هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷🤦🏻 غزلی تقدیم به ساحت نورٌ علیٰ نور #صاحبالزمان (عج)
#آمدنت
..............
مرا زمین زده عمری هوای آمدنت
به گوش می رسد اما صدای آمدنت
چقدر زندگی ات کردم ای #شب_یلدا
چقدر #فال گرفتم برای آمدنت!
بکُِش مرا به صلیبِ ستاره ها ای ماه
هزار جانِ گرامی فدای آمدنت
سرم به #نیزه ی غربت نشست و #قرآن خواند
#شهید کرد مرا #کربلای آمدنت
#طواف کردم و #لبیک بر لبم گل کرد
به #سعی رفتم و گفتم: #صفای آمدنت!
قنوتِ من #فرج است و دهان من پُر شد
همیشه بعدِ نماز از دعای آمدنت
به شرحِ صدرِ تو #والعصر می خورد سوگند
بیا قسم به تو و آیه های آمدنت
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع #امام_حسین_علیهالسلام و پیروان مکتب او
بقا و فنا
...............
#زمین، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی
#زمان، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی
از آن روزی که له کردند #آمال تو را با اسب
#بشر درگیر #شرّ است و نبردی غیرانسانی
از آن روزی که گیسویت، به دست نی، #پریشان شد
جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی
از آن روزی که گُل کردی، میان #باغ_ویرانه
نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی
نباید رد شد از #گنج_غدیرخم به آسانی
که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی!
خدا لعنت کند آن را که آتش زد به #جان_دین
خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی
چه #غفلت ها که سر زد از #خواص_جامعه آن روز
چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی!
چه #غفلت ها که سر زد از #عوام_جامعه آن روز
که #ابراهیم شد در آتشِ گودال، قربانی!
خدا را شکر، با #کربوبلایت حالمان خوب است
اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، #مهمانی
به امّید #فرج دل بر #مسیر_اربعین بستند
سلام آورده اند از #جمکران، #زُوّار_ایرانی
شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد
که تو #اصل_بقایی و به غیرِ تو همه فانی
تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت
که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی
اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید
چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱
به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت
که #موکب می زنند و نذرها دارند پنهانی
دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن
که از دستم نمی آید به جز #شعر و #غزلخوانی
در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم
هزاران #کودک افتادند از پا در دبستانی
دوباره حرمله #تیر_سهشعبه می زند بر مشک
کجایی ای #ابومهدی!؟ کجایی ای #سلیمانی!؟
دوباره شمر در #گودال دارد می کُشد #حق را
#فلسطین، #کربلایی شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.....................................................
۱. محمد خرمشاهی سالها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او:
ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی.
۲. بیتی از حکیم سنایی
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 به پیشگاه ششمین اختر تابناک امامت و ولایت #امام_جعفر_صادق_علیهالسلام
#شیعه_عشق
.............
او بود #خلیلی که بدون زره و خوُد
زد شعله به دامان گلستانیِ نمرود
ما #شیعهی_عشقیم که با #جعفر_صادق
از #چشمه گرفتیم خدا را، نه که از #رود
یک عده به دنبال زمین خوردن ماهند
نانِ #جرَیانی ست در این آبِ گل آلود
در بین احادیث بلندی که شنیدیم
قربان امامی که #فرج را هبه فرمود ۱
در #کربوبلا میگذرم از سر سوُقش ۲
تا بیشتر از پیش کنم از نظرش سود
هر کس که مریدش شده از خویش گذشته
گفتهست به دنیای پر از حاشیه، بدرود
شش بار #محمد به طواف گل رویش
#تکبیر زده گفته که: #یا_عابد و #معبود
آنقدر ستایش شدهای از طرف حق
باید که بگوییم تو را: #حضرت_محمود
#میلاد تو را #جشن بگیریم به صد شوق
تا #ماه_ربیعست مُزیّن به #دو_مولود
ما گمشدگان را به اشارات تو بخشید
صد شکر خدا را به چنین #طالع_مسعود
آنقدر که بخشیدهای از خویش به مردم
در نسل تو معروف شده یک #نوه بر #جود
در ظلمت شبهای پریشان #مدینه
#خورشیدِ_ولا سرزده از چشم تو مشهود
روشنگریات، #شور_شریعت به جهان داد
بیآینهی نور تو، #اسلام نمیبود
تاثیر تو در عمر شریفت چه گران بود
یکبار نکردی گله از فرصت محدود
ما شیعه خویشیم نه دنبالهروی تو
اینقدر که ماندیم در #اندیشهی_کمبود
هرچند که پای سخنان تو نشستیم
در درس تو هربار شدیم حیف که مردود
از #خطبهی او خاک به افلاک رسیده
از منبر او گشته عدم، آیهی موجود
خوردهست هر آن دود چراغ، آه کشیدهست
افتاده به یاد نفسی گمشده در دود
یک عمر برای من و تو سوخته #صادق
#زهرا شده بین در و دیوار و دلش، عود
با روضهی #اصغر دلمان #کربوبلا شد
از #محسن ششماهه رسیدیم به #موعود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
....................................
۱. امام صادق (ع): آن كه به ما ايمان آورَد و سخن ما را تصديق كند و منتظر امر [فرج] ما باشد، همچون كسى است كه زير پرچم قائم به شهادت برسد
۲. سوق الصادق: بازار صادق در کربلا که در انتهای آن منزل امام جعفر صادق علیه السلام قرار دارد.
#شهادت_امام_صادق_ع
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع #امام_حسین_علیهالسلام و پیروان مکتب او
بقا و فنا
...............
#زمین، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی
#زمان، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی
از آن روزی که له کردند #آمال تو را با اسب
#بشر درگیر #شرّ است و نبردی غیرانسانی
از آن روزی که گیسویت، به دست نی، #پریشان شد
جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی
از آن روزی که گُل کردی، میان #باغ_ویرانه
نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی
نباید رد شد از #گنج_غدیرخم به آسانی
که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی!
خدا لعنت کند آن را که آتش زد به #جان_دین
خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی
چه #غفلت ها که سر زد از #خواص_جامعه آن روز
چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی!
چه #غفلت ها که سر زد از #عوام_جامعه آن روز
که #ابراهیم شد در آتشِ گودال، قربانی!
خدا را شکر، با #کربوبلایت حالمان خوب است
اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، #مهمانی
به امّید #فرج دل بر #مسیر_اربعین بستند
سلام آورده اند از #جمکران، #زُوّار_ایرانی
شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد
که تو #اصل_بقایی و به غیرِ تو همه فانی
تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت
که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی
اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید
چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱
به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت
که #موکب می زنند و نذرها دارند پنهانی
دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن
که از دستم نمی آید به جز #شعر و #غزلخوانی
در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم
هزاران #کودک افتادند از پا در دبستانی
دوباره حرمله #تیر_سهشعبه می زند بر مشک
کجایی ای #ابومهدی!؟ کجایی ای #سلیمانی!؟
دوباره شمر در #گودال دارد می کُشد #حق را
#فلسطین، #کربلایی شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.....................................................
۱. محمد خرمشاهی سالها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او:
ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی.
۲. بیتی از حکیم سنایی
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🙏🏻 برای #عقیله_بنی_هاشم_زینب_کبری (س)
زنی را...
................
زنی را میشناسم دامنش دریا
زنی را میشناسم سینه اش صحرا
زنی نستوه، همچون کوه، پابرجا
همان دختر که شد همسر به #عبدالله
همان خواهر که شد مادر به #ثارالله
زنی را میشناسم مرتضی سیرت
زنی را میشناسم فاطمه صورت
زنی که عالَمی دارد سرش غیرت
همان خورشیدِ بی سایه، همان ماهی
که هر شب با علی می کرد همراهی
نگو #زینب! بگو #چشمان_پیغمبر
نگو #زینب! بگو شیرخدا... #حیدر
نگو #زینب! بخوانش #سوره_کوثر
«ألَم نَشرح لکَ صَدرک» مرام اوست
«شکیبایی» همان درس قیام اوست
نگو #زینب! بگو سردار و سرلشکر
نگو #زینب! بگو #قاسم، بگو اکبر
نگو #زینب! بگو #عباس آب آور
پناه خیمه ها در #کربلا بوده
همان که خطبه غراء فرموده
خدایا #زینبی کن سینه ی ما را
بیاور با #فرج، آیینه ی ما را
معطر کن از او آدینه ی ما را
که ما شب زنده داران در پی نوریم
اناالحق گوی دارِ صبحِ منصوریم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#زینب_کبری_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#غزل_هفته_دهم_چله_مهدوی
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به نیت #فرج و #گشایش_امور
نمیدانم
.......................
نمیدانم که باید چشمهایت را بخوانم
و یا پای تو و لطف غزلهایت بمانم!
چنان دارم هوایت را که با یاد تو حتی
پرستو میزند بیرون از آغوشِ دهانم
نمیدانم کجای این زمین سبزی اما
دلم خون است از چشمان خونت، آسمانم
ندارم روی دیدار تو را برعکس این جمع
نمیدانم کجایی و نمیخواهم بدانم
تو آن هستی که عمری در پی آنم، همانی!
من آن هستم که عمری در پی آنی، همانم!؟
نه تنها تیر بودم گاه در قلبت، که گاهی
گمان دارم برای تیرِ مردم هم کمانم
چه باید کرد اگر زندانی یک قبر باشم
که آنجا میله میسازد زمین از استخوانم
فرج یعنی گشایش، دستگیری کن، کلافم (کلافهم)
گره خوردهست ای پیر، آرزوهای جوانم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه #پیرغلامان_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام که عمری در هیئتها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند
#پیرغلام
...................
#نوکرت بودم و دادم به تو هر روز، #سلام
پای تو ماندم و خواندند مرا #پیرغلام
در جوانی چه به ما داد #محرّم!؟ #غیرت
که همان بود دلیل #عطش ما به #قیام
مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب
#جمکران و #حرم_فاطمه و #بیت_امام
پخش #اعلامیه، ما را چقدَر #مسلِم کرد
در شب کوفهی آن روز، در آن #کوفهی_شام
#روح_ساواک به کابوس همه سر میزد
رگمان بود به دستان #بتی_خونآشام
ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید
#شمر بود و... شکمش سفرهای از #مال_حرام
کارمان بود کماکان دم از #ارباب زدن
صبح و شب، نقل حدیث از لب #آیات_عظام
مشتمان شد گره و جرأتمان #طوفان شد
رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام
انقلابی که #خمینی به دل کاه انداخت
کوه شد داشت برای همهی دشت، پیام
او نشان داد که ما #زنده_به_عاشوراییم
مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام!
رود خون، خشک نخواهد شد و #جریانساز است
خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام
تا که آمد دلمان شاد شود، #جنگ رسید
#شمر، #صدّام شد و قسمت ما شد صد دام
#قاسم و #اکبر و #عباس به میدان رفتند
همگی گوش به فرمان و مریدان #امام
مقتدا بود «#ولی»، مقصدمان: #کربوبلا
اینچنین بود اگر #مکتبمان یافت دوام
سالها میگذرد از شب «#والفجر» و دلم
میشود تنگ #جنوب و #شهدای_گمنام
کو!؟ کجا رفت #شهودی که در آن دوران بود
کو!؟ کجا رفت #شهادت، نفسِ حق عوام
#اختلاس آمده و گم شده #اخلاص، دریغ!
قشر مستضعفمان دربدر کوچهی وام
عدهای مستِ دلارند و به #اسراف، دچار
عدهای دلخوشِ مفهوم #عدالت به سهام
#کودکِکار، نگاهش گل سرخیست هنوز
کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام
#مادری تا کمرش خم شده در سطل کثیف
#پدری خسته نرفتهست دو ماهی، حمّام
ما چه بودیم و چه شد #عاقبتِ_قصهیمان
ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟
با همهْ مسئلهها #اهل_ولاییم_ولا
با همهْ فاصلهها #پای_نظامیم_نظام
اول راه که گفتیم #علی، پیدا بود
که چه سخت است بمانیم و بماند #اسلام
وسط راه که گفتیم #حسین، این یعنی
راهیِ #کربوبلاییم و نبینیم #احرام
آخر راه که گفتیم #فرج، یعنی که
#مهدیِ_فاطمه بودهاست همان #حُسنختام
نگران نیستم آقا... که تو را میبینم
#مرگ میآید و من #خیره به چشمان شمام
نگران نیستم آقا... که مزاری دارم
میگذارند رفیقان دمِ #تشییع، مرام
نوکران تو میآیند و نخواهند گذاشت
که مرا خاک کنند #اهل_قُریٰ مثل #غلام
#نوکران تو میآیند، وَ خواهند گذاشت
بر #مزار منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام
#تربتش را بگذارید به کامم مردم
این زبانبسته مبادا که بماند #ناکام
#یاحسین است دوای من و #یاسین، درمان.
#ختم_قرآن کن و بگذار مرا، ختم کلام!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#غزل_هفته_یازدهم_چله_مهدوی
🙏🏻با اجازه #امام_زمان (عج) به نیّت #فرج و #گشایش_امور
#الحمدالله
...................
به لطف گوشهی چشم تو ای #ماه
سحر، بینا شده الحمدالله
#جهانِ_غافل، از خوابِ خوشِ خویش
دوباره پا شده الحمدالله
کماکان در کمان، تیر است اما
کمین، #رسوا شده الحمدالله
دوباره #غیرت و #شور و #شعور و
#وطن، معنا شده الحمدالله
چنان در این #محرّم ابریام که
زمین، دریا شده الحمدالله
به پای دشمنان نه! پیش #ارباب
کمرها تا شده الحمدالله
#عطش کردم ولی آبی نخوردم
لبم #صحرا شده الحمدالله
#شب_جمعه، دلم ـ این بیتالاحزان ـ
پر از #زهرا شده الحمدالله
به لطف #چلّهای که با تو دارم
غزل، زیبا شده الحمدالله
خودم را و تو را گم کرده بودم
دلم #پیدا شده الحمدالله
در این #ظلمت بگوید کاش یک چشم
جهان، #فردا شده الحمدالله
#زیارت با #شهیدان آرزو بود!
#شلمچه وا شده الحمدالله
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#غزل_هفته_سیزدهم_چله_مهدوی
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به #نیت_فرج و #گشایش_امور
#محرم_محرّم
.......................
#محرمِ خود کن مرا در این #محرّم
تا بگردم دور تو ای #کعبهی_غم
#سعی کردم #باصفا باشد نگاهم
چشمهایم شد به لطف #روضه، #زمزم
راه افتادم به دنبال تو از #حج
در کنار #کاروان_شور_و_ماتم
مثل #مولا از #فرج خواندم کماکان
دم زدم از تو به هر منزل دمادم
#کوفه را هرگز نمیبخشم اگرچه
گاه خود #کوفیترین_یار_تو بودم
#مُسلمت دلخوش به دعوت کردن ما
ما ولی دلبستهی #دینار و #درهم
#اربعین، خود را رساندم تا به #جنّت
تا #هوا را سر ببُرّم، باشم #آدم
راهی دریا شدم، تا بیکرانها
غرق در امواجِ رودارود پرچم
تا گرفتم در بغل، #ششگوشهاش را
تا شدم بارانتر از دریا و شبنم
ای که باریدی شب و روز از غروبش
ای که دیدی روضههایش را مجسّم
میرسد روزی که #پرچمهای_زخمی
با #قیامی_سبز، پیشت سر کند خم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 #چهل_بیت در رثای #اربعین
#چهل بیت
..................
من به فکر #اربعینم، گور حرف این و آن
زنده بادا عشق، ماییم و #حسین_آبادمان
مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش
باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران
گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض
سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان
ساعتم رأس #حسین است و قدم ها عقربه
می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان
این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم
ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان!
آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب
یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان
#موکبت جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام
سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان
آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود
بغض های تلخ من حل شد درون استکان
عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند
یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران...
#کربلا نزدیک تر می شد به من از هر جهت
بوی #عباس و #حسین آمد، دلم شد آستان
در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟
#خودشناسی، اولین گام است در این داستان!
خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام
پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان
در همین #مشایّه خواهد خواند چندین سال بعد
«لشکر صاحب زمان» را #صادق_آهنگران
حس و حال #اربعین را قبل از این هم داشتم
با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ #راهیان ۱
در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها
زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان
مستی انگورِ #مولا از سرم انگار رفت
یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران
لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه
سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان
روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد
گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان
خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب
ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان
چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز
نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان
ساعتی نگذشت #ساقی روبرویم ایستاد
رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان
راهی صحنت شدم از #باب_قبله با #عطش
#آتشی در #کعبه ام افتاد و رازم شد عیان
موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم
ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان
«#اُدخلوها» را که دیدم ذکر من شد #اَلعَجل
از #فرج بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان
#قتلگاهت از #عقیق_سرخ و #انگشتر پُر است
گوشه ای اما کمین کرده ست مرد #ساربان!
بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت
می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #داغ_جوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #تیر_و_کمان
کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم
چون #سهساله، بی صدا و بی هوا و بی زبان
قبل از این #ناکام بودم، حال هستم در بهشت
حک شود بر برگه ی ترحیم من، #خُلدآشیان
کوچه های #کربلا را گشتم و حیران شدم
هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان
هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک
از #امام_صادقِ خود خواستم #صدق_بیان ۲
هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم
روز و شب قلبم تو را می زد صدا، #صاحبْ_زمان!
یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش
بر لبم بارید ذکر #اَلامان و #اَلامان
#گنبد_سبز تو را دیدم لب #نهر_فرات
#کربلا بودم دلم پر زد به سمت #جمکران
خیل عشاقت به #تاجِ_بیمحلِّ_نی خوشند
آرزوی #کربلا دارند از #شاهِ_جهان
پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من
پر کشیدم در زمان، #آتش گرفتم از #خزان
در #شریعه، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد
با غروب #کربلا، خون می چکید از آسمان
آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد
آن زمان که دختری جا مانده بود از #کاروان
حالِ #مولا را در آن شب، درک خواهی کرد اگر...
#دخترت را گم کنی در #ازدحام_زائران
#محمد_عابدی
قم المقدسه
..........................................
۱. اردوی راهیان نور
۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#غزل_هفته_شانزدهم_چله_مهدوی
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به #نیت_فرج و #گشایش_امور
#شدن
...................
بیا که هفتهی خاکستری سفید شود
بیا که #شنبه و #جمعه، همیشه #عید شود
بیا که پنجرهها گل کند به لبخندت
بیا که حنجرهها مملو از امید شود
#فرج، گشایش هستیست میرسد روزی!
اگرچه آمدنت مدتی مدید شود
دعا کن این پسرِ رو به راه در هر جمع
اگر مُبلّغ دینِ تو شد «#وحید» شود
دعا کن این پسرِ سر به زیرِ خاطرخواه
اگر «#مفید» نشد لااقل مفید شود
دعا کن این پسرِ سر به راه، آخر عمر
برای #قدس_شریف و #حرم، #شهید شود
ببین که #غزه گرفتار گرگها شده است
چگونه میشود آدم چنین پلید شود!؟
به لطف چشم تو، خط و خطوط #اسرائیل
به زودی از دل هر #نقشه ناپدید شود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع #امام_حسین_علیهالسلام و پیروان مکتب او
بقا و فنا
...............
#زمین، مرگی پر از جادهست، مرگی سرد و طوفانی
#زمان، خوابی پر از بادهست خوابی گرم و طولانی
از آن روزی که له کردند #آمال تو را با اسب
#بشر درگیر #شرّ است و نبردی غیرانسانی
از آن روزی که گیسویت، به دست نی، #پریشان شد
جهان، تنها به ما دادهست آشوب و پریشانی
از آن روزی که گُل کردی، میان #باغ_ویرانه
نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی
نباید رد شد از #گنج_غدیرخم به آسانی
که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی!
خدا لعنت کند آن را که آتش زد به #جان_دین
خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی
چه #غفلتها که سر زد از #خواص_جامعه آن روز
چه بتها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی!
چه #غفلتها که سر زد از #عوام_جامعه آن روز
که #ابراهیم شد در آتشِ گودال، قربانی!
خدا را شکر، با #کربوبلایت حالمان خوب است
اخیراً هم که بر پا کردهای در شهر، #مهمانی
به امّید #فرج دل بر #مسیر_اربعین بستند
سلام آوردهاند از #جمکران، #زُوّار_ایرانی
شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد
که تو #اصل_بقایی و به غیرِ تو همه فانی
تمام رودها اشکند، اشک کوههای سخت
که از داغ تو لبریزند و میبارند عرفانی
اگر این است پاداشِ کسی که بر تو میگرید
چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱
به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت
که #موکب میزنند و نذرها دارند پنهانی
دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن
که از دستم نمیآید به جز #شعر و #غزلخوانی
در این یک ساعتی که این غزل را مشق میکردم
هزاران #کودک افتادند از پا در دبستانی
دوباره حرمله #تیر_سهشعبه میزند بر مشک
کجایی ای #ابومهدی!؟ کجایی ای #سلیمانی!؟
دوباره شمر در #گودال دارد میکُشد #حق را
#فلسطین، #کربلایی شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.....................................................
۱. محمد خرمشاهی سالها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او:
ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی.
۲. بیتی از حکیم سنایی
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15