eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
874 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 چیست؟ نه شادم نه محزون نه خاكم نه گردون نه لفظم نه مضمون چه معنيستم من؟ بیدل معنی، مفهوم، مقصود، درونمایه ، اندیشه و مضمون و کلماتی از این قبیل را در مباحث ادبی ، اغلب به جای هم به کار می برند. در این میان "مضمون" اصطلاحی است که بسیار رایج است ولی چندان شناخته شده نیست. برای شناخت مضمون ، چند شعر را که بیانگر مفهومی مشابهند باهم می خوانیم: 1- ای مرغ سحر عشق زپروانه بیاموز کان سوخته را جان شد وآواز نیامد 2- آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم 3- عشق آن نبود که همچو بلبل نالی آن گه که بمیری و ننالی عشق است 4- شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی 5- بیان شوق چه حاجت که حال آتش دل توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد این شعرها دربارۀ ارتباط عشق و خاموشی است ،یعنی تحمل سختی های عشق و گلایه نکردن و ننالیدن، اما ببینید که در هر شعر این موضوع با تصویر ولحنی متفاوت بیان شده است.با آن که بسیاری از عناصر این تصاویر مشترکند. مضمون همان روشی است که شاعر برای بیان اندیشه و مقصود خود دارد،گاهی با تصویر گاهی با لحن ، گاهی با نماد و استعاره، به هر حال هر شیوه ای که ضمن آن شاعر ، سخن خود را عرضه می کند مضمون نام دارد. مانند معلم ریاضی که برای انتقال مفهوم ضرب و تقسیم،گاهی از شکل ها استفاده می کند،گاهی از مداد و کاغذ، گاهی سیبی را چند قسمت می کند و گاه داستانی می سارد از پرتقال فروش و پارچه فروش، اما هدف تمام این روشها، یکی است. یعنی برای او آن تصویر یا آن سیب و نیز آن قضیۀ پرتقال فروش ، فقط آن مقدار اهمیت دارد که ضرب وتقسیم را بیاموزد. و اگرنه فرقی میان پرتقال فروش و پارچه فروش نیست. اما در شعر که اثر هنری است، نمی توان این گونه مرزبندی کرد؛ یعنی بگوییم که اندیشه و مقصود از مضمون مهم تر است و فرقی نمی کند که شاعر چه شیوه ای برای بیان سخن خویش دارد. در شعر نه تنها این شیوه ها اهمیت دارد حتی کلمات و لحن و ترتیب کلمات در جمله نیز اهمیت دارد. به این دو بیت که از مثال های مشهور است توجه کنید" خدا خواهد آنجا که کشتی برد اگر ناخدا جامه بر تن درد برد کشتی آنجا که خواهد خدای اگر جامه بر تن درد ناخدای هر دوبیت در یک وزن هستند با کلمات یکسان، فقط ترتیب کلمات ابیات متفاوت است، با این حال می بینیم که تأثیر حسی آنها باهم خیلی متفاوت است. باز هم دوبیت دیگر با مفهومی نزدیک اما با دو مضمون متفاوت بخوانیم: - دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است - دنیا حریف سفله و معشوق بی وفاست چون می رود هرآینه بگذار تا رود هر دوبیت دربارۀ بی اعتباری دنیاست اما یکی با مضمون /پیرزن عشوه گری که عروس دامادهای متعدداست/ طنزی گزنده آفریده و دیگری با کلمات و نگاهی دیگر ، از موضع برتری و بی اعتنایی سخن می گوید. برای آن که با گونه های مختلف مضامین آشنا شویم، می توانیم نظیر همین مثال ها ابیاتی را که مفاهیم نزدیک دارند در کنار هم قرار دهیم تا تفاوت نگاه و البته تفاوت توان شاعران را ببینیم. چند بیت دربارۀ گریستن در کنار هم می آورم تا مقصود از تفاوت لحن و مضمون روشن شود: - نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم - جز در صفای اشک دلم وا نمی شود باران به دامن است هوای گرفته را - به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید - گریه و زاری قوی سرمایه ای ست رحمت کلی قوی تر دایه ای ست - قاصدک !ابرهای همه عالم شب وروز در دلم می گریند - تمام روز در آیینه گریه می کردم بهار پنجره ام را به وهم سبز درختان سپرده بود - چون صاعقه در کورۀ بی صبری ام امروز از صبح که برخاسته ام ابری ام امروز دکتر اسماعیل امینی ﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 نمایشگاه باغ🔻 @anarstory
📚 وقتی می گوییم «فلانی چشم و گوش بسته است» در واقع منظور ما این است که فلانی مثلا در موضوعی یا موضوعاتی بی اطلاع است؛ در اینجا ما میخواهیم به دلیل یا دلایلی با بیانی غیر مستقیم منظورمان را برسانیم. یا وقتی می گوییم فلانی «ریش سفید است» همینطور؛ در ظاهر چیزی را می گوییم ولی در اصل منظور ما با تجربگی است. و به قول جلال‌الدین همایی: «کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح، سخنی است که دارای دو معنی قریب و بعید باشد، و این دو معنی لازم و ملزوم یکدیگر باشند. پس گوینده آن جمله را چنان ترکیب کند و به کار برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل شود.» با این تعریف و به خاطر نزدیکی زیاد مجاز و کنایه به هم ممکن است جایی آن‌ها را از هم تشخیص ندهیم اما می‌توان تفاوت‌های آن‌ها را اینگونه بیان کرد: ازجمله اینکه در مجاز همیشه یک طرف کلام صحیح است مثلا در شعر سهراب که پیش تر گفته شد، فقط معنی باطنی درست است(دوانده در رگ او ترس) اما در کنایه هم معنای ظاهری کلام درست است و هم معنای باطنی. و اینکه مجاز در یک واژه اتفاق می افتد و کنایه در ساختار کلام. به هر حال شاعر هر زمانی که نخواهد یا به هر دلیلی نتواند منظور خودش را صریح بیان کند از کنایه استفاده می‌کند. برای مثال در این شعر شهریار: شب است و چشم‌به‌راه ستارهٔ سحرم که تا سپیده‌دم امشب ستاره می‌شمرم؛ چشم‌به‌راه بودن کنایه‌ای است از انتظار. ﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 نمایشگاه باغ🔻 @anarstory
﷽؛ محسن حججی همین الان برایتان یک خبر خوش دارد... خبر چی میتونه باشه که اینطور داره لبخند میزنه و منتظر است شما خبر خوش را حدس بزنید. این اتفاق همین الان دارد می افتد و محسن حججی برا شما و فقط برای شما آمده به این دنیا تا یک خبر بیاورد. برای این لحظه یک موقعیت داستانی خلق کنید دارای توصیف ، صحنه، دیالوگ. بدون محدودیت کلمه...هرچه کوتاهتر بهتر. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 متن ادبی و دلنوشته ننویسید...متن ادبی برود در پادشان وارونه نمایشگاه باغ🔻 @anarstory
هدایت شده از میـرمهدی
🌷 🍀: سلام دوستان جمعه و شنبه ، حرم امام رضا علیه السلام، ظرفیت غذای حضرت رو چند برابر کردند به مناسبت دهه آخر صفر گفتن به شما عزیزان بگم هر کدومتون عدد3 رو به 8800پیامک کنید تا در قرعه کشی غذای حضرت شرکت کنید . برای هر کس که در بیاد می‌تونه پنج تا غذا برای پنج نفر با کد ملی خودشون بگیره. عزیزانی هم که مشهد نیستید این کد رو بزنید اگر ان شاءالله اسمتون در بیاد تا ۲ سال اعتبار داره یعنی هر موقع رفتید مشهد تو این دو سال می تونید قبلش رزرو کنید روزی رو که می خواهید.
کودکان؛ امضا خداوند پایِ کائنات اند.
طرح اوّلیه لوگوی کانال: از آقای «امیر مهدی احمدی» طلبه ی حوزه قم...
هدایت شده از حسین ابراهیمی
عوامل کشش در داستان از نظر محمدرضا سرشار که در کتاب الفبای قصه‌نویسی جلد دوم آمده است: (که البته به نظرم بسیار جامع است، با این‌ که استاد به آن زیاد نپرداخته) - نثر و تصاویر شاعرانه - عوامل روانشناسانه - طنز - درگیری و کشمکش - حادثه‌های متعدد و پر هیجان - بعدش چی شد؟ - چرا یا چگونه چنین شد؟ - بکر بودن و تازگی فضا - عمق، تازگی و احتمالا چندلایگی مضمون - صمیمیت و شیرینی حوادث در ادامه استاد سرشار نوشته است که هر یک به تنهایی و یا دو یا چند عامل از این عوامل با هم، می‌توانند باعث ایجاد کشش در یک داستان شوند. که هر چه این عامل‌ها به‌جاتر، بهتر و قوی‌تر در داستان مورد استفاده قرار گرفته باشند، اثر از جذابیتی بیشتر برخوردار خواهد بود.
شما فیلمِ یا را دیده اید؟ یا یا از بنینی یا شاهکار جیبلی اینها همه در ژانر هستند و تقریبا برای رمانِ غیر مستقیم. الگوهایی برای یاد گرفتنِ غیر مستقیم نویسی. @anarstory
گفتنی است كتاب «‌ظهور» زندگي ‌سردار شهيد حاج ‌يونس ‌زنگي ‌آبادي‌ فرمانده ‌تيپ ‌امام‌ حسين‌ (ع‌) از لشكر 41 ثارا را به ‌تصوير مي‌كشد. نويسنده ‌سعي‌ دارد خواننده‌ را همراه ‌خود به ‌داخل ‌زندگي‌ شهيد بكشاند و لحظه‌ به ‌لحظه‌ همراه‌ شهيد به‌ بيان ‌خاطرات ‌او بپردازد. نويسنده ‌از جانب ‌شهيد مسؤوليت ‌نگارش ‌كتاب ‌را مي‌پذيرد و در حالي‌ كه ‌شهيد حاج ‌يونس‌ در تمام‌ لحظات‌ همراه‌ نويسنده ‌است‌، به ‌روستاي‌ زنگي ‌آباد سفر می‌كند و خودش ‌را در سالها پيش‌هنگام‌ تولد حاج‌ يونس ‌مي‌يابد. سير وقايع‌ همراه‌ با تفسير و بيان‌ خاطرات‌ گذشته ‌باعث ‌مي‌شود كه‌ خواننده‌ احساس ‌كند در صحنه‌های زندگی شهيد حضور داشته‌ است‌ بدين ‌ترتيب‌، با شرايط زندگی ‌شهيد، محيط خانوادگی ‌وی ‌و روحيات ‌و صفات ‌و خصوصيات ‌فردی اخلاقی و اجتماعی ‌او آشنا شود. فرزندان ‌شهيد به‌ عنوان‌ شاهدان ‌در داستان ‌حضور دارند. رمان با این جمله شروع می شود:«درست است، خودم هستم، کریم صفایی که با شما در یکی از شب‌های آفتابی این روزگار ملاقات کرده‌ام....» ص1 بعد از این جمله،‌ در پانویس آورده شده است که: «ملاقات در شب آفتابی، نوشتة کریم صفایی». پس خط مشی روایی مثل «ملاقات در شب آفتابی» است. کریم صفایی در همان فصل اول با خوانندگان روبرو می‌شود و از اظهار لطف‌شان به داستان «ملاقات در شب آفتابی» تشکر می‌کند. سپس دربارة چگونگی شروع این کتاب توضیح می‌دهد. @anarstory