eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت‌صد‌وهجدهم ] نفس عمیقی کشیدم و خیره شدم به
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] زهرا با هیجانی عجیب دستم را بلند کرد : چرا عین هو ای کشتی غرق شده ها خیره یه جایی؟! پاشو عطیه زنگ زده بریم بیرون من را که فرستاد اتاق برای آماده شدن ، صدای اصرار هایش به امیر علی را شنیدم و لبخندی روی لبم نشست دلم برای فاطمه و آراگل تنگ شد آنلاینی فاطمه را که دیدم سریع از واتساپ زنگ زدم دلم می خواست تصویری حرف بزنم دلتنگ آرامش نگاهش بودم خوب! بعد چند زنگ ، چهره قاب گرفته اش میان چادر نمازش لبخند به لبم آورد : سلام فاطمه جانم ! _ سلام عزیزم یه هفته پیش دوست ، امروز غریبه خندیدم : نماز می خوندی غر غرو؟ بامزه ایشی گفت : خیرم همان جور که تکیه ام را به دیوار می دادم گفتم : پس چرا چادر نماز سرته؟! _ خونه آراگلم ، برادر شوهر و خانمش هم اینجان صدایم رنگ ذوق گرفت : ای جااانم برو بگیر خانم دکتر رو هم ببینم لبخندی به هیجانم زد : به روی چشم دقایقی صفحه سیاه شد و بعد چهره آراگل با همان موهای مشکی رنگش که هنوز کشف نکرده بودم بعد این همه سال متاهلی چرا هنوز رنگ خودشان را دارند ؟! در صفحه حاضر شد : سلام خانم عکاس خوشگلم ! لبخندی به چهره اش زدم و بعد مشغول صحبت شدیم با صدای زهرا که می گفت امیر علی منتظرمان هست خداحافظی کردم و گفتم بعدا باز حرف می زنیم سریع گوشی را داخل کیف کوچکم گذاشتم و از مادرم و معصومه خانوم خدا حافظی کردم و همراه زهرایی که مشغول پوشیدن کفش بود به طرف ماشین رفتیم خنکای کولر داخل ماشین ، باعث شد آخیش از ته دلم بگویم این گردش می چسبید ، هوایی که عطر او را داشت حتما می چسبید [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت‌صد‌ونوزدهم ] زهرا با هیجانی عجیب دستم را بل
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] همه تن چشم شده بودم و با هیجان تمام خیابان ها را در ذهنم ثبت می کردم ! رانندگی جناب نواب هم مثل تمام خصوصیاتش فوق العاده بود بسیار قانونمند و پر از آرامش و حرفه ای بودن از حرکاتش می ریخت من بعد از پدرم دست فرمان نواب را تایید کردم نه اینکه چون دوستش دارم؛ نه ! واقعا عالی بود ! خلاصه بعد طی مسیر کوتاهی، جلوی دری پارک کرد امیر علی خواست پیاده شود که زهرا به حرف آمد و گوشیش را نشان او داد : آخه مو به فدات ! گراهام بل خدا بیامرز اینو واسه چی اختراع کرده؟! امیر علی با خنده سری برایش تکان داد و در را بست زهرا بعد تماسی که با عطیه داشت ، چشمکی به من زد عطیه خانمانه داخل ماشین نشست : سلام به روی ماه هر سه تون ! متقابلا احوال پرسی کردیم و نه به آن ژست خانمانه هنگام ورودش نه به این لحن پر شیطنتش! این خانواده پر بود از شگفتی و تضاد خُلقی ! _ خب زهرا جانی که برنامه گردش ریختی ، کجا قراره بریم؟! زهرا نگاهی به من کرد: خو چرا ساکتی ؟! اون روز کلی برا مو اسم گفتی ؟! چشم و ابرویی برایش آمدم یعنی حالت چشم هایم لو نمی داد خجالتم را ؟! جای سارا خالی که بگوید خجالت هم در وجود تو هست مگر؟! کمی فکر کردم : آخه من که اینجا ها رو دقیق نمی شناسم عطیه به طرف ما برگشت : هر جا بریم باید برا شام برگردیم خونه ما همه میان اونجا زهرا متعجب گفت : چه خبره مگه؟! و عطیه با شیطنت ابرویی بالا انداخت امیر علی نگاهی مرددی انداخت : اصلا خودم میرم ، تا شما معما رو حل کنین شب شده زهرا هم شانه ای بالا انداخت و با گوشی اش مشغول شد [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦ ◦「 🕗」 . قرارِ و پناهِ ما؛ آقای امام رضا ع✨ . ◦「🕊」 حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 「💚」◦
«🍼» « 👼🏻» . . شلام بفلمایید جِستِ عَتاسی😂 مام سُدیم بَسیله عه تَملین عاله‌ژون‌مون بَلاعه تَملین عَتاسی😬😁 🏷● ↓ نداستیم ته👀 ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ امام صادق‌عليه‌السلام فرمودند: طفل هفت سال بازی كند،⚽️ هفت سال خواندن و نوشتن بياموزد،✏️ هفت سال حلال و حرام'احکام الهے' را ياد بگيرد.🌸 'کافی' . . «🍭» گـــــردانِ‌زره‌پوشڪے‌👇🏻 «🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|. ❄️'| |' .| . . ‖↵ چون کنم یاد تو، نوری با من است💫 غایبی، اما حضوری با من است☺️ ‖↵ درد دل‌ها میکنم با “عکس” تو💚 وه عجب “سنگ صبوری” با من است😉 |✋🏻 |📖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 |🔄 بازنشر: |🖼 «1702» . . |'😌.| عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |.❄️'|
∫°⛄️.∫ ∫° .∫ من هر صبـ🌤ـح یاد تو را چون چـ☕️ـاے اول وقتـ سر مےڪشمـ😋 و اینگونه، دوستـ💚ـ داشتنتـ هر روز از نو تمدید مےشود😍👋 🌼 ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°⛄️.∫
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ♥️ 💫 جمالش قبلهٔ دلها ، دَمَش حلّال مشڪلها 🌾 بـه پشت پردهٔ غیبت ، حقیقت همچنان باقیست 💫 دعا ڪن تا ڪه بازآید ، جمالش جلوه گر گردد 🌾 نیاید یوسف زهرا ، مصیبت همچنان باقیست 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌺 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . آمدمـ یادِ تو از دِلـ♥️ بھ بـرونـے فِڪنمـ ... دِلـ♥️ بـرون گشـت ولـے یادِ تو با ماسـت هنوز ... :) 🌱 . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . 🌹/ زنــدگی‌مان خیلی ســاده بود. اصلاً از دنیــا حرف نمی‌زدیم. 🌼/ هروقت خرید ڪالایی ضرورت پیدا می‌ڪرد به خصوص بعد از به دنیا آمدن بچــه‌ها؛ درست یڪ ربع قبل از رفتن حمید، از نیاز به آن وسیـله می‌گفتم و حمید سریع می‌رفت، می‌خــرید و می‌آوردش. 🌺/ همیشه می‌گفت: درست زمــانی برو خرید ڪه واقعاً معطــل‌ مانده باشی. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|•👒.| |• 😇.| . . ⭕️آیا ازدواج اینترنتی ازدواج موفقی می‌شود؟⬇️ جرقه آشنایی از هرپل‌ارتباطی ممکن است، می‌خواهد در محل کار باشد یا دانشگاه، یا آموزشگاه، یا در تاکسی و یا در اینترنت اما آشنایی و شناخت اینترنتی مسلما شناخت صحیحی نیست و نمی‌تواند بستر مناسبی برای شناخت و ازدواج باشد.😌🌱 چه بسا افرادی كه مدت طولانی ارتباط مجاز‌ داشته‌اند و بعد از ديدن فرد مقابل كوه آمال و آرزوهايشان يكجا فروريخته است.😣 اگر دو طرف واقعا قصد ازدواج دارند از زمانی که پیشنهاد ازدواج مطرح شد، الزام‌آور است که یک جلسه حضوراً با هم ملاقات داشته باشند و عامل مهمی که مخصوصاً خانم‌ها در نظر ندارند، اطلاع خانواده هاست، نیاز نیست همه افراد خانواده مطلع شوند اما پدر و مادر این حق را دارند.🤗 متاسفانه یکی از دلایلی که در اکثر سواستفاده‌های اینترنتی دختران در دام افراد سودجو قرار می‌گیرند، عدم اطلاع پدر دختر از آشنایی اینترنتی آن می باشد.😥😐 در بهترین شرایط دختران خواهر یا مادر خود را در جریان روابط خود قرار می‌دهند این در حالیست که نظر پدر دختر در جامعه کنونی ما تاثیر مستقیم و نقش‌آفرینی در امر ازدواج دختران دارد اگر خوش‌بین باشیم و از سواستفاده‌های اینترنتی پرهیز کنیم.😊 خیلی از دختر خانم‌ها با آقا پسری در اینترنت آشنا شده و خواهر و مادر خود را در جریان گذاشته و به نظر مثبت مادر خود اکتفا کرده و بدون اطلاع پدر خود مدت 6 ماه تا یک سال را با پسری ارتباط به منظور شناخت بیشتر برقرار کرده🧐 آنها همه چیز را تمام شده فرض کرده اما با رسمی شدن موضوع و اطلاع پدر، با مخالفت صد در صد پدر دختر مواجه شده در نتیجه‌ۍ آن‌، باید یک رابطه بلند مدت که در آن احساسات تا حد زیادی پیشروی کرده را به یکباره کنار گذاشت.😔 اصلا بد نیست که شما با فردی در اینترنت آشنا شوید ولی چگونگی ادامه این آشنایی بسیار مهم است.🙂 و مهم است که اگر قصد ازدواج دارید حتما خانواده‌ها را در جریان بگذارید و روند آشنايی خارج از دنيای مجازی تحت نظر خانواده صورت بگيرد.😇 . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|