eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
469 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
195 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از یک غزل قصیده 👇🏻 نباید رد شد از گنج به آسانی که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی! خدا کند آن را که آتش زد به جان دین خدا کند بیگانگان را بالاخص ثانی چه ها که سر زد از آن روز که بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی! چه ها که سر زد از آن روز که شد در آتشِ گودال، قربانی! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل‌ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ‌های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می‌شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه‌ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب‌آباد خورشید، بود و شد از شعله‌ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می‌پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب‌ها تا صبح می‌زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم‌صحبت و هم‌سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🌷 درود بر و ✊🏻😡 نفرین بر و ............. نگیری از سر ما را! نگیری از دل ما را! ، فرصت زیبای همدلی با توست نگیری از نفسِ ما دمی، را! دوباره ، ما را کشت نگیری از شب ما، را! ببند دست مرا و نبند چشمم را! بگیر جان مرا و نگیر را! چه‌شد که هموطنم شد ... چه‌شد!؟ چگونه درک کنم این همه را هزار مرتبه به آنکه شد به باد داد به چند اشرفی، را هزار مرتبه به آن که خرجِ کشور بیگانه کرد را هزار مرتبه به هرچه ـ که آفتابِ خودش کرد را هزار مرتبه به آنکه با نوشت و ، نوشت را هزار مرتبه به هرچه که با سروده‌ست را هزار مرتبه به آنکه بود ـ و در ، شکست را... اگرچه سه‌رنگ بوده و هست نشان و واژه‌ی «»، گفته: را به نامِ نامی که با هستم ببین که می‌فشرم باز، را دارد و با هم‌پیمان نمی‌پذیرد اگر ، و را چنان زدیم که فرماندهانشان ماند‌ند ـ چگونه جمع کنند این همه را؟! جهانِ بی‌خبر از روحیات اسرائیل مباد گم بکند را...! ـ که اوست آنکه است و که اوست آنکه عیان کرد را رسانه‌های معاند، دوباره مشغولند مگر به هم بزنند را رسانه‌های قسم‌خورده، انعکاس دهید را، را...! مگر نه اینکه به خاک افتاد مگر نه اینکه شکستیم پشت را بگو که ثبت کند شکوه این و موج این را به ما بپیوندید رها کنید کمی خواب و استراحت را اگر که ما نخروشیم مثل دریاها زمین نمی‌فهمد عمق این را! خدا به می‌کند اما مباد قدر ندانیم باز را ، ! خدا کند که ببینم شبی را! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15