eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
410 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
آخ که اگه امشب (ع) کفیل ما بشه😭✋🏻 👌 برای یکه تاز میدان کربلا (ع) یا کفیل .................. آه، در وصف تو تنها می نویسم «یا جمیل» ای که مَشکت، زمزمی از کوثر است و سلسبیل گیسوانت، ساحل امن است و من غرقم در آن چشم هایت دُرّ نایابی ست ای بحر طویل خواستم حاجت بگیرم از قنوت اشک تو بر ضریح چشمت ای ساقی شبی بستم دخیل کیستی تو!؟ کیستی تو!؟ کیستی!؟ دار السبیل کیستم من!؟ کیستم من!؟ کیستم!؟ ابن السبیل تو پناه کودکان بودی و بی خود نیست که گوش تا گوش حرم دیدم نوشته: «یا کفیل» شانه ی ایران تکان خورد از غمت، دل مویه کرد شمعم و می سوزم از ۱ هر کجا صحبت شد از آزادگی، گفتم از وفا هر کس که دم زد از تو آوردم دلیل حاجیان گرم طوافند و به دنبال همند ما دخیل اشک را بستیم بر یک مستطیل است و است وصف او را گفته در عرشِ مُعلّیٰ جبرئیل زنده شد عیسای بی جان در کنار خیمه گاه - حضرت موسی عصایش را که زد بر قلب نیل این شفاعت می کند! آن بر دل آتش می زند پس تفاوت می کند و او که افتاد، آتش نمرودها گُل کرد و آه... سوخت این بار از تب آتش، گلستانِ خلیل سنگ بارید از دهانِ آسمان و زنده شد در نگاهم ماجرای کعبه و اصحاب فیل غارتش کردند و چیزی بر تنش باقی نماند پس ندادند آنچه را بردند، این قوم بخیل! قم المقدسه .............................................. ۱. «شمع پایلاما» یا «شمع‌گردانی» از صبح روز تاسوعا آغاز شده و تا غروب ادامه می‌یابد، بدین طریق که عزاداران به‌صورت جمعی و گاه با پای پیاده به ۴۱ مسجد شهر اردبیل در محلات مختلف رفته و به یاد ۴۱ منزل اسرای کربلا که در جریان اسارت خود و سفر از کربلا تا شام در تاریکی گذرانده‌اند با روشن کردن شمع که در حقیقت نذری آنها محسوب می‌شود، عشق خود را به علمدار امام حسین (ع) ثابت می‌کنند. به گفته ریش سفیدان قدیمی اردبیل آئین شمع‌گردانی در اردبیل بیش از هزار سال قدمت دارد و آیین مختص گروه یا سنین خاصی نیست. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 تقدیم به (ع) از دست ................ تو را دیدم و رفتم از دست سردرآوردم از آن روز و همان ساعت پست جلوه گر بودی و سنگ از همه جا می بارید بشکند هر که شکست آینه را و... نشکست کاش اصلا تو نبودی و نمی رفتی زود دست بردم که بگیرم گیسویت را به الست - دستم اما نرسید و به قضا دل دادم با تو همراه شدم تا گلوی آن بن بست هرچه کردم نشد از نریزد آبی کاش می شد به طریقی جلوی آن را بست نیزه ای رفت به پهلوی تو و داد زدی: آخ... به خدا درد من از میخ در است آمده قبل از تو و گفته: پسرم آنقدر ماه شدی، دشت شده ماه پرست ائتلاف و تو مرا کرد ای که و من بسته به تو بوده و هست به تو مشغولم و از عالم و آدم، غافل شغل خوبی ست نخواهم شد از آن، قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15