eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
452 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
189 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🤦🏻 تقدیم به ............... آنچنان که ، سردرگم شود از خویش گاه انسان می شود غمِ بی حد خویش که باشد ، اشکِ چشم هم کم می شود آدمی، بارانی اَست و بوده عمری خویش هیچکس آنگونه که باید نگفت از او در نوع خویش و در حد خویش ذات از ریا و ریب و ظن باشد بری آدمی تا بوده، بوده کافر و مرتد خویش مثل ، او هم از خود است و پر غرور چون ندیده هیچکس را هم سر و هم قد خویش خوردن آن ، تنها یک گناهش بوده است ریخت آدم در شکم هر وعده و هر وعده، هر کجا شد دید از در آن نشان او به دنبال که می رفت اینچنین کج!؟ رد خویش هرچه گویند، نیست این بی شاخ و دم کاش بود و چون جد خویش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
♥️🌹 برای شهدای خونین بال و 🌹♥️ ................. قامت شهر از ، خم شد غصه ها آه شد و آه، دمی مرهم شد هرچه رفتیم جلوتر کسی از ما شد هرچه رفتیم جلوتر کسی از ما شد روز تشییعِ که شد دستِ کم‌جانِ ، شد چه شد آن که خوابیده به شد و همهْ عالم شد!؟ بود و شبی شد بود و شبی شد مثل ما عاشق خودش بود اما به ، دمی شد سرخوش از باده ی تکبیرة الاحرامِ نسیم در قنوتش ... دم شد! نوجوانی که نه فقط جسمانی! بلکه بر دارِ جنون، پیرترین شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻✊🏻 غزلی تقدیم به در راستای .............. هر زمان خسته شدی، ... باز کن را، در دل شب، بکش با که نبرده ست کسی راه از پیش! بردار، کمی بِکَن، بکش بعد از آنکه به همه رو زدی و شدی جرعه ای شو و منّتِ بکش تا بدانی چقدَر دلش غم دارد! دلوْ در چاه بینداز و از آن، بکش در مسیری که نفس های تو را می خواند را پشت سرت، همدل و همراه بکش دل، سه‌تار است و بر آن گَرد فراموشی ها! بر خود، زخمه ی کوتاه بکش را راه بده تا که برود کلبه و دهکده را خالی از بکش پاسخِ باش به صد حنجره «» آسمان را همهْ شب، عرصه «» بکش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻✋🏻🌷 برای و (ع) و (ع) و (ع) ............ است و چندین ، جهان روشن شد از دشتِ شب ترسیده بود از سایه های هرز ، گل کرد و به داسش، هرزگی را چید کودکی پا بر زمینِ بوریا بگذاشت که میان آسمان آوازه اش پیچید تا بگوید که غلام حلقه بر گوش است بال خود را آن شب به در کوبید بست بر قنداقه‌اش، دخیلِ بال بعد از آن گرفت و بر خودش بالید لای لایش آیه های و بود چشم در چشم باید که می خوابید کودکی شد رفت در کوچه، پیِ بازی با همان - شاخه‌ای از بید - آفتاب، او را زیادی دید که گونه و پیشانی‌اش را بارها بوسید دست در دست هر وعده در شبهه‌ی خلقِ خدا را از پرسید اهل بود و پای مولا مست شد از جامِ بس که مِی نوشید روزگار، او را همیشه می خواست پیش آمد! به خود لرزید مادرش شد در یک شب پرسوز شمعِ در، خاکسترش را برد تا ناهید باب شد هر صبح و شام، آری بارها در و در شد تهدید تا از غم نجاتش داد ، را به او بخشید بود و ، او شد شد عباس و دور او چرخید گاه در ، غرق بود و غرق گاه از ، می بارید را دید در خون را که از می جوشید را دید در چشمان گریانش دشمنی را که به او یکریز می خندید با خودش می گفت ، تو را دارم دارم اول بر خدا بعدش به تو آن که بود و زور بازویش به صد فرمانده می چربید آن که دادندنش دیده‌اش تر شد، نشد آلوده‌ی تردید باز شد خدا را رو کرد او که شد، عارفی حتی نشد نزدیکِ او در هرچه کرد از سجده و اعمال او تقلید او که در هم شد هم او در می بارید و می تابید «کربلا در کربلا می ماند اگر» می رفت روضه‌ها با و با شده جاوید این جهان، بی اصلا چه لطفی داشت!؟ این جهان، بی اصلا نمی ارزید! کاش با ، چندین سال در می‌شد دلم تبعید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
🤦🏻 تقدیم به ............... آنچنان که ، سردرگم شود از خویش گاه انسان می شود غمِ بی حد خویش که باشد ، اشکِ چشم هم کم می شود آدمی، بارانی اَست و بوده عمری خویش هیچکس آنگونه که باید نگفت از او در نوع خویش و در حد خویش ذات از ریا و ریب و ظن باشد بری آدمی تا بوده، بوده کافر و مرتد خویش مثل ، او هم از خود است و پر غرور چون ندیده هیچکس را هم سر و هم قد خویش خوردن آن ، تنها یک گناهش بوده است ریخت آدم در شکم هر وعده و هر وعده، هر کجا شد دید از در آن نشان او به دنبال که می رفت اینچنین کج!؟ رد خویش هرچه گویند، نیست این بی شاخ و دم کاش بود و چون جد خویش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻 تقدیم به ............... آنچنان که ، سردرگم شود از خویش گاه انسان می شود غمِ بی حد خویش که باشد ، اشکِ چشم هم کم می شود آدمی، بارانی اَست و بوده عمری خویش هیچکس آنگونه که باید نگفت از او در نوع خویش و در حد خویش ذات از ریا و ریب و ظن باشد بری آدمی تا بوده، بوده کافر و مرتد خویش مثل ، او هم از خود است و پر غرور چون ندیده هیچکس را هم سر و هم قد خویش خوردن آن ، تنها یک گناهش بوده است ریخت آدم در شکم هر وعده و هر وعده، هر کجا شد دید از در آن نشان او به دنبال که می رفت اینچنین کج!؟ رد خویش هرچه گویند، نیست این بی شاخ و دم کاش بود و چون جد خویش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه (عج) به نیّت و ................... به لطف گوشه‌ی چشم تو ای سحر، بینا شده الحمدالله ، از خوابِ خوشِ خویش دوباره پا شده الحمدالله کماکان در کمان، تیر است اما کمین، شده الحمدالله دوباره و و و ، معنا شده الحمدالله چنان در این ابری‌ام که زمین، دریا شده الحمدالله به پای دشمنان نه! پیش کمرها تا شده الحمدالله کردم ولی آبی نخوردم لبم شده الحمدالله ، دلم ـ این بیت‌الاحزان ـ پر از شده الحمدالله به لطف که با تو دارم غزل، زیبا شده الحمدالله خودم را و تو را گم کرده بودم دلم شده الحمدالله در این بگوید کاش یک چشم جهان، شده الحمدالله با آرزو بود! وا شده الحمدالله قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به (ع) ................ بوده بر هر دلیل بوده بر هر کفیل تو باشد فراتر از غزل، ای جزر و مَدّت می‌کند غرقم به صد با جمالش خودنمایی می‌کند در تو خدا می‌نویسم ابتدای این غزل: «هوُ... » هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد ، و مادرت ، هست و تو بار عالَم روی دوش بود و بس تا شما بودید، هرگز نشد شیرمردی از تبار و و محکم‌تر از کوه، آبرومندی اصیل کاش در شعرش می‌گفت از لبت ۱ آنچنانکه گفته در وصف ، ۲ « پُر بود از ... آن » ۳ هرکه از او می‌نویسد سهم او راویانی که گزارش می‌نوشتند از لشکری از را دیدند زیر پای او سفارش شد به از سوی ؛ غیر ازین قصه‌ی این قوم هم می‌شد همان و یک دست برد و یک دست باخت ماجرای دست‌های تو کجا، شد هر دست تو در می‌کِشد بالِ خودش را بر پر تو، باز هم چشمش به چشم بود و ، وقتیکه زد کوس رحیل تو تنها نباشد یک در ، حال فرق دارد با جهان می‌بَرد نام تو را یک جورِ دیگر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻 تقدیم به ............... آنچنان که ، سردرگم شود از خویش گاه انسان می شود غمِ بی حد خویش که باشد ، اشکِ چشم هم کم می شود آدمی، بارانی اَست و بوده عمری خویش هیچکس آنگونه که باید نگفت از او در نوع خویش و در حد خویش را نباشد جای عیب گاه اما آدم از شده مرتد خویش مثل ، او هم از خود است و پر غرور چون ندیده هیچکس را هم سر و هم قد خویش هر کجا شد دید از در آن نشان او به دنبال که می رفت اینچنین کج!؟ رد خویش هرچه گویند، نیست این بی شاخ و دم کاش بود و چون جد خویش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 پیشکش به (ع) و علمدار باوفایش (ع) و خیل رد می‌شود ................ وقتی از نگاه قاب‌ها رد می‌شود رویای بودن در از خواب‌ها رد می‌شود بی‌خود می‌شود از خویش و وقت ربّنا نور از میان کاشیِ رد می‌شود تا می‌دود از پیچ‌وخم‌های به جز از باب‌ها رد می‌شود نازم به آن که خود بود و تشنه رفت جز او چه کس از رد می‌شود دیدند او را در یک غروب تلخ که مانند از مرداب‌ها رد می‌شود وقتی که او است دل طاقت ندارد کوچه را پای دل بی‌تاب، از رد می‌شود آدم نمی‌دانم چرا، بیشتر از روبروی رد می‌شود! اگر پر کرد از ، آذوقه را با اسب خود، از رد می‌شود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15