هدایت شده از گلستانی(یازهرا.س.)
سرخی غروب از خون بود...
رسید آن لحظاتی که گرد و غبار میدان فروخوابید!
خورشید درحال بستن دیدگان سرخش است... گویا او هم شرمگین است از این طلوع و غروب هر روزهاش ...
مخدرات گوشه و کنار صحرا به دنبال اطفال حرم سرگردانند...
زینب سلام الله علیها قامت خمیده اما استوار از گودی قتلگاه به سوی خیمه آتش گرفته امام زمانش روان است...
لختی میایستند! دیگر اشکی در چشم نمانده... لبهای ترک خوردهشان به آرامی میجنبند... تمام وقایع امروز را مرور و نظاره میکنند...
هرچند نیاز به یادآوری نیست، هر مصیبتی آنقدر عیان و قَدَر زخم زد که ردِ جراحتش عمری ماندگار خواهدماند...
نظر به سوی خیمه جگر گوشه برادر میاندازند... جوان برادر جانی برایش نمانده...
علم از دست علمدار بر زمین افتاد اما نباید بر زمین بماند...
آری! کربلا نباید در کربلا بماند...
و این زینب سلام الله علیها بودند که علم روایت عاشورا را برافراشتند...
#رسانه_زینبی
#عصر_عاشورا
#محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#گلستانی