eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
905 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
160 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید خیلی هاتون سوال داشته باشید که انیمه و انیمیشن رو از کجا دانلود کنیم که هم کیفیتش رو پایین نیارن و هم دوبله اش خوب باشه و هم حجمش داخلی حساب بشه و نیم‌بها و هم یک سانسور مناسب و خوب داشته باشه و فیلم رو قیچی قیچی‌نکرده باشن. توی این چند وقت شخصا رسیدم به آپ تی‌وی..برای این معرفی هم نه پول گرفتم نه سیگار نه چایی🤓 صرفا جهت اینکه هر فیلمی ازش دانلود کردم راضی بودم. مخصوصا فیلمای کارگردانهای هالیوودی که به مسائل خاصی معروف بودن. در عین حالی که به فیلم ضربه خاصی نخورده صحنه های به درد نخورش رو آروم بیرون کشیدن. البته سایت دوستیها هم خوبه ولی بعضی وقتا کیفیتش پایینه یا دوبله اش رو دوست نداشتم. البته سایت گلوری هم هست که دوبله اش عالیه ولی پولیه. یعنی اگر از سایتای دیگه هم دانلود کردید ولی اولش گفت دیری دیدیدن دیش دیری دیدین گلوری اینترتِینمت تقدیم می‌کند بدونید که بچه های گلوری توی سایتشون شما رو به خدا واگذار کردن.🤓 البته دانلود کارای قدیمیشون امکان داره. یعنی لینکش رو آزاد کردن ولی گفتن پولش رو بهشون بدید. انیمه رو که دیدید اینجا اعلام کنید...فردا شب یا شب شب درموردش چند تا نکته بگم.
نور انیمه صدای خاموش رو دیدید؟ دیدنش از نظر داستانی مفید خواهد بود. به شرطی که عناصر داستان رو بشناسید. و با دقت تماشا کنید. هر وقت دیدید توی گروه اعلام کنید تا کمی دور موردش صحبت کنیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 با سپاس
🌿🌿 اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار» 🌹نشانی کانال: @ANARASHEGH 🔸نمایشگاه انجمن: @ANARSTORY 👤ادمین: @ANARSTORY_ADMIN https://harfeto.timefriend.net/16351511883423
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌حکایت زیبا درباره عارف ملکوتی شیخ جعفر مجتهدی از زبان حجت‌الاسلام عالی به مناسبت سالگرد عروج @BisimchiMedia
هم شاد هستم؛ هم... یک غصه، مثل سوزن، شادی‌ام را سوزن سوزن می‌کند. ساعت تیک تیک کنان ۷صبح را نشان می‌دهد. صدایش در سرم بازتاب دارد: «بدو. بریم. بدو. بریم.» نگاهش می‌کنم. انگار تندتر می‌رود. می‌گویم:«به کجا چنین شتابان؟!» بدون اینکه نگاهم کند می‌گوید:«فقط، برو.» چشم از ساعت بر می‌دارم. غلتی در تخت می‌زنم. انگیزه‌ای برای بلند شدن ندارم. دوست ندارم تمام روز تولدم را با این حال بگذرانم. خودم را از پتو جدا می‌کنم. چه روزِ تولد مسخره‌ای! تا ساعت یک ربع به 7 شب باید منتظر باشم. می‌دانم علی تولدم را فراموش نمی‌کند. اما باید تا وقتی که از سر کار بر می‌گردد منتظر بمانم. چه انتظار مسخره‌ای! بالاخره یک روز به او خواهم گفت که این کارش را دوست ندارم. راهروی چهار متری بین اتاق و سرویس بهداشتی را پشت سر می‌گذارم. چه راهروی دراز و مسخره‌ای! صورتم را با آب سرد می‌شویم. به خودم در آینه‌ی کوچک روشویی نگاه می‌کنم. گذر عمر 27 ساله‌ را در چشمان قهوه‌ای‌ام نگاه می‌کنم. خوبی‌اش این است که همیشه دو سال کوچک‌تر به نظر می‌رسم. لبخندی می‌زنم و دماغِ به قول علی گِردم را با انگشتان، بالا و پایین می‌کنم. بلند می‌گویم:«امروز رو نباید ازدست بدم.» وارد سالن کوچک پذیرایی می‌شوم. دیوارهای گچی، بدون هیچ رنگ و تابلویی، مسخره به نظر می‌رسند. کاش مستأجر نبودیم. زهرا با موهای کوتاه و فرفری در کنار خرس پشمی بزرگش، وسط سالن روی فرش لاکی رنگ ۱۲متری سالن خوابیده است. چشمان بسته‌اش، خطی مشکی روی صورت گندمی‌اش انداخته. از دیدنش سیر نمی‌شم. عروسک‌های کوچک و بزرگ را دور تا دورش چیده. طبق معمول پتوی نازکش را پرت کرده. لبخند می‌زنم و پتو را مرتب می‌کنم. دوست دارم بیدارش کنم اما هیچ وقت دلم نمی‌آید کسی را از خواب بیدارکنم. طبق معمول، اول تلویزیون را، در انتهای سالن روشن می‌کنم. دنبال موسیقی شاد شبکه‌ها را جستجو می‌کنم. صدا را بلند می‌کنم تا صدای بدو بریمِ ساعت را نشنوم. پرده‌های کلفت جلوی پنجره را کنار می‌زنم. عاشق نورم. به لطف شیشه‌های آینه‌ای پنجره‌، تا عصر از نور انرژی بخش خورشید بهره می‌بریم. چند لقمه می‌خورم و به کارهایم فکر می‌کنم. چقدر امسال دلم جشن تولد می‌خواهد! دلم بچه شده است. رگ‌هایش تنگ و گشاد می‌شود. چیزی در گلویم سفت می‌شود. با خودم می‌گویم «چقدر غربت سخته! اهواز لااقل خاله اینا بودن.» یاد تولد پارسالم می‌افتم. علی برای کارآموزی تمام هفته آبادان بود. من تنها و دلتنگِ علی، طبقه بالای خانه‌ی خاله در حال نوشتن نامه برای او بودم. هر روز هفته برایش می‌نوشتم و چهارشنبه که برمی‌گشت توی کیفش می‌گذاشتم. تولدم دوشنبه بود. باید بدون او می‌گذراندم. حتی حوصله‌ی پایین رفتن نداشتم. خاله زنگ زد. «نرگس جان بیا پایین خاله.» بدون بهانه قبول کردم. حتما خاله برایم کیک پخته. باید خودم را شاد نشان دهم. خانه ساکت بود و بوی کیک هم نمی‌امد. «خیلی پر توقعی نرگس» بی‌خیال وارد پذیرایی شدم. چشمانم گرد شد. با دست صورتم را پوشاندم. چشمانم خیس شد. علی آمده بود. به حال و روزِ این یازده ماه ساکن شدن‌مان در آبادان فکر می‌کنم. نه دوستی نه سرگرمی. چقدر گوشه گیر و بی‌حوصله شده‌ام. نرگسِ پر انرژی و شاد با دخترش هم کم بازی می‌کند. دختر سه ساله‌ام به جای مادر با دوستان تخیلی‌اش بازی می‌کند. تصمیم می‌گیرم به جای این فکرها خودم را به کاری مشغول کنم. دلم مامان و بابا را می‌خواهد. دلم برادرکوچکم وحید را می‌خواهد که همیشه قبل از علی تولدم را تبریک می‌گوید. دلم آجی مریم مهربانم را می‌خواهد. ...
هدایت شده از حرکت در مه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات جناب مظفر سالاری درباره‌ی نحوهٔ نگارش رویای نیمه شب.
هدایت شده از احسان عبادی | ما و او
💠 برای نمایشگاه کتاب جهت خرید 1️⃣ کتاب نسیم موعود جلد 1 ، کتابی عالی برای تدریس مهدویت به نوجوانان بین 11 الی 18 سال ، خرید از لینک https://book.icfi.ir/book/463592 2️⃣ خرید جلد دوم نسیم موعود از لینک https://book.icfi.ir/book/463593 3️⃣ کتابی خوب و ارزان درباره ریشه های یهود در اروپا https://book.icfi.ir/book/252922 4️⃣ احکام تربیت فرزند تالیف ایت الله اعرافی ، رئیس حوزه های علمیه کشور، بسیار ارزان و عالی https://book.icfi.ir/book/487826/ 5️⃣ کارهای تشکیلاتی از منظر شهید بهشتی از لینک https://book.icfi.ir/book/427032 ❇️ ان شالله کتابهای دیگر هم معرفی می کنیم @ma_va_o
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۷ گزارش مشرق؛ «دهه مظلوم شصت»و دخترکانی که در آتش تکفیر «نفاق» خاکستر شدند +عکس  مادر فاطمه اکنون 36 سال است که با داغی خاموش نشدنی در قلبش زندگی می کند. هنوز که هنوز است، یاد پیکر آن فرشته کوچک که در آن کانتیتر، در آتش جهالت و جنایت فرقه رجوی خاکستر شد، همه وجودش را می لرزاند. سرویس سیاست مشرق - رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی خود در سالگرد رحلت حضرات امام(ره) در مرقد مطهر ایشان، در فرازی از بیانات با اشاره به مظلوم بودن «دهه 60» که " اخیرا توسط افراد صاجل تریبون مورد هجوم قرار گرفته است"، فرمودند: " تروریست های مورد حمایت قدرتها، در دهه شصت، هزاران نفر از آحاد مردم و مسئولین را به شهادت رساندند که در میان آنها از کاسب معمولی تا جوان و فعال سیاسی و شخصیت های بزرگ دیده می شوند." " البته دهه شصت، دهه افتخارات بزرگ و دهه مبارزه با تجزیه طلبی است که ملت ایران بویژه جوانان با ایستادگی محکم خود در این دهه، توانستند بر همه توطئه ها و دشمنی ها پیروز شوند." و فراز بسیار مهم وقابل تامل ایشان این جا بود که فرمودند: " مراقب باشیم تا در دهه شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود، زیرا ملت ایران در دهه شصت مظلوم واقع شد و به دلیل اینکه تروریست ها و منافقین و پشتیبانان آنها به امام و ملت ایران ظلم و خباثت کردند، ملت در موضع دفاع قرار گرفت و در نهایت هم پیروز شد." با توچه به این دغدغه بسیار حیاتی و حکیمانه رهبر انقلاب در حفظ  و حفاظت از مواریث بنیادین انقلاب و جلوگیری تحریف و قبل واقعیت تاریخ انقلاب، ادامه👇👇