هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 تقدیم به #اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
بخشش
...........
قسم به جان کسانی که با #یقین بخشیدند
و در میان #رکوع آنچنان #نگین بخشیدند
#غدیر، #فرصت_جانبخشی و #جهانبخشی بود
که هرچه داشت #پیمبر به #جانشین بخشیدند
ولی چه سود که #اهل_سقیفه نقشه کشیدند
به جای #بیعتشان، #زخم_آتشین بخشیدند
هزار پنجره وا کرد #مجتبی و ندیدند
سکوتِ حنجره را بر #زنی_لعین بخشیدند
#حسین، مأمن ایمان شد و #اقامهی_حق کرد
که هرچه «#کرب» و «#بلا» را به مؤمنین بخشیدند
به جای آنکه ببوسند خاکِ مَقدم او را
#کمان گرفته و بر لشکرش #کمین بخشیدند
برای اینکه دل از #آدم و #عدم ببَُرد او
به او دو #دختر شیرین و نازنین بخشیدند
برای اینکه نماند نشانی از شبِ ظلمت
به او #ستارهی_مهتابآفرین بخشیدند ـ
چنانکه، #محسنِ_محزون ندید روی خوشی را ـ
ولی به #فاطمه، #عباسِ_مهجبین بخشیدند
#حسین، پیش نگاه جماعتی خون میخورد
که دم به دم به دمش، #نوحهی_حزین بخشیدند
اگرچه راه نفس را گرفت #چکمهی_خولی
به تار حنجرهی سرخ او #طنین بخشیدند
به یُمن اینکه سوارانِ مست، تاکِ تنش را
لگد زدند به میخانه؛ #اربعین بخشیدند!
برای آنکه نپیچد صدای گریهی #زینب
به او شبیه #مدینه، دو آستین بخشیدند
زدند سنگ به آیینهی جمال #محمد
به صورت گل #زهرا، چروک و چین بخشیدند
گذشت و شخم زدند آسمانِ خاکیِ #طف را
چراکه گنج جهان را به این زمین بخشیدند
بدا به حال کسانی که خام #وعده شدند و
برای #گندم_ری، خوشه خوشه #دین بخشیدند!
بدا به حال کسانی که از #جهاد بریدند
به دشمنان قسمخورده، #سرزمین بخشیدند!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی (ع)
عود
...................
در کویرِ خشکسالیها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمهی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکیترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش عشق را فریاد زد
روز و شب بارید این میخانه نامحدود بود
پلهی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه میفرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بتها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگیست!
سخت بود اما به هر زحمت که میشد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظهای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسواییِ دشمن، بغض را
سالها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را میتوان با خندهای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را میزد قدم با اضطراب
سالها در خانهی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچهها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوهها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضهها را بارها کردم مرور و گفتهام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشمهای تر گرفت
#کربلا را گاه میدید و صدا میزد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علیاکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بیقرارش روی هر منبر گرفت
سالها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏🌷 به پیشگاه #محمدبنعبدالله (ص)
#محمد
...................
عزتت انداخت روی خاک، عُزّیٰ را #محمد
طاق شد از اتفاقت طاقت کسریٰ #محمد
از سراب جهل، دنیا مست بود و در توهّم
تا که رد شد از #کویر_مکه، #یک_دریا_محمد!
کهکشانِ راه شیری را تماشا میکند ماه
در شب چشمِ شبان کوکب صحرا: «#محمد»!
اول و آخر #محمد، ظاهر و باطن #محمد
صورت و سیرت #محمد، واژه و معنا #محمد
روی او #قرآن_ناطق، خنده هایش #صبح_صادق
قبله ی #بیتالمقدس، سوره اِسرا #محمد
آیه ی #معراج در آیینه ی چشمش نشست و
#مرتضی را دید در آن عالَم بالا #محمد
#سنت_دخترکشی را کرد او زنده به گور و
تا می آمد #فاطمه، می شد بلند از جا #محمد
کوچه ها عطر سلامت را به خاطر دارد اما
کوچه ها با تو چه کردند و گلت #زهرا... #محمد!؟
در #حِرا روشنگری کردی، به #ماه_مکه گفتی
گاه در ظلمت، جهانی می شود پیدا #محمد
در حیاتش کم ندارد، در مماتش غم ندارد
هر که باشد با #حسین و... هر که باشد با #محمد
در تبسم های تو #شور و #شعور و #شعر دیدند
#سعدی و #حافظ اگر گفتند از تو «#یا_محمد»
#هجرت تو #انقلابی در #خمینیها به پا کرد
پل زدی دیروز را با حال و با فردا #محمد
ظلم و ظلمت می رود از بین با #آلمحمد
پرچمت گل می کند بر #مسجدالاقصی، #محمد
تا اشارت های ابرویت چراغ سبز باشد
دل کبوتر می شود بر گنبد خضرا #محمد
دل به «#یغما» می رود از نام زیبایت، به ویژه
این اواخر تا به گوشم می خورد «#والا_محمد»!
بر تو و بر والدین خود درودی می فرستم
هر زمانی که صدایم می زنند: #آقا_محمد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_رسولالله
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
نثار #آلعبا و #اباعبداللهالحسین (ع) 🖤
با خواندن این شعر، در هر #قنوت به یاد #حسین (ع) خواهید افتاد و چشمانتان بارانی خواهد شد😭
پنج تن
.....................
دستانم را نگریستم و گریستم
این بار از دستان قلم شده عباس (ع) گذشتم
انگشتانم #پنج_تن_آلعبا بودند 🖐
محمد (ص) را در میانه دیدم و
اهلبیتش را اطرافش
گویا برای #مباهله آمده بود
پلکی زدم...
#رسولالله (ص) بر بار شتران ایستاده بود و
علی (ع)، دوشادوش او
در #غدیرِ_معرفت
خدا را نشان میداد ☝️
اثر انگشتم طوافی بود از کعبهی جان: علی (ع) 👉
انگشتی که حب مولا را امضا زد
و روی ماه علی (ع) را در شب پرستارهی تاریخ نشان داد
انگشت حلقه، زهرا (س) بود 💍
که انگشتری به نام علی (ع) را به تن کرد!
محمد (ص)
دست بالا آورد
از گونههای فاطمه (س)
سیبی چید و
به علی (ع) تعارف کرد
پیوندی که
نبی (ص) و علی (ع) را به کمال رساند
و مثلثی را به نام #عشق، نقش زد
حسن (ع)
لطیفترین و زیباترین و آرامترین است
همان انگشت کوچک
که #صلح و #دلدادگی را فریاد میزند
آنجا که
در انگشت معشوقی گره میخورَد و
به راه ادامه میدهد
و حسین...
آه... حسین...
حسین (ع)
همان «وِترَ المَوتور»
همان دردانهی خدا!
حسابِ #حسین (ع) از همه جداست
او که
#اهلبیت (ع) نیز برایش آغوش باز میکنند و
در بغل میگیرندش ✊
او که #رمز_اتحاد و #پرچمدار_مقاومت است
اگر باور نداری دستت را مشت کن 👍
تا ببینی چگونه پرچمش را بالا میآورد
اما
اگر خواستی چشمانت تر شود
به شَستت نگاه کن و روضهی سر بخوان
و دلت را بند کن به آن بند انگشتی که نیست 😭
آه... نمیدانم بگویم یا نه!
نمیدانم زنده میمانم یا نه!
این بار، شَستت را کمی بهتر ببین
صدای پای اسبها را میشنوی!؟
میبینی اسبها
چگونه پهنش کردهاند! 😭
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_فاطمی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻🖤😭 به پیشگاه #سبط_اکبر
#امام_حسن_مجتبی_ع
سکوت و صبر
..............
#کریم است و کرامت خصلت اوست
سلیمان است هر انگشتر او
به سائل داده یکجا روزیاش را
#علی بودهست الگویش، بگو هو...!
#مدینه، آسمانی خشک دارد
ولی کافیست چشم او ببارد
شراب ناب میآید به هر جوی
اگر که پا به نخلستان گذارد
عبا بر شانه و عمّامه بر سر
بهار از کوچهها رد میشود باز
به منبر تکیه خواهد زد کمی بعد
خدای وحی و شعر و خطبه و راز
حسودان از نمازش خسته بودند
که او عین #علی غرق خدا بود
#حسین از سینه و دردش خبر داشت
#سکوت و #صبر او، #کرب و #بلا بود
#حسن را زهر کین نه... کوچهها کشت
همانجا که عزیزش بر زمین خورد
نمیدانم چه آمد بر سر او
چگونه #مادرش را تا کجا برد!؟
گذشت و سالها بعد از سقیفه
خیانت باز رویش را نشان داد
زنی، مرد خودش را کشت و میدید
امامی در میان خانه جان داد
دم آخر، دهانش غرق خون بود
تمام طشت را پر کرد آهش
رسید از راه #زینب، خونجگر شد
همینکه خورد بر لبها نگاهش
#مدینه بعد او چیزی ندارد
به جز آسیب و آشوب و خرابی
بقیع آمادهی دفن #حسن شد
چه تشییعی! چه استقبال نابی!
برای بوسه بر آن پیکر پاک
سپاهِ تیرها سبقت گرفتند
تن و تابوت چون درهم تنیدند
برای دفن او مهلت گرفتند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
❤️👌 برای #حسین که هموارهست و #عاشقان_عزادار او که دو ماه آسمان میشوند و باران
همواره
.................
هر که آوارهی عشقت نشود بیچارهست
هر که بیچارهی عشقت نشود آوارهست
#نوحهخوان تو خدا بوده و آدم؛ مولا...!
کشتهات آسیه و هاجر و مریم، سارهست
روضههایت جلوی چشم من است آه #حسین
این جهان با همه وسعت خود، گهوارهست
ما همه عین #علیاصغرِ_تو ذبح شدیم
تیرها خورد به ما و گلوی ما پارهست
آخر #ماه_صفر راهی طوسم هر سال
آخرین روضهام از حنجرهی نقارهست
#شصتویک_روز برای تو شدم بارانی
یاد #روز_دهمت در دل من هموارهست
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🚩🏴🏳️ به پیشگاه حرکت جهانی #اربعین و #خدمتگزاران_نظامی_و_انتظامی_ایرانی_و_عراقی_اربعین
امروز اینجا
................
هم کثرت وحدتند امروز اینجا
هم وحدت کثرتند امروز اینجا
هم در طلب معرفت و عشق و فنا
هم سالک حیرتند امروز اینجا ۱
چون رود که دارد سر دریا، جاری ـ
در دشت حقیقتند امروز اینجا
با #پرچم_ایران و #حسین و #عباس
بر قلّهی عزّتند امروز اینجا
«#المؤمنُ_مرآت»، عزادارانت
آیینهی غیرتند امروز اینجا
چشم از همه شستهاند جز #دین و #ولی
معنای #بصیرتند امروز اینجا
#هفتاد_و_دو_یار_تو ببین مولاجان
#هفتاد_و_دو_ملتند امروز اینجا
بر بال مَلک قدمزنان میآیند
در اوج سعادتند امروز اینجا
خود، محشر دیگری به پا کردند و
یکجور قیامتند امروز اینجا
بااینکه سر سفرهی تو مهمانند
خود، روزی و نعمتند امروز اینجا
لبتشنه دیدار تواَند ای چشمه
لبریز ارادتند امروز اینجا
چون #زینب و #سجاد تو با حسرت و آه
مشتاق زیارتند امروز اینجا
با #عکس_شهیدان_وطن آمدهاند
دنبال #شهادتند امروز اینجا
با مشت گره کرده و «#لبیک_حسین»
#سرباز_ولایتند امروز اینجا
هرچند که ظاهراً #سیاهیلشکر
سرمایه و قدرتند امروز اینجا
جُندی و مُلازم و نَقیب و رائد ۲
مأمور به خدمتند امروز اینجا
مردانِ خداترس به راه افتادند
تندیس شجاعتند امروز اینجا
اینها همگی مزد رسالت هستند
سرشار موَدّتند امروز اینجا
چون ابر بهاری به همه میبارند
بارانیِ رحمتند امروز اینجا
یک عمر ستارهی کویرت بودند
دنبالهی هیئتند امروز اینجا
هم #عاطفه و #مرثیه را میفهمند
هم #منطق و #حکمتند امروز اینجا
همراه #امام_عصر میبارند و
در یاد اسارتند امروز اینجا
تنها نه به پای تو شدند آب، ارباب
پروانهی حضرتند امروز اینجا
این #لشکر_صاحبالزمان است #حسین
آمادهی حرکتند امروز اینجا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...............................................
۱. هفت وادی عرفان
(طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و غنا)
۲. درجات نظامی عراق
(سرباز، ستوان، سروان، سرگرد)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
با اجازه #مادر_سادات، رخت عزای پسرش را
نه از #جان بلکه از #تن در میآوریم و میگوییم
ای #حسین! داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
و از همین الان، دلتنگ #محرم و #اربعین تو هستیم 🤦🏻😭
🔹حلولِ ماهِ #ربیعالاول، ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت (ع) بر شما دوستداران #آلالله_علیهمالسلام تهنیت باد🌷
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🤦🏻 برای #شهید_رجایی به مناسبت #آغاز_هفته_دولت
خوف و رجا
...
سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس
دومین شخصیت اجرایی کشور، #رجایی
خندهرویی که تنش پر بود از زخم رفیقان
او که #مسلم بود و قربانیِ صلحی کربلایی
#پیرو_خط_امام خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی
او #سفیر_دوستی بود، از #حسین و از #حسن گفت
سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن
پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱
عارفی بیپرده که در او #خمینی جلوهها داشت
پشت او گرم از قنوتِ تاروپود بندگی بود
عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان
کرسی اندیشهاش داغ از زغال زندگی بود
آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش
شهر بیاحساس را یکباره جانی تازه بخشید
با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده
همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید
بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب
حالمان اینروزها #میدان_آزادیست، خستهست
از #رجایی مانده تنها، نام یک #زندان به جا و
از مرام و مسلک او دستمان خالیست، بستهست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی بود که نخستوزیر ایران، مقابل دوربینهای جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت:«من به مدت دو سال در زندانهای رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختیهایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاقهای کارتر را بر پای خود احساس کردم این درحالیست که ما با گروگانها در جاسوسخانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام از اتفاقات کمسابقه در سازمان ملل بود.
🆔 @Abedi_Aaeini