وجود شکنجه های دشمنان در دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی پایبند بود و در همین راه به شهادت رسید. او در حالی که می‌تواند در عرصه جهاد رهبر و الگویی برای همه بشریت باشد ، در مادری. همسرداری، کد بانویی و تربیت فرزند اوج قله تصور است. ما باید احساس محبت به فاطمه زهرا را در زندگی خود پیاده کنیم و در پی محبت او ،باید اطاعت و پیروی از او را در سه لوحه زندگی خود قرار دهیم . خدا را شکرگزاریم به برکت وجود انقلاب اسلامی هر ساله مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا ، در دو دهه فاطمیه برگزار می‌شود و رهبر فرزانه انقلاب بر روی این مراسمات تاکید دارد ،تا ذکر مصائب و فضائل این بانوی بزرگوار هر ساله تکرار شود و سرمشق و الگویی برای ما بشریت شود. @AFKAREHOWZAVI
▫️ | تعارض‌گرایی شیعه و سنی؛ تخریب بنیادین جهان اسلام فرقه‌های انحرافی با ترویج خرافه‌ها تحت عنوان شعائر به‌ویژه در عزاداری، باعث تفریط و پراکندگی مردم از دین می‌شوند. آنان با تأکید بر بدعت‌هایی چون قمه‌زنی، عیدالزهراء، ایام محسنیه، همراه با تناقضات نظری و عملی، ماهیت انحرافی خود را آشکار می‌کنند. 🔗 متن کامل یادداشت 🔘@tasnimhowzeh | تسنیم
باران نمی بارد، شهر را خالی کنید ✍طاهره قادری ایران عزیز ما، از عنایات فرزندانش درین چهل و اندی سال اعجوبه هایی از ریاست جمهوری را به خود دیده و بر شانه هایش تحمل کرده است؛ فی المثل کرامتی از کرامات رئیس‌جمهوری فعلی این جمله علمی و بسیارقابل تأمل است که در سفر به کردستان گفته ؛ " اگر تا آذرماه در تهران باران نبارد باید آب را جیره‌بندی کنیم؛ اگر بازم نبارید باید تهران را خالی کنیم!" ایران جانِ ما می گوید: "فرزندانِ من! باید این واقعیت را بپذیرید؛ کسی را که بعنوان رئیس جمهوری فعلیِ مرز و بوم من و مجری خودتان انتخاب کردید، در همین سطح است! او به ‌جای امید آفرینی و چاره اندیشی، در چنین عالمی سیر و زندگی می‌کند" 📝بقول آن شاعر که گفت: مرغ نر را خروس می گویند    زن نو را عروس می گویند! نمد سبزوار از پشم است   زیر ابروی مردمان، چشم است! ۱۷ آبان ۱۴۰۴ @AFKAREHOWZAVI
وسواس زیبایی و اسارت در دام مد ✍🏻 زهرا کبیری پور _ عاطفه چقدر رنگ و روت پریده؟! _ می‌دونم، چون چند روزه فقط نون و پنیر می‌خورم. _ چرا؟! _ چون نوبت فیلر لبم رسیده، باید براش پول کنار بذارم. _ آخی عزیزم... من ماه پیش حال تو رو داشتم، می‌خواستم یه کیف بخرم، چقدر بدبختی کشیدم. این مکالمه بخشی از گفت‌وگوی دو دختر جوان با لباس‌های فرم یک رستوران، در یکی از ایستگاه‌های مترو بود؛ گفت‌وگویی که در میان شلوغی روزمره شنیدم و دلم شکست. دلم نه برای فقرشان، بلکه برای منجلابی از بی‌هویتی که نسل جوان ما در آن دست‌وپا می‌زند، سوخت. در دنیایی که «خودِ واقعی» به تدریج زیر لایه‌های تزریق فیلر، درگیر برند و بوتاکس دفن می‌شود، زیبایی دیگر معنا و عمق انسانی خود را از دست داده است. امروز بسیاری از دختران و پسران ما نه به دنبال زیبایی، که در پیِ تأیید و پذیرشی هستند که جامعه‌ای مصرف‌زده به آنان دیکته می‌کند. جامعه‌ای که به‌جای تشویق به رشد فکری و درونی، مدام چهره‌ی بی‌نقص، اندام ایده‌آل و کیف و کفش مارک‌دار را تبلیغ می‌کند. صنعت زیبایی و مُد، که می‌توانست ابزاری برای افزایش اعتمادبه‌نفس و نشاط باشد، به کابوسی تبدیل شده که هر روز چهره‌ی دیگری از خود نشان می‌دهد: چهره‌ی دختری که برای فیلر لب، از غذای خود می‌زند؛ یا پسری که برای خرید ساعت برند، وام می‌گیرد. همه می‌خواهند شبیه تصاویری باشند که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند، تصاویری که دروغین‌اند، اما قدرتی عجیب دارند؛ قدرتی که تا مغز استخوان نسل ما نفوذ کرده است. آیا وقت آن نرسیده که زیبایی را دوباره معنا کنیم؟! زیبایی در طبیعی‌بودن است، در رضایت از خویشتن، در اندیشیدن، در لبخندی که از درون می‌آید، نه از زیر پوستِ تزریق‌شده. شاید اگر کمی از بودجه‌ی مد و زیبایی را صرف پرورش اندیشه و فرهنگ کنیم، دیگر جوانی را نبینیم که میان گرسنگی و فیلر، فیلر را انتخاب کند. زیبایی اگر به بهای گرسنگی و از دست‌دادن هویت باشد، دیگر زیبایی نیست؛ اسارت است. @AFKAREHOWZAVI
سرکار خانم «فاطمه میری‌طایفه‌فرد» عضو هیئت تحریریه بانوان حوزوی، موفقیت شما در روایت نویسی رویداد «روایت محرم» دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام به عنوان رتبه اول تبریک می‌گوییم. امیدواریم این دستاورد که نشان از تلاش و ژرف‌اندیشی شما به مسائل تاریخی و فرهنگی است، آغازی بر یک مسیر متعالی باشد.ان شاءالله @AFKAREHOWZAVI
«اینجا هوا کم است» ✍ نه فقط شهر، بلکه تمام استان، در این چند روز و شاید چند ماه در محاصره است؛ نه محاصره‌ی دشمن، بلکه محاصره‌ی هوای آلوده… غلظت دود و آلودگی، نتیجه‌ی سوختن هور عظیم، چشمه‌های نفتی و زمین‌های شالیزاری است که پس از برداشت، کاه آن‌ها را آتش می‌زنند. از بی‌مسئولیتی مسئولان استان خسته‌ایم. تنها راهکاری که همیشه ارائه می‌دهند، یا تأخیر در آغاز کار و آموزش است یا تعطیلی! با این همه همکاری که با دولت عراق دارید، آیا نمی‌شود برای خاموش کردن هور هم دست همکاری داد؟ هر نقطه از خوزستان را که بگیری، زخمی است؛ زخمی ملتهب و دردناک. مردم این سرزمین خوش‌قلب، مهربان و صبورند و باز هم تکرار می‌کنم: صبور! اما حقشان این همه بی‌عدالتی و بی‌رحمی نیست. خوزستان را فقط از دست بعثی‌ها نجات دادید و بعد رهایش کردید؛ اما حالا که به دست کاسبانِ جان و مال مردم افتاده است! کسانی که نه برای انقلاب، نه برای رهبر، و نه برای حرمتِ خونِ شهیدان این سرزمین، احترامی قائل‌اند، کسی به فریادش نمیرسد. آیا در میان شما کسانی نیستند که تابع امر رهبری باشند و این مافیای زالو‌صفت را که به جان استان افتاده‌اند، کنار بزنند و جان تازه‌ای به خوزستان ببخشند؟ خسته‌ایم از مسئولانی که با نقاب انقلابی هستند، اما در اصل تبر به دست دارند، تمام شریان حیات خوزستان را یکی پس از دیگری از بین می‌برند. به قول شهید سردار سلیمانی: «کمک به مردم خوزستان مانند دفاع مقدس و دفاع از حرم است.» ــــــــــــــــــــــــــــــ «من به عنوان خوزستانی، بر خود تکلیف دانستم که از حق مردم استانم با قلمم دفاع کنم و صدای بی‌صدایان را به گوش مسئولان برسانم؛ چرا که سکوت در برابر ظلم و بی‌عدالتی، خیانت به خاک و مردمان خوزستان است.» @AFKAREHOWZAVI