eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
899 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
161 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
آرمینه‌آرمین: نه قبل از جنگهای داخلی به سوریه رفتید؟. آرمینه‌آرمین: ایرانی‌ها بیشتر در شهرهایی رفت و آمد داشتند که تجاری بود و توریستی‌. اصطلاحی بود بین مهندسین ایرانی که میگفتن بیشتر شُنی هستند تا سنی. به ایرانی‌ها هم احترام میگذاشتند‌ و زبان فارسی رو هم خیلی عالی بلد بودند. ★مرد وهابی از روی چادر ایرانی مادره میفهمه شیعه ایرانی هست. میخواد حجابش رو بگیره جلوی چشم مهدی درگیر میشن ——— ★مثلا این مرد برادرشو تو جنگ دفاع مقدس از دست داده و از ایرانی کینه داره ——— یعنی برادرش رفته نیروی عراق شده؟ با ایرانی ها خیلی خوبن همشون حداقل تو مناطق گردشگری ——— ★پدر عراقی بوده مادر سوری... زمان جنگ دفاع نقدس برادرش میره جنگ و میمیره ——— «اینایی که داریم میگیم تکراریہ دنبال یه سوژه خاص باشیم» ——— طرف اصالتا سوری نیست. ——— ★از بازمانده. های بعثی هست، یعنی پدرش بعثی بوده، مهاجرت کردن سوریه اگه میشه نسلش هم منقرض بشه در داستان ممنون میشیم ——— ★خانم همسر یه شخصیت مهم ایرانی بوده. ——— ★مادر شهید بودند که رفته بودند سوریه مهدی توی ایران بوده ——— ★یک مقام سوری بوسیله ی قدرتش می خواد با او ازدواج کنه ——— ★شوهرش رفته بود سوریه برنگشته بود رفته دنبال اون داشت ادرس شوهرش رو می دادند مرد از شوهرش که ازش نزول گرفته بود کینه داشت عصبانی شد مادره زد مادر به بیمارستان نرسید ——— ★شاید این ایده خوب بود که مادر مهدی وقتی میرسه فرودگاه سوریه کیف و مدارکش رو میدزدن و بعد مجبور میسه از یه شخصی در سوریه که یکی از اشناهاش معرفی کرده پول قرض بگیره و بعد چند روز که پول قرض میکنه و مجبور میشه پولش رو خرج کنه شخصی که بهش پول قرض داده بعد چند روز پیش زن میره که پولشوبگیرهو زن نمیتونه پولش رو پس بده و مرد که خیلی قلدر بوده زنه رو هول میده و سرش به لبه ی پله میخوره ——— ★می رود و جلوی باغ سر و صدا می کند تا آبروی او را ببرد او هم دیوانه می شود در خیابان جلوی همه مادر مهدی را کتک می زند. ——— عمران واقفی: تا اینجا جواب ها تکراری بود. اندکی بیشتر ——— آرمینه‌آرمین: می‌خواهیم مادری را کتک بزنند. یک مادر معمولی در نظر بگیرید بی چادر حتی.
⭕️آرمینه‌آرمین: احسنت به همه. سعی کنید تا می‌توانید متفاوتها را انتخاب کنید. 💟_مادر بی سواد خانه داره.فهمیده! 💟مثلاً رییس حزب بهش دستور بمب گذاری میده و موقعی که اون می‌خواد بمب و منفجر کنه بچه‌هایی و میبینه که وارد اون مکان میشن و منفجر نمیکنه اونجا رو ⭕️آرمینه‌آرمین: برای این آیتم حداقل سه صفحه پلات کلی بنویسید. 💟_هیشه در حسرت یه زمانه که بتونه خوب درس بخونه چون از بچگی نتونسته خوب درس بخونه 💟_مهران اومده دانشگاه که کمک پدر مادر باشه. پدر مادرم تهرانن ولی خیلی ضعیفن بابا ویلچری هست 💟_خانواده مذهبی پدر ومادر مذهبی ولی مهران روازاد گذاشن چطوره؟ 💟_پدرش مخالف تحصیل اون در تهران بوده چون تو بنایی به کمکش نیاز داره اما مهران با اصرار رفته ⭕️آرمینه‌آرمین: میبخشید . ولی اگر در مقدمه بمانیم نمیتوانیم جلوتر برویم. پس شاخه‌ها بالا 💟_محمد شیفته دختری میشه که از اعضا منافقین هست. دختر از محمد بعنوان طعمه ای برای رسیدن به اهداف حزب کمک می گیره. و این وسط محمد بازیچه منافقین قرار می گیره و ناخواسته درگیر این گروه میشه. ⁉️ پیرنگ یا پلات کلی چیه؟ ↓ ⭕️آرمینه‌آرمین: پیرنگ تمام علی و معلولی‌های داستان ما را بیرون میکشد. پلات سعی می‌کند صحنه به صحنه آیتم بندی کند. انشااالله تخصصی یاد خواهید گرفت علاوه بر این راجع به فضای اجتماعی شهری که داستان ما در آن اتفاق می‌افتد باید بدانیم. خانواده و فرهنگ کاراکتر را باید بشناسیم. محله و کوچه حتی وسایل و چیدمان وسایل زندگی و المانهای شهری و ... حتما باید تحقیق شود. ⁉️ آیا می‌توانید چند المان شهری زمان ابتدای انقلاب را مثال بزنید؟ 💟_دیوار نویسی 💟_ماشین ها قدیمی کوچه ها باریک کیوسک تلفن توی خیابون گاری های دستی 💟_مرگ بر شاه و ..... ⭕️آرمینه‌آرمین: جزیی تر. ماشبنهای قدیمی یعنی چه؟ و و 💟_پیکان جوانان 💟–باجه تلفن بقالی دامن و چادر بدون روسری شلوار های دمپاگشاد مدل موی فرانسوی ماشین آریا و ژیان 💟_ماشین پیکان یا فلوکس، ژیان، شورلت 💟_ماشین های پلیس با چراغ های دایره ای شکل و رنگ مشکی 💟_پیت نفت مراکز پر کردن کپسول گاز 💟_سرباز های خارجی 💟_ژیان. دوچرخه چینی. خانه‌های کاه‌گلی. صفِ نفت. کوپن. 💟_پلیس سر چهارراه به جای چراغ راهنمایی 💟_جشن هنر شیراز 💟_گل کوچیک تو کوچه ها تلوزیون های کوچیک که جلوت و شوکت همایونی رو نشون می ده معمولا 💟_مجسمه شاه وسط میدون شهر 💟_ماشین هایی که مایع ظرفشویی میاوردن و فله ای می فروختن ماشین های دستفروش برای لباس و اسباب بازی چرخ و فلکی 💟_شهر فرنگی خیابونهای خلوت 💟_خانم هایی با چادر، خانم هایی با کت و دامن و جوراب هایی بلند مانند جوراب های بازیکن ها و البته کلاه لبه دار 💟_مرد هایی با سبیل های بلند و دستمال یزدی دور گردن 💟_جای گلوله روی دیوار 💟_جوان ها: پیراهن های گشاد که آستین هاش رو هم جمع کردن. شلوار هایی که انتهای شلوار گشاد تر از خودشه ⭕️آرمینه‌آرمین: صندوقهای پستی زرد رنگ. نبود کامپیوتر و موبایل. تاکسی‌های پیکان نارنجی. کیوسکهای زرد رنگ تلفن. و و سعی کنی تا می‌توانید المانهای زمانه را جزیی تر بنوسید. برای دستگیره های داستانی و ایجاد فضا به آن نیاز داریم 💟_و دکمه ی اول یقه بازه معمولا مو های سر زیاده 💟_تیرک های برق چوبی 💟_میتونه دانشجوی علوم سیاسی باشه و تحت تاثیر یه بحث با استادش، به اون فرقه کشیده بشه، 💟_دست های تیره و پینه بسته که نشون می ده جوونا معمولا کار می کنن ⭕️آرمینه‌آرمین: شما پیشنهادهایی که دوست دارید رو جمع آوری کنید. اگر قبل سبد را با مطالب قبل از انقلاب پر کنید. اگر بعد سبد را با مطالب بعد از انقلاب. ⭕️آرمینه‌آرمین: اگر در تهران باشد اتوبوسهای دو طبقه. حجله‌ها ترور و بمب گذاری. چادرهای رنگی و حتی بیحجابی ابتدای انقلاب 💟_کتاب هایی که دست فروش می فروشه روی زمین 💟_برق رفتن های مکرر
{بِسْمِ‌رَبِ‌الَزَهْراسَلٰامُ‌اللہ‌عَلَیْها..} ⭕️آرمینہ‌آرمین: مهران تازه دانشجو شده و در جریان های اول انقلاب سردر گم میشود. عضو یک گروه است و بعد از چند ماه میفهمد که باید برای رییس حزب کاری بکند. و با اعتقاداتش اصلا جور نیست. اگر قبول نکند یک از اعضای خانواده اش را از دست می دهد. در این تمرین با استفاده از بسط یک جمله چیزی شبیه پیرنگ به دست می آوریم تمرین پیش رو در حقیقت یک موضوع و یک ایده است با بسط این ایده سعی می‌کنیم به پیرنگ دلخواه برسیم لطفا اهالی قلم و درختان با شماره گذاری طرح را تکه تکه کنند. سه دقیقه 💟۱.مهران تازه دانشجو شده ۲.در جریان های اول انقلاب سردر گم میشود. ۳.عضو یک گروه است ۴.بعد از چند ماه میفهمد که باید برای رییس حزب کاری بکند. ۵.و با اعتقاداتش اصلا جور نیست. ۶.اگر قبول نکند یک از اعضای خانواده اش را از دست می دهد. 💟۱_مهران تازه دانشجو شده ۲_ در جریان های اول انقلاب سردر گم میشود. ۳_عضو یک گروه است ۴_ بعد از چند ماه میفهمد که باید برای رییس حزب کاری بکند. ۵_این کار با اعتقاداتش اصلا جور نیست. ۶_ اگر قبول نکند یک از اعضای خانواده اش را از دست می دهد 💟1_مهران یک جوانی است که تازه دانشجو. شده. 2_در جریانهای اول انقلاب سردرگم میشود. 3_عضو یک گروه میشه 4_بعد از چند ماه میفهمه، ازش درخواست که مخالف عقایدش هست،رییس حزب، داره 5_اگر قبول نکنه یکی از اعضای خانواده رو کله پا میکنن ⭕️آرمینه‌آرمین: هرچه طرح کلی را بتوانیم به پازلهای کوچکتر تقسیم کنیم پیرنگ قویتری خواهیم داشت. دقت کنید در پیرنگ حتما حتما حتما تمامم علت و معلول طرح را شفاف کنیم 💟۱مهران تازه دانشجوشده ۲درجریان های اول انقلاب سردرگم میشود ۳عضویک گروه است ۴بعداز چندماه میفهمد که باید برای حزب کاری بکند ۵بااعتقاداتش اصلا جور نیست ۶اگرقبول نکند یک ازاعضای خانواده اش رااز دست میدهد 💟_مهران تازه دانشجو شده و در جریان عای اول انقلاب سردرگم میشود ۲–عضو یک گروه است ۳_بعد از چندماه میفهمد که باید برای رییس حزب کاری بکند ۴_و با اعتقاداتش اصلا جور نیست ۵_اگر قبول نکند یکی از اعضای خانواده اش را از دست میدهد ⭕️آرمینه‌آرمین: ۱-مهران تازه دانشجو شده و ۲- در جریان های اول انقلاب سردر گم میشود. ۳-عضو یک گروه است و ۴- بعد از چند ماه میفهمد که باید برای رییس حزب کاری بکند. و با اعتقاداتش اصلا جور نیست. ۵-اگر قبول نکند یک از اعضای خانواده اش را از دست می دهد. در ابتدا داریم که مهران تازه دانشجو شده است. زمان داستان هم اول انقلاب در نظر گرفته شده است بنابراین باید در مورد رشته مورد نظر که نیاز داستان است تحقیق کنیم فضا و دانشگاه مورد نظر را بررسی کنیم. هر کدام از این فضا ها بستری برای ایجاد و طرح ریزی دستگیره داستانی ایجاد می‌کنند. خوشحال میشیم همه شرکت کنند. به قول بزرگان هر سری یه عقلی داره. بریزیم رو هم .. پیشنهاد بدید که مهران از چه خانواده‌ای باشد؟ ↓ 💟متمول و نیمه مذهبی 💟فوق العاده مذهبی ومقید 💟مذهبی و متدین🤔 💟از یه خانواده ترکیبی. یعنی مثلا مادر موافق، پدر مخالف عقاید و یا برعکس 💟از پایتخت و یه خانواده نسبتا مذهبی با جایگاه اجتماعی نسبتا بالا 💟یا خیلی مذهبی باشه و پدرش سیاسی باشه که با کارای مهران موقعیتش به خطر بیفته 💟پدر و مادر نه چندان مقید ولی یه خواهر یا برادر خوب داره 💟مذهبی ولی معمولی 💟زمان انقلاب... اگر از خانواده‌ی غیر مڋهبی باشه.. کاری که باید انجام بده مڋهبیه.. و برخلاف اعتقادشـ. کلی ی آدم مذهبی و کلا گروه مقابل مهران چون نذهبب هستن خانواده مهرانو تهدید نمیکنن به نڟرم مذهبی باشه 💟پدرش استاد دانشگاه هست و انقلابی 💟ضد انقلاب اما این با منطق و عقلش جلو میره بعد کم کم با دوستاش رفت و امر میکنه دیدگاه هاشون رو میشنوه و تغییر عقیده میده 💟مادرش معلم قرآن تو حسینیه هست خودش اما گرفتار حذب مجاهدین شده 💟خوب اگه مذهبی نباشه که دیگه اعتقادی نیست که بخواد سردرگم بشه! 💟یه خانواده ی فقیر که بچه ها مجبورن از بچگی برن سر کار 💟پدری که تو کارخونه پاش پرس شده و مادری که با خیاطی خرج خونه رو درمیاره تحت تاثیر صاحب کارش وارد حزب می شه ⭕️آرمینه‌آرمین: مهران ما اهل درس است که میخو اهد دانشجو شود. پس شخصیت مهران ما و دلیلش برای این کار مهم است. 💟_این طرح، یه کم شبیه فیلنامه سریال کیمیاست. همون جاییه که فرخ قرار بود یه عالمه اسناد و مدارک و پول به اونور آب ببره، ولی وقتی میفهمه، با عقایدش جور در نمیاد. از اونور هم شهرام که یه ساواکیه، تهدید میکنه اگر کارشو انجام نده، یکی از اعضای خانوادش آسیب میبینن. البته اگه دیده باشید این سریال رو🙂 💟خانواده شهرستان هستن و مهران تو تهران مشغول تحصیل شده پدرش کارگری ساد