هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به #ائمه_بقیع_علیهم_السلام
#بقیع_خسته
..............
#مدینه: قبله ی دل های ویران
#مدینه: جانماز و رحل قرآن
#مدینه: شب نشین کوچه ی درد
#مدینه: حال و روز یک پریشان
#مدینه: مرهم اندوه زائر
#مدینه: جای جایش #بیتالاحزان
#مدینه: خنده ی دَه ها یهودی
#مدینه: گریه ی صدها مسلمان
#مدینه، در عطشناکِ بیابان
امیدِ عطسه ی ابر است و باران
شبی ای کاش می گفت این مدینه
کجا #زهرای ما را کرده پنهان!؟
#بقیعِ_خسته را باید #حرم کرد
و کاخ ظلم را با خاک، یکسان
#امامانِ_بقیع اینجا غریبند
ولی نه در میان قلب ایران
غریبه در دل ما جای دارد
قسم بر #ضامن_آهو، به سلطان!
شما آبادیِ محضید و ما حیف
فقط گفتیم از ویرانه هاتان!
کجا گفتیم از #سجاد و زهدش!؟
کجا گفتیم از حُسنِ #حسن جان!؟
کجا گفتیم از تدبیر #باقر!؟
کجا گفتیم از #صادق!؟ کجا... هان!
تمام شعرمان، وصف بقیع است
نگفتیم از امام خویش، چندان
چه گوهرها که در این خاک، خفته
و #مقداد است یک از آن هزاران
#خدیجه در مدینه، خانه دارد
ولی #امالبنین بی صحن و ایوان
«#علی»، در کعبه ی خود دارد این خاک
ببین... #بنت_اسد خوابیده در آن
بقیع از کعبه باید یاد گیرد
دهد چاک از پریشانی، گریبان
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🖤 🤦🏻#دومین_قبر_غریب_بقیع_امام_سجاد_علیهالسلام 😭
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🔥🖤😭 پیشکش به #دلسوخته_کربلا_و_شام #امام_سجاد (ع)
این آقا
................
مردم! چه کشید در #سفر این آقا
از هرچه #خبر داشت خبر این آقا
در #خیمه، هزار بار دستانش رفت
بر #پهلو و بر #سر و #کمر این آقا
میرفت و میآمد نفسش با سختی
آری شده بود #محتضر این آقا
#آتش که به جان #خیمه افتاد نسوخت
آنقدر که داشت #چشم_تر این آقا
در #بند_اسارت به دل #مقتل رفت
کرد از وسط #روضه، گذر این آقا
شد #قافلهسالار و شنید از سر #نی
هرآنچه که باید از #پدر این آقا
هم دلنگران خواهرش #فاطمه بود
هم دلنگران یک #پسر این آقا
#دروازهی_ساعت چه به روزش آورد
دید از همه #داغ بیشتر این آقا
باید که میان #مَحرمانت باشی
تا درک کنی چه رفت بر این آقا
شد آب، میان #شاپرکها چون #شمع
شد قطره به قطره #مختصر این آقا
مثل عمویش #حسن جگرسوخته بود
از بس که جگر داشت جگر این آقا
با #خطبهی_غرّاء_و_عمیقش در #شام
بر #سنگدلان داشت #اثر این آقا
در ظاهرِ امر، شاخهای بود اما
بر #ریشهی_ظلم شد #تبر این آقا
امروز نبود روزیِ #روضه و #اشک
در #شامِ_بلا نبود اگر این آقا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏 برای آنها که برای #کربلا به آب و آتش می زنند
دست از طلب ندارم
.................................
دست از طلب ندارم تا نام من درآید
«یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن درآید» ۱
در #مرزِ_بیقراری، خورده گره به کارم
دور از وطن...!
تنِ من، کی از #وطن درآید!؟
از لطمه، گُل نشسته بر صورتی شکسته
از لاله های مرده، خون از کفن درآید
هر واژه یک درخت است! آتش به باغ
افتاد...
از داغِ روضه هایش، دادِ سخن درآید
هر روز با مرورِ گودالِ قطعه قطعه
فریادِ #یاحسینِ هیزم شکن درآید ۲
آمد کسی به مقتل! غارت کند خدا را...!
هی کرد زیر و رویش...! تا پیرهن درآید!
#دختر اگر ببیند اینگونه صحنه ها را
از قتلگاهِْ بی جان، یک #پیرزن درآید
مربع
نیلوفرانه غرقم! کو دستی آسمانی -
تا با صدای پایش، ماه از لجن درآید
دل چیست!؟ خاکِ سردی، کز شعله... جان بگیرد
با دست کوزه گر، باز... از سوختن درآید!
با گریه های نم نم، با سینه های محکم
گرد و غبار کینه، از سینه زن درآید
«#هیهات_مِنَّ_الذلّه»، یعنی #سقوط_طاغوت
از نسل او #خمینی، آن #بتشکن درآید!
«از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن» ۳
از لاک خویش، یک روز... این مرد و زن درآید
با چشم های سبزش، با خشم های سبزش
دنیای بدگمانی، از سوءظن درآید
با لطف چشمِ #ساقی، با دستِ انتقامی
از غربت و خرابی، قبر #حسن درآید!
#محمد_عابدی
#اشعار_اربعینی
قم المقدسه
............................................
۱. به استقبال غزلی از خواجه حافظ شیرازی با مطلع:
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
۲. هیزم شکن به معنای یک. هیزم شکن/ دو. مرثیه خوان و هر که روضه ی اباعبدالله الحسین (ع) را مرور می کند.
۳. اشاره به بیتی از هُمام تبریزی
موقوفِ التفاتم تا کی رسد اجازت
از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای #بیقراران_محرم_و_اربعین
دلواپس
.................
هر سال #محرمت که آمد از راه
دلواپس #اربعین شدم گفتم آه
رفتم #شب_اول به #مزار_شهدا
تا اذن بگیرم از #تو و #روحالله
#مسلم، شب اول از غریبی جان داد
از ظلمت #کوفه گفت و دل های سیاه
گفتم #شب_دوم از همان قافله که
آمد به زمین #کربلا وقت پگاه
رفتم #شب_سوم به خرابه... پیِ سر
پرپر شدم از سوختنِ #دختر_شاه
با نام و نگاه #حُر، پر از تؤبه شدم
تا گفت #رسول_تُرک، از ترک گناه
قلبم شب پنجم و ششم گفت #حسن
با #قاسمِ بی قرار و با #عبدالله
گفتم #شب_هفتم از #علیاصغر تو
از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه
ترسم #شب_هشتم به شهادت برسیم
ما سینه زنان، تا که بخواند مداح
«ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید
خاموش نشد در #شب_تاسوعا... ماه
ای وای #شب_دهم دلم خالی شد
دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه
آتش زدن خیمه به چشمم آمد
غارت شدن #حسین در قربانگاه
باید که کجا بریزم این غم ها را
باید که #حرم بیایم انشاءلله
بگذار #نجف را بکشم در آغوش
بگذار که با #قافله باشم همراه
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_اربعینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤 تقدیم به ☀️خورشید اهل بیت و 🌙ماه بنی هاشم
آن
...................
نام او را گفت آدم، صورتِ انسان گرفت
نام او را گفت خاتم، معنیِ یزدان گرفت
ما مسلمانیم اما آنچنان تسلیم نه
درس ها باید که پای مکتب سلمان گرفت
تاک بر پای جهان پیچید و ساقی شد #علی
مرده از این باده خورد و تا همیشه جان گرفت
ای به قربان #حسن، آن سیّد بخشنده که
شهر با دستان پر مِهرش، کمی سامان گرفت
ای به قربان امامی که نشد حجش تمام
از طوافش باد اما... هیئت طوفان گرفت
ای به قربان نگاهی که دل از حر برد و رفت
لشکری آماده را با ابرو و مژگان گرفت
چشم او «آن» است و این آن را نباید ساده دید
باید از این آن، برای این و آن هم، آن گرفت
#عصر_عاشورا، #شب_قدر_حسینبنعلی ست -
آن زمان که روی دست خسته اش #قرآن گرفت
لحظه ی گودال را تصویر کردن مشکل است
با صدای خس خسی، قلب جهان یک آن گرفت
داشت هرکس کینه از مولا #علی، آمد جلو
ابنملجم شد به گودال، از پسر تاوان گرفت
ای به قربان تنی که شکل آن تغییر کرد
زیر پای اسب ها، امضا شد و پیمان گرفت
ای به قربان سری که شمعِ روی نیزه بود
قطره قطره آب شد تا عمر جاویدان گرفت
ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز
#کربلا و #اربعین را باید از #سلطان گرفت
هر که جامانده بگوید #یا_رضا و #یا_رضا
#کربلا را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت
#کربلا، میخانه ی عشاق آل مصطفاست
باید از این سرزمین، آرامش و ایمان گرفت
ازدحام #کربلا، وحدت در عین کثرت است
با بصیرت می توان از چشم ها عرفان گرفت
ای بنازم آن #علمدار غیوری را که گفت
مرگ را باید شبیه زندگی آسان گرفت
رخصت از #ساقی گرفتم تا که سقایی کنم
او که از دستش زمین و آسمان ها نان گرفت
آه از آن ساعت که دریای حرم را خشک دید
آه از آن ساعت که آمد اذن بر میدان گرفت
آه از آن ساعت که مشکش را پر از امّید کرد
آه از آن ساعت که راهش را به نخلستان، گرفت
آبِْ روی آب بود و آبرویش در خطر
دست هایش پر کشید و مشک بر دندان گرفت
تیرها در چله آمد تا به خاک افتاد ماه
ابر، پیراهن درید و بعد از آن، باران گرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌😭 برای #حسن_بن_علی (ع)
تحریم
..............
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم!
سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست
دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب
آنها که گرفتند به جای همه تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی (ع)
عود
...................
در کویرِ خشکسالیها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمهی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکیترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش عشق را فریاد زد
روز و شب بارید این میخانه نامحدود بود
پلهی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه میفرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بتها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگیست!
سخت بود اما به هر زحمت که میشد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظهای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسواییِ دشمن، بغض را
سالها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #امام_حسن_علیهالسلام و #امام_حسنی_ها
آب شدن
............
چون شمعم و روشنای محفل بشوم
با آب شدن، همیشه کامل بشوم!
تا جان بدهم برای پروانه ی عشق
باید که سراپا همه تن، دل بشوم
آنقدر که اشک من، دَم مَشک من است
از دیدن چشمان تو در گِل بشوم
در #روضه_کوچه، چون زنان باریدم
تا آب روی آتشِ قاتل بشوم
در #واحد و #سنگین، نفسم گفت حسن
با ذکر تو می شود که قابل بشوم
در #شور، تو را به هر دو دستم خواندم
تا در طلب تو، متعادل بشوم
دستی به سرم بکش #امامُ_العُشّاق
تا با نظر لطف تو عاقل بشوم
یک گوشه چشم تو برایم کافی ست
تا یک شبه حلّال مسائل بشوم
ای وای اگر شبیه یاران شما
از #خویشتن و #امام، غافل بشوم
تا حافظِ اندوه نگاهت باشم
باید که در آفاق تو بیدل بشوم
تا یاد تو را زنده کنم در قلبم
لبریزتر از زهر هلاهل بشوم
تابوت تو مانعی ست بر بوسه ی من
ای کاش به دیدار تو نائل بشوم -
ترسم که تو را ببینمت در خواب و
چون تیر به سمتت، متمایل بشوم
بعد از تو و یک سلامِ از دور، #حسن
باید بروم گرم نوافل بشوم
آغوش بقیعت به رویم وا نشده
دریایی و ای کاش که ساحل بشوم
در حسرت یک زیارتم، مستم کن
بگذار در این میکده، سائل بشوم -
بگذار که در حصن حصینت ای جان
یک روز، کبوترانه داخل بشوم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #بیقراران_محرم_و_اربعین
دلواپس
.................
هر سال #محرمت که آمد از راه
دلواپس #اربعین شدم گفتم آه
رفتم #شب_اول به #مزار_شهدا
تا اذن بگیرم از #تو و #روحالله
#مسلم، شب اول از غریبی جان داد
از ظلمت #کوفه گفت و دلهای سیاه
گفتم #شب_دوم از همان قافله که
آمد به زمین #کربلا وقت پگاه
رفتم #شب_سوم به خرابه... پیِ سر
پرپر شدم از سوختنِ #دختر_شاه
با نام و نگاه #حُر، پر از تؤبه شدم
تا گفت #رسول_تُرک، از ترک گناه
قلبم شب پنجم و ششم گفت #حسن
با #قاسمِ بیقرار و با #عبدالله
گفتم #شب_هفتم از #علیاصغر تو
از تیر سهشعبه و وداعی جانکاه
شد در #شب_هشتم دلم ارباً اربا
با #روضهی_اکبرت فدا شد مداح
«ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید
خاموش نشد در #شب_تاسوعا... ماه
ای وای #شب_دهم دلم خالی شد
دیدم سر نیزهها سری را ناگاه
آتشزدن خیمه به چشمم آمد
غارت شدن #حسین در قربانگاه
در #شام_غریبانِ تو شد آب، دلم
یک شعله شدم در شبِ انبوه نگاه
باید که کجا بریزم این غمها را
باید که #حرم بیایم انشاءلله
بگذار #نجف را بکشم در آغوش
بگذار که با #قافله باشم همراه
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_اربعینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 از زبان #زینب_کبری (س) به #امام_حسین_علیهالسلام
داشتن
....................
همان حسی که یک آدم به #ناموس و #وطن دارد
به #مولا و #ولی و بر #امام خویشتن دارد
ولی این مردم از ما خالیاند انگار مولاجان
که دیدم دشمنت، لحن بدی با مثلِ من دارد
اگرچه یوسفم، پیراهنت را گرگها بردند
هنوز این کاروانِ غمزده یک شیرزن دارد
چه داغی بدتر از اینکه سه روز افتادهای بر خاک
به قربان تنت که دشمنت حتی کفن دارد
در این صحرا که سرتاسر سرابِ آتش و دود است
تمام بغضهای من، سرِ دریا شدن دارد
چرا در پاسخ #آیات_قرآن، هتکمان کردند!؟
نمیدانستم این لشکر هزاران بددهن دارد
مسیر کوفه را تا شام طی کردم به هر زحمت
یکی اینجاست که بیش از همه، دستِ بزن دارد
#رقیه دخترت خوب است اما در فراق تو
لباسی پارهپاره از کبودیها به تن دارد
نگاهت را نگیر از من که جانم بسته بر آن است
نگاهت عطر #زهرا مادرم را با #حسن دارد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏 برای آنها که برای #کربلا به آب و آتش میزنند
دست از طلب ندارم
.................................
دست از طلب ندارم تا نام من درآید
«یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن درآید» ۱
در مرزِ بیقراری، خورده گره به کارم
دور از وطن...!
تنِ من، کی از وطن درآید!؟
از لطمه، گُل نشسته بر صورتی شکسته
از لالههای مرده، خون از کفن درآید
هر واژه یک درخت است! آتش به باغ
افتاد...
از داغِ روضههایش، دادِ سخن درآید
هر روز با مرورِ گودالِ قطعهقطعه
فریادِ #یاحسینِ هیزمشکن درآید ۲
آمد کسی به #مقتل! غارت کند ولی را...!
هی کرد زیر و رویش...! تا پیرهن درآید!
دختر اگر ببیند اینگونه صحنهها را
از قتلگاهِْ بیجان، یک پیرزن درآید
مربع
نیلوفرانه غرقم! کو دستی آسمانی -
تا با صدای پایش، ماه از لجن درآید
دل چیست!؟ خاکِ سردی، کز شعله... جان بگیرد
با دست کوزهگر، باز... از سوختن درآید!
با گریههای نمنم، با سینههای محکم
گرد و غبار کینه، از سینهزن درآید
«#هیهاتمِنَّالذلّه»، یعنی سقوط طاغوت
از نسل او #خمینی، آن بتشکن درآید!
«از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن» ۳
از لاک خویش، یک روز... این مرد و زن درآید
با چشمهای سبزش، با خشمهای سبزش
دنیای بدگمانی، از سوءظن درآید
با لطف چشمِ ساقی، با دستِ انتقامی
از غربت و خرابی، قبر #حسن درآید!
#محمد_عابدی
#اشعار_اربعینی
قم المقدسه
............................................
۱. به استقبال غزلی از خواجه حافظ شیرازی با مطلع:
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
۲. هیزم شکن به معنای یک. هیزم شکن/ دو. مرثیه خوان و هر که روضه ی اباعبدالله الحسین (ع) را مرور می کند.
۳. اشاره به بیتی از هُمام تبریزی
موقوفِ التفاتم تا کی رسد اجازت
از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15