eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥به دعای امام حسن(ع) کربلایی شد 🎥حجت الاسلام و المسلمین سید حسن علوی - مسجد جامع صفا - ❄️داستان زخم شدن پای امام حسن علیه السلام در مسیر حج 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
🔆شاید دل به درد آورده 🍁انس گفت: نوجوانی از لشکر اسلام در روز اُحد شهید شد و بر شکمش از شدّت گرسنگی، سنگی بسته بود. پس مادرش، خاک را از صورتش کنار زد و گفت: 🍁«پسرکم! بهشت گوارایت باد.» پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم گفت: «از کجا می‌دانی؟ 🍁شاید سخنان بی‌ربطی گفته باشد (و دلی را به درد آورده باشد) که محاسبه شود و از سخنی که برای او ضرری نداشته (باید برای حقانیت می‌گفت) خودداری کرده باشد.» و در بعضی نسخه‌ها قسمت دوم کلام پیامبر آمده است: «شاید بخل ورزیده به چیزی که از آن کم نمی‌شده است.» 📚راه روشن، ج 5، ص 274 -سنن ترمذی، ج 9، ص 196 ✨✨پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «یُعذِّبُ اللّهُ اللِّسانَ بِعَذابٍ لا یُعذِّبُ بِهِ شَیئا مِنَ الْجَوارِحَ: خداوند، زبان را عذابی کند که هیچ یک از جوارح را همانند آن عذاب نکند.» https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 💠ثواب خانه داری💠 ❄در روایت است که: 💎أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ 📚 (صدوق امالی، ص ۴۱۱)؛ 💎هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را از جایی به جای دیگری بگذارد به قصد اصلاح امور خانه، خداوند به او نظر می کند و کسی که خدا به او نظر کند عذاب نمی شود.» وقتی یک جابجایی کوچک چنین پاداش بزرگی دارد خوشا بحال آنان که به خاطر اصلاح امور خانه و برای رضای خداوند در خانه کار می کنند. راجع به آشپزی و انجام کارهای مربوط به همسر نیز از این روایات می توان استفاده کرد: 💎زنی که همسرش را سیراب کند به جرعه آبی ثواب عبادت یک سال نماز و روزه و شب زنده داری برایش باشد و برای هر شربتی که به شوهرش داده خدا شهری در بهشت برای او بنا کند و شصت گناه او را بیامرزد. 📚ارشاد القلوب الی الصواب، ج1،ص ۱۷۵ 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 🕌 پرســـ❓ــش ⁉️چرا ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی به مثابه زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) در کربلاست؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣ سفیرسیار و حلقه‌ی وصل بودن چون حضرت عبدالعظیم حسنی(عليه‌السلام ) حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد چرا که شیعیان در جای جای خطه اسلامی نمی‌توانستند با هم ارتباط داشته باشند، لذا ایشان حلقه‌ی اتصال بین شیعیان بودند و ائمه ایشان را قبول داشتند. 2⃣ مجاهدت‌های علمی ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه‌اند که به دلیل مجاهدتهای علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است و این ثواب ناظر به همین مجاهدتهایی باشد که در راه ارتباط بین شیعیان و رساندن پیام ائمه باشد که از ایشان می توان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد. 3⃣ مُحَدِّث بودن امامزاده عبدالعظیم حسنی در بین علما به عنوان محدث مطرح هستند. مُحَدِّث: محدث کسانی هستند که فن جمع‌آوری احادیث و طبقه بندی روایات را می‌داند و آن را جمع می‌کند و یا می‌نویسد و یا شاگرد تربیت می‌کند. محدث اصطلاح ویژه‌ای است و آن اینکه حدیث را مستقیم می‌شنود راوی: اما راوی کسی است که در سند حدیث نامش قرار می‌گیرد. راویان حدیث را از محدث می‌شنوند و نقل می‌کنند، لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین است. 4⃣امکان‌وجودِ‌چنین‌روایتی‌برای‌سایرامامزادگان ممکن است در مورد سایر امامزادگان بزرگوار نیز روایات اینچنینی بوده اما به دست ما نرسیده باشد. 5⃣ امامزاده بودن البته با اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی(عليه‌السلام ) از نظر علمی در میان علمای شیعه برجسته است اما جنبه امامزاده بودن ایشان در بین مردم غلبه دارد. برعکس، سید مرتضی و سید رضی که آنان نیز از امامزادگان هستند جنبه علمی‌شان در بین مردم غلبه دارد. 6⃣ به علت شرایط مکانی زمانی ممکن است شرائط خاص زمانى و مکانى، سبب گردیده باشد، که آن همه فضیلت برای زیارت حضرت عبدالعظیم ذکر شود. زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین (علیه السلام )، براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمى‌کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتى زائرین زیادى را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند. لذا وقتی برخی شیعیان نزد امام هادی(عليه‌السلام) رفته و گفتند ما از زیارت کربلا آمدیم - در آن زمان که حاکمیت بنی عباس بود این سفر و زیارت بسیار برای شیعیان مشقت داشت- و حضرت در جواب فرمود که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(ع) را زیارت کرده اید. 7⃣ لزوم پایگاه سازی لزوم پایگاه سازى و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعى است، که به طور کلى از اخبار و احادیث به دست مى آید، روشن مى شود که ائمه اطهار (ع) دوست داشتند، شیعیان گِرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و براى حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت هاى دینى و تبلیغى و اجتماعى داشته باشند. ♻️نتیجه اینکه باید توجه داشت که آن ثواب‌ها که برای زیارت عبدالعظیم ذکر شده قابل مقایسه با زیارت ائمه نیست، زیرا امیرالمؤمنین فرمودند:«لا یقاس بال محمد من هذه الامه احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا» 📚نهج‌البلاغه خطبه‌ی دوم هیچ کس از این امت را با آل محمد نمی‌توان مقایسه کرد. آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمدند با آن‌ها نمی‌توانند برابری کنند. ». از این کلام حضرت به روشنی به دست می‌آید هیچ‌کس نمی‌تواند به مقام ائمه بار یابد و به مقامی معنوی آن حضرات برسد زیرا همگان ریزه خوار نعمت معنوی آن‌ها هستند. 🕌🕌🕌🕌🕌
🌷 🌷 . 🌷به بهانه خرید برای منزل از برادرش پول گرفت و تصمیم گرفت برای رفتن به سوریه فرار کند و از تهران اعزام شود. در حین فرار توسط مأمورین ایست و بازرسی مهریز مورد تعقیب [قرار] می‌گیرد. در دل شب به بیابان می‌زند و راه را گم می‌کند. بانویی نقاب به چهره را می‌بیند، شوکه می‌شود. آستین پیراهن دست راستش را می‌گیرد چند قدمی همراهش می‌آید و به او می‌گوید: پسرم برگرد مادرت را راضی کن به ما می‌رسی. (ایشان شهید هجده ساله‌ای است که هر چه اصرار می‌کرد مادرش اجازه نمی‌داد به سوریه برود. در ماه محرم به دنیا آمد و در هفتمین روز ماه محرم در سوریه به شهادت رسید و مزارش در گلزار شهدای کرمان واقع شده است.) 🌹خاطره ای به یاد مدافع حرم محمد علی حسینی : مادر گرامی شهید 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✨﷽✨ 🔴رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است ✍دو برادر، مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم و عارف. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری از مادر پرداخت. چندی که گذشت برادر صومعه‌نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می‌کرد، فرصت هم‌نشینی و هم‌کلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یک‌سره به امور مادر می‌پرداخت. برادر صومعه‌نشین کم‌کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است، چراکه او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم! همان شب که این کلام در خاطر او گذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را آمرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردم که در خدمت برادر باشی. عارف صومعه‌نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: یا رب‌العالمین! من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می‌گماری و به حرمت او می‌بخشی، آنچه کرده‌ام مایه رضای تو نیست؟َ! ندا رسید: آنچه تو می‌کنی؛ ما از آن بی‌نیازیم ولکن مادرت از آنچه او می‌کند؛ بی‌نیاز نیست. تو خدمت بی‌نیاز می‌کنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆اثر وضعی و اخروی اصلاح 🍂«فضل بن عیاض» گوید: روزی شخص پریشانی، قدری ریسمان که عیالش بافته بود، به بازار برد تا با فروش آن، از گرسنگی نجات پیدا کنند. ریسمان را به یک درهم فروخت و خواست نانی تهیه کند که در این هنگام، دو نفر را مشاهده کرد که به سبب یک درهم با یکدیگر نزاع می‌کنند و سر و صورت یکدیگر را مجروح نموده و به نزاع خویش هم ادامه می‌دهند. 🍂آن شخص جلو آمد و گفت: یک درهم را بگیرید تا نزاع شما تمام شود و این کار را کرد و بین آنان را اصلاح نمود و باز با تهیدستی به منزل رهسپار شد و داستان را برای همسرش نقل کرد، او نیز خشنود گشت. 🍂آنگاه زن اطراف خانه را جستجو کرد و لباس کهنه‌ای را پیدا نمود و به شوهر خود داد تا مرد لباس کهنه را به بازار آورد؛ ولی کسی از او نخرید. دید مردی ماهی گندیده‌ای در دست دارد. گفت: بیا معامله و معاوضه کنیم. ماهی‌فروش قبول کرد. لباس کهنه را داد، ماهی فاسد را گرفت و به منزل آمد. 🍂زن مشغول آماده کردن ماهی شد که ناگهان چیزی قیمتی در شکم ماهی یافت و به شوهرش داد تا به بازار ببرد و بفروشد. 🍂آن را در بازار به قیمت خوبی (دوازده بدره) فروخت و به منزل مراجعت کرد. چون وارد خانه شد، فقیری بر در آواز داد: ازآنچه خدای به شما داده مرا عنایت کنید. آن مرد همه پول‌ها را نزد فقیر گذاشت و گفت هر چه می‌خواهی بردار، فقیر برنداشت ولی چند قدم نرفته بود که مراجعت نمود و گفت: «من فقیر نیستم، فرستاده‌ی خدایم، خواستم اعلان کنم که این، پاداشِ احسان شماست که میان آن دو نفر را اصلاح و سازش دادید.» نمونه معارف، ج 1، ص 218 -فرج بعد الشدّه امام صادق علیه‌السلام فرمود: «صلح دادن بین دو نفر مردم از دو دینار صدقه دادن بهتر است.»(1) اصول کافی، ج 2، ص 167 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برکت چجوری میاد به زندگی؟ میخوام خدا به مالم عمرم جوانیم سلامتی‌ام و ... برکت بده ! استاد شجاعی 🌱🌱🌱🌱🌱
✍ آیت الله بهجت(ره): از سخنان علی علیه السلام است که: «بدان تمام اعمالت تابع نمازت می باشد»؛ برترین نوع اصلاح نماز به جا آوردن آن در اول وقت می باشد و بالاترین مرحله اصلاح نماز روی آوردن و توجّه با تمام وجود در نماز به خداوند متعال است. و اوّلی برای کسی که خدا بخواهد به دوّمی منجر می گردد و خداوند آگاه و هدایتگر است و به ما و شما توفیق عنایت می فرماید. 📚 فریادگر توحید، ص٢٢٩ 💫💫💫💫💫
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱 از مردی پرسیدند بچه ت را بیشتر دوست داری یا همسرت رو پاسخ جالبی داد: گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه گفتم یعنی چی؟ گفت من عاشق بچم هستم همه کارهاش رو دوست دارم همه افکارش رو و همه حرکاتش رو همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه... ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم. وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم. وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم. وقتی به خاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم زن هر چقدر هم که بزرگ شود، همسر شود، مادر شود، مادر بزرگ شود، درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی دنیای درونت همیشه صورتی ست تقدیم به همه ی بانوان سرزمینم 🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🌹شهیدی که به دلیل نورانیت چهره، منور نام گرفته بود شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن !!! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست . 🌹خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم " منور " وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم  ۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم نه ۲. آیا دو دست دارد ؟ گفتیم نه پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد پرسیدیم چطور؟؟!! 🌹گفت : دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (ع) به شهادت می رسد . ✍راوی جانبازتخریبچی اویس زکی خانی "شهید عباسعلی کریم آبادی" ‎‎‌‌‎🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌱🌱🌱🌱🌱 🔆به‌صورت دحیه‌ی کلبی 🌱در مواردی هنگام انزال وحی به پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم، جبرئیل به صورت دحیه‌ی کلبی وارد می‌شد. 🌱در غزوه‌ی بنی قریظه و در بازگشت پیامبر از حُنین، جبرئیل به‌صورت دحیه‌ی کلبی دیده شد. از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده که وارد بر رسول خدا شدم، دیدم خوابیده و سر مبارکش روی زانوی دحیه‌ی کلبی است. بر دحیه سلام نمودم، جواب سلام مرا چنین داد: 🌱سلام بر تو ای امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزگاران و یکّه سوار مسلمانان و پیشرو سفید رویان و جهاد کننده با پیمان‌شکنان (اصحاب جمل) و سرکشان (نهروانیان) و ستم‌کاران (معاویه و اصحابش). 🌱سپس گفت: ای علی! سر پیغمبرت را بر دامن بگیر که تو سزاوارتری. همین‌که پیش رفته و سر مبارک را به دامن گرفتم، از نظرم غایب شد. 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم چشم گشود و فرمود: «علی جان با که سخن می‌گفتی؟» عرض کردم با دحیه‌ی کلبی و قضیه‌ی سلام و جواب را گفتم. 🌱فرمود: او دحیه نبود بلکه جبرئیل بود؛ خواست بفهماند که خدا تو را به چنان اسم‌ها نام‌گذاری نموده است. 📚(طبقات،52، 3/3 -بحار، ج 37، ص 322 -پیغمبر و یاران، ج 3، ص 2) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆اباذر 🌱وقتی اباذر شنید که پیامبری در مکّه طلوع کرده است، به مکه آمد و حضرت ابوطالب او را خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله آورد. او به پیامبر ایمان آورد؛ و حضرتش فرمود: «به محل زندگی خود بازگرد که پسرعمویت از دنیا رفته، اموال او را ضبط کن و همان‌جا باش تا کارم عمومی شود.» 🌱اباذر به محل خود بازگشت. دید پسرعمویش فوت شده بود، اموال او را جمع‌آوری کرد؛ در همان محل ماند تا پیامبر صلی‌الله علیه و آله به مدینه هجرت کرد. 🌱اولین مرتبه که اباذر پیامبر را ملاقات کرد، در مسجد قبا بود. عرض کرد: «یا رسول‌الله! شصت رأس گوسفند دارم و مایل نیستم، تمام وقت خود را به چوپانی بگذرانم و از طرفی برای چوپان گرفتن مال ندارم.» 🌱فرمود: «حالا برو و به کار چوپانی مشغول باش.» اباذر رفت و باز روز هفتم برگشت. پیامبر فرمود: «گوسفندانت را به چه کسی سپردی؟» اباذر گفت: 🌱در صحرا مشغول نماز بودم، گرگی آمد و گوسفندی را گرفت. من نماز خود را قطع نکردم؛ شیطان مرا وسوسه کرد که اگر قطع نکنی، گرگ همه‌ی گوسفندانت را از بین می‌برد. باز گرگ آمد و بره‌ای را گرفت و نماز را قطع نکردم. ناگاه دیدم شیری پیدا شد و گرگ را دریده و بره را به گله بازگرداند و با زبان (قال و حال) گفت: ای ابوذر! مشغول نماز خود باش؛ خداوند مرا شبان گوسفند تو قرار داده است. بعد از پایان نماز شیر پیش من آمد و گفت: «به نزد پیامبر برو و سلام مرا به او برسان.» پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: 🌱ای اباذر! تو خدا را نیک اطاعت کردی، او هم حیوانی در تحت اطاعتت درآورد که از ضرر پیش‌آمده تو را حفظ نماید. پند تاریخ، ج 1، ص 63 -روضه الواعظین نیشابوری 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔴صبر جمیل داشته باش 🔹استاد فرزانه‌ای به‌خوبی و خوشی با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. زنی بسیار وفادار و دو پسر عزیز داشت. 🔸زمانی به‌خاطر کارش مجبور شد چندین روز از خانه دور بماند. در آن مدت هر دو فرزندش در یک تصادف اتومبیل کشته شدند. 🔹مادر بچه ها در تنهایی رنج فقدان فرزندانش را تحمل کرد. از آنجا که زن نیرومندی بود و به خدا ایمان و اعتقاد داشت، با متانت و شجاعت این ضربه را تحمل کرد. 🔸اما چطور می‌توانست این خبر هولناک را به شوهرش بدهد. شوهرش هم به اندازه او مؤمن بود، اما او مدتی پیش بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده بود و همسرش می‌ترسید خبر این فاجعه، باعث مرگ او بشود. 🔹تنها کاری که از دست زن برمی‌آمد، این بود که به درگاه خدا دعا کند تا بهترین راه را نشانش بدهد. 🔸شبی که قرار بود شوهرش برگردد، باز هم دعا کرد و سرانجام دعایش اجابت شد و پاسخی گرفت. 🔹روز بعد، استاد به خانه برگشت. با همسرش سلام و احوالپرسی کرد و سراغ بچه‌ها را گرفت. 🔸زن به او گفت فعلا نگران آن‌ها نباشد و حمام بگیرد و استراحت کند. 🔹کمی بعد، نشستند تا ناهار بخورند. زن احوال سفر شوهرش را پرسید و او هم برای همسرش از لطف خدا گفت و باز سراغ بچه‌ها را گرفت. 🔸همسرش با حالت عجیبی گفت: نگران بچه‌ها نباش، بعدا به آن‌ها می‌رسیم. اول برای حل مشکلی جدی، به کمکت احتیاج دارم. 🔹استاد با اضطراب پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ به نظرم رسید که مضطربی، بگو در چه فکری، مطمئنم به لطف خدا می‌توانیم هر مشکلی را با هم حل کنیم. 🔸زن گفت: در مدتی که نبودی، دوستی سراغمان آمد و دو جواهر بسیار باارزش پیش ما گذاشت تا نگه داریم. جواهرات بسیار زیبایی‌ست! تا حالا چیزی به این قشنگی ندیدم. 🔹حالا آمده تا جواهراتش را پس بگیرد و من نمی‌خواهم آن‌ها را پس بدهم. خیلی دوستشان دارم. چه‌کار باید بکنم؟ 🔸استاد گفت: اصلا رفتارت را درک نمی‌کنم! تو هیچ‌وقت زن بی‌تعهدی نبوده‌ای. 🔹زن گفت: آخر تا حالا جواهری به این زیبایی ندیده‌ام! فکر جداشدن از آن‌ها برایم سخت است. 🔸استاد با قاطعیت گفت: هیچ‌کس چیزی را که صاحبش نباشد، از دست نمی‌دهد. نگه‌داشتن این جواهرات یعنی دزدیدن آن‌ها، جواهرات را پس می‌دهیم و کمکت می‌کنم تا فقدانش را تحمل کنی. همین امروز این کار را با هم می‌کنیم. 🔹زن گفت: هرچه تو بگویی عزیزم، جواهرات را برمی‌گردانیم. در واقع، قبلا آن‌ها را پس گرفته‌اند. این دو جواهر ارزشمند، پسران ما بودند. خدا آن‌ها را به ما امانت داد، وقتی تو در سفر بودی، آن‌ها را پس گرفت. 🔸استاد قضیه را فهمید و شروع به گریه کرد. او پیام را دریافته بود و از آن روز به بعد، سعی کردند فقدان فرزندانشان را باهم تاب بیاورند. 💠 فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا؛ صبر جمیل داشته باش (و جزع و فزع و یأس و نومیدی به خود راه مده). ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌿🌹🕋🌹🌿🌸 فیلم زیبا ازتصویر گرے ترجمہ فارسے سورہ مبارڪہ 🌺🌸 فاتحہ 🌸🌺 ✨
💫✨💫✨💫✨💫 🌟بسمِ اللهِ الرَّحمن الرّحیمِ🌟 قال🌟 رسول الله (ص) : 💎 مَن احتاجَ إلیهِ أخوهُ المسلم فی قرضٍ وَ هُوَ یَقدِرُ علیهِ فَلَم یَفعل حرّمَ الله علیهِ ریحَ الجنّه. 🌟پیامبر اکرم (ص) فرمودند : 💎 اگر برادر مسلمانی به انسان برای گرفتن وامی که به آن نیاز دارد مراجعه نماید و او بتواند بدهد و چنین نکند ، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می گرداند . 📚أمالی صدوق ص 350 . قال 🌟رسول الله (ص) : 💎 مَن أرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ و أن تُکشَفَ کُربَتُهُ فَلیُفَرِّج عن مُعسِرٍ . 🌟پیامبر اکرم (ص) فرمودند : 💎هر کس می خواهد دعایش مستجاب شود و أندوهش برطرف گردد به تنگدست مهلت دهد. 📚کنز العمال حدیث 15398 . قال🌟 رسول الله (ص) : 💎 مَن أنظَرَ مُعسراً کانَ لَهُ علَی اللهِ فی کُلّ یَومٍ صدقةٌ بمثلِ ما لَهُ علیهِ حَتّی یَستَوفِیَ حَقَّهُ . 🌟پیامبر اکرم (ص) فرمودند : 💎هر کس تنگدستی را مهلت دهد ، خداوند در هر روز برای او ثواب صدقه ای برابر با طلبی که از او دارد می دهد ، تا زمانی که طلب خود را دریافت نماید. 📚بحار الأنوار ج 103 ص 151 . 💫✨💫✨💫✨💫✨💫
🔴جنگ خندق و شکوه پیروزی جبهه اسلام (1) ♦️پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در ارتباط با فضایل و مجاهدت‌های علی علیه‌السلام می‌فرماید: «لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن‌»؛ کار علی در جنگ خندق (کشتن عمرو بن عبد ودّ) برتر از عبادت جن و انس است. ♦️در این روز در سال 5 هـ غزوه ی خندق (احزاب) و کشته شدن عمرو بن عبدود به دست امیر المؤمنین علیه السلام به وقوع پیوست.(2) ♦️وقوع جنگ خندق را بعضی در 8 ذی القعده (3) و بعضی در 15 شوال گفته اند، (4) و استبعادی ندارد که شروع جنگ در 15 شوال باشد. همچنین به قولی غزوه ی خندق در سال 4 هـ اتّفاق افتاده است. (5) ♦️در این جنگ مسلمانان داخل مدینه در اطراف شهر خندقی کندند. مشرکین 25 روز مدینه را محاصره کردند و از هر طرف که خواستند وارد شوند خندق بود. ♦️در اثنای این کار منافقین جسارت ها به پیامبر صلّی الله علیه و آله نمودند و عمرو بن عبدود مبارز طلبید ولی کسی جرأت نکرد. شخصی از شجاعت های عمرو سخن گفته و رعب و وحشت در دل مسلمانان می انداخت که: «اگر عمرو بر ما چیره شود همه ی ما را خواهد کشت. بهترین راه این است که محمّد را دست بسته تحویل آن ها دهیم و خودمان به قوممان ملحق شویم» !! (6) این جا بود که آیاتی از سوره احزاب نازل شد !! (7) ♦️در چنین شرایطی پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند : «چه کسی به مبارزه ی عمرو می رود تا من بهشت را برایش ضمانت کنم» ؟ آیا دوستی هست که شرّ این دشمن را دفع کند ؟ 🌹آقا و مولایمان اسد الله الغالب علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : «من به مبارزه ی او می روم». 🌹پیامبر صلّی الله علیه و آله سکوت کردند، و تا سه بار این کلام را فرمودند، و هر سه بار امیر المؤمنین علیه السلام برای مبارزه اعلام آمادگی نمودند. آخرین بار که حضرت على(علیه السلام) باز اجازه مبارزه خواست، پیامبر به على (علیه‎السلام) فرمود: این عمرو بن عبدَوَدّ است! امام على(علیه السلام) فرمود: من هم على هستم! ♦️آخر الأمر پیامبر صلّی الله علیه و آله اجازه فرمودند و با دستانش عمامه بر سر آن حضرت پیچیدند و امیر المؤمنین علیه السلام حرکت کردند. در این هنگام پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود : «بَرَزَ الْاِیمانُ كُلُّهُ اِلَی الشِّرْکِ كُلِّهِ» (8) : تمام ایمان در مقابل تمام کفر ظاهر شد. ♦️بعد از آن که عمرو بن عبدود با دعوت امیرالمومنین اسلام اختیار نکرد و دست از جنگ بر نداشت، امیر المؤمنین علیه السلام او را به یک ضربت از پا در آورد. ♦️در این حال صدای تکبیر مسلمین بلند شد و پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود : «همانا مبارزه ی علی بن ابی طالب علیه السلام با عمرو بن عبدود در روز خندق از اعمال امّت من(از جنّ‌ و انس) تا روز قیامت افضل است». (9) ♦️آرى، زحمت جنگ خندق به واسطه مجاهدت مخلصانه على عليه السّلام از مؤمنان برداشته شد. نقل شده آنگاه كه مشركان به رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم پيام دادند كه مردار عمرو را به ده هزار بما بفروش، رسول مکرّم اسلام صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: مردار او مال شما، ما از پول مرده‌فروشى رزق نمى‌خوريم. ♦️همچنین از حضرت على عليه السّلام اشعارى نقل شده که ترجمه بعضى از ابيات آن‌چنين است: او راه سفاهت پيموده و بيارى بتهاى سنگى برخاست و من راه صواب رفتم و پروردگار محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم را يارى كردم در نتيجه با يك ضربت كارش را بساختم و جيفه‌اش را چون تنه درخت خرما در ميانه پستى و بلنديها روى زمين گذاشتم و رفتم. ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ الله «ایّام الله» را به آنان يادآورى كن!  📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 20، ص 281 ـ 186، ج 39، ص 7 ـ 1. و ... . 2. فیض العلام : ص 77 ـ 76. و ... . 3. کشف الغمّة : ج 1، ص 150. الموسوعة الکبری فی غزوات النبیّ الأعظم صلّی الله علیه و آله : ج 3، ص 58. 4. توضیح المقاصد : ص 29. و ... . 5. بخاری : ج 4، ص 1504. و ... . 6. کتاب سلیم بن قیس هلالی ج 2، ص 701 7. «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا، هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً، وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ... يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِی الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَ لَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلاً». 8. کنز الفوائد : ص 137. و ... . 9. الغدیر : ج 7، ص 206. و ... . 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍁🍁🍃🍃🍃 🔆بی‌تابی صفیه ✨🍃در هنگام وفات پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم هنگامی‌که همه‌ی زنان، اطراف بستر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم بودند، صفیه –همسر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم- دختر حی بن اخطب یهودی که در جنگ خیبر شوهرش کشته شده و به امر الهی جزء زنان پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم در آمد، هم بود و بسیار ناراحت بود و عرضه داشت: ✨🍃 «یا رسول‌الله به خدا قسم دوست داشتم که مرض شما بر من وارد می‌شد و شما شفا می‌یافتید.» ✨🍃بعضی از زنان با چشم و ابرو به یکدیگر اشاره نمودند و فهماندند که صفیه چاپلوسی می‌کند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خودداری کنید!» زن‌ها گفتند: ✨🍃«از چه خودداری کنیم؟» فرمود: «از گوشه زدن به صفیه، به خدا قسم او راست می‌گوید.» (پیغمبر و یاران، ج 4، ص 25) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌟 آیت‌الله : 💎افراد زیادی تحت شیطانند، ولی خود را مخلص می پندارند؛ مثلا، ما گاهی کارهای خوبی می کنیم، ولی هنگامی که آن کار را از ما می گیرند و به دیگری می دهند، نگران می‌شویم. معلوم می شود ما کار خوبی را می خواهیم که به ما ارتباط داشته باشد و از ما صادر شود، نه اصل کار خوب را و این، خطر بزرگی است و در این صورت ما خودخواهیم، نه خیر خواه. 📚 ، ج۱۱ (مراحل اخلاق در قرآن)، ص۲۵۸ 🌿🌿🌿🌿🌿
فقط شهدا را که تفحص نمی کنند!! گاهی باید آدم های زنده ( مرده ) را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را ، دل شان را ، عقل شان را ، . گاهی در این راه پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، دین ، عزت ، شرف ، تقوا ... را گم می کنیم !! . نمی گوییم نداریم! داریم! اما گم می کنیم . باید گشت و پیدا کرد ! نگردیم ، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این رمل زار دنیا ! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر رمل های دنیا گم کند !!! خودمان را پیدا کنیم ، ببینیم کجای قصه ایم ، کجای سپاه (عج) هستیم ! کجا به درد آقا خوردیم ، کجا مثل آقا عمل کردیم ، . کجا مثل ؛ اینقدر کار کردیم تا از خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم !! . . حرف آخر ! به قول بچه های ؛ نقطه ، صفر صفر ، و گرا دست مادرمان حضرت زهراست اگر به جایی برسید برید بهش متوسل بشید 🌷🌷
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆نمونه‌ای از تولّی 🍃علی بن یقطین وزیر هارون‌الرشید خلیفه‌ی عباسی بود؛ بااینکه ائمه نوعاً افراد را از کار کردن در دستگاه حکومتی خلفای جور، نهی می‌کردند؛ اما وقتی علی بن یقطین به امام کاظم علیه‌السلام عرض می‌کند: در پیشگاه خدا چگونه خواهم بود، گاهی قلبم می‌گیرد، اگر اجازه بفرمایید، از وزارت فرار کنم! 🍃امام می‌فرماید: «از خدا بترس و کارت را رها مکن، ای علی! همانا برای خدا دوستانی است در دستگاه ستمکاران تا به‌وسیله‌ی ایشان، ظلم را از دوستان خود دفع کند و تو یکی از دوستان خدایی.» 🍃بار دیگر علی خدمت امام می‌رسد و می‌خواهد از کار وزارت دولتی استعفا دهد، امام می‌فرماید: 🍃چنین مکن که ما با تو مأنوسیم؛ و برادران دینی به‌وسیله‌ی تو نزد حکومت محترم‌اند؛ و امید است خدا به‌واسطه‌ی تو کمبودها را جبران کند و از دشمنی با مؤمنین بکاهد. 🍃ای علی! تو یک خصلت را انجام بده و آن این است که هرکس مؤمنی را شاد کند، اول خدا، بعد پیامبر و ما را خوشحال کرده است؛ دوستان ما نزد تو می‌آیند، آن‌ها را گرامی بدار و من سه چیز را برایت ضمانت می‌کنم: 🍂اول: حرارت آهن را نچشی. 🍂دوم: دچار فقر نگردی. 🍂سوم: هیچ‌گاه (به خاطر خلیفه‌ی جائر) به زندان نیفتی. 📚شاگردان مکتب ائمه، ج 3، ص 61 -رجال کشی، ص 368-367) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی حاج آقا رفیعی 🎬موضوع: جهاد زن چیست؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼شش برکت عظیم سجده 1️⃣به خداوند بزرگ نزدیک تر می شوی حضرت امام صادق علیه السلام : نزدیكترین حالت بنده به خداوند عزیز وقتی است كه در حال سجده باشد و گریه كند. 📚کافی ج 2ص 483 2️⃣کمر شیطان را میشکنی حضرت امام صادق علیه السلام: بنده حق چون سجده را در جائى كه كسى او را نمى بیند طولانى كند شیطان میگوید: واى بر من فرزندان آدم اطاعت كردند و من عصیان ورزیدم، و سجده كردن و من امتناع نمودم. 📚بحار ج 85 ص 163 3️⃣ گناهانت پاک می شود شخصی خدمت پیامبر صلوات الله تعالی علیه آمد و گفت: گناهانم بسیار و عملم اندك است. فرموند: سجده های خود را زیاد كن، زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را می ریزد، سجده هم گناهان را می ریزد. 📚بحار ج 82 ص 162 4️⃣دعایت مستجاب می شود حضرت امام صادق علیه السلام : در حالى كه در سجدهاى دعا كن زیرا نزدیك ترین حالت عبد به پیشگاه خداوند مهربان در سجده بودن اوست خداوند بخشنده را در آن حال براى خیر دنیا و آخرتت بخوان 📚بحار ج 85 ص 132 5️⃣بهشتی می شوی مردی به حضرت رسول اکرم صلوات الله تعالی علیه عرض كرد: دعا كنید كه خدای آمرزنده مرا به بهشت برد. حضرت علیه السلام فرموند من دعا می‏ كنم لیكن تو مرا با سجده‏ های زیاد و طولانی كمك كن تا دعای من مستجاب شود 📚حکمت عبادات حضرت آیت الله جوادی آملی ص 106 6️⃣باپیامبر مهربانیها محشور می شوی مردى خدمت پیامبر اكرم علیه الصلوه و السلام رسیده گفت مرا دستورى بیاموز كه خداوند منان مرا با شما محشور نماید. حضرت علیه السلام فرموند : اگر بخواهى خدای خوبیها تو را با من محشور نماید باید سجده ات را طولانى كنى در پیشگاه پروردگار قهار. 📚منتخب میزان الحکمه ص264 ‌‌‎‌ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
💠 ✨امام محمد باقر عليه السلام، از پدرش، از جدش نقل كرده است كه فرمود: هنگامي كه اين آيه: ✨ ‍﷽ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي اِمَامٍ مُبِينٍ» 📃ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ . ✨سوره‌ی یس آیه ۱۲ ✨بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد، اولی و دومی (لعنت الله علیهما) از جاي خود برخاستند و گفتند: اي رسول خدا! امام مبين، همان تورات است؟ ✨ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: خير. آن دو گفتند: آيا انجيل است؟ ✨ باز پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: خير. آنها پرسيدند: آيا قرآن است؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: ◻️خير. راوي مي گويد كه: در همان لحظه، امیر المومنین عليه السلام وارد شد و پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: ◻️اين همان امام مبين است؛ او امامي است كه خداوند تبارك و تعالي، علم همه اشياء را در او جمع كرده است. 📚معانی الاخبار صفحه ۱۹۵ ┄┅═✼❉🌻❉✼══┅
🔅 ✍ برای مبارزه با مشکلات، از قبل خودت را آماده کن 🔹مردی بود که زمین‌های زراعی بزرگی داشت و به‌تنهایی نمی‌توانست کارهای مزرعه را انجام دهد. 🔸تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیه‌ای بدهد. چون محل مزرعه در منطقه‌ای بود که طوفان‌های زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها می‌شد افراد زیادی مایل به کار در آنجا نبودند. 🔹سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعه‌دار آمد. 🔸مزرعه‌دار از او پرسید: آیا تاکنون دستیار یک مزرعه‌دار بوده‌ای؟ 🔹مرد جواب داد: من می‌توانم موقع وزیدن باد بخوابم. 🔸به‌رغم پاسخ عجیب مرد، چون مزرعه‌دار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد. 🔹مرد به‌خوبی در مزرعه کار می‌کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام می‌داد و مزرعه‌دار از او راضی بود. 🔸سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می‌رسید. 🔹مزرعه‌دار از خواب پرید و فریاد کشید: طوفان در راه است. 🔸فورا به‌سراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت: بلندشو، طوفان می‌آید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آن‌ها را با خود نبرد. 🔹مرد همان طور که در خواب بود گفت: نه ارباب، من که به شما گفته بودم وقتی باد می‌وزد من می‌خوابم. 🔸مزرعه‌دار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند. سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد. 🔹با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پوشیده شده است. گاوها در اصطبل و مرغ‌ها در مرغدانی هستند. پشت همه درها محکم شده است و وسایل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند. 🔸مزرعه‌دار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته، بنابراین حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد. 🔹وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت. 💥💥💥💥💥💥