eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
455 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 پیشکش به (ع) و علمدار باوفایش (ع) و خیل رد می‌شود ................ وقتی از نگاه قاب‌ها رد می‌شود رویای بودن در از خواب‌ها رد می‌شود بی‌خود می‌شود از خویش و وقت ربّنا نور از میان کاشیِ رد می‌شود تا می‌دود از پیچ‌وخم‌های به جز از باب‌ها رد می‌شود نازم به آن که خود بود و تشنه رفت جز او چه کس از رد می‌شود دیدند او را در یک غروب تلخ که مانند از مرداب‌ها رد می‌شود وقتی که او است دل طاقت ندارد کوچه را پای دل بی‌تاب، از رد می‌شود آدم نمی‌دانم چرا، بیشتر از روبروی رد می‌شود! اگر پر کرد از ، آذوقه را با اسب خود، از رد می‌شود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی قرار و با گفتم از تو از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه ترسم به شهادت برسیم ما سینه زنان، تا که بخواند مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه آتش زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه باید که کجا بریزم این غم ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل‌های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی‌قرار و با گفتم از تو از تیر سه‌شعبه و وداعی جانکاه شد در دلم ارباً اربا با فدا شد مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه‌ها سری را ناگاه آتش‌زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه در تو شد آب، دلم یک شعله شدم در شبِ انبوه نگاه باید که کجا بریزم این غم‌ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 🤦🏻 پیشکش به و ............... ای پای من دستی بجنبان، است دل را به دریایش بزن، ساحل همین است رفتم تا رخصت از بگیرم این عادتم در روزهایی اینچنین است با راهی شدم از شرق تا غرب بوی می‌آمد و این بهترین است با رمز «» از مرز دلتنگی گذشتم دارم هوایش را که آدم‌آفرین است را دیدم و گفتم به خود که مولای ما دست خدا در آستین است گویا دیگری برپاست اینجا این بار هم حق با است این با حسینند موکب به موکب کارشان است قربانیِ ذبح عظیمند این جماعت از جان گذشتن، منطق اهل یقین است یاران امروزِ آماده‌اند و لبیک‌شان پاسخ به آن «هل مِن معین» است دیگر جهان بازیچه‌ی نیست دیگر جهان سرمایه‌ی است ای حاجیان از سوی آیید در این سرزمین است دنیا ببین لطف و صفا را بین مردم این است هر کس که امروز از گفت فردای محشر با همنشین است به پای می‌ریزد آتش هرچند دلسرد است اما در کمین است حاجت بخواه از اینجا پر از ، ، است چشم دلت را خوب واکن تا ببینی جسم شهیدان همچنان روی زمین است ـ در برگرفته را هم در یسار و در یمین است ـ هم آبرو داده‌ست و هم آبی نداده‌ست در ماجرای ، دل‌ها حزین است ـ افتاده در آغوش بازش خود نیز زیر چکمه شمر لعین است ـ دشت است یک و ، اجساد رویش و زخم پیشانی، است در یک غروب سرخ، تکیه به اسبی داده و دستش به زین است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به و ................... بیا که هفته‌ی خاکستری سفید شود بیا که و ، همیشه شود بیا که پنجره‌ها گل کند به لبخندت بیا که حنجره‌ها مملو از امید شود ، گشایش هستی‌ست می‌رسد روزی! اگرچه آمدنت مدتی مدید شود دعا کن این پسرِ رو به راه در هر جمع اگر مُبلّغ دینِ تو شد «» شود دعا کن این پسرِ سر به زیرِ خاطرخواه اگر «» نشد لااقل مفید شود دعا کن این پسرِ سر به راه، آخر عمر برای و ، شود ببین که گرفتار گرگ‌ها شده است چگونه می‌شود آدم چنین پلید شود!؟ به لطف چشم تو، خط و خطوط به زودی از دل هر ناپدید شود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻👌🏻 به محضر و او گرد و خاک .............. خورشید اگرچه زائرت را سخت شاکی کرد او را برد و لبش را خوب تاکی کرد عکس حرم را در نگاهش قاب کرد چشمان او را بی‌نیاز از هر خوراکی کرد هر نام را به لب می‌گفت دیدم کسی را بوسه از عکس و پلاکی کرد هر قطره‌ی خونی که روی خاکِ طَف افتاد طوفان شد و در گردوخاکی کرد نصف جهان را جمع کرده در مسیری سبز این کارها را یک تنه اصلاً چرا، کی کرد!؟ تا نوحه‌ای از او درون موکبی شد پخش دیدم که زد بر سینه یک و... تباکی کرد تا نمایان شد از ، ناخن‌های خود را خوب لاکی کرد یک هم دفن است اینجا که برای روضه‌هایش، سینه‌چاکی کرد آلوده‌ای کنج ، افتاد روی خاک بود اظهار پاکی کرد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌 در ستایش و آنها که در روزهای ابتدایی به رفتند مادرم .................... دلخوشم تنها به لبخند و دعای مادرم هرچه دارم، دارم از شبْ گریه‌های مادرم فاطمیه آمده، کوچه... دلش تنگِ عزاست ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ارباب، حساسم به نام فاطمه، شام است و... کوفه، کربلای مادرم کوچه کوچه گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می‌گیرم، او هم فاطمه‌ست! گاه می‌ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می‌خواهد میان روضه‌های مادرت کوچه‌ها پُر می‌شود از وای وای مادرم ما نمک‌گیرِ شماییم و سرِ این سفره‌ایم ریخته نمک‌ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته‌ها می‌آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می‌زند، نی می‌شوم نوحه می‌خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته سلطان جهان: من خاک پای مادرم می‌روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما رضایم با رضای مادرم از سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من روضه است می‌روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می‌افتم زیر سُمّ اسب‌ها زعفران وقتی که می‌گیرم برای مادرم ، قرصی‌ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می‌ترسد و می‌لرزد از می‌روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به (ع) اقتدا می‌کنند و نماز را اول وقت برپا می‌دارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده‌ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می‌روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم‌هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی‌ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی‌خود شد از خود! وای اگر ، می‌داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می‌خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می‌شوم پر می‌کشم تا بیکران‌ها دل به می‌زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی‌زبانی روضه‌ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از بسته‌ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می‌برد از یک‌سو به یک‌سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه‌ای بر من مجسم و را دیدم و افتادم از پا کربلا در کربلا دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🤦🏻😭🖤 به پیشگاه (ع) و .......................... راه افتاد از شب چشمانِ هفتاد و دو تن یک طواف کعبه و طوفان هفتاد و دو تن آتش گرفت از زخمه ی زخم زبان تا... رسید از آسمان، باران هفتاد و دو تن شب به شب تا عطش را آیه کرد تا شود ایمان هفتاد و دو تن عالَمی را با خودش همراه کرد این شعر ناب مانده ام در کار او، در آنِ هفتاد و دو تن زیر تیغ آفتاب کربلا... شد به لطف سایه ها، حیران هفتاد و دو تن گِرد خورشید و قمر، هر مشتری شد کهکشان نه... نبوده نیزه ها پایان هفتاد و دو تن عقده اش را خوب خالی کرد با یک خیزران آمد و زد شمر بر دندان هفتاد و دو تن این منم حالا... که در خود ریختم... از روضه ها تا کمی باشم مگر ویران هفتاد و دو تن مربع در ، ... تصادف، سخت بود رفت از دست آی مردم... جان هفتاد و دو تن در غوغا شد از این اتفاق ناگوار شد مهمان هفتاد و دو تن با سوز و آه آمد به استقبالشان غرق شد در اشک من، اربعینِ زائرانِ تشنه لب، زینب... رسید منتظر بودند در میخانه، هفتاد و دو تن قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 نثار (ع) به چه شکل! ..................... سرِ سر تو، کمرها خمیده شد به چه شکل! سرِ تن تو، جگرها دریده شد به چه شکل! همینکه اسم تو را می‌برند می‌میریم بگو چگونه غمت آفریده شد!؟ به چه شکل؟ زمین کرب‌وبلا پر شد از تو و اصحاب به خاک، هر غزل تو قصیده شد به چه شکل! چه جنگ‌ها که نکردند تیرها سر تو تن عزیزت در هم تنیده شد به چه شکل! در آسمان و زمین بود بر سرت دعوا و پیکر تو به هر جا کشیده شد به چه شکل! پس از غروب تنت در میان ابرِ زمین سرت به نیزه نشست و سپیده شد به چه شکل! فدای گونه ی سرخت! بگو نسیمِ درشت - چگونه آن روز این سیب، چیده شد!؟ به چه شکل؟ بگو که مصحفِ حق، آن مُجلّدِ اعظم در این حدودِ سه ساعت، چکیده شد به چه شکل؟ شنیده‌ام که نشسته‌ست روی سینه‌ی تو رگِ حیات، چرا و بریده شد به چه شکل؟ همینکه در دل گودال، ذکر می‌گفتی صدای شنیده شد به چه شکل! بلند شو که با تمام حیثیتش دچار مسئله‌های عدیده شد به چه شکل! بدون آنکه بیاید فرشته‌ی مرگی هزار مرتبه ، شهیده شد... به چه شکل!؟ قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 پیشکش به جناب .................. که بود و بود که بود و بود ، شُکوهِ راهِ شیری بر شبِ ظلمت خروش موج‌ِ خون بر بیکران‌ها بود برداشتند از او را او چون ، بود ۱ هر آن، را می‌کرد از تا همراه بود در ، چشم عزاداران از او شد او بود در «» خوانده‌ست او را «» آقا این گوشه‌ای از آن بود این وصفِ بود در چشمان یک که در میان غرق تماشا بود در «» جهان در افتاد ۲ نزدیک بود آن ، دنیا را کند نابود نگو، شد آن آن روز میان ، تنها بود دید را که را پوشیده و بود را از کرد برگشت و از ، خیمه بود آمد ولی از در یک پیدا بود در امتدادِ آن و چشمان دنبال بود زد بر و در گم شد که پرکشید و یک بود قم المقدسه ............................................. ۱. این معنا را از دکتر محمدی مبارز به یادگار دارم ۲. تابلوی عصر عاشورا اثر استاد محمود فرشچیان که در موزه آستان قدس رضوی می‌باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🌷 برای و (ع) ........................ ای ! شب شده... با شب بنشین که دلم لک زده لبخند تو را... ماه‌ترین! غافل از نور تو بودم همه ی سال اما رو زدم تا به تو...! هر آینه دیدم تسکین ما که بودیم!؟ همان قومِ به حج رفته‌ی خواب آن خوارج که نبودند شبی در رکاب از جنگ جمل سیر شدیم با معاویه نشستیم سر سفره‌ی دین بزنم آه گریزی به در خانه‌ی وحی آن دری که... شد از آغوش عطرآگین آتش آمد که به غارت ببرد باغی را آتشی سخت که پشت تبری کرد کمین به هوا رفت صدای از ضربه‌ی کین افتاد زمین و افتاد زمین بگذریم از دل این کوچه‌ی بی‌رحم، روز تشییع تنت را کمی از دور ببین تیرها زوزه‌کشان سمت تو می‌آیند... آه زخم هر تیر شده روی رکاب تو، نگین هر که آمد به تو شد و گفت که فضای حَرمت بود عمیقاً سنگین کاش این ، ظهور پسرت باشد و کاش از طرح جدیدی بزند ۱ از تو بگویند غزل پشتِ غزل بیت‌بیتش بشود بر سر ایوان، آذین شدی و باید که بر ضریحت بزند نقش، چنین: ۲ «رشته‌ی تاک چنان بر پر و پایم پیچید که جهان، سبز شد و آدمیان، حورالعین» ما گدایان توایم، از همگان دل کندیم دلخوشیم ای ... تنها به همین ! ذکر، مگر هست از این بالاتر؟ ما دعا کرده و او گفت به جامان آمین قم المقدسه ............................................. ۱. نقاش معاصر استاد حسن روح الامین ۲. نقاش معاصر استاد محمود فرشچیان 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15