eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
468 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
196 ویدیو
33 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🖤 به پیشگاه و 😭🖤 به پیشگاه و .............. از وقتی با تو آشنا شدم جهان را می‌بینم! مگر نه اینکه تو !؟ مگر نه اینکه تو !؟ مگر ... (سه نقطه) نیست!؟ مگر ، (ویرگول) نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟ من شنیده بودم که ، را با سر به خاک سپرد اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟ نکند درست باشد!؟ : (دو نقطه) است که خیمه‌ها را می‌پاید آه... شک ندارم که «» (گیومه) را از روی ساخته‌اند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته ❓مگر ؟ (علامت سوال) عصایی نیست که بر سر خورده! ❗مگر ! (علامت تعجب) همان نیزه‌ای نیست که از آن افتاده ؟! - (خط تیره) همان است که روزگار را سیاه کرد - (خط فاصله)ای که بین نام و نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت همان خطی که حالا شده و در ، پا به پایم می‌آید جاده‌ای که پایانش . (نقطه) است نقطه‌ای که کم‌کم می‌شود و در چشمانم برق می‌زند نقطه‌ای که روز اول تا در گفتند: در زیر خودنمایی می‌کرد. قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤پیشکش به (ع) افتاده ............... سنگی از سنگدلی بر دل ماه افتاده برکه ای خورده ترَک، ماه به آه افتاده ابر می خواست که آب‌آور صحرا باشد از تب علقمه، چون مشک سیاه افتاده سه‌پرِ حرمله پرپر زده تا حنجر او که سبکبال‌تر از یک پر کاه افتاده نقطه‌ای، خط شده و خون سفیدی جاری‌ست در شب حنجره‌ای، ماه به راه افتاده را پیشه خود کرده شبیه پدرش او که با یک نظرش، کل سپاه افتاده مات شطرنجِ که پس از رفتن رخ تازه، سرباز سیاهی پی شاه افتاده چه کسی در دل گودال به فریاد رسد ساعتی بعد که بی پشت و پناه افتاده!؟ کجا رفته که با رفتن او بر خیام حرمش، حال نگاه افتاده نیزه ی شمر چه با قبر کرد!؟ که ، ماه شده در دل چاه افتاده قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 پیشکش به (ع) .............. ، بزرگ ترین نام در جهان باشد ، قشنگ ترین قسمت اذان باشد غزل سرود و چه شاه‌بیتی بود - او! او که آنِ آن باشد باب نجات است اگر، دلیلش اوست که گاه فرزندی، باب امتحان باشد دل گرفته، چرا!؟ نمی داند...! بر سر گهواره، روضه‌خوان باشد گفت پسرهای من فدای رباب! روی لبت نام او عیان باشد رباب، خوب تماشا کن را که زیاد قصد ندارد در این جهان باشد! بگیر در بغل سبزت را که می رسد و سهم او خزان باشد هنوز در پر بود و شد راهی به سرزمین خدایی که لامکان باشد طوافِ کرد و قصد که با تمامیِ سعی‌اش، صفای جان باشد برو به هرچه شد همانجا شد جلوتر از تو خودِ باشد چه دید در عطش‌باران!؟ را... که دوباره همان باشد دوباره دستِ بوسه زد به عرش برین دوباره چشم جهانی بر آسمان باشد چه قصه ای! چه شروع و چه انتهایی داشت آمد و می خواست قهرمان باشد تو فکر کن که پسر را به جان بخرد تو فکر کن که پدر قدّ یک باشد تو فکر کن سری از پوست باشد آویزان تو فکر کن که نگاه زنی به آن باشد تو فکر کن سر زیر پا باشد تو فکر کن سر آنچنان باشد تو فکر کن برود کاروان به و نگاه بر زنی جوان باشد چه بود پاسخ دشمن به آیه های !؟ تو فکر کن به لب شاه، باشد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
امسال با پیش از این تفاوت دارد! ................... فقط جای نباشد فقط در نباشد در این فرق دارد باید خواند و باید پس از ، سپر کرد باید دمِ بر سر زدن‌ها، کرد فقط نباشد این محرّم باشد و و ، محرّم ، باشد، کو باید بود و ، باشد ای مسلمان با لشکری آماده‌تر از و ، است امروز هنگامه‌ی است امروز از نباید بود غافل وقتی که هست این جنگ، باید شد و دادِ داد باید که# دشمن را شکست و بعد افتاد باید به جنگ یاغیان رفت باید که چون تیری مهیا از کمان رفت باید شد و کرد باید بود و به میدان، کرد باید شد سر و تن را رها کرد غرق شد تا جهان را کرد باید که بود و با یک پا شد در گوش سنگین سپاهِ شب، شد باید که چون بر منبر عرق ریخت با ، دشمن را به دار آویخت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 برای سرباز شش‌ماهه سپاه اسلام حضرت (ع) سپر ................ با سنّ کمت رشادت کردی از اعلام برائت کردی آن آمد و دنیا دید خود را کردی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 از زبان به دلبندش (ع) دردانه‌ی دردانه ............‌ باشی باشی «»ی تو ای نعمت من تو جلوه‌ی کامل صفاتم باشی در سینه‌ی دریایی و طوفانی من نوح و تو باشی تو از همه برادرانت شیرین‌تری و قند و نباتم باشی بر و هر لعنت حق تو نبود اینقدَر باشی! آمد و گفت می‌شود با خونت ای حنجر آشفته، دواتم باشی!؟ گهواره‌ی تَُنگ را شکستی آن روز تا باشی هرچند که خود، شدی بر دل من بر زخم دلم همیشه باشی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 تقدیم به آقا (ع) گشتن ............... تو داری و من نیز تو «گشتی» و من نیز مرا با کشتند اما تو را کشتند با قم المقدسه ................................................. هم می‌گشت و هم برگشت و هم (ع) 😭🤦🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤🤦🏻 نثار و .................... با آمد کنار و یک کشید در ، کشید چشم خود را بست و گرداگرد با هرچه شد کشید را روی دوش یک خیمه‌ای را غرق در و کشید شد؛ رفت و گلویی تازه کرد و اشک ریخت زد را به چشمش، چند کشید تا که برگشت... آسمان از خون دل، لبریز بود جسم او را چون ، کشید تا نرنجد بیش از این از پس آمد به دستش کشید ساعتی نگذشت... آن را در دل گودال با یک و کشید هم دلش لرزید و هم دستش، جهانش تار شد مثل آهسته، را روی کشید بود تقریباً که در رفت روح او بود از تن پرکشید لحظه جان‌کندنش غرق تماشا بود و دید از تشنگی، را سر کشید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی قرار و با گفتم از تو از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه ترسم به شهادت برسیم ما سینه زنان، تا که بخواند مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه آتش زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه باید که کجا بریزم این غم ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل‌های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی‌قرار و با گفتم از تو از تیر سه‌شعبه و وداعی جانکاه شد در دلم ارباً اربا با فدا شد مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه‌ها سری را ناگاه آتش‌زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه در تو شد آب، دلم یک شعله شدم در شبِ انبوه نگاه باید که کجا بریزم این غم‌ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 به پیشگاه و 😭🖤 به پیشگاه و .............. از وقتی با تو آشنا شدم جهان را می‌بینم! مگر نه اینکه تو !؟ مگر نه اینکه تو !؟ مگر ... (سه نقطه) نیست!؟ مگر ، (ویرگول) نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟ من شنیده بودم که ، را با سر به خاک سپرد اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟ نکند درست باشد!؟ : (دو نقطه) است که خیمه‌ها را می‌پاید آه... شک ندارم که «» (گیومه) را از روی ساخته‌اند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته ❓مگر ؟ (علامت سوال) عصایی نیست که بر سر خورده! ❗مگر ! (علامت تعجب) همان نیزه‌ای نیست که از آن افتاده ؟! - (خط تیره) همان است که روزگار را سیاه کرد - (خط فاصله)ای که بین نام و نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت همان خطی که حالا شده و در ، پا به پایم می‌آید جاده‌ای که پایانش . (نقطه) است نقطه‌ای که کم‌کم می‌شود و در چشمانم برق می‌زند نقطه‌ای که روز اول تا در گفتند: در زیر خودنمایی می‌کرد. قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷برای و شاهکار ........... ، شاهکار ادبی خداست جایی که الهام‌بخشِ می‌شود جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می‌کشد در این میان قصیده‌ای به نام ، رخ نمایی می‌کند و غزلی به نام خواستم بگویم رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه‌بیت است و اما که بود؟! صبر داشته باش! و ، دوبیتی‌های بودند و و ، رباعی‌های ! گفتم او که سال گذشته جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد اما عده‌ای تاب نیاوردند و پرونده قتل او هنوز باز است! ، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند ، ترکیب‌بندی بود با گوشواره‌ی «اینجا حرم امن الهی‌ست» که بود!؟ صبر داشته باش! را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی‌خاست و گاه می‌نشست این کوتاه و بلند شدن‌ها دلیلی داشت! او باید اثری تازه می‌شد و را... تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند او هم، نیمایی‌هایش را به چاپ رساند که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری‌ها از او وام گرفتند ، ترانه‌ای کبود بود که سال‌ها بعد، بیش از هزاران ترانه‌سرا، او را مرور کردند آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند برای فهمیدن ، صبور باش! پیچیده است! ، غزل‌مرثیه‌ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم و ... ، همه چیزِ بود نه بیت پایانی غزلش! ، جانِ بود و جانِ کلامش هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ !!! و اما ! اگر کربلا کتاب باشد و ، نویسنده پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟ نمی‌گویم قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند! نمی‌گویم ، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه‌ی خورشید او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه‌ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه‌ای بسراید جانکاه و برای یزیدیان، شاهنامه‌ای از حقیقت و واقعیت که در آن سیاوش‌ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند رودابه‌ها مویه کردند و دیوها خندیدند نمی‌گویم ، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید آنجا که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» نمی‌گویم دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد اینجا کربلاست! سرها باید بالا باشد هرچه بالاتر بهتر اینگونه، کارِ سنگ‌ها هم آسان‌تر می‌شود را نباید یک نقطه یا خط نوشت را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود را بنویسید شروع و پایان ! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15