eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
908 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 💞 سلام‌الله‌علیها💞 يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ. السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً. 🌱به نیابت از: شهید حاج قاسم سلیمانی شهید سحر قائدی شهید فرزانه قاضی عسگر شهید عمار بهمنی ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 http://eitaa.com/istadegi
Abozar Roohi - Salam Farmande (320).mp3
7.34M
سلام فرمانده.... دنیا بدون تو معنایی نداره... عشق روزگارم سید علی دهه نودیهاشو فراخوانده... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | نقصِ نامه سردار به رهبری ♨️ ماجرای نامه به رهبری 🔰 برشی از سخنرانی 🔶 به مناسبت ۳۰آبان سالروز اعلام پایان حکومت داعش در منطقه توسط 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir @ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#تمرین169 هو الحی جمعی از کشته های اغتشاشات را در یک متن جمع کرده‌اند و قتل آنها را به ج.ا نسبت
ادامه پست قبل👆👆👆👆 در بیست و شش سالگی جلوی من ایستاده ای. نه شال درستی سر کرده اس. نه مانتوی پوشیده ای...آخر من به شما چه بگویم. این همه سال خواستم به شما بفهمانم که راه حل مشکلت درغلتیدن به دامن خداست. ولی شما با اینکه بسیار دختر خانمی هستید گوش ندادید. هنوز هم دیر نشده. با خدا آشتی کنید. به زیارت امام مهربان بروید. مشهد. یک چادر خوشگل ابتدای ورود به صحن سر کنید. به‌به چه خانومی. ایشالا توی همین صحن جزوه هایتان بریزد روی زمین و با یک پسر جنتلمن چشم تو چشم شوید و او همین طور که دارد جزوه جمع می‌کند از گوشی تان سوال کند که آیا سالم است یا نه. برای اینکه مدیون نشود مجبورتان می‌کند به گوشی‌اش زنگ بزنید تا مطمئن شود که گوشی شما سالم است و اصلا یه وضعی...🤭 خب پارمیس جان دیدی چقدر خوب بود. حالا از حرم بیرون آمده‌ای و در حالی که شالت شُل است در خیابانها گردش می‌کنی. من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم. خداوند تو را دوست داشته که مشکلات خاصی بهت داده. پس سعی کن به جای دوری از خدا به خودش پناه ببری. عه گوشی شما دارد زنگ می‌خورد. یک خانومی شماره خانه‌تان را می‌خواهد. لهجه مشهدی هم دارد. یک آقا پسری هم آن طرف خط هی از مادرش چیزی می‌پرسد.😑 پارمیس گلابتون عزیز! الان در جلسه مشاوره نشسته ای. شوهر آینده ات هم کنارت است‌. آیا به دخترهای پانزده ساله که از خدا زده شده اند و دلخوشی هایشان چیز های غیر خدایی است پیامی داری؟ به ما بگو. چکار کنند که مشکلات زندگی ساقط‌شان نکند.بگو جان دل. بگو نازنین. لب باز کن. خب دیگر پارمیس جان مواظب خودت باش. دوست دوست، ستاره بچینی. 😬 یا علی مدد. @ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#تمرین169 هو الحی جمعی از کشته های اغتشاشات را در یک متن جمع کرده‌اند و قتل آنها را به ج.ا نسبت
برای پارمیس های پانزده ساله وطنم ، به نیت حاج قاسم. نور یک دخترِ پانزده ساله هستید. خیلی زیبا و خوشجل و موشجل. خیلی هم باحال هستید. با سواد و همه چیز تمام. خیلی هم جنتلمن و آقا🤔. نام شناسنامه‌ای تان را نمی‌دانم ولی در خانه پارمیس صدایتان می‌زنند. پارمیس عزیز قصه ما علاقه به تحصیل دارد. علاقه به اون چیز هم دارد که ایشالا یک دانه قد بلند و پولدارش نصیبش شود. خب درباره این موضوع مورد بحث در نوزده سالگی‌تان صحبت خواهیم کرد. باشه؟ اوهوم؟! آفرین دختر خوشجل و موشجل. با اسب سفید خواهد آمد. شک نکن. پارمیس کمی غمگین است. اصلا بگذار برایت بنویسم پارمیس عزیز. تو در مدرسه بمب انرژی هستی ولی یک غمی سینه ات را می‌جوشاند. حالا ما که غریبه نیستیم بگذار برای باغ اناری ها بگویم...همه اش روی‌هم چند هزار نفر هستیم...همه محرمیم.🙄 پدر شما مدام به مأموریت می‌رود. قبلا هم چند بار سر و گوشش می‌جنبید. یک بار اول صبح یک صدای خفه ای شنیدی از گریه مادر که حاصل سیلی بود. مادر شما شهلا جون همیشه این موضوع را حاشا کرده. ولی سما خیلی تیز و بز هستید و ادامه نداده‌اید. شما پدرتان را می‌پرستید. ولی این غم همیشه همراه شماست. پدرتان تازگی ها خانه اش را جدا کرده. به شما و شهلاجون سر می‌زند. پول هم می‌فرستد ولی آیا این پول جای پدر را می‌گیرد؟! معلوم است که نه. پارمیس عزیز می‌دانم می‌خواهی گریه کنی و شانه‌هایم را برای گریستن کم داری ولی لطفا عقب بایست من زن و بچه دارم. باریک الله دختر خوب.😐 پارمیس عزیز الان به نوزده سالگی رسیده ای و خیلی خانوم و شیتان پیتان شده ای. مثلا رویت زوم می‌کنند و بوم بوم می‌کنند قلبشان و ایزی ایزی تامام تامام. شما هم تامام تامام...نه صبر کنید. به خاطر شرایط خانواده تان پسرها رغبتی به عقد کردن شما ندارند. می‌خواهند از روی دیوار میوه شما بچینند. (چون دختر بزرگی شدید به همین کنایه بسنده می‌کنم🤔) شما هم این گرفتاری های روحی را نمی‌دانید به کجا ببرید. ولی من یک جای خوب سراغ دارم. ببرید پیش خدا. خدا شما را در آغوش می‌کشد. شما شانه های هومن را نمی‌خواهید. شما شانه های خدا را می‌خواستید برای گریه کردن. تازه یادم نرفته که شانه های منم می‌خواستی ها.🙄 تنها شانه برای گریه کردن شانه های خداست. وقتی خوب گریه کردی و سبک شدی ان‌شاءالله یک چیز خوب هم گیرت بیاید. از این چیز ها که می‌روند خواستگاری دیگر. چیز بابا. عجب گیری کردیم ها. نوعی از پسرها که کت و شلوار می‌پوشند و می‌روند دختر مردم را می‌گیرند و دیگر پس نمی‌دهند.🤓. پارمیس نازنین! شما الان بیست و دو ساله شده‌اید و هنوز پیش خدا نرفته اید. پدرتان رفت ازدواج کرد. البته مادرتان را هم طلاق نداده. ولی اصلا ارتباطی هم ندارند. هیچ ارتباطی. به همین سوی چراغ. 👈 💡 هومن هم که تو زرد از آب در آمد. روی من هم اصلا حساب نکنید، همسرم عضو کانال است🙄. اکثر پسرهای دیگر هم می‌خواهند از روی دیوار به درون باغ آیند. پدر سوخته ها. پس بیا و از خر شیطان پیاده شو پارمیس زیبا. شما الان بیست و چهار ساله شدی پارمیس جان. مادرتان یک خودکشی ناموفق داشت. واقعا این حجم از درد قابل تحمل نیست. راستی چه شال زیبایی پوشیده اید پدسوخته‌ی شیطون بلا.🤠. خب چند لحظه لبخند زدی. ولی اینکه شال را روی سر نگذاشته ای خیلی کار درستی نیست. مخصوصا اینکه مانتو شما هم برازنده یک دختر کدبانویی مثل شما نیست. هنوز یادم هست آن نیمرویی که درست کردید. بسیار خوشمزه بود😶. اولین بار است که توسط گشت امنیت اخلاقی تذکر گرفته اید. به غرورتان برخورده. می‌دانم پارمیس نازنین، فرشته روی زمین. الهی دورتان بگردن خبببببب کافیه🤫. ولی این قانون پوشش اصلا ربطی به قوانین اسلامی ندارد. این نوع پوشش جزؤ قوانین اجتماعی است. همه کشورها برای پوشش قانون دارند که حتی ممکن است مطابق دین هم نباشد ولی الزامی است. شما که اینقدر خانم هستید نباید لج کنید‌. من می‌دانم مشکل شما چیست، ولی پارمیس جان من چه بکنم به شما. @ANARSTORY بخش اول، ادامه در پست بعد👇👇👇👇
حاج قاسمی که من می‌شناسم3.mp3
1.26M
🎧بشنوید / با اشراف اطلاعاتی کامل می‌جنگید... 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi http://eitaa.com/ANARSTORY
حاج قاسمی که من می شناسم1.mp3
2.15M
🎧کتاب صوتی / حاج قاسم از دخترانش چه می‌خواهد؟📃🖊 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi http://eitaa.com/ANARSTORY
حاج قاسمی که من می‌شناسم2.mp3
1.63M
🎧بشنوید / مثل یک پدر...💚 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi http://eitaa.com/ANARSTORY
🔰 مجموعه پوستر و استوری 🔻 @ANARSTORY
طَهـورآ: فدای عشقی که درون سینه‌ات می‌جوشید برای این مردم... حالا بیا و بی‌قراری‌ها را ببین ما را به سخن جانی خود این گمان نبود. کاش ما هم شبیه شما می‌توانستیم از این روح آلوده و دنیای پست رها شویم... افراگل: ✍چه سخت است... داغ رفتنش بعد از گذشت سه سال هنوز هم تازه است. و خدا چه پاکیزه او را پذیرفت، دل ملتی در فراقش نالید. اشک رهبری در عزایش بارید. جمعه‌ای ناباورنه از میان‌مان پرکشید. منتظریم جمعه‌ای دیگر عَلَم به دست برگردد. ✍خبری دردآور زیرنویسِ شبکه‌ی‌خبر همه را شوکه کرد! او به آرزویش رسید و ایرانی سیاه‌‌پوش گشت. آن روز دنیا به روی سرمان آوار شد. صدای گریه‌های برخاسته از گلوی‌مان خبر از انتقامی سخت می‌داد.
شب پرواز مرغ آمین است امشب... *استعاره ی مرغ آمین برآمده از ملک هاییست که دعاها و نجواهای انسان ها را امین می‌گویند و آنها را به استجابت می‌رسانند... همگان به عاقبت این رفاقت فکر می‌کنند و من در این فکرم، که چگونه یک‌دیگر را یافته اند، چگونه آغاز کرده اند و چگونه عهد بسته اند که به این وفای محکم و حسینی رسیده!؟ _ و :) درد است که در جانم پیچیده، نه از رفتنت که حق بود، بلکه از چگونگی رفتنت که ادبت را دربرابر ارباب نشان می‌داد... درد کمبود ویتامین ادب، و حسرت فوران آن در تو.! حاجی جان... می‌گویند مریض‌هایی که حال وخیم و ترسناکی دارند، انتقال خون دائم برای‌شان تجویز می‌شود! شما که دست به خیری، برای منی که روحم دور ریختنی شده، خون حسینی انتقال می‌دهی!؟ راستی... چیزی برای دادن ندارم، رایگان برایم پیش قدم می‌شوی؟ :) این شب ها، ترس دارم بخوابم... خواب هایم پر از کابوس است! انگار که خانه مان شده فرودگاه بغداد :) حاجی... بعد رفتنت از خوابیدن توی شبای جمعه می‌ترسم... از خاموشی موبایلم توی شبای دی ماه می‌ترسم... از فرودگاه ها می‌ترسم :) قاسمت تقسیم شده آقا.... بدم تقسیم شده... ریز ریز شده توی جای جای جهان! الان همه سلیمانی ان برات :) حاجی اتاق داداشمو دیدی؟! دفتراشو چی؟! اشکاشو؟ همش پره از تو :)) تو را کشتند و شبیه تسبیحت دانه دانه شدی... تو را کشتند و زجه های مان در روضه ی اکبر حسین بلند تر شد :) _علیه‌السلام _ارباً اربا... عشق به ولی کاری کرد که فقط دغدغه ی رضایت اورا داشته باشی :)) چه کردی که اذن عاشق شدن به تو دادند؟ چه گفتی؟ چگونه خواستی؟ شبیه استادی بامسئولیت و توانا، به عهده بگیر آموزش پرواز منِ بال شکسته را :)) دقایق شرم کنید... جان‌مان می‌رود! مریم عابدینی
شهید سلیمانی.mp3
2.28M
🎧بشنوید/ یک جهان کفر از او هراسان بود... 🌿به یاد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی...🇮🇷 ✍🏻شاعر: م.الحمدلله(گمنام) 🎙️گویندگان: آقایان امین اخگر و میرمهدی 🌱کاری از درختان سخنگوی باغ انار ✨ http://eitaa.com/istadegi @ANARSTORY
181.3K
📌هدیه به حاج قاسم عزیز❤️ 🔸ننگ است ما را مرگ در مرداب بستر ها! 🎙 @ANARSTORY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | چیزی که همیشه از آن فراری بود... ⁉️ دلیل عصبانیت در سخنرانی شان چه بود؟! ⁉️ راهکار مشهور شدن چیست؟! 🔹 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این ویدیو مربوط به اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۶ می باشد . ▪️ زمانی که خیلیها رشیدپور را نمیشناختند، آقای حاتمی کیا بخوبی او رو معرفی کرد! و همچنان مدیران صدا و سیما در حال دعوت وی هستند ...
شهید سلیمانی.mp3
2.28M
🎧بشنوید/ یک جهان کفر از او هراسان بود... 🌿به یاد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی...🇮🇷 ✍🏻شاعر: م.الحمدلله(گمنام) 🎙️گویندگان: آقایان امین اخگر و میرمهدی 🌱کاری از درختان سخنگوی باغ انار ✨ http://eitaa.com/istadegi
حاج قاسمی که من می‌شناسم3.mp3
1.26M
🎧بشنوید / با اشراف اطلاعاتی کامل می‌جنگید... 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi
حاج قاسمی که من می‌شناسم2.mp3
1.63M
🎧بشنوید / مثل یک پدر...💚 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi
حاج قاسمی که من می شناسم1.mp3
2.15M
🎧کتاب صوتی / حاج قاسم از دخترانش چه می‌خواهد؟📃🖊 📖بریده‌ای از کتاب 📙 ✍️به قلم: سعید علامیان 🔸انتشارات خط مقدم 🎙با صدای: آقای سپهر(گروه درختان سخنگوی باغ انار) http://eitaa.com/istadegi
مهدینار پور محمدی: ای اولاد یهودا! این تیزی سنان شما نیز بگذرد! بیداد ظالمان شما نیز بگذرد! این عوعوِ سگان شما نیز بگذرد! گرد سم خران شما نیز بگذرد! ناچار کاروان شما نیز بگذرد! تاثیر اختران شما نیر بگذرد! نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد! بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت بر رونق چراغدان شما نیز بگذرد! و اقدام کوبنده‌ی سلیمانی‌ها... بر خرابه‌های شهرهایتان نیز بگذرد! 🖋♣️ من باران بوسه‌ام را می‌فرستم بر کف پوتینی که قرار است در خرابه‌های تل‌آویو قدم بگذارد... 🖋♣️ دنبال برادرش می‌گشت شاید؛ که شهید شد. 🖋♣️ د.خاتمی: از میان ویرانه‌های حیفا و تل‌آویو خواهند گذشت و در بیت المقدس پشت سر امام زمان نماز خواهند خواند مهدینار پور محمدی: تشنه بود شاید؛ که رفت طرف موکب و ساچمه آمد طرف قلب‌ش... 🖋♣️ مهدے حسنوند: . اون فرماندهانی که هشت سال با دست خالی مقابل تمام کشورهای دنیا جنگیدن نمیدونن چطوری انتقام خون مردمشونو بگیرن ولی تویی که سطح درگیری‌هات در حد دعوای زنگ آخر مدرسه‌س میفهمی؟ . د.خاتمی: امروز از کرمان به آسمان هفتم دالانی از نور باز شد و ملائک به همراه قاسم سلیمانی آمدند به پیشواز شهدای سیزده دی شاید لحظه آخر آب را تعارف امام حسین کرد، شهید موکب مزار حاج قاسم. به ما بگویید که در دنیا چگونه زیستید که این‌قدر گران خریدند شما را. صهیون مار بر دوش ، هوس خون جوان کرده بود. این بار خون جوان شیعه. انرژی عظیم آزاد شده از خون پاک زوار حاج قاسم، طوفانی خواهد شد که تل‌آویو را به ویرانه تبدیل خواهد کرد. مهدینار پور محمدی: امروز مادران را کشتند؛ چون مادر است که دو دستی سلیمانی تحویل جهان می‌دهد. چون از دامن مادر، پسر به معراج می‌رود... از سلیمانی‌های بعدی خوب می‌ترسند! 🖋♣️ در سرمای خشک و سوزان کرمان؛ بخار از خون گرم روی آسفالت نباید بلند می‌شد... 🖋♣️ د.خاتمی: فکرش را بکن. حزب‌الله از شمال. یمن از جنوب. و ایران از شرق وارد بیت المقدس خواهد شد. چقدر با شکوه است جهان بدون صهیون و آنگاه مصلای قدس تطهیر خواهد شد و آماده می‌شود برای نماز گزاردن پشت سر قطب عالم امکان. در جهان بی‌صهیون. z.askari: امروز دیدیم چگونه یک کودک با خون به عهدش وفا می‌کند. همان کودکی که دست راست کنار گوشش گذاشت و فریاد زد: «عهد میبندم حاج قاسمت بشم» دستش را روی شکم برآمده‌اش گذاشت. استخوان گلویش سفت شده بود، گفت: مامانی..تو رو با نفرت از اسرائیل به دنیا میارمو بزرگ می‌کنم .. میـرمهدی: یک سوال ❗️ چرا نشنیده‌ای که تا به حال دشمن کنسرت‌ها و پارتی‌ها را بمب گذاری کند؟! آنجاهم که جمعیت نسبتا زیاد است، چرا مدام به مکان‌های زیارتی حمله تروریستی می‌شود؟! می‌دانی پاسخ چیست؟ دشمن از مردم شهوتران یا پی لهو و لعب و خوشگذرانی که نمی‌ترسد! دشمن از مردمی می‌ترسد که قدم می‌گذارند در راه بیداری اسلامی در راه مکتب حاج قاسم آنهایی که از ظلم صدایشان در می‌آید و مقابل ظالم می‌ایستند! د.خاتمی: به موش‌های پلشت بگو:« شما که اینقدر از مرگ می‌ترسید چرا با دم شیر بازی می‌کنید؟» 🇮🇷شباهنگ 🇮🇷: ‌ مگه حاجی نمی‌گفت: ما ملت امام حسینیم... دیدید درست میگفت پس پیروزی از آن ماست به زودی با قائم انتقام میگیریم انتقام مادر انتقام حاجی انتقام شهید متوسلیان انتقام کودکان غزه انتقام سیدالشهدا علیه السلام.... انتقام تمام مظلومان عالمو خود آقا خواهند گرفت و ما همراهان ایشون هستیم ان‌شاءالله مهدینار پور محمدی: آنگاه که باید می‌بودم و ترکشی هم مهمان جمجمه‌ی من می‌شد و خونم روی مسیر القاسم می‌ریخت، نبودم و نشد و نریخت... حالا بروم گلزار که چه؟! 🖋♣️ ملیکه: تو اشتباه کردی! بد وقتی زدی! بد مکانی زدی! گور خودت را هرلحظه داری بیش‌تر می‌کنی! بزار لااقل به ۲۵سال برسی، فکر کنم خیلی عجله داری! سودابه احمدی: ماده موش صهیون جیر جیر کرد : پوریم را دوباره با خون ایرانی ها رنگ خواهیم کرد ! نمی داند که‌ ایران دیگر شاه مست ندارد ؟! این خون ها تاوان هوشیاری سلیمانیست که در رگ های ایران می جوشد ! ملیکه: دقت کرده‌ای که چقدر خدا در شهادت را به‌روی ما باز می‌کند اما هربار ما با آن فرسنگ‌ها فاصله داریم؟! عیبی ندارد! دلم خوش است که مأموریت مهمی را بر دوشم خواهد گذاشت؛ شاید ذخیره‌ایم برای روزهای آینده... د.خاتمی: و هر کس را میعادیست برای حضور در بارگاه حق تعالی. چه کردید شما که در روز میلاد حضرت نور، دالانی از نور از زمین تا به آسمان هفتم کشیده شد و با استقبال سردار، به دیدار یار رفتید؟
سودابه احمدی: شاید خواب دیده بودند که مهمان مخصوص حاج قاسم هستند . چه همه مهمان ! میزبان سلیمانیست! سلیمان وار می پذیرد ! بعضی را روی زمین ، اما یک عده مهمان اختصاصی اند ! صدای انفجار بود ؟! شاید صدای در مهمان خانه ی آسمان بود ! آن بالا را ببینید ، حاج قاسم دست بلند کرده ! بفرمایید ، از این طرف بیایید بالا ! د.خاتمی: به من بگو وقتی به جای زیارت مزار، خود حاجی با لشکر فرشتگان به استقبالت آمدند، چه حسی داشتی؟ . ملیکه: بکشید و بترسید... بکشید و بترسید... بکشید و بترسید... هرچه بیش‌تر بکشید، باید بیش‌تر بترسید... خون شهید، درخت انقلاب را رشد می‌دهد... خون شهید، بغض ملت اسلام را بیش‌تر می‌کند... اشک‌های ما، درخت نفرت و خشم از شما را در درونمان بارورتر می‌کند... بکشید ما را! هراسی بر ما نیست، هرچه ترس است از آن شما هست و خواهد بود... تو از سردار بزرگ ما بسیار می‌ترسیدی و می‌ترسی! حق‌هم داشتی! شاید برای برخی‌ها عجیب باشد، اماتو از زائران اوهم می‌ترسی! بازهم حق داری!! خنده‌دار است! می‌گویند در ایران سیل خون راه می‌اندازیم!! تو جرئت پرتاب موشک نداشتی! چطور می‌خواهی سیل خون راه بیندازی؟! لابد می‌خواهی در تمام ایران بمب جاسازی کنی، آری؟! احمقانه نیست؟! این‌که از ملتی که آرزویشان شهادت است، بکشی... بعد توقع داشته‌باشی که آن‌ها بترسند! نه حتما قصدشان کم کردن نسل انقلابیون است؛ نسل سلیمانی، یار رهبری، ملت امام حسینی! یعنی نمی‌دانستند که ما کم نمی‌شویم؟! ما می‌جوشیم و زنده‌تر می‌شویم؟! شایدهم خشمشان را خالی کردند... بالاخره رو به افول‌اند... هرکسی‌هم باشد به همه‌جا و همه‌چیز چنگ زده و عقده خالی می‌کند... او در هراس است! مهدینار پور محمدی: کشتی چون می‌دانستی اگر بزرگ شود سلیمانی می‌شود... 🖋♣️ ملیکه: روز مادر است... تبریک به آن مادرانی که فرزندشان، امروز در کرمان، در کنار مزار سردار بزرگمان، به ثمر نشستند... دعایتان به اجابت رسید... پروردگارا! فرزندم را عاقبت بخیر کن... سودابه احمدی: دراکولا استعفا داد . وی در نامه ای سرگشاده از نادیده گرفته شدن کلیه ی حقوق ادبی ، حقوقی و شخصیتی خود به مجامع عادله ی دنیا شکایت کرد . در قسمتی از این شکایت آمده؛ ابهت و شکوه خونخواری من به سخره گرفته شده است . هر کار اصولی دارد . حتی خون آشام بودن ! در برج مخروبه ی خودم، توی تابوت تمرگیده بودم و هر از چند گاهی دو دندان نیشم را در گردنی فرو می بردم . این صهیون ها آبروی حرفه ای و خانوادگی ما را به یغما برده اند ! در مرام ما دراکولاها خون بچه ها ممنوع است . این دراکولاهای بی شناسنامه دارند با خون بچه ها خودشان را خفه می کنند ! این کار توهین به شرافت هر خون آشامیست! وی در ادامه عاجزانه افزود : بدین وسیله برائت خود را از خون آشام های صهیون اعلام می کنم و خاطر نشان می کنم ، رژیم خون آشامی غیر دارکولایی بچه خوارانه شان هیچ ارتباطی با صنف ما ندارد . خون نیوز لات صهیون خوب سر و ته کوچه را پایید ! انگار کسی نبود ! خالی بود . دستی به سبیل لاخ لاخ دم موشی اش کشید و صدای جیغ مانندش را به سرش انداخت : نفس کشششش ! بچه می خوام که رو به رو واسته، تا حالیش کنم دنیا دست کیه ! صدای بلند مردانه ای از انتهای کوچه برخواست : هاپچه! لات صهیون هفت تیر را کشید ، چپ و راست و بالا و پایین و شصت پایش را زد و جیغ و داد کنان فرار کرد توی زیر زمین خانه اش . بابای بچه پاشنه اش را سر کوچه ورکشید . لبخند زد و زیر لب گفت : چه عطسه ای صدا داری بود ! مهدینار پور محمدی: یک سنگ قبر هم ترس دارد برایتان؟! 🖋♣️ سودابه احمدی: انشالله خواب به چشم های جغد ملوخشان نیاید ، که ما را بی خواب کردند 😏 در تاریخ استعمار چیزهای عجیبی می خوانید . جسد پاتریس لومومبا را در اسید آب کردند . او کسی بود که داشت دست بلژیکی ها را از منابع کنگو (کشور دست بریده ها) کوتاه می کرد ! یک سنگ قبر نباید می داشت ! نه مزار نه شاید مزارش فردا الهام بخش کنگویی های دیگری می شد که پدر بزرگ ها و مادر بزرگهای دست بریده شان را دیده بودند . آن دست های بریده، جریمه کم کاری برای ارباب بود ! قهرمان خطرناک است ! اسطوره مقاومت سم است ! کسی که‌ به‌ زیارت اسطوره ی مقاومت می رود ، یعنی سودای برخواستن دارد . پس خطر است ! تاریخ تکرار می شود نسخه های رفتار استعمارگر همان است ! ولی این جا ایران است ! قبلها سیاوش ها از آتش می گذشتند در این سرزمین ! حالا که ملت امام حسین شده‌! این خود خطر است آتش فشان است بمب هسته ایست! حق بدهید ! می ترسند ! سگ شريف است به سگ بودن . این ددان را به هیچ جانوری تشبیه نکنید . عقوبت اخروی دارد !😐
مهدینار پور محمدی: من بوسه می‌زنم به کف پوتینی که قرار است از روی خاک نجس نتانیاهو رد شود... 🖋♣️ لعنت به ساچمه‌ای که تو رو گرفت از مادرت تو روز مادر... 🖋♣️ ولی بعضی مادرا، روز مادر کادوشون یه شهید کوچولو بود از طرف حضرت زهرا...🙂🌱 Fateme Aghajani: صبح جمعه بود ... تنها بودم بیدار که شدم ،‌ از دیدن پست های اینستاگرام برق از سه فازم پرید . بدو رفتم سمت تلویزیون زیر تیتر شبکه یک به همراه پرچم مشکی شده و آرم شبکه یک را که دیدم ، چنان سیلی خوردم که یک دفعه وسط پذیرایی ولو شدم . دست خودم نبود ، راستش را بخواهید فکرشم نمیکردم شهادتش اینگونه ویرانم کند ، یا بهتر است بگویم آنقدر از نظرم بزرگ و اسطوره بود که مرگی برایش تصور نمیکردم من منتظر آن روزی بودم که با همان ابهت صدایش پشت تریبون اعلام کند " هنوز به ۲۵ سال نرسیده است که اسرائیل به درک واصل شد " اشک هایم بی اختیار می چکیدند و با دستم توی سرم میزدم ... سردار ، پدر امنیت ایران ، بچه هایت یتیم شدند ، در نبودنت حالا چطور با آرامش بخوابیم ؟ تو بزرگ تر ما بودی ، با وجودت احدی حق نداشت به ایران چپ نگاه کند، چه برسد به اینکه بخواهد کشتار گاه راه بیاندازند😭 حالا اما ۵ سال گذشته از صبح جمعه ۵ سال است یتیم شده ایم ... ۵ سال است نه فقط ایران که کشورهای مسلمان هم یتیم شده اند . که اگر بودی ، حتم داشتم نمیگذاشتی اینگونه غزه تار و مار شود . سردار در آخرین لحظات چه گذشت در گلزار شهدای کرمان ؟ تو میدانستی نه ؟ داشتی میدیدی و جگرت برای زائرانت خون میشد آری ؟ حتم دارم خودت یک به یک آن هایی که قرار بودند شهید شوند را انتخاب کردی ، هر چند که نمیخواستی حق حیاتشان را بگیری . اما خوشا به سعادتشان در روز تولدبانو و در جوار شما زندگی را با شهادت به پایان رساندند لیاقت می خواهد . حتم دارم یک به یک با بانو در آخرین لحظات سرشان را به سینه گرفتید و آرامشان کردید. و یک راست بردیدشان پیش خودتان برای پذیرایی . آخر میدانید شنیده بودم شما خیلی خوب از مهمان هایتان پذیرایی میکنید . خوشا به سعادتشان ‌‌‌که در کنار شما مرگشان به پایان رسید سمائی: آنانکه همچون مگس دورِ سر فلسطینیان وز وز می‌کنند تا آنان را به کوچ اجباری وادارند بدانند که ایران عرصه سیمرغ است؛ و عرصه سیمرغ جولانگاه مگسان نمی‌باشد. احمقان، ما را از مرگ می‌ترسانند که خورشید را رها کنیم. به قصدِ نجس کردن دریا، دستان نجسش را به درون آب دریا فرو برد. ای بر پدرت لعنت! دریا با یک فضله‌ موش نجس نمی‌شود. ༺Ya Zahra༻: 🥀 گلزار شهدا دوباره گلزاری از شهدا شد... تسلیت محضر صاحب الزمان (عج) حاج قاسم که رفت، انگار داره بهترینها رو هم با خودش میبره .... و بهترین ها گلچین شدند و با شهادت رفتند.... ما موندیم و روزگار تلخ زندگی زمینی..... پرونده ما کجا بسته میشه؟ پیمانه ما کی پر میشه و چجوری از این دنیا میریم ؟ آیا ما هم مثل شهدا عاقبت بخیر میشیم؟؟؟ کسی خبر داره؟؟ اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک . توییت حاج‌مهدی یک سوال مادرانه، تیر خیلی درد داشت؟! امیرحسین فرخ: در سالروز چهارمین سالگردش، جمعی از رفقایش را هم پیش خودش بُرد(:
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
همه باید این مسیر را پاکسازی کنیم. پلاستیک، آهن، شیشه، فرقی نمی‌کند. هر چیزی که پای زائران گلزار شهد
نور سه روز بعد از حادثه تروریستی کرمان که بیش از صد زن، کودک و مرد را شهید کرد به گلزارشهدای کرمان رفته‌اید. در مکان بمبگذاری اندکی توقف می‌کنید. پسر کوچکتان توپش را شوت می‌کند در بین درختهای کنار جاده. توپ توی یک چاله افتاده. می‌نشینید. توپ را از چاله بیرون می‌کشید. چیزی برق می‌زند. ساعت دخترانهٔ بچه‌گانه است. همانجا روی زمین می‌نشینید. توان بلند شدن ندارید. شیشه ساعت شکسته. عقربه هایش کنده شده. یک بندش آویزان است و بند دیگرش نیست. روی شماره های صورتی‌اش رد خون دیده می‌‌شود. وسط ساعت عکس عروسک کیتی است. دخترتان که پیش دبستانی می‌رود حالا بالای سر شما رسیده. با دیدن ساعت ذوق می‌کند و ساعتش را نشان می‌دهد و می‌گوید. - عه. بابایی مثل ساعته منه. در خود می‌شکنید‌. ساعت شکسته را بر می‌دارید تا ببرید یک جایی که نمی‌دانی کجاست تحویل بدهید. همسرتان در حال صحبت با مادرش و خندیدن و تعریف کردن یکی از شیرین زبانی های دخترتان است. لبهای شما کِش می‌آید و یک خنده تحویل می‌دهد. حالا شما رازی در سینه دارید که همسرتان توان تحملش را ندارد. اگر سه روز از حادثه تروریستی گذشته بود و حالا دختر شما نبود چه حسی داشتید؟ حالا دخترتان مدام از آن ساعت شکسته می‌پرسد. به صورت داستانی ماجرای شهادت حاج قاسم را برای دختر شش ساله‌تان تعریف کنید. قصه کشتن زائرانش را در سالگرد چهارمش. یادتان باشد برای بچه ها باید قصه تعریف کنید. با جمله زیر شروع کنید...👇 خوشگل بابا، یه روزی عمو قاسم رفت تا... @anarstory