#رمان_محمد_مهدی 114
🔰 حاج آقا : ربط این آیه به مهدویت این هست که ما روایت داریم در این باره
🌀 یکی از مسجدی ها : یعنی حاج آقا ، وقتی میگین آیه مهدوی، استدلال خودتون نیست و از روی روایت میگین ، درسته؟
🔰 حاج آقا : بله بله بزرگوار، ما که از خودمون حق نداریم چیزی رو به قرآن تحمیل کنیم و بگیم حتما آیه مهدوی یا چیز دیگه هست، ما درباره این آیات ، روایات داریم که به ما میگه این آیه مربوط به امام زمان (عج) هست
❇️ آقا هادی : حاج آقا اگر خود ما بخوایم این آیات رو یاد بگیریم باید به کدوم کتاب رجوع کنیم؟
🔰 حاج آقا : کتابهای زیادی تو این زمینه متاسفانه نداریم ، اما دو تا کتاب هست که بسیار عالی هست که استاد محمود اباذری از اساتید مرکز تخصصی مهدویت نوشتن ، حتما مطالعه کنید
1️⃣ کتاب سیمای ماه دوازدهم در سی جزء قرآن
2️⃣ قافله سالار
اینها کتابهای خوبی هست ، خب حالا بریم سر بحث خودمون
👈 ما روایت داریم که آیات اولیه سوره بقره درباره وجود نازنین امام زمان (عج) هست.
همراه من این آیات رو تکرار کنین که ثواب قرآن خوندن در ماه مبارک رمضان هم نصیب شما بشه :
بسم الله الرحمن الرحیم 💠ذلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين »💠الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ (آیات 2و 3 بقره)👇🏼👇🏼
🔰«ﺩﺭﺍﻳﻦﻛﺘﺎﺏکه ﻫﻴﭻ ﺷﻜﻰ ﻧﻴﺴﺖ؛ راهنمای ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﺳﺖ. » 🔰« ﺁﻧﺎﻥ که به غیب ایمان می آورند. »
👤راوی می گوید: از امام صادق (ع)در مورد آیه سؤال کردم ایشان فرمودند: منظوراز پرهیزگاران ،و متقین در این آیه پیروان حضرت علی (ع)هستند و (مراد از) «غیب» حجت غائب است و شاهد این قول خداوند است که در سوره یونس آیه( 20) می فرماید:«بگو: غيب تنها براى خدا است! شما در انتظار باشيد، من هم با شما درانتظارم!
📚 منبع : کمالالدین وتمامالنعمة، ج2، باب (33)، ص340، ح20
📖در روایت دیگری امام صادق (ع)میفرمایند: «ایمان به غیب، یعنی اقرار به قیام قائم که حق است.»
📚 منبع: همان ،ح 19
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
کتاب آیات مهدوی.pdf
1.28M
🔰 کتاب مهم " قافله سالار " ( خورشید پنهان از منظر قرآن)
💠 کتابی درباره #آیات_مهدوی ، تالیف استاد اباذری از اساتید مرکز تخصصی مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
ݕـڛــْݥـ رݕــــْ أݪځڛـــےݩ🌹
ݥآ تݜنہ عݜقيݥ و ݜنیڋيݥ ڪہ ڲڣټݩڋ ڔڣع عطݜ عݜق...فقط ݩآݥ#حڛیݩ اڛٺ...
#مهدیا_مولای_من
صبـ🌤ـحدم
بہ ؏ـشق دیدار خورشید
خورشید
بہ ؏ـشق دیدار صبحے دوباره
و من...
بہ ؏ـشق دیدار شما
چشمهایمان را باز میڪنیم
#السلامعلیڪیااباصالحالمهدے✋
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ذره هوای وصال آفتاب دارد...
من کمتر از آنم که در مورد شما بنویسم
اما چه کنم
ذره هوای وصال آفتاب دارد...
ذرهام سودای وصل آفتابم در سر است
بال همت میگشایم تا بر افلاکم برد
✨ اللهم عجل الولیک الفرج✨
🌤 به رسم عاشقی روزمون رو با سلام بر پدر مهربانمون آغاز می کنیم
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران✨📖
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان
اللهم عجل لولیک الفرج
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽#کلیپ
⭕️علم نجوم و ظهور امام زمان!
#رائفی_پور
#حجاب_در_آخرالزمان 🔥
✍امام علی (ع) فرمودند :
در آخر الزمان که بدترین دوران است ؛ جمعی از زنان پوشیده اند در حالیکه برهنه اند( لباس دارند اما آنقدر نازک و کوتاه است که گویی هنوز برهنه اند..) و از خانه با آرایش بیرون میآیند،
💥اینها از دین خارج شده اند ، و در فتنه ها وارد شده اند و به سوی شهوات میل دارند ..و به سوی لذات خوارکننده شتاب میکنند و حرام ها را حلال میدانند و (اگر توبه نکنند ) در دوزخ به عذاب ابدی گرفتار میشوند ..
📚وسائلالشعیه ج14ص19
✅ فلسفه و علت غيبت امام زمان(عج)
✍استاد قرائتی: اگر لامپی در یك خیابانی بزنند، افرادی بیایند این لامپ را بشکنند.لامپ دوم را بزنند، لامپ دوم را هم بشکنند.لامپ سوم را بزنند، لامپ سوم را هم بشکنن .اگر یازده لامپ بزنند و مردم نااهل بشکنند حکما عاقلی دیگر می گوید: لامپ دوازدهمین را وصل نکـن ایـن ها هنوز آدم نشده اند،لیاقت ندارند بگذار در تاریکی باشند.
یازده امام آمد و یازده چراغ هدایت را شهید کردند .چراغ دوازدهمیـن را دیگر خداوند وصل نکرد. مي گوید: هر وقت آمادگی اش را داشتید، شما هنوز متمدن نشده اید
🔴 چگونه جزء اصحاب امام زمان عجلالله تعالیفرجه قرار بگیریم؟
🔵 امام صادق علیهالسلام سه راهکار برای این پرسش ذکر فرموده اند:
🌕 «… إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ و هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة»
📚 بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰
🔹 دولتی برای ماست که خدا هر وقت بخواهد آنرا می آورد. اگر کسی خوشیاش به این است که از اصحاب امام زمان عجلاللهتعالیفرجه قرار گیرد، باید سه کار انجام دهد.
🔺 "فَلْيَنْتَظِرْ"
🔹 ابتدا "دیدهی زیبابین داشته باشد." نگاهش به عالم زیبا بوده و چشم براه دولت کریمهی حضرت باشد. درها را بسته نبیند و گشایش و فرج را حتمی و قطعی بداند.
🔺 "وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ"
🔹 "اهل کار و عمل باشد" ولی عملی که در آن، پرهیز از منیّت شود. اگر طاعتی انجام داد و معصیتی را ترک نمود، پرهیز نماید که عمل را به نام خود ثبت نموده و منسوب به خود بداند.
🔹 ورع یعنی بر منیّت خود خط کشیده، خودی نبیند و هر عمل درستی را از فضل پروردگارش بداند.
📚 «هذا من فضل ربّی» (سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰)
🔺 "وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ"
🔹 در دوره ی غیبت،"تمام محاسن اخلاقی" مانند: صبر، شکر، رضا، تسلیم، حسن خلق، شکر، قناعت… را دارا باشد.
🔸 صحابهی حضرت نباید معترض، عجول، ناشکر، ناشکیبا، غیر قانع در مادیات باشد.
🔹انجام این موارد برای کسی سهل است که منتظرباشد.. زیرا انتظار وصال به محبوب، خوش اخلاقی و فعالیّت و خویشتن داری به ارمغان میآورد. منتظر بدلیل آنکه امید فراوان به وصال داشته، با نشاط است و بدلیل نشاط، پر تلاش و اهل جدّ و جهد است.
🔸 به همین جهت شاید بتوان گفت شاخصهی منتظر، امید و نشاط و تلاش است
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_19
قاطی کرده بودم نمی دونستم این حس عجیب غریبی که سراغم اومده رو اسمش و چی بذارم.
برگشتم و شروع کردم به مرور کردن گذشته دلم می خواست بفهمم دقیقا این حسی که به ارشیا پیدا کردم از کجا و چه جوری شروع شده.
هر چی به عقب می رفتم. چیزی پیدا نمی کردم.
چون واقعا اوایل ارشیا اصلا برام مهم نبود.
می اومد و می رفت.
نه من اونو میدیدم نه اون منو.
ولی نمی دونم از کجا شروع شد که فهمیدم وقتی من بی حجاب می رم جلوش زیاد خوشش نمی اد.
همین شد که رفت رو اعصاب منو تصمیم گرفتم یه کم حالشو بگیرم.
با توجه به اینکه خونواده اشم دیده بودم معنی این اداها رو نمی فهمیدم.
خلاصه شروع کردم به اذیت کردن. یه بار که فهمید بدون اینکه نگام کنه ازم پرسید:
-مشکلت با من چیه؟
منم راست گفتم:
-خیلی قیافه میگیری.
یه لبخندی زد که فکر میکنم از همون روز باعث شد. دلم یه جوری بشه انگار که یکی ته دلم و قلقلک داد. همین.بعدم هیچ اتفاق خاصی نیافتاد.
من به کارای مسخره ادامه دادم. اونم به همون خشکه
بازیاش.مطمئنم به مغزشم خطور نمی کرد که من چه فکرایی در باره اش می کنم.کلافه نشستم رو تخت و دستگاه
@Abbasse_kardani
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_20
خاموش کردم.
صدای مهمونا از حیاط می اومد.
داشتن می رفتن.
از پشت پرده یه نگاه کوتاه به حیاط انداختم.
ارشیا و ماکان داشتن حرف می زدن و می خندیدن. لبم و جویدم و گفتم
_دارم برات مستر ماکان. یه حالی ازت بگیرم. برا من
سوسه میای. حساب تورو جدا می رسم.
رفتم سراغ کمدم.خدا کنه هیچ کس نیاد تو کمد منو نگاه کنه.
عین خرازی شده همه چی توش پیدا میشه. لای خرت و پرتام یه قوطی نصفه حشره کش پیدا کردم و کشیدمش بیرون.
ماکان فردا یه قرار کاری داشت که باید می رفت برای بستن یه قرار داد.
عادتش بود قبل از خواب حتما لباس فرداشو
اماده می کرد چون حساسیت خاصی روی لباسش داشت. دقیقا برعکس من.
هر وقت می خواستیم بریم مهمونی من
اولین نفر آماده بودم ماکان آخرین نفر.
بس که روی لباسش وسواس داشت.
مونده بودم این چه جوری می خواد زن انتخاب کنه.
اسپری و گذاشتم زیر تختم و خوابیدم.
@Abbasse_kardani
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_21
اصلا حوصله نداشتم برم پائین تا دوباره بابا بخواد مراسم نصیحت
کنونون را بندازه.
ساعتمو کوک کردم تا به موقع بیدار شم.
برای ماکان برنامه های جداگانه ای چیده بودم.
با صدای زنگ ساعت از خواب بیدارشدم.
خوابم همیشه سبک بود و این باعث دردسرم بود.
ساعت و خاموش کردم و نگاهی بش انداختم.
اه کدوم احمقی ساعت منو برا شیش و نیم کوک کرده؟
غلطی زدم و خواستم دوباره بخوابم که یاد
دیشب افتادم.
خدا لعنتت کنه ماکان ببین بخاطر تو باید از خواب صبم بزنم.آخه من تا آخرین لحظه ممکن می خوابم.
یه رب مونده به زنگ پا میشم و تند تند لباس می پوشم. پیاده تا مدرسه پنج ددقیقه راهه.
مهربان یه لقمه به زور میده دستم و منم تو راه می خورم و می رم.
با کسالت از رو تخت پا شدم و دمپائی های راحتیمو به عنوان صدا خفه کن پوشیدم.
یواش به طرف در اتاقم رفتم و گوشم و روی در گذاشتم.
صدایی نمی اومد.
آروم لای درو بازکردم.
کسی تو راهرو نبود. پاورچین به طرف اتاق ماکان رفتم.عجیب بود هیچ صدایی نمی آمد.نکنه.
قرارش کنسل شده.
@Abbasse_kardani
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
🕊🌹🕊
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
اے نگاهت دواے هـــر دردے
آرزو مے كنم كه بــــــرگردے
كاش من باخبر شـــوم روزی
لحظه اے بر دلم گـــذر كردی
زنده ام من به عشـق دیدارت
بسته جانم به روے زیبـــایت
منتــــظر مانده چشم گریانم
پس كجایے؟ دلم به قربــانت
یا صاحب الزمان
قسم به ثانیه ها
ڪه در انتظار مے میرند
تمام لحظه ها
بے تو دلگیرند...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام برتنهاگل نرگس صبحت بخیر
#مولا_جانم♥️
إنّي اُحب هرچه که دارد هوای تو
شرمنده ام قدم نزدم جای پای تو
إنّي بَرِئتُ هر که بخواهد به جز تو را
إنّي عَجِبتُ هر که ندیده عطای تو
وَیلٌ لمن یُرید اطاعت زغیر تو
تَبّت یَداه هر که نِشیند به جای تو
گفتی که شرط دلشُدگی سر نهادن است
این سر، چه قابل است؟ وجودم فدای تو
بازار مصر جمع شود چون تو پا نَهی
صد یوسف و هزار زلیخا فدای تو
گویند دلْ اسیر همان شد که دیده دید
این دل شنید وصفِ تو، شد مبتلای تو
هر روز وشب، منتظرت نُدبه می کند
مولای من! کجاست محلِ لقای تو؟
پُر کرده، های و هویِ غیر، فلک را، ولی چه غم
روزی رسد زکعبه به عالَم ندای تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ 💠 استاد رائفی پور
📝 « رجعت در #آخرالزمان »
🎤سخنرانی: مقامات زیارت عاشورا (۱۳)
🌼 #بی_قید_و_شرط
✍ یاران امام مانند بندهای، گوش به فرمانِ آن حضرت هستند و برای خدمتگزاری حضرت لحظهشماری میکنند. در جهت تامین و رفاه آسایش مردم بسیج میشوند و با فرمان امام، ندا میدهند: هرکسی نیازمند مال است، بیاید.
یاران امام هرچه امام دستورشان دهد، انجام مىدهند. در برابر فرمان امامشان از کنیز زرخرید، مطیعترند. «وَ هُمْ اَطْوَعُ مِنَ الاَْمَةِ لِسَیِّدِها... آنها در برابر فرمان امامشان از بردهٔ مطیع، مطیعترند.»*۱
🔆 به تعبیر امروزه آنان در برابر قرائت امام زمان از خود قرائتى جدا ندارند. بر روی حرف امام حرفی نمیزنند و چرا و اگر و اما نمیآورند.
📚 ۱. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۸
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌿 #اسباب_تقرب_به_امام_زمان (ع)
🔹بزرگان فرمودهاند: اگر انسان بخواهد به حضرت مهدی علیه السلام نزدیک شود و ارتباطی با آن بزرگوار برقرار کند، باید حجابهای درونیاش را کم کند؛ از جمله آنکه صفات رذیلهاش را مداوا کند و از بین ببرد؛ چون هر صفت رذیله، حجاب بسیار ضخیمی میان انسان و حضرت بقیة الله -روحی له الفداء- است.
🌸منبع:گفتارهای آیت الله ناصری
4_5958582166110601759.mp3
1.56M
💚دلتنگ نامه😭
ای که تویی آرام دلم...
👌 تقدیم به همه اونایی که
دلتنگ #امام_زمان
ارواحنافداه هستند...
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_22
اکهه ای.برگشتم که برم تو اتاقم که صدای آب و از توی حمام شنیدم.ای ول حمومه.آروم برگشتم تو اتاقم و حشره
کش و برداشتم و برگشتم.
کناردرحموم گوش خوابوندم. هنوز صدای آب می اومد. با بدجنسی لبخندی زدم و رفتم
توی اتاق ماکان.
کت و شلوارش به در کمد آویزیون بود.
دست به سینه نگاش کردم.خیلی خوبه که آدم نقطه ضعفای
حریف دستش باشه.
این یه اصل اساسی در موفقیت عملیاته!
بعدم با دو گام بلند خودمو رسوندم به کت و شلوارش و
در حشره کش و باز کردم.اوق....خدایا چه بویی میده.دیگه معطل نکردم و باقی مونده اسپری و خالی کردم روی کت
و شلوارش.
بعد در حالی که سعی می کردم نخندم.
برگشتم تو اتاقم. اسپری و تو کمد جاسازی کردم و پشت در
گوش ایستادم.
صدای پای ماکان و شنیدم که از حمام بیرون آمد و در حالی که آوازی برای خودش زیر لبی می خوند
رفت تو اتاقش.
همین جور منتظر بودم که داد ماکان بلند شد:
_ترنج به خدا می کشمت.
دیگه جای موندن نبود. در اتاق
و باز کردم و دویدم طرف پله. داشتم به سرعت می رفتم پائین که در ورودی باز شد و ارشیا وارد شد.
چشمام از خجالت و تعجب گرد شده. همون تی شرت دیشبی تنم بود ولی یه شلوار کهنه و رنگ رو رفته که پاچه های گشادی
هم داشت و پوشیده بودم برای خواب.یه پام رو پله و یه پامم تو هوا مونده بود.ارشیا بیشتر از من تعجب کرده
بود.
@Abbasse_kardani
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_23
مونده بودم چکار کنم که صدای داد ماکان از پشت سرم هولم کردم و در یک ثانیه تصمیم گرفتم بقیه پله ها رو
هم با سرعت بدوم پائین که پام توی گشادی شلوار گیر کرد و چهار پنج پله باقی مونده رو تقریبا قل خوردم.
نفسم
بالا نمی آمد. ماکان دسپاچه پله ها رو پائین دوید.
از درد و خجالت نفسم بالا نمی آمد. کمرم بد جوری درد می کرد و
مچ پامم زوق زوق می کرد.
از همه بدتر شونه ام بود یه درد وحشتناکی پیچیده بود توش که جرات نمی کردم نفس
بکشم.
_ترنج خوبی؟
نمی تونستم حرف بزنم. می ترسیدم یه چیزی بگم و جلوی ارشیا گریه ام بگیره.
ماکان دست گذاشت رو شونه ام که صدای دادم بلند شد.
-آی دستم!
و بعدم اشکم سرازیر شد. ماکان هول کرده بود. که صدای ارشیا رو شنیدم.شاید جایش شکسته باشه.تو اون لحظه همه چیز یادم رفته بود. دستم اینقدر درد می کرد که برام
مهم نبود کی داره چی میگه دلم می خواست فقط اون درد لعنتی تمام شه.
ماکان چنگی توی موهاش زد و گفت:
_ترنج کجات درد میکنه؟
همونجور که گریه میکردم گفتم
_ شونه ام.
@Abbasse_kardani
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻