💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🌹 برای #شهدا و #ضد_شهدا
چه کردند!؟
...............
#پسرها یک به یک رفتند و #مادرها چه کردند
#پدرها یک به یک رفتند و #همسرها چه کردند
زدند آتش به جان باغ و انسان را شکستند
چه کس فهمید با #سرو و #صنوبرها چه کردند!؟
بگو فاش ای زمین و ای زمانِ بی قراری
که با ذهن و دل فرمانده، #مَعبرها چه کردند
به دستان #رباب و اشک #طفل_شیرخواره...
که ما... در #جنگ... فهمیدیم #اصغرها چه کردند!
رهایی از قفس یک چیز می خواهد: #بریدن
نگو ای بی خبر از خود، #کبوترها چه کردند
جهان، آبستنِ یک #انقلابِ_سبزتر بود
ولیکن عده ای با #جنگ و #باورها چه کردند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#آغاز_هفته_دفاع_مقدس
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✊🏻🇱🇧🇵🇸✊🏻 تقدیم به #سید_مقاومت
#نصرالله
..............
یک لحظه هم حتی نشد #تسلیم، #نصرالله
دنیا به پایت می کند تعظیم، #نصرالله
دیشب خبرها حاکی از #پرواز_سرخت بود
ما بی قرارت مثل #ابراهیم، #نصرالله
باور نمی کردم بیاید گوشه عکست
روزی #نوار_مشکیِ_ترحیم، #نصرالله
#آیات_قرآن می کند آرام، قلبم را
شد سوره ی «#نصر»م به تو تقدیم، #نصرالله
دست از تو و راه تو هرگز برنخواهم داشت
دنیا اگر من را کند #تحریم، #نصرالله
مثل تو عمری در پی #صلحِ_حسن بودیم
ما #جنگ را هرگز نمی خواهیم #نصرالله!
#موشک پس از #موشک پس از #موشک پس از #موشک
فریاد زد با خستگی بی سیم: #نصرالله...!
در «#ضاحیه» چشمت به چشم آسمان خورد و
شد #مشهدت در این زمین تکریم، #نصرالله
با #ردّ_خونت روی #خاکی_آسمانی شد -
#آینده_سبزِ_جهان ترسیم، #نصرالله
#آزادگان هستند با مشتی گرهکرده
در انتظار #بهترین_تصمیم، #نصرالله
نام تو #رمز_انتقام ماست! ماییم و
نابودیِ این #تومور_بدخیم، #نصرالله
دیگر نخواهد دید خوابِ راحت #اسرائیل
از #نام تو دارد دمادم بیم، #نصرالله
تاریخ، سرشار از #بهار توست در #پاییز
نامت #گلی_سرخ است در تقویم، #نصرالله
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_سیدحسن_نصرالله
#ضاحیه_بیروت
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏🏻 پیشکش به ساحت #مولا_علی (ع) و #فاطمه_زهرا (س) که همواره یکی بودند
#غریب
............
فریاد کشید منبرش #یومُ_تغابن را
بر خاک کشید خطبه اش #بوم_تلوّن را
در #کوچه و در #مسجد و در #جنگ، فرا می خواند
همراهی و همبستگی و عشق و تعاون را
یک عده گرفتند به بازیچه، #ولی را و
دادند به احکام خدا راه، تفنن را
تاریخ، ندیده از بزرگان و خواص خود
اینگونه عمل کردن و این شکلْ تدیّن را!؟
هرچند #نبی، غیر دو یادگارِ خود بخشید
بر زندگی و مرگ عرب، روح تمدن را
شاهین ترازو شده، دست #والی و #والا
تا هدیه کند به این و آن، عدل و توازن را
#خورشید در آغوش گرفت #ماه_کامل را
نامید «غدیرِ خم»، زمانه این تقارن را
گندابِ نفاق آمد و دستان #علی برچید
با عطر گل #محمدی، بوی تعفن را
از تیغ، گذر داد #علی هزارها تَن را
برداشت به #خیبر از زمین، هزارها تُن را
با آن همه ادعا و عِدّه عُدّه اش حق داشت
در #جنگ_جمل، جَوید اگر عایشه، ناخن را
دیوانهی مان کرد #علی؛ که درک و احساسش
بخشید به شیعیان او، حال تجنُّن را
گاهی چه کند #امام، در معرکه یاری نیست!
در خانه نشست، کم کند روی تحصن را
شد #فاطمه ققنوس و به کوه قافِ آتش زد
تا دست بگیرد اینچنین #اهل_تسنن را
در هجمه ای از خزان، تبر به دوش شد آن روز
یک مست که له کرد درخت و ریشه و بن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.......................................
یوم التغابن به معنای روز آشکار شدن زیانها، از نامهای قیامت در قرآن کریم و تغابن نام یکی از سورههای قرآنی است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_فاطمی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🌹 برای #شهدا و #ضد_شهدا
چه کردند!؟
...............
#پسرها یک به یک رفتند و #مادرها چه کردند
#پدرها یک به یک رفتند و #همسرها چه کردند
زدند آتش به جان باغ و انسان را شکستند
چه کس فهمید با #سرو و #صنوبرها چه کردند!؟
بگو فاش ای زمین و ای زمانِ بی قراری
که با ذهن و دل فرمانده، #مَعبرها چه کردند
به دستان #رباب و اشک #طفل_شیرخواره...
که ما... در #جنگ... فهمیدیم #اصغرها چه کردند!
رهایی از قفس یک چیز می خواهد: #بریدن
نگو ای بی خبر از خود، #کبوترها چه کردند
جهان، آبستنِ یک #انقلابِ_سبزتر بود
ولیکن عده ای با #جنگ و #باورها چه کردند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#سوم_خرداد
#روز_مقاومت_ایثار_پیروزی
#آزادسازی_خرمشهر
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#محرّمِ امسال با #محرّمهای پیش از این تفاوت دارد!
#میدان_هیئت
...................
#هیئت فقط جای #عزاداری نباشد
#هیئت فقط در #گریه_و_زاری نباشد
در این #محرّم فرق دارد #روضهخوانی
باید #رجز خواند و #سرود_همزبانی
باید پس از #سینهزنی، #سینه سپر کرد
باید دمِ بر سر زدنها، #ترک_سر کرد
#هیئت فقط #هیئت نباشد این محرّم
باشد #اتاق_فکر و #جنگ و #دین، محرّم
#هیئت، #اتاق_فکر باشد، کو #بصیرت!؟
#هشیار باید بود و #مدهوش_شهادت
#هیئت، #اتاق_جنگ باشد ای مسلمان
با لشکری آمادهتر از #سیل و #طوفان
#هیئت، #اتاق_دین_و_ایمان است امروز
هنگامهی #آیات_قرآن است امروز
از #سنگرِ_هیئت نباید بود غافل
وقتی که هست این جنگ، #جنگ_حق_و_باطل
باید #علیاکبر شد و دادِ #اذان داد
باید که# دشمن را شکست و بعد افتاد
باید #ابوالفضلی به جنگ یاغیان رفت
باید که چون تیری مهیا از کمان رفت
باید #علیاصغر شد و #روشنگری کرد
باید #علی بود و به میدان، #حیدری کرد
باید #حسینی شد سر و تن را رها کرد
غرق #بلا شد تا جهان را #مبتلا کرد
باید که #زینب بود و با یک #خطبه پا شد
در گوش سنگین سپاهِ شب، #صدا شد
باید که چون #سجاد بر منبر عرق ریخت
با #علم، دشمن را به دار #جهل آویخت
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه #پیرغلامان_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام که عمری در هیئتها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند
#پیرغلام
...................
#نوکرت بودم و دادم به تو هر روز، #سلام
پای تو ماندم و خواندند مرا #پیرغلام
در جوانی چه به ما داد #محرّم!؟ #غیرت
که همان بود دلیل #عطش ما به #قیام
مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب
#جمکران و #حرم_فاطمه و #بیت_امام
پخش #اعلامیه، ما را چقدَر #مسلِم کرد
در شب کوفهی آن روز، در آن #کوفهی_شام
#روح_ساواک به کابوس همه سر میزد
رگمان بود به دستان #بتی_خونآشام
ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید
#شمر بود و... شکمش سفرهای از #مال_حرام
کارمان بود کماکان دم از #ارباب زدن
صبح و شب، نقل حدیث از لب #آیات_عظام
مشتمان شد گره و جرأتمان #طوفان شد
رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام
انقلابی که #خمینی به دل کاه انداخت
کوه شد داشت برای همهی دشت، پیام
او نشان داد که ما #زنده_به_عاشوراییم
مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام!
رود خون، خشک نخواهد شد و #جریانساز است
خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام
تا که آمد دلمان شاد شود، #جنگ رسید
#شمر، #صدّام شد و قسمت ما شد صد دام
#قاسم و #اکبر و #عباس به میدان رفتند
همگی گوش به فرمان و مریدان #امام
مقتدا بود «#ولی»، مقصدمان: #کربوبلا
اینچنین بود اگر #مکتبمان یافت دوام
سالها میگذرد از شب «#والفجر» و دلم
میشود تنگ #جنوب و #شهدای_گمنام
کو!؟ کجا رفت #شهودی که در آن دوران بود
کو!؟ کجا رفت #شهادت، نفسِ حق عوام
#اختلاس آمده و گم شده #اخلاص، دریغ!
قشر مستضعفمان دربدر کوچهی وام
عدهای مستِ دلارند و به #اسراف، دچار
عدهای دلخوشِ مفهوم #عدالت به سهام
#کودکِکار، نگاهش گل سرخیست هنوز
کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام
#مادری تا کمرش خم شده در سطل کثیف
#پدری خسته نرفتهست دو ماهی، حمّام
ما چه بودیم و چه شد #عاقبتِ_قصهیمان
ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟
با همهْ مسئلهها #اهل_ولاییم_ولا
با همهْ فاصلهها #پای_نظامیم_نظام
اول راه که گفتیم #علی، پیدا بود
که چه سخت است بمانیم و بماند #اسلام
وسط راه که گفتیم #حسین، این یعنی
راهیِ #کربوبلاییم و نبینیم #احرام
آخر راه که گفتیم #فرج، یعنی که
#مهدیِ_فاطمه بودهاست همان #حُسنختام
نگران نیستم آقا... که تو را میبینم
#مرگ میآید و من #خیره به چشمان شمام
نگران نیستم آقا... که مزاری دارم
میگذارند رفیقان دمِ #تشییع، مرام
نوکران تو میآیند و نخواهند گذاشت
که مرا خاک کنند #اهل_قُریٰ مثل #غلام
#نوکران تو میآیند، وَ خواهند گذاشت
بر #مزار منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام
#تربتش را بگذارید به کامم مردم
این زبانبسته مبادا که بماند #ناکام
#یاحسین است دوای من و #یاسین، درمان.
#ختم_قرآن کن و بگذار مرا، ختم کلام!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15