eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
412 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
121 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب از و فرزندانش به ویژه (ع) می خوام که نسل شیعه گسترش پیدا کنه و اطاعت پذیری از در ما بیشتر بشه از بنوشیم و باشیم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، شد آتش گرفت سینه، پر از «» شد شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد سر بریده به نی ها طلوع کرد به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد سعی و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 برای (ع) .............. از تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد و ! سهم تو نبوده ست به جز و حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که کیست دادی همه را از خطر بیم لعنت به بزرگان و شیوخ آنها که گرفتند به جای همه امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز و ما را به کشاندند تا شویم و نفسی ببخشیم از شور تو «» شده شیرینِ شهادت با «» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که جان، همه ی من به تو تقدیم آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه ، دمادم گفت و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏🏻 پیشکش به ساحت (ع) و (س) که همواره یکی بودند ............ فریاد کشید منبرش را بر خاک کشید خطبه اش را در و در و در ، فرا می خواند همراهی و همبستگی و عشق و تعاون را یک عده گرفتند به بازیچه، را و دادند به احکام خدا راه، تفنن را تاریخ، ندیده از بزرگان و خواص خود اینگونه عمل کردن و این شکلْ تدیّن را!؟ هرچند ، غیر دو یادگارِ خود بخشید بر زندگی و مرگ عرب، روح تمدن را شاهین ترازو شده، دست و تا هدیه کند به این و آن، عدل و توازن را در آغوش گرفت را نامید «غدیرِ خم»، زمانه این تقارن را گندابِ نفاق آمد و دستان برچید با عطر گل ، بوی تعفن را از تیغ، گذر داد هزارها تَن را برداشت به از زمین، هزارها تُن را با آن همه ادعا و عِدّه عُدّه اش حق داشت در ، جَوید اگر عایشه، ناخن را دیوانه‌ی مان کرد ؛ که درک و احساسش بخشید به شیعیان او، حال تجنُّن را گاهی چه کند ، در معرکه یاری نیست! در خانه نشست، کم کند روی تحصن را شد ققنوس و به کوه قافِ آتش زد تا دست بگیرد اینچنین را در هجمه ای از خزان، تبر به دوش شد آن روز یک مست که له کرد درخت و ریشه و بن را قم المقدسه ....................................... یوم التغابن به معنای روز آشکار شدن زیان‌ها، از نام‌های قیامت در قرآن کریم و تغابن نام یکی از سوره‌های قرآنی است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 به پیشگاه فرزند امام هادی (ع) .................... تا که در گوشش اذان می داد در دل گهواره‌اش خود را تکان می داد مایه‌ی دلگرمی اهل بود ۱ بر تن بی‌روحِ شهری سرد، جان می داد با (ع)، در نوجوانی پیرمردی شد دست بر سلوک او توان می داد هرکه از مصداق آیات و می گفت بی‌درنگ آنجا امامش را نشان می داد هرکه خاک از او طلب می کرد، جای آن دست او را می گرفت و آسمان می داد دشمن بود و تا دم آخر ولی شب را امان می داد ـ شاید از چشمان ظلمت، گُل کند نوری شاید از دستِ شِفا، بینا شود کوری اهل تسلیم است و سَلم و سِلم و سلمان است ۲ او به معنای حقیقی یک است علم خود را از دارد در صف بی منطقی ها، تیغ برهان است ابروانش، قوّه ی قهریه ی قریه چشم او بر هرچه دعوا، حرف پایان است است و دستانش دل به دریا می زند از بس که طوفان است از کسی ترسی ندارد وقت جنگیدن هر زمان باید که باشد بین میدان است ما قسم خوردیم بر اگر یک عمر نام او است و است شاعری بی پرده ام جان تازه کشفت کرده ام جان از کدام اعجاز چشمت، پرده بردارم!؟ سر به زانوی کدام آیینه بگذارم!؟ کاش می شد بیش از این پیش تو می ماندم در ، کم تو را دارم آن شبی که می شوم مهمان لبخندت قطره قطره می چکم تا صبح بیدارم از عمو هدیه آوردم ۳ بر ضریحت بوسه‌های سبز میکارم کم نخواهم خواست از تو حضرت دریا بی تو در خود غرق و با تو غرقِ بسیارم بار آخر، بعدِ آمدم پیشت همچنان اما بِدان، مشتاق دیدارم را از تو میخواهم، را نیز را از تو می خواهم را نیز قم المقدسه ....................................... ۱. «صرایا» در سه فرسخی مدینه که حضرت امام موسی بن جعفر (ع) آن‌را بنیان نهاده بود و محل تولد سیدمحمد است. ۲. سَلْم از واژگان قرآن کریم به معنای كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى و سِلْم به معنای صلح است. ۳. حضرت موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد (ع) و سمانه مغربیه که ایشان مادر امام هادی (ع) نیز هستند. مزار موسی مبرقع در چهل‌اختران قم می باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15