eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
1.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
283 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ | تعارض‌گرایی شیعه و سنی؛ تخریب بنیادین جهان اسلام فرقه‌های انحرافی با ترویج خرافه‌ها تحت عنوان شعائر به‌ویژه در عزاداری، باعث تفریط و پراکندگی مردم از دین می‌شوند. آنان با تأکید بر بدعت‌هایی چون قمه‌زنی، عیدالزهراء، ایام محسنیه، همراه با تناقضات نظری و عملی، ماهیت انحرافی خود را آشکار می‌کنند. 🔗 متن کامل یادداشت 🔘@tasnimhowzeh | تسنیم
باران نمی بارد، شهر را خالی کنید ✍طاهره قادری ایران عزیز ما، از عنایات فرزندانش درین چهل و اندی سال اعجوبه هایی از ریاست جمهوری را به خود دیده و بر شانه هایش تحمل کرده است؛ فی المثل کرامتی از کرامات رئیس‌جمهوری فعلی این جمله علمی و بسیارقابل تأمل است که در سفر به کردستان گفته ؛ " اگر تا آذرماه در تهران باران نبارد باید آب را جیره‌بندی کنیم؛ اگر بازم نبارید باید تهران را خالی کنیم!" ایران جانِ ما می گوید: "فرزندانِ من! باید این واقعیت را بپذیرید؛ کسی را که بعنوان رئیس جمهوری فعلیِ مرز و بوم من و مجری خودتان انتخاب کردید، در همین سطح است! او به ‌جای امید آفرینی و چاره اندیشی، در چنین عالمی سیر و زندگی می‌کند" 📝بقول آن شاعر که گفت: مرغ نر را خروس می گویند    زن نو را عروس می گویند! نمد سبزوار از پشم است   زیر ابروی مردمان، چشم است! ۱۷ آبان ۱۴۰۴ @AFKAREHOWZAVI
وسواس زیبایی و اسارت در دام مد ✍🏻 زهرا کبیری پور _ عاطفه چقدر رنگ و روت پریده؟! _ می‌دونم، چون چند روزه فقط نون و پنیر می‌خورم. _ چرا؟! _ چون نوبت فیلر لبم رسیده، باید براش پول کنار بذارم. _ آخی عزیزم... من ماه پیش حال تو رو داشتم، می‌خواستم یه کیف بخرم، چقدر بدبختی کشیدم. این مکالمه بخشی از گفت‌وگوی دو دختر جوان با لباس‌های فرم یک رستوران، در یکی از ایستگاه‌های مترو بود؛ گفت‌وگویی که در میان شلوغی روزمره شنیدم و دلم شکست. دلم نه برای فقرشان، بلکه برای منجلابی از بی‌هویتی که نسل جوان ما در آن دست‌وپا می‌زند، سوخت. در دنیایی که «خودِ واقعی» به تدریج زیر لایه‌های تزریق فیلر، درگیر برند و بوتاکس دفن می‌شود، زیبایی دیگر معنا و عمق انسانی خود را از دست داده است. امروز بسیاری از دختران و پسران ما نه به دنبال زیبایی، که در پیِ تأیید و پذیرشی هستند که جامعه‌ای مصرف‌زده به آنان دیکته می‌کند. جامعه‌ای که به‌جای تشویق به رشد فکری و درونی، مدام چهره‌ی بی‌نقص، اندام ایده‌آل و کیف و کفش مارک‌دار را تبلیغ می‌کند. صنعت زیبایی و مُد، که می‌توانست ابزاری برای افزایش اعتمادبه‌نفس و نشاط باشد، به کابوسی تبدیل شده که هر روز چهره‌ی دیگری از خود نشان می‌دهد: چهره‌ی دختری که برای فیلر لب، از غذای خود می‌زند؛ یا پسری که برای خرید ساعت برند، وام می‌گیرد. همه می‌خواهند شبیه تصاویری باشند که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند، تصاویری که دروغین‌اند، اما قدرتی عجیب دارند؛ قدرتی که تا مغز استخوان نسل ما نفوذ کرده است. آیا وقت آن نرسیده که زیبایی را دوباره معنا کنیم؟! زیبایی در طبیعی‌بودن است، در رضایت از خویشتن، در اندیشیدن، در لبخندی که از درون می‌آید، نه از زیر پوستِ تزریق‌شده. شاید اگر کمی از بودجه‌ی مد و زیبایی را صرف پرورش اندیشه و فرهنگ کنیم، دیگر جوانی را نبینیم که میان گرسنگی و فیلر، فیلر را انتخاب کند. زیبایی اگر به بهای گرسنگی و از دست‌دادن هویت باشد، دیگر زیبایی نیست؛ اسارت است. @AFKAREHOWZAVI
سرکار خانم «فاطمه میری‌طایفه‌فرد» عضو هیئت تحریریه بانوان حوزوی، موفقیت شما در روایت نویسی رویداد «روایت محرم» دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام به عنوان رتبه اول تبریک می‌گوییم. امیدواریم این دستاورد که نشان از تلاش و ژرف‌اندیشی شما به مسائل تاریخی و فرهنگی است، آغازی بر یک مسیر متعالی باشد.ان شاءالله @AFKAREHOWZAVI
«اینجا هوا کم است» ✍ نه فقط شهر، بلکه تمام استان، در این چند روز و شاید چند ماه در محاصره است؛ نه محاصره‌ی دشمن، بلکه محاصره‌ی هوای آلوده… غلظت دود و آلودگی، نتیجه‌ی سوختن هور عظیم، چشمه‌های نفتی و زمین‌های شالیزاری است که پس از برداشت، کاه آن‌ها را آتش می‌زنند. از بی‌مسئولیتی مسئولان استان خسته‌ایم. تنها راهکاری که همیشه ارائه می‌دهند، یا تأخیر در آغاز کار و آموزش است یا تعطیلی! با این همه همکاری که با دولت عراق دارید، آیا نمی‌شود برای خاموش کردن هور هم دست همکاری داد؟ هر نقطه از خوزستان را که بگیری، زخمی است؛ زخمی ملتهب و دردناک. مردم این سرزمین خوش‌قلب، مهربان و صبورند و باز هم تکرار می‌کنم: صبور! اما حقشان این همه بی‌عدالتی و بی‌رحمی نیست. خوزستان را فقط از دست بعثی‌ها نجات دادید و بعد رهایش کردید؛ اما حالا که به دست کاسبانِ جان و مال مردم افتاده است! کسانی که نه برای انقلاب، نه برای رهبر، و نه برای حرمتِ خونِ شهیدان این سرزمین، احترامی قائل‌اند، کسی به فریادش نمیرسد. آیا در میان شما کسانی نیستند که تابع امر رهبری باشند و این مافیای زالو‌صفت را که به جان استان افتاده‌اند، کنار بزنند و جان تازه‌ای به خوزستان ببخشند؟ خسته‌ایم از مسئولانی که با نقاب انقلابی هستند، اما در اصل تبر به دست دارند، تمام شریان حیات خوزستان را یکی پس از دیگری از بین می‌برند. به قول شهید سردار سلیمانی: «کمک به مردم خوزستان مانند دفاع مقدس و دفاع از حرم است.» ــــــــــــــــــــــــــــــ «من به عنوان خوزستانی، بر خود تکلیف دانستم که از حق مردم استانم با قلمم دفاع کنم و صدای بی‌صدایان را به گوش مسئولان برسانم؛ چرا که سکوت در برابر ظلم و بی‌عدالتی، خیانت به خاک و مردمان خوزستان است.» @AFKAREHOWZAVI
از انسان بی‌خدا تا انسان الهی؛ تداوم نبرد تمدن غرب و انقلاب اسلامی ✍ زینب صفایی در میانه قرن پانزدهم، اروپاییان بر آوار کلیسا و نهاد دین، بنایی تازه برپا کردند؛ بنایی که شعارش انسان بود اما در عمق خود، اعلام طغیان علیه حقیقت بود. بشر غربی از خدا بُرید تا خود را مطلق سازد؛ و این سرآغاز عصری شد که به نام رنسانس شناخته شد اما در واقع، غروب معنویت بود. اومانیسم، نخستین خشت تمدن جدید غرب بود؛ اما این انسان‌محوری به‌زودی بدل به خودپرستی نظام‌مند شد. انسان غربی به نام آزادی، از خدا رها شد و به اسارت سرمایه، ماشین و قدرت درآمد. معنا از ساحت روح به ساحت بازار کوچ کرد. آن‌گاه انسان نه خلیفه خدا، بلکه ابزار بازتولید سود تعریف شد. سکولاریسم مرحله دوم این انحراف بود؛ جدایی امر قدسی از عرصه عمومی، که در باطن به انحصار معنابخشی توسط دولت و سرمایه انجامید. تمدن غرب در ظاهر دین را به حریم خصوصی راند، اما در عمل آیین تازه‌ای آفرید: آیین مصرف، رقابت و سلطه. اینگونه بود که سکولاریسم نه انکار خدا، بلکه جابه‌جایی معبود بود؛ پرستش انسان بی‌روح به جای خدای حیّ. لیبرالیسم، حلقه سوم این زنجیر بود. وعده رهایی می‌داد، اما به بردگی نرم کشاند. آزادی لیبرال، ظاهراً انسان را از قید شاهان رها کرد، اما بند نامرئی بازار را بر گردن او انداخت. حق انتخاب انسان، در میان کالاها و تبلیغات خلاصه شد و تمدن، آرام‌آرام به ماشین استثمار تبدیل شد. تمدن غرب در ظاهر با علم و صنعت شهره شد، اما پشت این پیشرفت منطقی نهفته بود: تصرف! علم مدرن در غرب نه برای فهم حقیقت، بلکه برای تسلط بر طبیعت و انسان به‌کار رفت. استعمار چهره خشن همین عقلانیت فنی و اقتصادی است؛ عقلانیتی که جهان را مزرعه استخراج می‌داند. از هند و آفریقا تا آمریکای لاتین، ردّ همین عقل سلطه‌گر بر جای ماند؛ عقلی که با نام پیشرفت، زمین و جان انسان‌ها را غارت کرد. امروز نیز در عصر رسانه، همان منطق در لباسی تازه ادامه دارد: استعمار ذهن‌ها! دشمن دیگر نیازی به اشغال خاک ندارد؛ کافی است ذهن‌ها را بگیرد و ارزش‌ها را جابه‌جا کند. کافی است جوانان ملت‌ها باور کنند که تمدن غرب، یگانه الگوی پیشرفت است. این همان جنگ روایت‌هاست؛ همان براندازی نرم که حقیقت تاریخ را تحریف می‌کند تا سلطه فرهنگی جاودان شود. اما در میانه این تاریکی، مشعلی افروخته شد: انقلاب اسلامی ایران. تمدن اسلامی‌ایرانی در پرتو انقلاب اسلامی، تنها راه رهایی را در بازگشت آگاهانه و خلاق به خویشتن الهی و شیعی خود می‌بیند؛ بازخوانی حکیمانه حقیقت انسان بر مدار توحید و ولایت. در جهانی که انسان در میان انبوه داده‌ها گم شده است، باید دوباره از انسان متعهد به حق سخن گفت؛ انسانی که آزادی‌اش در عبودیت معنا می‌یابد و عزتش در اتصال به امر قدسی. انقلاب اسلامی، تجسّم همین درک تازه از انسان است: انسان مؤمن، عاقل و عدالت‌خواه که در برابر ظلم می‌ایستد و خود را مسئول در برابر خدا و خلق می‌داند. بدین ترتیب تمایز بنیادین دو تمدن روشن می‌شود: در غرب، انسان محور است چون خود را خالق می‌پندارد؛ در تمدن اسلامی انقلاب، انسان خدامحور است چون خلیفة‌الله است. مخلوقی که مأمور به اقامهٔ عدل است. تمدن غرب زمین و انسان را می‌بلعد تا بپاید؛ تمدن اسلامی انسان و زمین را پاس می‌دارد تا معنا بماند. تمدنی که برخاسته از انقلاب اسلامی است، زمین را امانت الهی و انسان را حامل رسالت می‌داند. این نگاه، نه فقط اخلاقی بلکه تمدنی است: بر محور ولایت و عدالت استوار است، نه سلطه و منفعت. آینده بشر در سایه چنین نگاهی معنا می‌یابد؛ جهانی که در آن علم با اخلاق، قدرت با عدالت و پیشرفت با کرامت جمع شود. همان تمدن نوین اسلامی که افق نهایی جهاد فکری و فرهنگی ملت ایران است. امروز در جهانی که از معنا تهی و از حقیقت بریده است، زمان آن رسیده است که صدای تازه‌ای از مشرق برخیزد؛ صدایی که انسان را نه مصرف‌کننده بی‌هویت، بلکه موجودی مسئول، متعهد و مسلمان آزاد معرفی کند. آینده تاریخ از آن ملتی است که میان علم و ایمان، میان عقل و وحی، آشتی برقرار کند. و این رسالت، بر دوش ایران انقلاب اسلامی است: سنگر نخست در جبهه مقابله با تمدن بی‌خدا و بازتعریف انسان بر مدار کرامت و ولایت. @AFKAREHOWZAVI
«سایه ی رحمت خدا» ✍زاهده خادمی کوشا وقت خداحافظی فرا رسیده بود...حضرت ،اهل بیتشان را فراخواندند تا با آنها وداع کنند ،بعداز گفتگویی کوتاه و بیان وصایا،در حالیکه سرمبارکشان بر دامان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود، دیده از جهان فرو بستند و دعوت حق را لبیک گفتند. رحلت جانسوز پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)، نقطه ی آغاز مصائب اهل بیت (علیهم السلام) و مسلمانان جهان بود ،از همان لحظه ی وداع که سایه ی رحمت خداوند از سرمسلمین برداشته شد،گروهی اما زیر سایه ی سقیفه، آغازگر دشمنی ها و کینه توزی ها شدند؛کینه توزی هایی که تا این لحظه نیز ادامه دارد . سقیفه،ولایت علی علیه السلام ــــ که خواست و اراده ی خداوند بود ــــ را از مدارحقیقی اش،خارج کرد و ضربه ای سهمگین برپیکر جامعه ی مسلمین وارد ساخت. همین واقعه سبب دو دستگی مسلمانان ـــ شیعه و سنی ـــ شد که در طول سالیان، گروه هایی از این دو مذهب با شکل های افراطی وگوناگون در جوامع بشری ظاهر شدند و شد آنچه نباید می شد! وحال تنها امیدمان به ظهور حضرت حجت، ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) است تا همه چیزمطابق خواست و اراده ی خداوند در جایگاه حقیقی خودش قرار بگیرد. «الهی! عجل لولیک الفرج» @AFKAREHOWZAVI
" ثانیه‌های مرده " ✍ فاطمه محسنی پور زمان‌های مرده به ساعت‌هایی می‌گویند که به طور معمول قابل استفاده نیستند. مثل زمانی که منتظر رسیدن اتوبوس هستید یا زمانی را که در ماشین در انتظار رسیدن به مقصدی سپری می‌کنید. حتی زمانی که منتظر آماده شدن سفره غذا هستید. اما کسانی که معنای «الفرصه تمر مر السحاب امیر المومنین» رو درک کردن ، از این ثانیه ها نخواهند گذشت .در احوالات «صاحب جواهر» آمده است پس از اینکه فرزندش از دنیا رفت بر بالین او حاضر شد و زمانی که دیگران مشغول غسل و کفن فرزندش بودند او از فرصت استفاده می‌کرد و به نوشتن کتاب «جواهرالکلام» می‌پرداخت. این کتاب ارزشمند بیش از ۴۰ جلد در فقه استدلالی تالیف شده است. میر محمدحسین خاتون‌آبادی در رساله‌ای که در بیان عدد تألیفات علامه مجلسی نگاشته است، تألیف‌های عربی و فارسی او را حدود ۶۰ عنوان کتاب بیان کرده . که تنها کتاب بحارالانوار ۱۱۰ جلد و کتاب مرآة العقول او ۲۵ جلد است. او پس از جمع کردن کل سطرهای آثار مکتوب مجلسی و تقسیم آن بر دوران عمر او نتیجه گرفته است که او در هر روز تقریباً ۳۳ صفحه سیصد کلمه‌ای نوشته است. جدای از ثانیه‌های مرده ما اینک با یک هیولای زمانخور مواجه هستیم . صفحات اینستاگرام، کلیپ‌های فضای مجازی، طنز، دانستنی، آشپزی، سرگرمی ... محتواهایی که در ازای هیچ، تک تک ثانیه‌های ما را می‌بلعند. به یاد فرمایشی از امام کاظم (ع) می‌افتم که فرمودند: «خسارت دیده و ورشکسته کسی است که عمر خود را هرچند به اندازه یک ساعت هم که شده بیهوده تلف کرده باشد».[نزهه الناظر ص ۱۲۳] بقول حضرت علامه:« ما ابد در پیش داریم.» ابد را دریابیم ...!! @AFKAREHOWZAVI
🔍 📚 کارگاه روایت آزاد 🎙 با حضور: مریم دوست‌محمدیان ✍ نویسنده، مدرس ادبیات دراماتیک و پژوهشگر حوزه جنسیت، نویسنده رمان «جان عاشق» و زندگینامه داستانی «لبخند مصطفی» 🗓 زمان برگزاری: پنج‌شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۹ تا ۱۲ 📍 قم، میدان نواب، تالار فرهنگ و هنر شهر 💵 هزینه ثبت‌نام: ۳۰۰ هزار تومان (اعضای مؤسسه: ۱۵۰ هزار تومان) 📌 برگزارکننده: مؤسسه فرهنگی هنری افق بصیر 📞 راهنمای ثبت‌نام: ۰۹۹۶۶۳۸۷۳۶۵ 📲 ثبت‌نام مجازی: 📲@Ofogh_basir1404 🌐 eitaa.com/ofogh_basir_04 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری باخبر باشید 🆔 @Honarestan_net @AFKAREHOWZAVI
نامی برای هزاران امید جایگاه زن و رسالت او در مسیر تاریخ کجاست؟ پاسخ امیدبخش این پرسش را باید در قلب اندیشۀ مهدویت جستجو کرد. یکی از عمیق‌ترین تحولات فکری در جهان امروز، بازخوانی هویت و رسالت زن در چارچوب تمدنی است. در این میان، اندیشه مهدویت، یک نظریه انتزاعی نیست، بلکه به مثابه نقشه راهی زنده و پویا، جایگاه بی‌بدیلی را برای زنان ترسیم می‌کند. بر اساس این نگاه، زن مسلمان، حلقه اتصال جامعه کنونی به جامعه آرمانی آینده است؛ او تنها منتظر نمی‌نشیند، بلکه بستر را برای طلوع خورشید عالم‌تاب فراهم می‌سازد. این نوشتار در پی تبیین این نقش محوری و الزامات آن است. اساس شکل‌گیری یک جامعه منتظر،درک صحیح از «عصر غیبت» است. این دوره، به معنای قطع ارتباط با امام نیست، بلکه آزمایشی الهی برای سنجش میزان ایمان و عقلانیت بشری است. در این زمینه، قرآن کریم با زیبایی تمام نوید می‌دهد: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (قصص: ۵)؛ "و خواستیم بر کسانی که در زمین به ضعف کشیده شده‌اند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] و وارثان [زمین] قرار دهیم." این آیه، آینده‌ای درخشان را برای مستضعفان راستین ترسیم می‌کند، اما تحقق این وعده، نیازمند بسترسازی و آماده‌سازی شرایط است. جامعه‌ای که گرفتار غفلت و بی‌خبری باشد، چگونه می‌تواند وارث زمین شود؟ بنابراین، اولین گام برای هر منتظر، به‌ویژه زنان که قلب تپنده کانون خانواده و جامعه هستند، روشنگری و تبیین حقیقت غیبت و انتظار است. درک این واقعیت که جهان هرگز از حجت الهی خالی نمی‌ماند،کلید فهم عصر غیبت است. در روایتی گرانسنگ، امام صادق (علیه السلام) این حقیقت را کوتاه و گویا بیان می‌فرمایند: «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»؛ (کافی ۱۰/۱۷۹/۱)"اگر زمین بدون امام بماند، هرآینه [اهلش را] در خود فرو می‌برد." این کلام نورانی به خوبی نشان می‌دهد که وجود امام، ضامن بقای نظام هستی و هدایت نامحسوس بشر است. او ناظر بر اعمال ما و حافظ دین خداست. بنابراین، انتظار فرج به معنای فعالیت و حرکت در مسیری است که آن امام همواره ترسیم کرده است. در این منظومه فکری،نقش زنان بی‌بدیل است. آنان به عنوان مادران و مربیان نسل آینده، مسئولیت خطیر «تربیت انسان‌های صالح» را بر عهده دارند. انسان‌هایی که قرآن آنان را وارثان زمین می‌خواند، در دامان پاک و آگاه همین مادران پرورش می‌یابند. این مهم‌ترین مأموریت زن منتظر است: ساختن سرمایه‌های انسانی برای جامعه آینده. تاریخ اسلام گواهی می‌دهد که زنان همواره در صحنه‌های سازنده حاضر بوده‌اند و روایات نیز از نقش‌آفرینی خاص آنان در دولت کریمه مهدوی خبر می‌دهند. اما این نقش‌آفرینی، بر پایه «ایمان» و «تعهد» استوار است. امروزه یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش رو،«بحران هویت» است که با هجوم فرهنگ بیگانه، هویت اصیل زن مسلمان را نشانه رفته است. در چنین شرایطی، زن آگاه با مراجعه به آموزه‌های ناب اسلام، هویت حقیقی خود را بازمی‌یابد. او با «خودسازی» و «علم‌اندوزی» خود را برای ایفای نقش تاریخی‌اش آماده می‌سازد. او می‌داند که تمدن نوین اسلامی بدون مشارکت فعال و آگاهانه نیمی از پیکره جامعه محقق نمی‌شود. زن مسلمان،نگهبان ثقل اصیل در عصر غیبت و زمینه‌ساز ظهور است. او با تبیین حقایق، روشنگری می‌کند؛ با بازیابی هویت خویش، به خودباوری می‌رسد و با تربیت نسل صالح، سرمایه اصلی انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را فراهم می‌سازد. توانمندسازی او در ابعاد گوناگون، نه یک انتخاب، که یک ضرورت حتمی برای گذار از جامعه موجود به جامعه موعود است.و اینگونه است که زن مسلمان با درک صحیح از فلسفه غیبت و انتظار فعال، نه تنها در مسیر خودسازی گام برمی‌دارد، بلکه به عنوان مربی نسل آینده و انتقال‌دهنده ارزش‌های اصیل اسلامی، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری تمدن مهدوی ایفا می‌کند. ✍خدیجه عبدالهی @AFKAREHOWZAVI
زن مسلمان و معماری امنیت روانی؛ تحلیلی بر کارکرد زن در الگوی سوم اسلامی 📌 در عصر حاضر، یکی از نشانه‌های بحران تمدنی غرب، فروپاشی امنیت روانی خانواده است؛ بحرانی که از دل تحمیل الگوهای نادرست از زن و زندگی برآمده است. در چنین شرایطی، اندیشه اسلامی از دل خویش «الگوی سوم زن مسلمان» را عرضه کرده است. الگویی که نه در بند لذت و مصرفِ فردگرایانه غرب گرفتار است و نه در انزوای سنتی و حذف اجتماعی، بلکه جمع میان ایمان، عقلانیت و کنشگری تمدنی را به نمایش می‌گذارد. در متن این الگو، «مادر» تنها یک نقش احساسی یا مراقبتی ندارد، بلکه هسته‌ای معرفتی ـ تمدنی در معماری آرامش روانی و معرفتی جامعه است. زیرا آرامش جامعه از آرامش نسل می‌جوشد، و آرامش نسل از امنیت روانی‌ای می‌آید که مادر در نخستین زیست جهان کودک بنا می‌گذارد. ۱. امنیت روانی؛ مؤلفه‌ای تمدنی، نه صرفاً روان‌شناختی امنیت روانی در منطق اسلامی، به‌معنای سکون نفس بر مدار معناست؛ یعنی انسان در ارتباط با خدا و غایت آفرینش خود احساس جهت‌مندی دارد. این مفهوم بسیار گسترده‌تر از تعادل هیجانیِ کلاسیک است. در تمدن مادی، امنیت روانی معمولاً به مصرف، لذت لحظه‌ای و احساس رضایت حاصل از تأمین نیازها فروکاسته می‌شود، اما در دیدگاه توحیدی، امنیت حقیقی در یقین و احساس حضور معنا شکل می‌گیرد. از این منظر، خانواده نخستین نهاد بازتولید این معناست و زنِ مؤمن در جایگاه مادر، نقش کانونی در پیوند آرامش با ایمان ایفا می‌کند. اگر جامعه بخواهد در برابر جنگ روایت‌ها و هجوم روانی عصر دیجیتال پایدار بماند، به این نقطه‌ی تولید امنیت روانی بازمی‌گردد: خانه‌ای که در آن ایمان و عاطفه درهم تنیده‌اند. ۲. مادر؛ معمار شبکه شناختی نسل جدید الگوی سوم زن مسلمان، نقش مادر را از سطح رفتارهای مراقبتی به سطح مهندسی شناختی ارتقا می‌دهد. به تعبیر دقیق‌تر، مادر الگوی سوم نه تنها از فرزند حفاظت می‌کند، بلکه جهان ذهنی و احساسی او را می‌سازد. کودک در تجربه نخست خود از محبت مادر، نخستین تصویر از عدالت، مهر و قُرب الهی را شکل می‌دهد. در این مکانیزمِ شناختی، مادر «واسط تجربه ایمان» است: از طریق گفتار، لحن، دعا، نحوه‌ی مواجهه با خطا و بحران، ساختار عمیق احساس امنیت یا بی‌قراری را در فرزند تثبیت می‌کند. به همین دلیل، قرآن کریم، ایمان و آرامش را دوشادوش هم مطرح می‌کند: «الَّذینَ آمَنوا و تَطمئنُ قلوبُهم بذِكرِ الله» زنِ مؤمن در الگوی سوم، با آرامش مبتنی بر ایمان خود، همان ذکر خدا را در سیمای روزمره تجسم می‌بخشد و از خانه، پناهگاه ذهنی نسل آینده می‌سازد. ۳. خانه؛ خط مقدم امنیت در جنگ شناختی در میدان جنگ شناختی، هدف اصلی دشمن «تغییر احساسی و ادراکی انسان از خودش» است. امروزه فشار رسانه‌ها در بازتعریف هویت زن و مادر، به‌گونه‌ای طراحی شده که مادر مسلمان خود را «غیر مؤثر» و «عقب‌مانده» ببیند. این دقیقاً حذف نرم است؛ حذف نه با زور، بلکه با اغوا. در مقابل، بازشناسی الگوی سوم، نوعی بازتعریف مأموریت تمدنی زن مسلمان است. اگر سردار نظامی مرز جغرافیا را پاس می‌دارد، مادر مؤمن از مرز روان و ایمان نسل پاسداری می‌کند. زن مسلمانِ این الگو با شناخت میدان رسانه‌ای، از زبان روایت و بازنمایی برای تحکیم امنیت روانی فرزندان خود بهره می‌گیرد. او به‌جای پناه بردن از جهان رسانه، رسانه را میدان دعوت، تربیت و آرامش می‌کند؛ از بازسازی روایت‌های خانوادگی گرفته تا خلق آیین‌های عاطفی کوچک که ایمان را به تجربه تبدیل می‌کنند. ۴. بازسازی گفتمان مادرانه در تمدن نوین اسلامی اگر تمدن نوین اسلامی را تمدنی بر بنیان معنا و ایمان بدانیم، یکی از ارکانش بازتعریف گفتمان مادرانه خواهد بود. این گفتمان باید از دو آفت رها شود: ابتدا، نگاه احساسی‌گرای صرف که مادر را تنها منبع محبت و فداکاری می‌بیند؛ و از سوی دیگر، نگاه تکنوکراتیکِ غربی که نقش مادری را کالایی یا ماشینی می‌کند. در مقابل، گفتمان فاطمی الگویی از زن می‌نماید که عاطفه‌اش از ایمان زاده می‌شود و معرفتش از عقل توحیدی تغذیه می‌گیرد. او کارگزار آرامش تمدنی است، نه مصرف‌کننده امنیت روانی وارداتی. الگوی سوم زن مسلمان، تصویری از زنی می‌آفریند که در نقطه تلاقی ایمان و آگاهی ایستاده است. مادر، در پرتو این الگو، فقط مربی نسل آینده نیست؛ مهندس روان امت آینده است. امنیت روانی هر جامعه‌ای، از زبان و نگاه زنی آغاز می‌شود که خود را حامل معنا می‌داند و نه محصور در نقش. تمدن اسلامی اگر بخواهد در برابر طوفان جهانی اضطراب و تردید پایدار بماند، باید دل مادر مؤمن را سنگر نخست خویش بداند. ✍الناز موسوی یکتا @AFKAREHOWZAVI