eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
📚 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_ششصدوشانزده وای این دختر خیلی زرنگه..بعدم مگه ندیدی گفت
📚 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سریع لحنش عوض میشود :_یکی نیست به این گوینده‌های رادیو بگه اول صبح این همه پر انرژی حرف میزنی آخه کسی حال داره جوابت رو بده؟ نگاهی به صورت من و نیکی میاندازد و با تعجب میگوید :_خوابیده بودین؟؟ببینم نکنه از اینایی هستین که روزای تعطیل تا دوازده ظهر میخوابن؟ خب مشکلی نیست چون من خودم از اونام! و پشت بندش،قاه قاه میخندد. با بی‌حوصلگی میگویم:اینجا چی کار میکنی مانی صبح اول صبح؟؟ مانی با خنده میگوید:خبرخوبی براتون دارم،من دم آخر،از پرواز در رفتم! اومدم که تعطیلات رو در کنار برادر و زن‌برادر عزیزم باشم... به طرف نیکی برمیگردم،او هم به من نگاه میکند. نمیتوانم خودم را کنترل کنم و یکصدا با نیکی،بمب خنده‌مان در خانه میپیچد. پر از حال خوب میشوم.! * نیکی سینی‌ چای را روی میز میگذارد و روبه‌روی من مینشیند. مانی همچنان با آب و تاب تعریف میکند. :_شما که با بغض و اشک و آه و گریه با مامانینا خداحافظی کردین و اونطور مظلوم از خونه رفتین بیرون،من به خودم نهیب زدم... گفتم "مانی،ببین این دو نفر دو تا آدم افسرده‌ی بیحال و دپرس و کم‌حرف و حوصله‌سربر هستن... حالا تعطیلات رو هم که پیش هم باشن،ای وای... دیگه بدتر... با وجود اینکه اونجا خیلی بیشتر بهم خوش میگذشت،ولی فداکاری کردم که تعطیلات شما رو با حضور خودم طلایی کنم... ظرف خامه را جلوی نیکی میکشم. به طرف مانی برمیگردم +:خدای اعتمادبه‌نفسی‌ها!من تو رو میشناسم بچه! 🔖لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ¤📄به قلم: 𐚁 سِپُردن‌ِاِحساسات‌به‌ڪاغَذِسِپید ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📚 ⏝