💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین169 هو الحی جمعی از کشته های اغتشاشات را در یک متن جمع کردهاند و قتل آنها را به ج.ا نسبت
ادامه پست قبل👆👆👆👆
در بیست و شش سالگی جلوی من ایستاده ای. نه شال درستی سر کرده اس. نه مانتوی پوشیده ای...آخر من به شما چه بگویم. این همه سال خواستم به شما بفهمانم که راه حل مشکلت درغلتیدن به دامن خداست. ولی شما با اینکه بسیار دختر خانمی هستید گوش ندادید. هنوز هم دیر نشده. با خدا آشتی کنید. به زیارت امام مهربان بروید. مشهد. یک چادر خوشگل ابتدای ورود به صحن سر کنید. بهبه چه خانومی. ایشالا توی همین صحن جزوه هایتان بریزد روی زمین و با یک پسر جنتلمن چشم تو چشم شوید و او همین طور که دارد جزوه جمع میکند از گوشی تان سوال کند که آیا سالم است یا نه. برای اینکه مدیون نشود مجبورتان میکند به گوشیاش زنگ بزنید تا مطمئن شود که گوشی شما سالم است و اصلا یه وضعی...🤭
خب پارمیس جان دیدی چقدر خوب بود. حالا از حرم بیرون آمدهای و در حالی که شالت شُل است در خیابانها گردش میکنی. من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم. خداوند تو را دوست داشته که مشکلات خاصی بهت داده. پس سعی کن به جای دوری از خدا به خودش پناه ببری. عه گوشی شما دارد زنگ میخورد. یک خانومی شماره خانهتان را میخواهد. لهجه مشهدی هم دارد. یک آقا پسری هم آن طرف خط هی از مادرش چیزی میپرسد.😑
پارمیس گلابتون عزیز! الان در جلسه مشاوره نشسته ای. شوهر آینده ات هم کنارت است. آیا به دخترهای پانزده ساله که از خدا زده شده اند و دلخوشی هایشان چیز های غیر خدایی است پیامی داری؟ به ما بگو. چکار کنند که مشکلات زندگی ساقطشان نکند.بگو جان دل. بگو نازنین. لب باز کن.
خب دیگر پارمیس جان مواظب خودت باش. دوست دوست، ستاره بچینی. 😬
یا علی مدد.
#برای_پارمیسها
#حاج_قاسم
#تمرین
#روایت
#پندهای_دخترونه
#پیام_پارمیس_بزرگسال_برای_پارمیس_نوجوان
@ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین169 هو الحی جمعی از کشته های اغتشاشات را در یک متن جمع کردهاند و قتل آنها را به ج.ا نسبت
#تمرین170
برای پارمیس های پانزده ساله وطنم ، به نیت حاج قاسم.
نور
یک دخترِ پانزده ساله هستید. خیلی زیبا و خوشجل و موشجل. خیلی هم باحال هستید. با سواد و همه چیز تمام. خیلی هم جنتلمن و آقا🤔. نام شناسنامهای تان را نمیدانم ولی در خانه پارمیس صدایتان میزنند.
پارمیس عزیز قصه ما علاقه به تحصیل دارد. علاقه به اون چیز هم دارد که ایشالا یک دانه قد بلند و پولدارش نصیبش شود. خب درباره این موضوع مورد بحث در نوزده سالگیتان صحبت خواهیم کرد. باشه؟ اوهوم؟! آفرین دختر خوشجل و موشجل. با اسب سفید خواهد آمد. شک نکن.
پارمیس کمی غمگین است. اصلا بگذار برایت بنویسم پارمیس عزیز. تو در مدرسه بمب انرژی هستی ولی یک غمی سینه ات را میجوشاند. حالا ما که غریبه نیستیم بگذار برای باغ اناری ها بگویم...همه اش رویهم چند هزار نفر هستیم...همه محرمیم.🙄
پدر شما مدام به مأموریت میرود. قبلا هم چند بار سر و گوشش میجنبید. یک بار اول صبح یک صدای خفه ای شنیدی از گریه مادر که حاصل سیلی بود. مادر شما شهلا جون همیشه این موضوع را حاشا کرده. ولی سما خیلی تیز و بز هستید و ادامه ندادهاید. شما پدرتان را میپرستید. ولی این غم همیشه همراه شماست. پدرتان تازگی ها خانه اش را جدا کرده. به شما و شهلاجون سر میزند. پول هم میفرستد ولی آیا این پول جای پدر را میگیرد؟! معلوم است که نه. پارمیس عزیز میدانم میخواهی گریه کنی و شانههایم را برای گریستن کم داری ولی لطفا عقب بایست من زن و بچه دارم. باریک الله دختر خوب.😐
پارمیس عزیز الان به نوزده سالگی رسیده ای و خیلی خانوم و شیتان پیتان شده ای. مثلا رویت زوم میکنند و بوم بوم میکنند قلبشان و ایزی ایزی تامام تامام. شما هم تامام تامام...نه صبر کنید. به خاطر شرایط خانواده تان پسرها رغبتی به عقد کردن شما ندارند. میخواهند از روی دیوار میوه شما بچینند. (چون دختر بزرگی شدید به همین کنایه بسنده میکنم🤔)
شما هم این گرفتاری های روحی را نمیدانید به کجا ببرید. ولی من یک جای خوب سراغ دارم. ببرید پیش خدا. خدا شما را در آغوش میکشد. شما شانه های هومن را نمیخواهید. شما شانه های خدا را میخواستید برای گریه کردن. تازه یادم نرفته که شانه های منم میخواستی ها.🙄 تنها شانه برای گریه کردن شانه های خداست. وقتی خوب گریه کردی و سبک شدی انشاءالله یک چیز خوب هم گیرت بیاید. از این چیز ها که میروند خواستگاری دیگر. چیز بابا. عجب گیری کردیم ها. نوعی از پسرها که کت و شلوار میپوشند و میروند دختر مردم را میگیرند و دیگر پس نمیدهند.🤓.
پارمیس نازنین! شما الان بیست و دو ساله شدهاید و هنوز پیش خدا نرفته اید. پدرتان رفت ازدواج کرد. البته مادرتان را هم طلاق نداده. ولی اصلا ارتباطی هم ندارند. هیچ ارتباطی. به همین سوی چراغ. 👈 💡
هومن هم که تو زرد از آب در آمد. روی من هم اصلا حساب نکنید، همسرم عضو کانال است🙄. اکثر پسرهای دیگر هم میخواهند از روی دیوار به درون باغ آیند. پدر سوخته ها. پس بیا و از خر شیطان پیاده شو پارمیس زیبا.
شما الان بیست و چهار ساله شدی پارمیس جان. مادرتان یک خودکشی ناموفق داشت. واقعا این حجم از درد قابل تحمل نیست. راستی چه شال زیبایی پوشیده اید پدسوختهی شیطون بلا.🤠. خب چند لحظه لبخند زدی. ولی اینکه شال را روی سر نگذاشته ای خیلی کار درستی نیست. مخصوصا اینکه مانتو شما هم برازنده یک دختر کدبانویی مثل شما نیست. هنوز یادم هست آن نیمرویی که درست کردید. بسیار خوشمزه بود😶.
اولین بار است که توسط گشت امنیت اخلاقی تذکر گرفته اید. به غرورتان برخورده. میدانم پارمیس نازنین، فرشته روی زمین. الهی دورتان بگردن خبببببب کافیه🤫. ولی این قانون پوشش اصلا ربطی به قوانین اسلامی ندارد. این نوع پوشش جزؤ قوانین اجتماعی است. همه کشورها برای پوشش قانون دارند که حتی ممکن است مطابق دین هم نباشد ولی الزامی است. شما که اینقدر خانم هستید نباید لج کنید. من میدانم مشکل شما چیست، ولی پارمیس جان من چه بکنم به شما.
#برای_پارمیسها
#حاج_قاسم
#تمرین
#روایت
#پندهای_دخترونه
#پیام_پارمیس_بزرگسال_برای_پارمیس_نوجوان
@ANARSTORY
بخش اول، ادامه در پست بعد👇👇👇👇