eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
667 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 به بهانه سخت شدن شرایط کرونایی(۳) 🔵 قرائت زیارت عاشورا و هدیه آن به مادر بزرگوار امام زمان(عج) نجات دهنده در حادثه مشابه 🔺 شهید دستغیب می نویسد: 🔹 از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند . 🔸 مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید. 📚 داستانهای شگفت، ص ۳۹۹ و ۴۰۱
1_1126099824.mp3
9.19M
🏴 حسینیه مجازی 🎧 روز چهارم محرم ▪️تو خیمه هنوز، من سرلشکرتم
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -ارشیا واقعا که. عزیز من گفتم بسپارش به من این کارا بالاخره یک مقدماتی داره من با مامانش صحبت کردم. ارشیا با یک گام پرید جلوی مادرش و گفت: -خوب؟ مهرناز خانم چرخید و به راهش ادامه داد و گفت: -درباره توکه چیزی نگفتم. ماجرا رو کشوندم به خواستگار ترنج و اینکه چرا ردش کرده و این حرفا ارشیا سکوت کرده بود و شانه به شانه مادرش می رفت. -ترنج گفته تا بعد از لیسانسش اصلا نمی خواد به ازدواج فکر کنه. ارشیا همانجا خشک شد. -یعنی دو سه سال دیگه؟ مهرناز خانم در را باز کرد و گفت: -آره دیگه همین حدود میشه. ارشیا کلافه دستی توی موهایش کشید و گفت: -خوب شاید موردی که می خواسته پیدا نکرده اگه پیدا بشه قبول کنه مهرناز خانم دست به کمر برگشت و گفت: -اونوقت رو چه حسابی فکر میکنی که تو اون مورد دلخواهشی؟ دهان ارشیا باز شد و بعد هم بدون حرف بسته شد. مهرناز خانم با ابروهای بالا رفته داخل شد 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 راست میگه مامان من که هنوز از ترنج مطمئن نیستم. با این حرفی هم که امروز توی شرکت زد. اه لعنتی.با شانه های افتاده رفت توی خانه. عصر با ترنج کلاس داشت. هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت چطور باید از احساس ترنج درباره خودش مطمئن میشد.! به آتنا بگم زیر زبونشو بکشه؟ نه بابا اینجوری خیلی ضایس . مامان؟ اوه اون که عمرا. اگه ترنجم بگه آره از لج من بش میگه دیونه ای زن این تحفه ی من بشی. ای خدا پس چه غلطی بکنم؟ کلافه رفت توی اتاقش و روی تخت دراز کشید: -فقط یک راه مونده خودم باید باهاش صحبت کنم. خودم صحبت کنم اونوقت چی بگم بش؟ ارشیا نشست روی تخت.بگم من شما رو برای زندگی مشترک انتخاب کردم.نه بابا این چیه آخه. انگار دارم منت می ذارم سرش. بلند شد و شروع به قدم زدن کرد.اصلا می پرسم معیاراتون برای همسر آینده تون چیه؟چنگی توی موهایش زد و گفت:خوب میگه به تو چه. همین جوری بپرم بگم ترنج همسر آینده ات چه معیارای داره یه چک کن ببین به من نمی خوره. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بعد هم دوباره کلافه نشست روی تخت و چنگی توی موهاش رد و گفت خدای ادعایی ارشیا حالا می خوای دو کلمه حرف بزنی اگه تونستی؟ پس چه غلطی بکنم آخه؟ به ماکان بگم. نمی گه پسره پرو چرا به ناموس من نظر داری. ای خاک بر سرت ارشیا. بعد صاف ایستاد و توی آینه به قیافه پکر خودش نگاه کرد و دستی به چانه برد و به تصویرش گفت: -آقا یک کلام می گم ترنج ازت خوشم اومده. نمی دونم چرا. تصویر توی آینه دست به سینه ایستاد و پوزخند زد و گفت:نچایی؟ حتما توقع داری اون مثل این فیلمای هندی بگه وای ارشیا من منتظر همین حرف تو بودم و بپره ماچتم بکنه. ارشیا پشت کرد به تصویر توی آینه و گفت: خوب اینو نمی گم. و برگشت و دوباره به تصویر توی آینهکه هنوز طلب کار ایستاده بود نگاه کرد و با عصبانیت برگشت و گفت: اصلا خفه میشم خوبه؟تصویر گفت:اوووم...این بهتره. جرات داری حرفی بزن و دوباره برنجونش خودم حالتو می گیرم. ارشیا روی تخت وا رفت و گفت: خدایا خل شدم دارم با خودم کل کل می کنم. ترنج خدا بگم چکارت نکنه ببین چه به روز من بدبخت آوردی 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
السلام علیک یا صاحب الزمان ... ‏ روح و جانمان فدای سوگواریها و روضه‌های غریبانه‌تان یا صاحب الزّمان یا ربّ المظلوم بدمِ المظلوم عجّل فرج المظلوم اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
ده ساله هم كه باشى مى توانى سپر بلاى امام زمانت بشوى... ده ساله هم كه باشى مى توانى لگدمال شوى تا حرمت امامت زير پا لگد نشود... ده ساله هم كه باشى مى توانى دستت را بدهى تا دست كثيفشان به امامت نزديك نشود... ده ساله هم كه باشى... و عبدالله تنها ده سال داشت!! راستى من چند سال دارم؟؟ و چند سالش را براى تو بوده‌ام؟؟ امام عصر علیه السلام... روزپنجم محرم روز حضرت عبدالله ابن الحسن ماه محرم ماه دعای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ «عمو حسین(ع)» حالا که تنها میری میدون بذار برات بگم عمو جون با اینکه بابام رو ندیدم هیچوقت تموم نشد امیدم اصلاً نفهمیدم یتیمم آخه رو زانوت قد کشیدم
در جمع سپاهت آمدیم و رفتیم گفتیم ، که یاری بلدیم و رفتیم گفتی که اَناالغَریب ، هَل مِن ناصِر ؟! ما نیز ، فقط سینه زدیم و رفتیم ▪️کاش سرباز باشیم نه سربار ▫️سربازی صاحب‌ الزمانم آرزوست‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4315841078.mp3
5.91M
📣 سخنرانی حاج آقا دانشمند 🎙 🟩
Poyanfar - Donya Mahale Gozare.mp3
7.83M
دنیا محل گذره‌ ولی از روضه هات نه حسین دنیا محل گذره از تو و کربلات نه حسین
161 ✳️ محمد مهدی که کلمه رو شنید ، سرش رو بلند کرد ، خواست چیزی بگه که خانمش نگذاشت و سریع ادامه داد که... 👌بله ، شهادت نیازی نیست چیزی بگی عزیزم تو لایق شهادت هستی تو واقعا برای امام زمان کار کردی از بچگی تا الان برای آقا کار کردی از هر تلاشی که می تونستی دریغ نکردی 👈الانم شهادت حقت هست ⬅️نکنه نگران من و بچه هستی ؟ ✳️ دوباره سرش رو آورد بالا که چیزی بگه ... 👈👈 که باز خانمش نگذاشت گفت می دونم میخوای چی بگی نگران نباش خدای دیروز و امروز ما ، خدای فردا هم هست همون خدایی که به همسران شهید دیگه روزی داده و بچه اونها رو بزرگ کرده ، به من هم روزی میده و بچه ما رو بزرگ میکنه ⬅️نگران بعد خودت نباش خدا هیچوقت خانواده یک شهید رو تنها نمیگذاره 👌👌 اگه امسال شب 23 ماه رمضان، صدای صیحه آسمانی شنیده شد ، درنگ نکن با سرعت برو برو به سمت عشق واقعی ای که داری و داشتی و میخوای بهش برسی ❓یادته وقتی نامزد بودیم و هر وقت با هم قراری میذاشتیم ، تو همیشه زودتر می رسیدی سر قرار❓ وقتی ازت دلیلش رو می پرسیدم با لبخند جواب میدادی که 👈👈 آدم نباید هیچوقت عشقش رو معطل کنه ! الانم عشقت نباید معطل بشه شهادت منتظرت هست ان شالله بهش برسی ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی
162 🔰 محمد مهدی که انتظار شنیدن این چیزها رو نداشت، کاملا جا خورد و متعجب شد ! 👈ولی خیالش راحت شد تنها نگرانی ای که داشت برطرف شده بود ⬅️فقط می موند مادرش که بعد فوت آقا هادی ، تنها شده بود اما برای اون هم جای نگرانی نبود 👈👈همین مادر بود که محمد مهدی رو اینطوری بار آورد 👈👈همین مادر بود که با تربیت نمونه خودش ، محمد مهدی رو از بچگی ، به سبک یک انسان مهدوی بزرگ کرد و پرورش داد 👈👈همین مادر بود که تو سختی ها و خوشی ها ، به پسرش یاد داد که ارتباط با امام زمان رو فراموش نکنه 👈👈همین مادر بود که هر وقت میخواست بچه اش رو شیر بده، وضو می گرفت و بعد سلام به امام زمان ، بچش رو شیر میداد 👈👈پس از چنین مادری ، چنین پسری عجیب نیست 👈👈و برای چنین پسری هم ، چنین مادری شیرزن عجیب نیست و خیالش از مادرش راحت بود ⬅️حالا هم محمد مهدی و هم همسرش همدیگه رو با لبخند نگاه می کردند و راضی به مسیر و تصمیمی که در پیش گرفته بودند ✳️✳️شب 23 ماه رمضان رسید اون شب موعود... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
سلام امام خوبم ✋🌸 صاحب عزاترين عزادارها بيا تا بر دلم نگاه کنے اين دو ماه را تا اندڪے شبيه تو باشيم اين دو ماه بر تن نموده ايم لباس سياه را
▫️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند! ▪️و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند...! ▫️هم سینه می زنند! ▪️و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند...! ▫️هم اشک می ریزند! ▪️و هم غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند هستند... ▫️هم سفره می اندازند! ▪️و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند..! ▪️آنوقت با افتخار می گویند: ▫️یاحسیـن اشک می‌ریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | مه پاره حضرت قاسم (ع)» چه ماهی از خیمه جدا شد چه شیری از بیشه رها شد
قاسم جان وقتی پدرتان حسن و عمویتان حسین باشد دعاهایتان بی برو برگرد مستجاب می‌شود !! بخوان دعای فرج را که سخت دلتنگیم ... عزاداریم نذر ظهور مهدیست اللهم عجل لولیک الفرج
AUD-20210704-WA0013.mp3
14.49M
چه فراقی فوق زیبا 👌 مداح : محمد حسین پویانفر