eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
469 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
195 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻🤦🏻 پیشکش به بیش از سرزمین پاکان ............... اجداد من بت می پرستیدند هندو شدند اما پس از چندی تا اینکه به حرف آمد سبزی... که شد لبریز لبخندی ماه و ستاره، و بود ۱ ، آیین حقیقت بود معشوق من، شد در ظلمت شب های بالیوود ۲ «» سرودیم و رو کرد بر دنیای ما «» ۳ پاکیم و مدیون هستیم داریم اگر امروز اسمت به ما بخشید عصمت را حرز تو دل را بیمه کرد از بیم ، صراطی شد که از دوزخ سوی بهشتت با عطش رفتیم گم بودم و پیدا شدم با تو ای راز پیدایش ما وحدتی هستیم در کثرت طوفانی از ایمان و آرامش اجداد من در حسرت ۴ من در پی ، بیابان گرد از تو خواهم رفت تا امامِ درد عاشق شدم عاشق شدم عاشق اصلا نمی دانم کجا، کی بود! در قلب لندن هم تو را دارم هر روزِ من اینجا Hossein_Day# بود فریادِ «» آمد من هم سراسر «» شدم در کوفه ای از فقر حالا در بَهاراتم ۵ تو با آن که بپا کردی برچیده شد اسباب با آنچه تو در کردی قم المقدسه ....................................... ۱. ستاره و هلال در کنار هم در پرچم کشور پاکستان به عنوان نماد اسلام معرفی می شود و همچنین هلال نشان دهنده پیشرفت و ستاره پنج پر نشان دهنده نور و دانش است. این پرچم نماد تعهد پاکستان به اسلام و همچنین حقوق اقلیت های مذهبی است. ۲. بالیوود: صنعت فیلمسازی هند ۳. اقبال لاهوری: شاعر و سیاستمدار پاکستانی. او نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد و این ایده در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد ۴. در دین هندو، موعود را کالکا می‌دانند. همچنین شاعر به ایراد وزنی آگاه است ۵. بهارات نام دیگر کشور هند 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی قرار و با گفتم از تو از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه ترسم به شهادت برسیم ما سینه زنان، تا که بخواند مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه آتش زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه باید که کجا بریزم این غم ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻 برای به مناسبت خوف و رجا ... سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس دومین شخصیت اجرایی کشور، خنده‌رویی که تنش پر بود از زخم رفیقان او که بود و قربانیِ صلحی کربلایی خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی او بود، از و از گفت سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱ عارفی بی‌پرده که در او جلوه‌ها داشت پشت او گرم از قنوتِ آتشینِ بندگی بود عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان کرسی اندیشه‌اش داغ از زغال زندگی بود آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش شهرِ بی‌احساس را یکباره جانی تازه بخشید با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب حالمان اینروزها ، خسته‌ست از مانده تنها، نام یک به جا و از مرام و مسلک او دستمان خالی‌ست، بسته‌ست قم المقدسه ۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی بود که نخست‌وزیر ایران، مقابل دوربین‌‌های جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت:«من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم این درحالی‌ست که ما با گروگان‌ها در جاسوس‌خانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام از اتفاقات کم‌سابقه در سازمان ملل بود. 🆔 @Abedi_Aaeini
🤦🏻😭 گزارش از حال و هوای کوفه خورجین ............... خشت خشت کوفه را با نفرت از دین چیده اند مردمانی با دعاهای دروغین چیده اند تا که سرها را به مُشتی سیم و زر اهدا کنند از همین حالا میان کوچه، خورجین چیده اند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 گزارش از حال و هوای کوفه خورجین ............... خشت خشت کوفه را با نفرت از دین چیده اند مردمانی با دعاهای دروغین چیده اند تا که سرها را به مُشتی سیم و زر اهدا کنند از همین حالا میان کوچه، خورجین چیده اند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 گزارش از حال و هوای کوفه خورجین ............... خشت خشت کوفه را با نفرت از دین چیده اند مردمانی با دعاهای دروغین چیده اند تا که سرها را به مُشتی سیم و زر اهدا کنند از همین حالا میان کوچه، خورجین چیده اند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه که عمری در هیئت‌ها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند ................... بودم و دادم به تو هر روز، پای تو ماندم و خواندند مرا در جوانی چه به ما داد که همان بود دلیل ما به مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب و و پخش ، ما را چقدَر کرد در شب کوفه‌ی آن روز، در آن به کابوس همه سر می‌زد رگمان بود به دستان ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید بود و... شکمش سفره‌ای از کارمان بود کماکان دم از زدن صبح و شب، نقل حدیث از لب مشتمان شد گره و جرأتمان شد رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام انقلابی که به دل کاه انداخت کوه شد داشت برای همه‌ی دشت، پیام او نشان داد که ما مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام! رود خون، خشک نخواهد شد و است خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام تا که آمد دلمان شاد شود، رسید ، شد و قسمت ما شد صد دام و و به میدان رفتند همگی گوش به فرمان و مریدان مقتدا بود «»، مقصدمان: اینچنین بود اگر یافت دوام سال‌ها می‌گذرد از شب «» و دلم می‌شود تنگ و کو!؟ کجا رفت که در آن دوران بود کو!؟ کجا رفت ، نفسِ حق عوام آمده و گم شده ، دریغ! قشر مستضعفمان دربدر کوچه‌ی وام عده‌ای مستِ دلارند و به ، دچار عده‌ای دلخوشِ مفهوم به سهام ، نگاهش گل سرخی‌ست هنوز کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام تا کمرش خم شده در سطل کثیف خسته نرفته‌ست دو ماهی، حمّام ما چه بودیم و چه شد ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟ با همهْ مسئله‌ها با همهْ فاصله‌ها اول راه که گفتیم ، پیدا بود که چه سخت است بمانیم و بماند وسط راه که گفتیم ، این یعنی راهیِ و نبینیم آخر راه که گفتیم ، یعنی که بوده‌است همان نگران نیستم آقا... که تو را می‌بینم می‌آید و من به چشمان شمام نگران نیستم آقا... که مزاری دارم می‌گذارند رفیقان دمِ ، مرام نوکران تو می‌آیند و نخواهند گذاشت که مرا خاک کنند مثل تو می‌آیند، وَ خواهند گذاشت بر منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام را بگذارید به کامم مردم این زبان‌بسته مبادا که بماند است دوای من و ، درمان. کن و بگذار مرا، ختم کلام! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 برای (ع) و خاموش .......... در آتش تب بودی و آتش گرفتی شدی در خیمه و از هوش رفتی مأمور بودی ای بر صبر، گویا فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی گاهی پیاده می روی گاهی سواره خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها از کوچه های کوفه درحال عبوری بوی می آید اینجا می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی ، سرِ دروازه شام است اما شکر خدا امیر کاروان شد تا جا نماند کودکی بین بیابان بی تاب بود اما ، تا که گم شد ، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان ای مرد تنها در میان این همه زن در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا در کوچه ها مثل خوردی زمین و در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی قرار و با گفتم از تو از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه ترسم به شهادت برسیم ما سینه زنان، تا که بخواند مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه آتش زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه باید که کجا بریزم این غم ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل‌های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی‌قرار و با گفتم از تو از تیر سه‌شعبه و وداعی جانکاه شد در دلم ارباً اربا با فدا شد مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه‌ها سری را ناگاه آتش‌زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه در تو شد آب، دلم یک شعله شدم در شبِ انبوه نگاه باید که کجا بریزم این غم‌ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🤦🏻 پیشکش به بیش از سرزمین پاکان ............... اجداد من بت می پرستیدند هندو شدند اما پس از چندی تا اینکه به حرف آمد سبزی... که شد لبریز لبخندی ماه و ستاره، و بود ۱ ، آیین حقیقت بود معشوق من، شد در ظلمت شب های بالیوود ۲ «» سرودیم و رو کرد بر دنیای ما «» ۳ پاکیم و مدیون هستیم داریم اگر امروز اسمت به ما بخشید عصمت را حرز تو دل را بیمه کرد از بیم ، صراطی شد که از دوزخ سوی بهشتت با عطش رفتیم گم بودم و پیدا شدم با تو ای راز پیدایش ما وحدتی هستیم در کثرت طوفانی از ایمان و آرامش اجداد من در حسرت ۴ من در پی ، بیابان گرد از تو خواهم رفت تا امامِ درد عاشق شدم عاشق شدم عاشق اصلا نمی دانم کجا، کی بود! در قلب لندن هم تو را دارم هر روزِ من اینجا Hossein_Day# بود فریادِ «» آمد من هم سراسر «» شدم در کوفه ای از فقر حالا در بَهاراتم ۵ تو با آن که بپا کردی برچیده شد اسباب با آنچه تو در کردی قم المقدسه ....................................... ۱. ستاره و هلال در کنار هم در پرچم کشور پاکستان به عنوان نماد اسلام معرفی می شود و همچنین هلال نشان دهنده پیشرفت و ستاره پنج پر نشان دهنده نور و دانش است. این پرچم نماد تعهد پاکستان به اسلام و همچنین حقوق اقلیت های مذهبی است. ۲. بالیوود: صنعت فیلمسازی هند ۳. اقبال لاهوری: شاعر و سیاستمدار پاکستانی. او نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد و این ایده در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد ۴. در دین هندو، موعود را کالکا می‌دانند. همچنین شاعر به ایراد وزنی آگاه است ۵. بهارات نام دیگر کشور هند 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻 برای به مناسبت خوف و رجا ... سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس دومین شخصیت اجرایی کشور، خنده‌رویی که تنش پر بود از زخم رفیقان او که بود و قربانیِ صلحی کربلایی خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی او بود، از و از گفت سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱ عارفی بی‌پرده که در او جلوه‌ها داشت پشت او گرم از قنوتِ تاروپود بندگی بود عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان کرسی اندیشه‌اش داغ از زغال زندگی بود آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش شهر بی‌احساس را یکباره جانی تازه بخشید با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب حالمان اینروزها ، خسته‌ست از مانده تنها، نام یک به جا و از مرام و مسلک او دستمان خالی‌ست، بسته‌ست قم المقدسه ۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی بود که نخست‌وزیر ایران، مقابل دوربین‌‌های جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت:«من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم این درحالی‌ست که ما با گروگان‌ها در جاسوس‌خانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام از اتفاقات کم‌سابقه در سازمان ملل بود. 🆔 @Abedi_Aaeini