عاشقانه های حلال C᭄
📚 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_ششصدوبیستوچهار صدای مانی از پشت سرم میآید. :_یه نگاه ب
📚
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_ششصدوبیستوپنج
:_آخرین باری که اینجا بودم ، با
مسیح اینجا نشستیم و تا خود صبح حرف زدیم...مسیح
کمحرف با حوصله به درد و دلهام گوش داد..هیچی نگفت..
گذاشت خالی بشم...کامل که حرفامو زدم فقط یه جمله گفت...
کنجکاوی سوزن میشود و در مغزم فرو میرود.
این جنبه از شخصیت مسیح برایم ناآشناست.
چشم از دریایی که ناآرام شده میگیرم و به نیمرخ مانی نگاه میکنم.
بدون اینکه چیزی بپرسم ، ادامه میدهد
:_دستشو گذاشت رو شونهام..سرمو بلند کردم،آفتاب صورتشو روشن کرده بود..
گفت"نگران هیچی نباش داداش...بسپارش به من"
همین یه جمله،از اول منو ساخت...
ِ من داغون... من خراب..
با شروع شدن اون روز،از اول متولد شدم.
مسیح،با آرامشش منو ساخت..
همهچی با اون خورشید و اون جمله،روشن شد...
دیگه هیچ نقطهی تاریکی تو زندگیم نبود..
سر تکان میدهم.
حالا بیشتر کنجکاوم.
چه چیز مانیِ همیشه سرحال را آنطور که میگوید اذیت کرده بوده؟
بر حس کنجکاویم غلبه میکنم.
تا وقتی خودش نخواسته نباید مجبورش کنم و چیزی بپرسم.
:_میدونی نیکی؟"برادری" خیلی حس عجیبیه!
یه چیزیعه که از خونت میجوشه،از قلبت جوونه میزنه...انگار یه کوه محکم رو پشتت داری...
یه مرد که هیچوقت نمیذاره زانوهات به خاک بخوره...
میتونی بفهمی برادر بودن چه حسی داره؟؟
و لبخند میزند.
خندهای که بیشتر به کش آمدن لبها شبیه است و دلیلی جز تلطیف فضای سنگین بینمان
ندارد.
🔖لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
¤📄به قلم: #فاطمه_نظری
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📚
⏝
📚
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_ششصدوبیستوشش
به موجهایی که پیدرپی سر به سقف صخرهها میکوبند خیره میشوم.
چقدر واژه برازندهی مسیح است.
"مرد"
"کوه"
"پشتوانه"
داشتن حمایت مردی مثل او،قطعا داشتن تمام دنیاست.
صدای آرام مانی،را میشنوم.
:_خواستم بگم،میدونم که مسیح همیشه کنارته،مراقبته،هواتو داره...ولی اگه قابل بدونی برادری
منم داری..همیشه...
شاید مثل مسیح قوی نباشم،ولی به اندازهی دستای خالیم و شونههای کمجونم تحمل درد و
دلهای خواهرم رو دارم..
با لبخند به مهربانی اش پاسخ می دهم و دوباره به ساحل مینگرم.
صدای خندهی بلند مانی،ابر فکر و خیال را بالای سرم پاره میکند.
:_کجایی نیکی خانم؟
حالا تو بگو ببینم داشتن برادرشوهری مثل آق مانی چه حسی داره؟
لبخندی از تهدل میزنم.
قطعا کنار او بودن موهبتی بزرگ است.
و محبتهای برادرانهاش که هیچوقت تجربهاش را نداشتهام.
+:حس فوقالعادهایه..عالیه اصلا...
لبخند میزند و با شیطنت میپرسد:داشتن شوهری مثل مسیح چی؟
نگاهم را میدزدم و چشمهای متلاطمم را به امواج خروشان می دوزم.
هیچ جوابی ندارم.
مسیح شوهرم هست و نیست.همسرم هست و نیست.
همخانهام هست و نیست.
در دلم هست و نباید...
صدای دو بوق از پشت سر میآید.
از جا میپرم.
🔖لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
¤📄به قلم: #فاطمه_نظری
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📚
⏝
📚
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_ششصدوبیستوهفت
مانی بلند میشود و کنارم میایستد
:_حلالزاده استهآ
لبخند می زنم و سعی میکنم در برق چشمهایی که حتی از پشت شیشه ی ماشین پیداست
خیره نشوم.
من چرا در برابر او دست و پایم را گم میکنم؟.
*مسیح*
سیبی از روی کانتر برمی دارم و گاز بزرگی میزنم.
در حالی که کت را روی دست چپم می اندازم به طرف در اتاق نیکی میروم.
:_نیکی، یه کم عجله کن..الآن پروازشون میشینه
صدای نیکی را سریع میشنوم
+:اومدم اومدم..
چادر به دست از اتاق بیرون میآید.
نگاهم ،نامحسوس و زیرچشمی،پایین تا بالای لباسش را برانداز میکند.
آنطور که ساده لباس میپوشد،به نظر اصلا شبیه تکدختر نیایش و عروس بزرگ آریا نیست!
تنها زینت در معرض دیدش حلقهی سادهای است که بهجای جلب توجه،نگاههای نامحرم را دور
میکند.
افتخار کردن به این دختر،کمترین کاریست که از دستم برمی آید.
لبخندی میزنم.
کش چادر سادهاش را دور سرش میاندازد
+:بریم؟
سر تکان می دهم
:_بله بفرمایید
سفر دوهفتهایمان به شمال،خیلی چیزها را پررنگ تر کرده.
انگار تکلیفم با نیکی و رابطهی معلقی که داریم روشن شده.
انگار حالا دیگر می دانم از این دنیا چه میخواهم.
بیشتر از قبل،خیلی بیشتر از قبل دلبسته اش شدهام و این را مدیون تدبیر مانی و سفر
خاطرهانگیزش هستم.
🔖لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
¤📄به قلم: #فاطمه_نظری
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📚
⏝
📚
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_ششصدوبیستوهشت
نیکی جلوتر از من،کفشهایش را از جاکفشی درمیآورد و مشغول پوشیدنشان میشود.
باید اولین فرصت ممکن را دریابم.
باید با دو نفر عمیق و مفصل صحبت کنم.
بابا و نیکی!
از تصور برخورد سرد بابا،چشمهایم را محکم روی هم میفشارم و باز میکنم.
روی پارکت جلوی پاهایم یک جفت کفش چرم مشکی قرار دارد.
سرم را بلند میکنم.
نیکی کفش هایم را جلوی پایم گذاشته.
:_نیکی...
+:بپوش زودتر بریم،نمیرسیمها...
کفشها را سریع میپوشم و قدرشناسانه به صورت نیکی لبخند میزنم.
بعد از نیکی،چراغها را خاموش میکنم و از خانه بیرون میروم.
*
برای صدهزارمین بار ساعتم را نگاه می کنم.
از دفعهی قبل تنها سی ثانیه گذشته!
طول و عرض سالن زیر پاهایمان کوتاه میشود.
من از چپ به راست میروم و نیکی از راست به چپ.
مانی کلافه نگاهمان میکند:سرگیجه گرفتم دو دقیقه یه جا بشینین دیگه..
هر دو دستم را داخل جیبهایم میگذارم و به نیکی نگاه می کنم.
با اضطراب میگوید:دیر کردن..خیلی دیر کردن.
مانی بلند میشود و کنارمان میایستد:بابا الآن میان،غصهی چی رو میخوری!نترس پروازای اونور
با هواپیماهای درست و حسابی عه..
نیکی اخم ریزی میکند و زیرلب میگوید:هواپیماهای خودمون هم خیلی خوبن،چرا یه کم حس
وطن پرستانه ندارین؟؟
مانی لبخند میزند:باشه خانم وطن پرست..
هواپیماهای ما اصلا دچار نقص فنی نمیشه!
به در خروجی نگاهی می کنم.
🔖لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
¤📄به قلم: #فاطمه_نظری
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📚
⏝
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊
⏝
֢ ֢ #عیدانه ֢ ֢
•❪سلام سید السادات🌱❫
•❪سلام جلوه آیات📖❫
•❪سلام چشمه اسلام😘❫
√ دلدار سلام علیک🥲✋🏻
⊰ #مبعث | #عید_مبعث
𐚁 بِگواِینازَنیندَرسَرچهدارے؟
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🎊
⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱
⏝
֢ ֢ #دلانه ֢ ֢
.
به خودت میای میبینی بهش رسیدی
باهم اومدین حرم :)
.
𐚁 مَنبَعِاِستورےهاۍعاشِقونه
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📱
⏝
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙
⏝
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
╕💚 وز ایشان
│😘 سیّد ما
╛😌 گشت سالار
📜 شعرخوانی زیبای رهبر انقلاب
در وصف رسول اکرم(ص)☘
.
⊰🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_اے
⊰❤️ #سلامتےامامخامنهاےصلوات
⊰#⃣ #عید_مبعث | #مبعث
⊰📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
⊰🔖 #نگارهٔ 𓈒 1594 𓈒
𐚁 مَنمَدَدتَنهاطَلَباَزذاتِحِيدَرمےڪُنَم
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🌙
⏝
🌤
⏝
֢ ֢ #صبحونه ֢ ֢
.
صبح پشــت تلفن 📞
یادم رفت بگویـم
صدایـت را ڪہ مـےشنوم🗣
دنیا فراموشــم مےشود...💓
𐚁 یِڪصُبحمُعَطَّلِسَلامَتماندِه
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🌤
⏝
📿
⏝
֢ ֢ #پابوس ֢ ֢
.
💎 پيامبر خـدا صلىاللهعليهوآله :
♥️ إنَّ اللّهَ تَعالى بَعَثَني بتَمامِ مَكارِمِ الأخلاقِ، و كَمالِ مَحاسِنِ بالأعمالِ.
﴿خداى متعال مرا براى كامل كردن مكارم اخلاق و به كمال رساندن كارهاى نيكو برانگيخته است.﴾♥️
☜ كنز العمّال، حدیث ٣١٩۴٧
𐚁 قَشَنگتریننِعمتِخُدابامَنه
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📿
⏝
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
🔅| خودشناسی یعنی پیدا کردن ترسهای پنهان.
بعضی وقتها ترسهای کوچیکی داریم که روی تصمیمهامون تأثیر میذارن، بدون اینکه خودمون متوجه باشیم. مثلاً ترس از قضاوت شدن، رد شدن یا شکست خوردن. این ترسها میتونن ما رو از خیلی چیزهای خوب تو زندگی دور کنن.
یه تمرین ساده برای از بین بردن این ترسهل اینه که وقتی از انجام کاری میترسی، از خودت بپرس: «بدترین چیزی که ممکنه اتفاق بیفته، چیه؟»
خیلی وقتها میبینی که این ترس فقط تو ذهنت بزرگ شده و واقعیت اونقدرها هم ترسناک نیست. با شناختن ترسهات، میتونی قدم به قدم ازشون عبور کنی.
𐚁 باعِثِخوشحالۍجانِغَمینِمَنڪُجاست؟
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🧣
⏝
🤭
⏝
֢ ֢ #درِگوشی ֢ ֢
.
🔅از تغییراتی که در پوشش و ظاهر همسرتون میبینید؛ حتما تعریف کنید😊👌
🌱ندیدن و نگفتن این تغییرات، این موضوع را در ذهن همسرتان جا ميندازه که بهش توجه ندارین.🥺🥲🖇
⧉💌 #بفرستبراش
⧉🤫 #متاهلهابخونند
𐚁 تَنهاتویےڪهمےڪِشےاَمسَمتِزِندگے
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🤭
⏝
💍
⏝
֢ ֢ #همسفرانه ֢ ֢
بیرون نرود از دل، عشق تو به آسانی...💙🍃
#ملک_الشعرای_بهار
⧉💌 #بفرستبراش
⧉🤫 #متاهلهابخونند
𐚁 مُعادِلهۍپیچیدهۍدوستداشتَن
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
💍
⏝