eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
914 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
«خوزستان، خوزستان، خوزستان» صدای موسیقی را بستم تا صدای گوینده‌ی اخبار را بشنوم: «620 مخزن ثابت آبرسانی از تهران و ۱۰۰۰ مخزن از دیگر شهرها، به سوی خوزستان فرستاده شدند تا یاری‌گر مردم در در روستاهای هورت عاگول، بیت آلوس، حساسنه بالا، سعدون ۱ و ۲، بنی نعامه، دغاغله...» مغزم سوت کشید! خوزستان، پر آب‌ترین رودهای منطقه را دارد؛ باید محتاج آبی باشد که ازخودش به سایر شهرها برده‌اند؟! زن روستایی با زبان عربی می‌گفت: «دست‌شون درد نکنه از صبح آب آوردن. ممنون‌شونیم». مردی که دشداشه‌اش را دور کمرش گره زده بود با لهجه‌ی غلیظ به فارسی می‌گفت: «آب خوردن نداریم... گاومیش‌ها تشنه...همسایه، مزرعش، ممنون». فکر کردم که درد بزرگیست که خوزستان سال‌هاست به یک ایران نان، عظمت، پول و نفت داده؛ حالا خودش ممنون یک دبه آب است! یادم هست زمانی اینجا، فقیرها وارداتی بودند! می‌آمد دم خانه و می‌گفت: «یک لیوان آب بده!» آبش را که می‌خورد تازه کاسه‌اش را بیرون می‌آورد و برنج می‌خواست. کاسه را که در کیسه برنج می‌بردیم، عطر عنبربو مست‌مان می‌کرد! هوس می‌کردم به مادر بگویم همین امروز برای‌مان دمپختک بگذارد! دمپختک را هیچ وقت تنها نمی‌خوردیم! باید حتما یک ظرف به همسایه می‌دادیم! عطرش محله را برداشته بود. مگر می‌شد تنها خوردش؟! ما خوزستانی‌ها هیچ وقت تنهاخور نبوده‌ایم! برای همین دست و دلبازی‌مان است که نفهمیدیم چه بر سرمان آمد! بچه که بودم پدرم می‌گفت: «از سر زمین که خیار و گوجه و بادمجون می‌دزدند، هیچ نمیگم!» _«چرا بابا؟!» _«حتما نیاز داشتن بابا». گوینده‌ی اخبار می‌گفت: «شبکه‌ی اختلاس در آب و فاضلاب خوزستان شناسایی شد». تلویزیون را بستم. صدای موسیقی‌ را دوباره باز کردم: «بی دردا خوابیدن خوابیدن نامردا خوابیدن خوابیدن اما تو بیداره بیداری خوزستان خوزستان خوزستان...»