هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌😭 برای #حسن_بن_علی (ع)
تحریم
..............
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم!
سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست
دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب
آنها که گرفتند به جای همه تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭🌹 #روضه_وداع_امام_حسین_علیهالسلام و #شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
آه...
.........
دیگر ندارد آسمانِ خیمهگاهش ماه
دیگر ندارد در بساط خویش حتی آه
فصل وداعِ حضرتِ خورشید بود و کوه!
شد #کربلا تاریک و سر زد روضهای جانکاه
مهتابِ قرآن بود در دستان اقیانوس
تا اهل ساحل را کند از موجها آگاه
دیدند آهوها که شیری روی خاک افتاد
تیری، کمانی کرد #زینب را در اردوگاه
این است پاداش امامی که به #صلح آمد
تا مردمان خویش را قدری کند #اصلاح
شمشیرها بیپرده تا بالا و پایین رفت
#زینب گریبان چاک داد و گفت: «یا الله»!
دستی رها شد تا #عمو_عباس باشد باز
شاید #حسن بود آنکه آنگونه رسید از راه
خون میکِشد خون را و... در مقتل، همه دیدند
مخلوط شد با خون #اصغر، خون #عبدالله
با چنگ و دندان، گرگها گودال را کندند
چیزی نماند از #یوسف و #پیراهنش در چاه
#زینب، زمین افتاد تا گرد و غبار افتاد
حالا فقط او بود و اسبی بیخبر از شاه
دارد خودش را میزند #مهدی، نگو! کافیست
از حالْ رفته #مادرش، دیگر نخوان مداح!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌😭 برای #حسن_بن_علی (ع)
تحریم
..............
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم!
سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست
دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب
آنها که گرفتند به جای همه تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭🌹 #روضه_وداع_امام_حسین_علیهالسلام و #شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
آه...
.........
دیگر ندارد آسمانِ خیمهگاهش ماه
دیگر ندارد در بساط خویش حتی آه
فصل وداعِ حضرتِ خورشید بود و کوه!
شد #کربلا تاریک و سر زد روضهای جانکاه
مهتابِ قرآن بود در دستان اقیانوس
تا اهل ساحل را کند از موجها آگاه
دیدند آهوها که شیری روی خاک افتاد
تیری، کمانی کرد #زینب را در اردوگاه
این است پاداش امامی که به #صلح آمد
تا مردمان خویش را قدری کند #اصلاح
شمشیرها بیپرده تا بالا و پایین رفت
#زینب گریبان چاک داد و گفت: «یا الله»!
دستی رها شد تا #عمو_عباس باشد باز
شاید #حسن بود آنکه آنگونه رسید از راه
خون میکِشد خون را و... در مقتل، همه دیدند
مخلوط شد با خون #اصغر، خون #عبدالله
با چنگ و دندان، گرگها گودال را کندند
چیزی نماند از #یوسف و #پیراهنش در چاه
#زینب، زمین افتاد تا گرد و غبار افتاد
حالا فقط او بود و اسبی بیخبر از شاه
دارد خودش را میزند #مهدی، نگو! کافیست
از حالْ رفته #مادرش، دیگر نخوان مداح!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻👌🏻 به #پیشگاه_امام_حسین (ع)
غزل ترین
..................
#فرازمان هستی تو، #فرازمینی تو
چه می شود گاهی هم مرا ببینی تو
بگویمت خورشیدی!؟ بگویمت ماهی؟!
که آسمان بلندی، هم آن هم اینی تو
#ائمه_معصومین، #چهارده_شعرند
ولی در این #منظومه، #غزلترینی... تو
برای توست تمام #مسیرِ_مشّایه
#موسس و #موکبدارِ_اربعینی تو
عَلم گرفتی در دست تا بماند #صلح
سرت به نی ها رفت و نماد دینی تو
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌😭 برای #حسن_بن_علی (ع)
تحریم
..............
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم!
سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست
دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب
آنها که گرفتند به جای همه تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب
سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوه ها را از #علی، آخر گرفت
باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت
#کربلا را گاه می دید و صدا می زد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علی_اکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت
سال ها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻👌🏻 به #پیشگاه_امام_حسین (ع)
غزلترین
..................
#فرازمان هستی تو، #فرازمینی تو
چه میشود گاهی هم مرا ببینی تو
بگویمت خورشیدی!؟ بگویمت ماهی؟!
که آسمان بلندی، هم آن هم اینی تو
#ائمه_معصومین، #چهارده_شعرند
ولی در این #منظومه، #غزلترینی... تو
برای توست تمام #مسیرِ_مشّایه
#موسس و #موکبدارِ_اربعینی تو
عَلم گرفتی در دست تا بماند #صلح
سرت به نیها رفت و نماد دینی تو
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15