eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
468 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
196 ویدیو
33 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 تقدیم به ساحت (ع) و (ع) و (س) همقدم ................ با اینکه جهانِ هر کسی محترم است پایان جهان و جان هر کس عدم است باید که وجود را صدا زد همه شب معنای وجود در جواد و کرم است او مثل رضا، زیاد بخشید... زیاد هر قدر بگویم از رضا باز کم است در مشهد و کاظمین و قم، می گردم آنجا که فرشته با بشر همقدم است بر هر سه حرم نگاه می اندازم در سینه ام انگار که دنیای غم است آنقدر که نقره داغ کردند تو را ایوان طلای تو از این داغ، خم است بارانیِ روضه ات شدم تا دیدم هر اشک، کبوتری رها در حرم است هنگام زیارتت نفس می گیرم نور صلوات، در دم و بازدم است هر ضربه ی استاد، گُلی شد به ضریح صد رازِ شگفت در زبان قلم است عشاق جهان را سر ذوق آورده این کعبه که هم کعبه ی جان، هم صنم است هنگام طوافش لکَ لبیک بگو این کعبه، صفا و مروه ای مغتنم است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭👌 تقدیم به و (ع) ............... که بود!؟ همان که به بلند شد که بگوید، که بود ...! همان که را میان خود دیده رسیده با به همان که به اشک و عرق، با آن رساند، خوشه انگور و لیفه ی خرما همان که به سر کرد گاهی به جای به ها همان که بارها به مردم داد و مایه ی برکت بود و به ، چادری ست خاک آلود که روضه ی ‌پسری بود پشت آن پیدا همان عبا که را رساند تا خیمه همان عبا که چه ها کرد ! همیشه در این خاندان، بجا بوده چه قصه ها که نوشته خدا برای به آمد و عبایش دید را که... نگفت غیر خدا او تاریخ است و معرفت، یعنی دو زندگی، جان دارند در یکی که آرزوی شاعری ست چون که شعر خواند و گرفت از امام، آن را یکی به وقت رسیدن به خانه اش از قصر همان که به سر داشت همان که دید و بر سر زد همان که شد از لخته های خون، دریا قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به (ع) اقتدا می‌کنند و نماز را اول وقت برپا می‌دارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده‌ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می‌روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم‌هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی‌ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی‌خود شد از خود! وای اگر ، می‌داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می‌خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می‌شوم پر می‌کشم تا بیکران‌ها دل به می‌زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی‌زبانی روضه‌ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از بسته‌ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می‌برد از یک‌سو به یک‌سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه‌ای بر من مجسم و را دیدم و افتادم از پا کربلا در کربلا دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 پیشکش به (ع) و زائرانی که در ایشان کیلومترها راه را بر سر و سینه‌زنان و به می‌رسند دسته‌دسته ..................... می‌رسد خورشیدِ گنبد کم‌کم از پشت کَلات ۱ از قدمگاهت، خراسان... آب دارد نه قنات دسته‌دسته می‌رسند از کوه‌های بی عبور خیل مشتاقان تو از بامیان و از هرات ۲ تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان پیرزن‌ها می‌رسند از این دهات و آن دهات با هزاران عشق، آهوها به سمتت می‌دوند جاده‌ها هم راه افتادند از شوق صدات تا شفا گیریم از لب‌های باران خورده‌ات حمد می‌خوانیم و هستیم ای رضا بر این صراط چشم ما در روضه‌های جدّ تو دریا شده خضر این راهیم و دلخوش بر همین آب حیات کاروان‌ها از عطش پر بود اما چشم‌ها... کربلا پشت سر ما بود و ما رو به فرات با سلیم از زینب و کنز حیا اغنا شدیم ۳ با مؤذن‌زاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴ شب به شب روشن‌تر از قبلیم در چشمان تو نور می‌گیرد دل ما از تو ای خورشیدِْ ذات روز آخر، بی‌قراری بود و یک شهر شلوغ تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات یک خیابان مانده تا گنبد زمینگیرم کند آه از آن ساعت که این دیوانه می‌افتد به پات قم المقدسه ................................................... ۱. کلات: یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید ۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان ۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی ۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌🌷 به (ع) که چشم است و چشم‌انداز چشمت ................ مرا آیینه کرده، نور چشمت خدا پیداست در منشور چشمت دل بیچاره من قصد دارد شبی راهی شود تا طور چشمت چه چشمانی! چه چشمانی! جهانی - نخواهد شد حریفِ زور چشمت وجودت عین قرآن است و دارد هزاران آیه در یک سوره، چشمت کلامت، سبزوارِ باشکوهی‌ست یقین دارم به نیشابور چشمت تو را مسموم و من را مست کردند حکایت‌هاست در انگور چشمت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب‌های سنگین دلتنگ می‌شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری‌ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه‌ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم‌هایش می‌ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، مریضامو ببینه!» 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 برای (ع) و که با در آغوش او جان دادند ...................... یعنی یاکریمان دور در طواف یعنی در «»های اعتکاف آمدم با هر چه دارم- با ندارم‌های خویش- یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف از سر من هم زیاد است اینکه می‌بینی مرا گاه گاهی یک می‌دهد ما را کفاف آنچه ما را می‌رساند تا تو...! و آنچه ما را می‌کشاند تا تو...! و و تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک بارها از داده‌ام من انصراف غرقِ امواج توام در بیکرانِ از خواندن، آه... ما را کن معاف در وا می‌شود نطق تمام زائران پیش تو نرم است ، زبان اعتراف مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت: قالیِ اشکی برای مادرش (س) بباف من همان در بند خویش ای کاش باشی، کردم از خلاف! در مسیر کوی تو، یک باران شدم -داستان عشق و وصال - ، آسمانِ آبیِ باریدنند اسوه‌ی سبز و از ربّنایت جاری‌اند خوش به حال من...! که من هم مستم از این می‌دمد هر روز از لبخند تو سر برون می‌آورد خورشیدِ چشمت از شکاف کیستم من بعد هر بار آمدن در این !؟ آن جنینی که جدایش کرده‌اند از بند ناف عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده هیچکس اندازه‌ی ندارد انعطاف! تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد هر که زد از عشق والای تو لاف یا و یا و یا و یا شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف نمایان است از آیینه‌ها ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف! و یکی هستند در این آستان راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف با باید در دل مردم نشست ، هر کجا بیرون نیاید از غلاف! می‌توان چون او (ع) بود و رضا بود از جهان می‌توان چون او (ع) بود و به وقتش در مصاف! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭👌 تقدیم به و (ع) ............... که بود!؟ همان که به بلند شد که بگوید، که بود ...! همان که را میان خود دیده رسیده با به همان که به اشک و عرق، با آن رساند، خوشه انگور و لیفه‌ی خرما همان که به سر کرد گاهی به جای به همان که بارها به مردم داد و مایه‌ی برکت بود و به ، چادری‌ست خاک آلود که روضه‌ی ‌پسری بود پشت آن پیدا همان عبا که را رساند تا خیمه همان عبا که چه‌ها کرد ! همیشه در این خاندان، بجا بوده چه قصه‌ها که نوشته خدا برای به آمد و عبایش دید را که... نگفت غیر خدا او تاریخ است و معرفت، یعنی دو زندگی، جان دارند در یکی که آرزوی شاعری ست چون که شعر خواند و گرفت از امام، آن را یکی به وقت رسیدن به خانه‌اش از قصر همان که به سر داشت همان که دید و بر سر زد همان که شد از لخته‌های خون، دریا قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه‌ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه‌ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی‌ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعدوبرقِ ولی، زد نفس‌نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه‌ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
عرض ادب و احترام 🌺 را خدمت شما بزرگواران تبریک و تهنیت عرض می‌کنم که پیامبر (ص) فرمود هرکه بشارت این ماه را به من دهد، من به او بشارت بهشت را می‌دهم🌷🪴🕊️ 🖤 در لازم است از چند گروه تشکر کنم که چراغ را روشن نگه داشتند و در ماه صفر نیز برای (ص) و (ع) و (ع) کم نگذاشتند ابتدا از و زمان (عج) و (ع) تشکر می‌کنم که ما را پربار نوشتند و به لطف و کرم خودشان، ما را از فیض حضور در این کشتی نجات بی‌بهره نگذاشتند سپس تشکر می‌کنم از (ع) و (س) که صله این دو ماه عزاداری را و خود ما و نسلمان قرار دادند و و و را از ما دریغ نکردند همچنین از که با و و خودشان، راهنما و راهگشای معنوی ما در برپایی عزای امام حسین (ع) بودند کمال قدردانی را دارم 🤲🏻 ✋🏻 در ادامه از و و و و و قدردانی می‌کنم که با و خودشان، شرایط را برای عزاداری سرور و سالار شهیدان فراهم کردند و در نهایت 🇮🇷 از که محرم و صفری متفاوت را پس از با حال و هوایی شهدایی رقم زدند 🙏🏻 🇮🇶 همچنین از سپاسگزاری می‌کنم که مهمان‌نوازی کردند و پذیرای میلیون‌ها زائر از اقصی نقاط جهان بودند ✊🏻 امیدوارم به زودی ریشه و و تفکر ظالمانه و استکباری از زمین کنده بشه و و جهان بتوانند با (عج) در جهانی سبز و مملو از صلح و آرامش به کمال حقیقی برسند. در این مدت از عزیزانی که در گروه‌های مختلف عضو بودند و احیانا ارسال اشعار بنده باعث رنجش خاطرتان شده می‌کنم و می‌طلبم🤦🏻🙏🏻 حسین جان! با تو خداحافظی نمی‌کنم چون تازه تو را پیدا کردم 😭 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻😭 به آقاجانم (ع) .......... بود شبیهِ همه اما غمگین داشت و رزقش همهْ‌شب، بود منتظر بود که بشود همسفرش او که ده سال کم و بیش، پی درمان بود جمعیت، موج‌زنان دور می‌چرخید غرق دریا شده بود از تبِ بارانِ عطش صف‌شکن شد همه را با هیجان پس می‌زد تا بشود روی زیر لب گفت روا نیست بسوزد عشقم خواند از و و... هوا ابری شد گفت از غربت که به دست تازیانه به سرش خورد و تنش شد جمعیت گریه‌کنِ او بودند و ذکر تا رسید ضامن این بار خودش آمده بود از ، ماتِ بود و به رسید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 دلتنگ (س) و (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب‌های سنگین دلتنگ می‌شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری‌ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ ! بلکه بگیرد سینه‌ام قدری دکتر به جای نسخه، کرد تجویز هر ساعت یک «» از عمق سینه از چشم‌هایش می‌ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از ، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟» لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم ، مریضامو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15