هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
#ویژهنامه_طوفان_الاقصی
با همین سن کم، پر از دردم
زخمهای دلم نمک خورده
غنچهام؛ غنچهای که بیرمق است
حیف… گلدان من ترک خورده
جنگ، همسایهٔ قدیمی ماست
مرگ، همبازی همیشگیام
بچهها گرم درس، اما من
غرق در امتحان زندگیام
عصر دیروز و بارش موشک
موجشان بادبادکم را کشت
صبح امروز، باری از آوار
کودکم را… عروسکم را کشت
خنده اصلا به ما نمیآید
بغضهایم چه گاه و بیگاهاند
خودمانیم، دوربینها هم
از دو چشم من اشک میخواهند
با همین سن کم، پر از داغم
این شب تیره سر نمیآید؟
بیشتر از پدربزرگان هم
ختم و تشییع رفتهام شاید
چشم بستن خودش مکافاتیست
مرگ پیچیدهاند لای پتو
مادر اصرار میکند هر شب
قبل خوابت شهادتین بگو
ذلتم را کسی نخواهد دید
گیرم این جنگ بیپناهم کرد
با هیولای بچهکش قهرم
هیچوقت آشتی نخواهم کرد
تازه فهمیدهام حقوق بشر
سر ما را کلاه گذاشته است
جز پدر مادرم در این دنیا
احدى دوستم نداشته است
مادر من همیشه میگوید
کی جهانت پر از خرابی بود؟
آب کی در دلت تکان میخورد؟
چشمهایت اگر که آبی بود
#سید_جعفر_حیدری
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#غزل
🔹مرگ سرخ🔹
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است
غریب در وطنم، آه درد من این است
غذای کودک من ترکش است و خمپاره
برای مردم من مرگ مثل تمرین است
عروس و داماد اینجا حنا نمیبندند
دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است
ولی زمان تولد به گوش ما خواندند:
«که مرگ سرخ بِه از زندگی ننگین است»
هزار بار سر از تن جدا، شرف دارد
به آن سری که به تن مانده است و پایین است
چه سنگها که زدیم و کسی دری نگشود
دریغ، بعضیها خوابشان چه سنگین است
شهادت است دعامان... به چشم ما موشک،
نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است
بزن! که آنچه به پا خاست، آه مظلوم است
بزن! که آنچه زدی زخم نیست، تسکین است
بزن! که تلختر از قبل میشود کامت
بزن! که آخر این شاهنامه شیرین است
گرفتنیست همین آه، اگر خداست خدا
لوای ظلم میافتد، اگر که دین دین است
📝 #محمدحسین_ملکیان
✅ @ShereHeyat
همین الان یهویی☺️👌🌷
بسیج
.............
جهان اگرچه نفهمید و با خودش بد شد
جهان اگرچه نبخشید و ظلم بی حد شد
به لطف گوشه چشم تو و بصیرت خویش
برای آمدن تو بسیج خواهد شد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
تقدیم به امام حسین (ع) 😭
#شب_جمعه_کربلا
برای آنها که جنون را نمی فهمند
حبیب
.............
در پی معنایم و سرگرم ظاهر نیستم
دوستت دارم! حبیب بن مظاهر نیستم!
گاه دارم خلوتی کنج شبستانِ لبت
آنقدَرها هم که می گویند شاعر نیستم
مِی زدم از چشم هایت تا که روشن تر شوم
می پرستم آیه هایت را و... کافر نیستم
واژگان، هر بار می افتند دنبالم به راه
شعر، طولانی اگر شد! من مقصر نیستم
با جنونِ نام تو، افلاک را طی می کنم
شکر مثل دیگران، اهل مخدّر نیستم
می کِشم گاهی عدم را با عصایم روی بوم
من نه موسایم، نه فرعونم، نه ساحر؛ «نیستم!»
کوچه های شهر، تنها... آه من را پاسخند
درددل ها دارم و... ولگرد و عابر نیستم
دلخوشم شب های جمعه، یک حرم دارد دلم
زائر شش گوشه ام اما مجاور نیستم
گیر کردم در همان روز دهم، در قتلگاه
بارها گفتم: «هنرمند معاصر نیستم!»
عده ای افسرده ام خواندند و جمعی سینه سرخ
من گذشتم از همه، آزرده خاطر نیستم
چیده ام از باغِ روضه، سیبِ لبخند تو را
در هوایت یک پرستوی مهاجر نیستم
تا مُحرم می رسد دلتنگی ام گل می کند
با خودم می گویم: «آقاجان مسافر نیستم!؟»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|بسم الله الرحمن الرحیم|
کلماتم در پریشانیت بهم ریخته...
.........................
شبانه غرق خون شد موج موج رود گیسویت
پریشان روی خاک افتاده حالا گیره ی مویت
صدای زوزه ی خمپاره ها لالایی ام را کشت
ببین می آید از پیراهن خونین من بویت
تمام خاطراتت در پناه ریزش دیوار...
شکست از لهجه ی آوارها، لحن النگویت
نگاه سرد و دلتنگم چنان بعد از تو خاموش است
که حتی راضی ام ای نور چشمانم به سوسویت
نبودن های تو سر رفته از آغوش من، برگرد
جهان خالی ام را پر کن از امواج گیسویت
فاطمه الله مرادی
تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست
برای کشتن فرعون، موسی زنده میماند
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اِنّا فَتَحنا
به زعم خویش تا پایان دنیا زنده میماند
ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده میماند
برای قدس خوابی دیدهاند ابلیسها اما
به رغم این همه کابوس، رویا زنده میماند
میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک
دلم قرص است این سرو شکیبا زنده میماند
تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست
برای کشتن فرعون، موسی زنده میماند
اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان
یهودا میشود مصلوب و عیسی زنده میماند
فرو میپاشد آری هیبت پوشالی صهیون
کماکان غیرت طوفانالاقصی زنده میماند
شهادت را نمیفهمند، کورند و نمیبینند
فلسطین دم به دم میمیرد اما زنده میماند
به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را
بر اوج قلهها "اِنّا فَتَحنا" زنده میماند
#علی_سلیمیان
#قدس
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#نابودی_اسراییل
@alisalimian_poem
بسم الله الرحمن الرحیم
روشن
ماه پنهانی و از نور تو هرجا روشن است
همزمین، همآسمان، همعرشاعلی روشن است
با امید انعکاس جلوهای از نور تو
چشم هر آیینه از فیض تماشا روشن است
دیدهی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست
با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است
از همه دلسردم، اما در دلم با یاد تو
شعلهای دارم که تا روز مبادا روشن است
روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته
آتشِچوپانکه درهرکوهوصحرا روشن است
شنبههای تازه بیتو جمعههای کهنهاند
روز نو یکروز میآید، دل ما روشن است
« مدعی گوید که با یکگُل نمیآید بهار؟ »
اینمعما پاسخش سختاست، اما روشن است
یکنفر میآید و دنیا گلستان میشود
هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است
مجتبی خرسندی
🖤😭برای امام حسن و حضرت زهرا (س)
آنگونه
.............
دنبال تو می دوید مست آنگونه
ای وای که راه بر تو بست آنگونه
طوفان شد و چادری به پایت پیچید
آمد طرف تو چند دست آنگونه
سیلی نزنید بر رخ مادر من
آیینه ی شبنم و گل است آن گونه
پشت درِ خانه هیزم آورد خزان
زد آتش و شد مِهرپرست آنگونه
این طایفه از قدیم هستند غریب
زهرا و حسن که از الست، آنگونه
ای کاش تنت شبانه می شد تشییع
تا حُرمت تو نمی شکست آنگونه
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_فاطمی
قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_یآسکبود...!💔
_حامد عسگری
🆔 @Abedi_Aaeini
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_علیهاالسلام
#غزل
🔹ارث دریا🔹
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
📝 #مرضیه_نعیم_امینی
🖤😭 به ناله های حضرت زهرا (س)
آن زن
................
چادرش شب بود و رویش روز روشن
ماه را... خورشید را... دیدم در این زن
نور را از سایه ی او آفریدند
نورِ او را آسمان پاشیده در من
چادرش الگوی عفت بود و دنیا
مثل او هرگز ندارد پاکدامن
یک گلستان در نگاهش خواب بود و
چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن
پشت در آمد که شیرش جان بگیرد
شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن
اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که...
دوره اش کردند در کوچه، چهل تن
میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟
آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن
می درد آسان تر از وقتی که سرد است
داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن
زینبش از خانه، دادش را شنیده
دیده شاید صحنه را از چشم روزن
همسری خود را فدای همسرش کرد
آفرین دارد چنین از خود گذشتن
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه