آتش گرفت❤️❤️❤️🖤🖤🖤
از علیرضا قزوه
تا که نامت بر زبان آمد، زبان، آتش گرفت
سوختم چندان که مغز استخوان، آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد، آب روان، آتش گرفت
هان، چه میپرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب بُرد
بادبان ِ کشتی پیغمبران، آتش گرفت
یک طرف، ماه مرا ابر سیاه فتنه کُشت
یک طرف، از درد غربت، کهکشان آتش گرفت
رفت سوی آسمان روحت، زمین از شرم سوخت
در زمین، جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت
صبحتان به خیر مردم، قزوه، ص ۵۹ و ۶۰.
#زهرا(س)
#حیدر(ع)
#آتش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بند دوم
افتاده
................
زنی افتاده بود و قرص ماهش، خوش تماشا داشت
که نان می پخت و دستان جوانش بوی زهرا داشت
به جارو کردن خانه، اگر مشغول هم می شد
غباری از #علی را طوطیا بر چشمِ بینا داشت
همینکه بوریایی در حیاط خانه می انداخت
برای گوسفندان و خروس و مرغ ها جا داشت
به لطف دوک نخ ریسی، عبا و پیرهن می دوخت
برای #زینبش چادرنمازی قد دنیا داشت
کمک می کرد تا #جعفر بخواند درس و مشقش را
سوار اسب چوبین کرد #عثمان را و رویا داشت
به #عبدالله می گفت از فنون رزم و جنگیدن -
به #عباس از #حسین...! از قصه او سخت پروا داشت
نگاهش را گره می زد به دستان علمدارش
علمداری که دستانی بلند و چشم زیبا داشت
حواسش بود #زهرا در همین خانه زمین افتاد
به یادش هر #دوشنبه روضه ای جانسوز برپا داشت
#حسن هی آب می شد شب به شب، هی می پرید از خواب
#حسین از او طلب می کرد بین خواب هایش آب
بند سوم
ترک عافیت
...........
به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده
شبیه #فاطمه، او نیز ترک عافیت کرده
#بلا در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر
برای یک سفر، #عباس خود را #تربیت کرده
از او یک #حیدر دیگر بنا کرده، که #ساقی را
میان آن برادرها پر از جذابیت کرده
کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز
که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده
خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا
همان که بعد از آن #عصیان، هزاران #معصیت کرده
#علی تا آخر عمر از #سقیفه پرده برمیداشت
چرا که #غیر او، اظهار بر حقانیت کرده
از آنکه با #خلافت، کرد #خُلفوعده باید گفت
که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده
همانی که #یزید از او گرفت الگو به #عاشورا
همانی که به #آتش، #خیمه را بیجمعیت کرده
لگدها قسمت #ارباب شد در کوچه ی گودال
به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال
بند چهارم
بوریای خون
...............
تنَش #قرآن و هر برگی به نعل تازه... تا خورده
میان #بوریای_خون، شده چون فرش پا خورده
تحمل کردنِ بی حرمتی ها سخت دشوار است
چه دیده خواهرش بر #نیزه که اینطور جا خورده
چرا نفرین نکردی آه ای #موسی به #ساحرها!؟
شنیدم که دهان نیلی ات خیلی #عصا خورده
شنیدم در #تنور_خولی آتش را بغل کردی
تنم سرخ است از داغت، غمت روح مرا خورده
شنیدم دخترت تا آمدی در مجمر شامی -
زبان وا کرده و یک لقمه هم با تو غذا خورده
اگر چه او میان راه، سیلی نوشِ جان کرده
اگر چه مثل #زهرا ضربه های بی هوا خورده
گرفته دست بر پهلو، هوا را تار می بیند
از اینها می شود فهمید ضربه از کجا خورده!
نپرس از من چرا اینقدر می ریزم به هم با تو
دلم #قالوا_بلیٰ گفته ست و مُهر #مبتلا خورده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#حضرت_ام_البنین_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 قصیده ای به ساحت #زینالعابدین #امام_سجاد (ع)
#شب_قدر
.................
چشمان تو رنگین کمانِ نور و باران است
سهم دلِ دریایی ات، امواج طوفان است
#سجادی و در سجده هایت آسمان پیداست
اما شب قدری #علی، قدر تو پنهان است!
ما با شما یک جورِ دیگر راحتیم آقا
چون #شهربانو مادرت، فرزند ایران است
ما... شاعرانی که گرفتیم از کلامت وام
تو... آنکه چشمش چشمه چشمه، شعر جوشان است
دیروز خواندم از کتابت چند برگ سبز
باغِ #صحیفه، ترجمانِ نور #قرآن است
آنچه «#ابوحمزه»، سحر با اشک می خوانَد
بابِ «#مناجات_امیرالمومنین» جان است
تا سیب طوبی می رسد از آسمانِ دست
معراج، با چشمانِ لبریز تو آسان است
با خطبه های آتشین گفتی به دنیا که
گاهی #زبان، گاهی #قلم، شمشیر میدان است
فتح الفتوحت را به شام، آسودگان دیدند
حالا برای حال تو، شهری پریشان است
نیمی از آن مجلس، به حال خویش گرییدند
نیمی از آن قومِ خطا کرده، پشیمان است
#امربهمعروف، آن زمان، #معیار_ایمان بود
#امربهمعروف، این زمان، #معیار_ایمان است
دعوای جدّت بر سر #عدل_و_عدالت بود
دعوای امروز تو هم بر #عهد_و_پیمان است
دلسنگ ها با تو چه کردند ای تماشایی!؟
آیینه از آیین چشمت، مات و حیران است
با گریه های بی امان، روشنگری کردی
این قطره ها شعرند و هر شعری پر از «آن» است
پیمانه ی اشک تو را کشتند عاقل ها
وقتی که فهمیدند چشمان تو میخانه ست
دنیا اگر روزی بفهمد روضه هایت را
باور نخواهد کرد این کارِ مسلمان است
راه تو را یک مشت، گرگ تشنه سد کردند
بر پیکر آهو، هزاران جای دندان است -
(دندان... خدایا وای! دستت بشکند نامرد
یک لحظه هم با خود نگفت: «ارباب، مهمان است»!)
چشمان تو یادآور تاریخ عاشوراست
ذبح عظیمی که همانا #عید_قربان است
یک گوشه از آنچه شما در #کربلا کردید
برپایی سبزِ قیام #سربداران است ۱
#هیهات_مِنَّ_الذِّله یعنی ظلم خواهد رفت
آنچه بجا میماند آزادی ست، ایمان است
#آزادی و #آزادگی رسم بزرگان است
دنیا بداند هرکه اینسان است #انسان است
#کربوبلا، جنگ میان حق و باطل بود
آنجا که انسان روبروی هرچه شیطان است -
یک سو جهنم بود و یک سو جنتُ المأوی
هرچند در ظاهر، سراپایش بیابان است
#آتش به #دامان_خلیل افتاد اگر آن روز
یک #خیمه، #سبز است و جهان با او #گلستان است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_سیدالساجدین_ع
............................
۱. سربداران نام جنبشی مردمی در روستای باشتین و سبزوار خراسان در سده هشتم هجری خورشیدی بود که علیه ستم و تعدی فرمانروایان مغول و عاملان آنان با شعار «سر به دار میدهیم تن به ذلت نمیدهیم» ایجاد شد و به یکصد و بیست سال چیرگی مغولها بر ایران پایان داد. تلاش و پیگیری رهبران این قیام به تشکیل یک حکومت مستقل ملی و شیعهمذهب ایرانی در خراسان انجامید. مهمترین ویژگیهای این حکومت تنفر و انزجار از عناصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع دوازدهامامی بود. رهبر مذهبی سلسله سربداران شیخ حسن جوری و مهم ترین رهبر سیاسی این سلسله سلطان وجیه الدین مسعود بود.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 #چهل_بیت در رثای #اربعین
#چهل بیت
..................
من به فکر #اربعینم، گور حرف این و آن
زنده بادا عشق، ماییم و #حسین_آبادمان
مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش
باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران
گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض
سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان
ساعتم رأس #حسین است و قدم ها عقربه
می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان
این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم
ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان!
آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب
یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان
#موکبت جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام
سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان
آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود
بغض های تلخ من حل شد درون استکان
عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند
یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران...
#کربلا نزدیک تر می شد به من از هر جهت
بوی #عباس و #حسین آمد، دلم شد آستان
در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟
#خودشناسی، اولین گام است در این داستان!
خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام
پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان
در همین #مشایّه خواهد خواند چندین سال بعد
«لشکر صاحب زمان» را #صادق_آهنگران
حس و حال #اربعین را قبل از این هم داشتم
با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ #راهیان ۱
در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها
زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان
مستی انگورِ #مولا از سرم انگار رفت
یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران
لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه
سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان
روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد
گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان
خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب
ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان
چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز
نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان
ساعتی نگذشت #ساقی روبرویم ایستاد
رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان
راهی صحنت شدم از #باب_قبله با #عطش
#آتشی در #کعبه ام افتاد و رازم شد عیان
موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم
ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان
«#اُدخلوها» را که دیدم ذکر من شد #اَلعَجل
از #فرج بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان
#قتلگاهت از #عقیق_سرخ و #انگشتر پُر است
گوشه ای اما کمین کرده ست مرد #ساربان!
بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت
می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #داغ_جوان
با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود
روضه آوردم برایت، روضه ی #تیر_و_کمان
کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم
چون #سهساله، بی صدا و بی هوا و بی زبان
قبل از این #ناکام بودم، حال هستم در بهشت
حک شود بر برگه ی ترحیم من، #خُلدآشیان
کوچه های #کربلا را گشتم و حیران شدم
هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان
هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک
از #امام_صادقِ خود خواستم #صدق_بیان ۲
هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم
روز و شب قلبم تو را می زد صدا، #صاحبْ_زمان!
یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش
بر لبم بارید ذکر #اَلامان و #اَلامان
#گنبد_سبز تو را دیدم لب #نهر_فرات
#کربلا بودم دلم پر زد به سمت #جمکران
خیل عشاقت به #تاجِ_بیمحلِّ_نی خوشند
آرزوی #کربلا دارند از #شاهِ_جهان
پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من
پر کشیدم در زمان، #آتش گرفتم از #خزان
در #شریعه، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد
با غروب #کربلا، خون می چکید از آسمان
آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد
آن زمان که دختری جا مانده بود از #کاروان
حالِ #مولا را در آن شب، درک خواهی کرد اگر...
#دخترت را گم کنی در #ازدحام_زائران
#محمد_عابدی
قم المقدسه
..........................................
۱. اردوی راهیان نور
۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #غربت_امام_حسن (ع) و #حضرت_زهرا (س)
آنگونه
.............
دنبال تو می دوید مست آنگونه
ای وای که راه بر تو بست آنگونه
#طوفان شد و #چادری به پایت پیچید
آمد طرف تو چند دست آنگونه
#سیلی نزنید بر رخ #مادر من
آیینه ی شبنم و گل است آن #گونه
پشت درِ خانه #هیزم آورد خزان
زد #آتش و شد مِهرپرست آنگونه
این طایفه از قدیم هستند غریب
#زهرا و #حسن که از الست، آنگونه
ای کاش تنت #شبانه می شد تشییع
تا حُرمت تو نمی شکست آنگونه
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_فاطمی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه #امام_رضا (ع)
#سوغات_سفر_مشهد
#شهریور_۱۴۰۳
#چهارشنبههای_امامرضایی
#داغ_فراق
....................
چشمِ صحراگَردم از #داغ_فراقت شد #فرات
ای #رضایی که دلم را #کربلا کرده نگات
تا لبی از نام زیبای تو دفتر، تر کند
خوشنویسم کن #مسیحارود، خشک است این دوات!
حال ما #مردم به #چشمِ_بینیازت بسته است
#سنگ را #آیینه کن با پرتوی از #نور_ذات
#نور و #باران و #نفس را با تو باید بو کشید
#روحِ ما بی توست مثل خانه های بی حیاط
رنگ و بوی دیگری می گیرد اصلاً #زندگی
#زعفران، حل می شود وقتیکه در #چای_نبات
کاش من هم #کودکی بودم که #نزدیک_حرم
با سلامی می کند هر روز یک گوشه، بساط
کاش من هم #زائری بودم که هر طوری شده
رد شده از #مرز و آورده سلامی از #هرات
کاش من هم حال خوب #آذریها بودم و
#انقلابت را به #آتش می کشیدم با #بیات ۱ و ۲
تا #موذنزاده، با عطر #نماز آمد به صحن
پیرمردی گفت: «مَردم... #الصلوة و #الصلوة»!
روضه ی #جد تو را سربسته خواندم در #حرم
پیش #زهرا می کنم #شبهای_جمعه، احتیاط
هر که #فانی شد در آغوش خدا، با خلق گفت:
دیدن روی تو باشد #باقیاتُالصّالحات
#مقصدی دیگر نمی بینم برای #ماه_عسل
#شاهِ طوسیّ و منِ #سرباز، پیشت #کیش و #مات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
............................................
۱. صحن انقلاب
۲. آواز بیات که اذان موذن زاده هم در این دستگاه (بیات ترک) اجرا شده
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✊🏻🇱🇧🇵🇸✊🏻 تقدیم به #جبهه_مقاومت و #شهید_سیدحسن_نصرالله
نیفتاده
................
ازین دست اتفاقاتِ معظَّم، کم نیفتاده
#حسن بر خاک افتاده ولی پرچم نیفتاده
نمی خواهم بگویم آسمان ها بر زمین آمد
نمی خواهم بگویم اتفاقی هم نیفتاده
هنوز از حنجر گلدسته های سبز و نورانی
صدای جاریِ #پیغمبر_اکرم نیفتاده
هنوز #آیات_قرآن می رسد بر گوش دنیایی
که از #نخل_شهادت، قامت #میثم نیفتاده
#حسن، عمری به دنبال #شهادت بود و خندان است
به ابروی #امام_عصر حتی خم نیفتاده
جهان باید بداند که من #ایرانِ_سرافرازم
#درفش_کاویان و #پرچم_رستم نیفتاده
اگر که #زلزله افتاده در جان و دل #ارگم
ولی نام بلندم از دهان #بم نیفتاده
در این #لبنانِ خوش آب و هوا حتی
گذار سیبِ شک بر حضرت #آدم نیفتاده
چه #لبنانی که #شام و #کربلا و #کوفه شد یکجا
اگرچه دیده داغ بی امان و غم، نیفتاده!
رکابِ دل، ترَک خورد از #سلیمانی و #نصرالله
ولی از دستمان #انگشترِ_خاتم نیفتاده
اگرچه خیمه ها #آتش گرفت اما خدا را شکر
که بر #اهل_حرم، چشمان نامحرم نیفتاده
خدا را شکر بعدِ کشتن #مردان_غیرتمند
نگاه هرزه ای بر دامن #مریم نیفتاده
خدا را شکر #مهدی هست و #روزی می رسد از راه
خدا را شکر پرچمدارِ این عالم نیفتاده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_سیدحسن_نصرالله
#ضاحیه_بیروت
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✊🏻🇱🇧🇵🇸✊🏻 تقدیم به #جبهه_مقاومت و #شهید_سیدحسن_نصرالله
نیفتاده
................
ازین دست اتفاقاتِ معظَّم، کم نیفتاده
#حسن بر خاک افتاده ولی پرچم نیفتاده
نمی خواهم بگویم آسمان ها بر زمین آمد
نمی خواهم بگویم اتفاقی هم نیفتاده
هنوز از حنجر گلدسته های سبز و نورانی
صدای جاریِ #پیغمبر_اکرم نیفتاده
هنوز #آیات_قرآن می رسد بر گوش دنیایی
که از #نخل_شهادت، قامت #میثم نیفتاده
#حسن، عمری به دنبال #شهادت بود و خندان است
به ابروی #امام_عصر حتی خم نیفتاده
جهان باید بداند که من #ایرانِ_سرافرازم
#درفش_کاویان و #پرچم_رستم نیفتاده
اگر که #زلزله افتاده در جان و دل #ارگم
ولی نام بلندم از دهان #بم نیفتاده
در این #لبنانِ خوش آب و هوا حتی
گذار سیبِ شک بر حضرت #آدم نیفتاده
چه #لبنانی که #شام و #کربلا و #کوفه شد یکجا
اگرچه دیده داغ بی امان و غم، نیفتاده!
رکابِ دل، ترَک خورد از #سلیمانی و #نصرالله
ولی از دستمان #انگشترِ_خاتم نیفتاده
اگرچه خیمه ها #آتش گرفت اما خدا را شکر
که بر #اهل_حرم، چشمان نامحرم نیفتاده
خدا را شکر بعدِ کشتن #مردان_غیرتمند
نگاه هرزه ای بر دامن #مریم نیفتاده
خدا را شکر #مهدی هست و #روزی می رسد از راه
خدا را شکر پرچمدارِ این عالم نیفتاده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_سیدحسن_نصرالله
#ضاحیه_بیروت
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای #غربت_امام_حسن (ع) و #حضرت_زهرا (س)
آنگونه
.............
دنبال تو می دوید مست آنگونه
ای وای که راه بر تو بست آنگونه
#طوفان شد و #چادری به پایت پیچید
آمد طرف تو چند دست آنگونه
#سیلی نزنید بر رخ #مادر من
آیینه ی شبنم و گل است آن #گونه
پشت درِ خانه #هیزم آورد خزان
زد #آتش و شد مِهرپرست آنگونه
این طایفه از قدیم هستند غریب
#زهرا و #حسن که از الست، آنگونه
ای کاش تنت #شبانه می شد تشییع
تا حُرمت تو نمی شکست آنگونه
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_فاطمی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤🔥 پیشکش به #مولا_علی (ع) در #غربت_زهرای_اطهر_سلاماللهعلیها
هوای او
...........
اشک است قوت غالبش، خرما غذای او
نان می پزد #زینب، #حسینش پا به پای او
از قتلگاه مادرش رد می شود هر روز
نان می برد وقتی #حسنجانش برای او
هر چاه را که می کَند پر می کند با #اشک
پیچیده در گوش زمین، زخم صدای او
گاهی کلنگش را می اندازد میان کار
با خاک، بازی می کند انگشت های او
#خاکی ترین مرد زمین، شد #آب از آن #آتش
ابری تر از باران شده حالا #هوای او
#زهرا گرفت از میخ در، مزد رسالت را
تیغ خوارج هم شود روزی بهای #او
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به #حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها و #مولا_علی_علیهالسلام
نیش
...............
#لعنت به #دینداران_مستِ_مصلحتاندیش
#لعنت به هرچه #مفتی_بیریشهی_با_ریش
#لعنت به هرکه #بذر_شک پاشید بر دل ها
آری #سکوتِ_نابجا دارد #گُلِ_تشویش
#چوپانِ_امّت را فدای حرص خود کردند
این گرگ های لانه کرده در لباس میش
رو کرد دست این جماعت را #علی با #صبر
هرچند #مولا می شناخت این قوم را از پیش
اینگونه شد که گونه ی #زهرا به حرف آمد
از مشت نامردان، که بودند از #چهل_تن بیش
ای کاش باشد #روضههای_پشت_در، قصه
یا اهل منزل را نکرده باشد او #تفتیش
#خاک از خجالت #آب شد در آن خراب آباد
خورشید، #آتش بود و شد از شعله ها دل ریش
#زهرا پر از زهر است از مسمارِ مثل مار
اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش
در خواب، #میخ_در به شکل عقربی، شب ها
تا صبح می زد دست و پای #مرتضی را نیش
بعد از غروب #فاطمه، چاه است و ماه چاه
هم صحبت و هم سفره و همزاد یک #درویش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#ترکیببند_مادر_حضرت_عباس (ع)
#حضرت_امالبنین (س)
بند سوم
ترک عافیت
...........
به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده
شبیه #فاطمه، او نیز ترک عافیت کرده
#بلا در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر
برای یک سفر، #عباس خود را #تربیت کرده
از او یک #حیدر دیگر بنا کرده، که #ساقی را
میان آن برادرها پر از جذابیت کرده
کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز
که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده
خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا
همان که بعد از آن #عصیان، هزاران #معصیت کرده
#علی تا آخر عمر از #سقیفه پرده برمیداشت
چرا که #غیر او، اظهار بر حقانیت کرده
از آنکه با #خلافت، کرد #خُلفوعده باید گفت
که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده
همانی که #یزید از او گرفت الگو به #عاشورا
همانی که به #آتش، #خیمه را بیجمعیت کرده
لگدها قسمت #ارباب شد در کوچه ی گودال
به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#حضرت_ام_البنین_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15