eitaa logo
@Imam7tom
387 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
کانال امام موسی کاظم علیه االسلام حاوی مطالب مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
37.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ نهفته ی و ارتباط آن با مهدویت. ✅امر به (س) به پیوستن به رکوع کنندگان. استاد
... ! ای بی مدد و ای واحد بی عدد، ای اوّل بی هدايت و ای آخر بی نهايت، ای ظاهر بی صورت وای باطن بی سيرت، ای حیّ بی ذلّت، ای مُعطی بی فطرت و ای بخشنده ی بی منّت، ای داننده ها، ای شنونده آواز ها، ای بيننده ها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گام ها، ای مُبّرا از عوايق ، ای مطّلع بر حقايق، ای مهربان بر خلايق؛ عذر های ما بپذير که تو غنی هستی و ما فقير و بر عيبهای ما مگير که تو قوی هستی و ما حقير؛ از بنده خطا آيد و ذلّت و از تو عطا آيد و رحمت . 📚 نامه خواجه عبدالله انصاری 🍃🌸 🌸🍃
🔅🌿 خداوند ما را مخصوص گردانیده است .... 🌿🔅 🔰 امام صادق علیه السلام نقل می کنند که: ❔هشام از پدرم پرسید آيا نسب ما و شما كه همه فرزندان عبد منافيم يكى نيست ؟ ❕پدرم فرمود كه چنين است و لكن حق تعالى ما را مخصوص گردانيده است از مكنون سرّ خود و خالص علم خود به آنچه ديگرى را به آن مخصوص نگردانيده است. ❔هشام گفت كه آيا چنين نيست كه حق تعالى صلى اللّه عليه و آله و سلم را از شجره عبد مناف به سوى كافه خلق مبعوث گردانيده از سفيد و سياه و سرخ پس از كجا اين مخصوص شما گردانيده است و حال آنكه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بر همه خلق مبعوث است ، خدا در قرآن مجيد مى فرمايد: 🔆 «وَ للّهِ ميراثُ السَّمواتِ وَالاَرْضِ» (آل عمرا/180 - الحدید/10) 🔆 ؛ پس به چه سبب ميراث علم مخصوص شما شد و حال آنكه بعد از محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم پيغمبرى مبعوث نگرديد و شما پيغمبران نيستيد؟ ❕پدرم فرمود: از آنجا خدا ما را مخصوص گردانيده كه به پيغمبر خود وحى فرستاد كه 🔆 «لاتُحَرِّك بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ» (القیامة/16) 🔆 ؛ و امر كرد خود را كه مخصوص گرداند ما را به خود و به اين سبب حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلم برادر خود على بن ابى طالب عليه السلام را مخصوص مى گردانيد به رازى چند كه از ساير صحابه مخفى مى داشت. ❕و چون اين آيه نازل شد 🔆 «وَ تعيها اُذْنٌ واعيةٌ» (الحاقه/12) 🔆 يعنى حفظ مى كند آنها را گوش هاى ضبط كننده و نگاه دارنده ، پس حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: يا على ! من از خدا سؤ ال كردم كه آنها را تو گرداند و به اين جهت على بن ابى طالب عليه السلام مى فرمود كه حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلم هزار باب از علم تعليم مى نمود كه از هر بابى هزار باب ديگر گشوده مى شود؛ چنانچه شما خود به مخصوصان خود مى گوييد و از ديگران پنهان مى داريد همچنين حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم رازهاى خود را به على عليه السلام مى گفت و ديگران را محرم آنها نمى دانست ، همچنين على بن ابى طالب عليه السلام كسى از خود را كه محرم آن اسرار بود و به آن رازها مخصوص گردانيد، و به اين طريق آن علوم و به ما ميراث رسيده است. ❔هشام گفت : على دعوى اين مى كرد كه من مى دانم و حال آنكه خدا در علم غيب احدى را شريك و مطلع نگردانيده است پس از كجا اين دعوى مى كرد؟ ❕پدرم فرمود كه حق تعالى بر حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم كتابى فرستاد و در آن كتاب بيان كرده آنچه بوده و خواهد بود تا روز چنانچه فرموده است : 🔆 «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْيانَا لِكُلّ شَى ء وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ» (النحل/89) 🔆 ❕و باز فرموده است : 🔆 «وَ كُلُّ شَى ءٍ اَحْصَيْناهُ فِى اِمامٍ مُبينٍ» (یس/12) 🔆 و فرموده است كه 🔆 «ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِْن شَى ءٍ» (الانعام/38) 🔆 ❕پس حق تعالى فرستاد به سوى پيغمبر خود كه هر غيب و سرّ كه به سوى او فرستاده البته على عليه السلام را بر آنها مطلع گرداند و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم امر كرد على عليه السلام را كه بعد از او را جمع كن و متوجه غسل و تكفين و حنوط او شود و ديگران را حاضر نكند و به اصحاب خود گفت كه است بر اصحاب و اهل من كه نظر كنند به سوى عورت من مگر برادر من على كه او از من است و من از اويم و از او است مال من و بر او لازم است آنچه بر من لازم بود و او است ادا كننده قرض من و وفا كننده به وعده هاى من ، پس به اصحاب خود گفت كه عليه السلام بعد از من قتال خواهد كرد با بر تأويل قرآن چنانچه من قتال كردم با بر تنزيل قرآن و نبود نزد احدى از صحابه جميع تأويل قرآن مگر نزد على عليه السلام و به اين سبب حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه داناترين مردم به علم قضا على بن ابى طالب عليه السلام است ، يعنى او بايد كه شما باشد. ❌ و عمر بن خطّاب مكرّر مى گفت : اگر على نمى بود عمر هلاك مى شد، عمر گواهى به علم آن حضرت مى داد و ديگران انكار مى كردند. علیه السلام 📚 منتهی الآمال / ج2 / ص163-165
⬆️ ادامه ی قسمت اول .... امام فرمودند: تا بچه ها نيايند غذا نمى خوريم ! قصاب گفت: اى برادر غذا بخوريد، بچه ها جاى ديگرى رفته اند! امام فرمودند: ما غذا نمى خوريم تا آنها بيايند. هر چه قصاب اصرار به غذا خوردن كرد، امام قبول نكردند؛ تا اين كه فرمودند: آيا مرا نمى شناسى؟ من على بن ابى طالب هستم. قصاب گفت: اى مولاى من فرزندان، مال و همسرم فداى تو باد! سپس نزد همسرش رفت. زن گفت: بچه هايم كو؟ قصاب گفت: خاموش باش كه به خاطر ذبح شدند. همسرش شد. قصاب گفت: ساكت باش كه مهمان مهربان، كودكانمان را خواهد كرد. زن گفت: چه طور زنده مى كند؟ قصاب گفت: اين مهمان امیرالمومنین (ع) است. همسر قصاب با شنيدن اين كلمات خودش را روى قدم هاى امام انداخت. امام فرمودند: ناراحت نباش! الان فرزندانت را مى كنم. امام به قصاب فرمودند: نعش طفلانت را بياور. قصاب نعش كودكان را آورد. امام برخاست دو ركعت به جاى آورد و كرد. مرد كوفى مى گويد: ناگاه ديدم آن دو طفل نشستند و گفتند: لبیک، لبیک، يا مولانا يا اباالحسن، و بر قدم هاى آن حضرت افتادند و دست و پاى آن بزرگوار را بوسيدند . و قصاب و همسرش بسيار مسرور شدند. امام به آن مرد كوفى فرمودند: آيا شما هم مثل اين قصاب با زبان و قلب مرا دوست داريد؟ گفت : . امام فرمودند: اين ها من هستند. آن وقت نشستند و غذا خوردند. قصاب دامن امام را گرفت و گفت: اى آقاى من اگر اين در شهر فاش شود و پادشاه از اين جريان باخبر گردد همه ما را خواهد ! امام فرمودند: نترس، هرگاه مشكلى برايت پيش آمد، ! سپس خداحافظى كرده و رفتند و به مرد كوفى فرمودند: چشم را روى هم بگذار، كوفى چشم را روى هم گذاشت و پس از سه قدم خود را در كوفه ديد. طولى نكشيد كه جريان مرد قصاب در شهر منتشر گرديد و پادشاه در جريان قرار گرفت. اراده كرد آنها را بكشد وقتى كه مامورين به آنان حمله كردند، قصاب را خواند. همان ساعت امام حاضر شده و مهاجمين را به قتل رسانيد؛ و سپس رفتند كه پادشاه را به سزاى عملش برسانند. پادشاه به وحشت افتاد و با سر و پاى برهنه به حضور آن حضرت شرفياب شد و فرياد الامان الامان برداشت و آورد و از هلاكت يافت و عاقبتش به خير گرديد. 📗 ۷۲ داستان از شفاعت امام حسين (ع)، ج ۱، ص ۵ تا ۸. 💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿
🔘 رازی از های خدا 🔸 برخی روايات، را رازی از رازهای خدا دانسته‌اند که تنها پس از آشکار می‌شود. روايت زير که از امام صادق(ع) نقل شده، از آن جمله است: 🔸 حکمت غيبت او همان حکمتی است که در غيبت حجت‌های الهی پيش از او بوده است و وجه حکمت غيبت او پس از ظهورش آشکار می‌شود. هم‌چنان‌که وجه حکمت کارهای (ع) از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن ديوار، بر (ع) روشن نشد تا آنکه وقت جدايی آنها فرارسيد. ای پسر فضل! اين امری از امور الهی و سرّی از اسرار خدا و غيبی از غيب‌های پروردگار است.... 🔸 بنابراین با توجه به علل و عوامل مختلفی که در روايات معصومان(ع) و سخنان دانش‌وران بزرگ شيعه برای غيبت آن حضرت برشمرده شده است، اظهارنظر قطعی درباره علت اصلی غيبت امکان‌پذير نيست و شايد بتوان گفت مجموعه‌ای از اين علل و عوامل زمينه‌ساز آغاز غيبت و استمرار آن بوده‌اند. 📚 برگرفته از کتاب , ج 1: »؛ اثر