هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 دلتنگ #حضرت_زهرا (س) و #امام_رضا (ع)
دست قنوت
.................
دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه
حال دلم شب های سنگین #مدینه
دلتنگ #زهرا می شوم، دست خودم نیست!
از کودکی بیماری ام دارد زمینه
نوبت گرفتم از مطب؛ #دکتر_حسینی!
بلکه بگیرد سینه ام قدری #سکینه
دکتر به جای نسخه، #مشهد کرد تجویز
هر #هشت ساعت یک «#رضا» از عمق سینه
از چشم هایش #فاطمه می ریخت؛ گفتم:
ای جان! مگر هست از #حرم، بهتر گزینه!؟
بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من
گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟»
لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس
که مادرم #زهرا، قنوتم رو ببینه!»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 دلتنگ #حضرت_زهرا (س) و #امام_رضا (ع)
دست قنوت
.................
دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه
حال دلم شب های سنگین #مدینه
دلتنگ #زهرا می شوم، دست خودم نیست!
از کودکی بیماری ام دارد زمینه
نوبت گرفتم از مطب؛ #دکتر_حسینی!
بلکه بگیرد سینه ام قدری #سکینه
دکتر به جای نسخه، #مشهد کرد تجویز
هر #هشت ساعت یک «#رضا» از عمق سینه
از چشم هایش #فاطمه می ریخت؛ گفتم:
ای جان! مگر هست از #حرم، بهتر گزینه!؟
بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من
گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟»
لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس
که مادرم #زهرا، قنوتم رو ببینه!»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤🥺 برای #شهادت_امام_هادی (ع)
رفت و آمد
.............
نگاه کردم و دیدم فقط خطا رفتم
تمام عمر پی یار بیوفا رفتم
چقدر زندگیام را به ناکجا بردم!
چقدر بندگیام را پی هوا رفتم!
تو #هادی دل من بودی و منِ گمراه
به جای ماه، به سمت ستارهها رفتم
میان طعنه امواج، غرق شد نفَْسم
اگرچه بود #خدا، سمت ناخدا رفتم
تو پل شدی که منِ تکهپاره پا گیرم
تو #سعی کردی و چون رود، باصفا رفتم
در آسمانِ «#غدیریه»، از تو #سبز شدم
و مستِ #خُم شدم و سرخوش از #ولا رفتم
همیشه آمدهام #سامرا و با اذنت
بریدهام سر نفس و به #کربلا رفتم
قسم به جان «#محمد» که خود #ابوالفضلیست ۱
نگفته حاجت خود را، به #نینوا رفتم
تو آشنای من و من غریبهام با خود
غریب بودم و از پیشت آشنا رفتم
چه انتخاب قشنگی که بعد دیدن تو
برای خویش کسی بودم و... گدا رفتم!
#زیارت تو اگرچه #سریع و خلوت بود
قسم به جدّ تو که با دلی #رضا رفتم
به حرمت غزلی که نفسنفس زده است
مسیر آمدنت را! چه بیصدا رفتم
تو را به «#خان_صَعالیک» میهمان کردند ۲
شنیدم این جریان را و مبتلا رفتم
به زهری از #متوکل شدی تو #زهرا و
شبیه تو، من از این روضه با عصا رفتم!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
......................................
ا. امامزاده سیدمحمد فرزند بلافصل امام هادی (ع) و برادر تنی امام حسن عسکری که مقبرهٔ او در ۵۰ کیلومتری جنوب سامراء، شمال بغداد و نزدیک قریهای به نام بلد واقع شدهاست.
۲. سربازان متوکل، امام هادی (ع) را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام انجام شده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
به رسم ادب برای امام کاظم علیه السلام 🖤😭
آسمانی پر ستاره
...........
سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق
می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ
آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی
قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ
هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت
تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق
چشم او #معصومه بود آن چشمه ی بی انتها
که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱
چشم او یعنی #رضا آن آهوی فیروزه ای
که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق
آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ کاظم است
تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق
تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود
هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ
کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان
او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق
آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت:
هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_امام_کاظم_ع
.......................................
۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع)
۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای #امام_رضا (ع) و #زائران_روحانی_شهید که با #زبان_روزه در آغوش او جان دادند
#جنینِ_جنون
......................
#شوق یعنی یاکریمان دور #گنبد در طواف
#ذوق یعنی #شاعری در «#روضه» های اعتکاف
آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش-
#عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف
از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا
گاه گاهی یک #نگاهی می دهد ما را کفاف
آنچه ما را می رساند تا تو...! #شور و #معرفت
آنچه ما را می کشاند تا تو...! #عین و #شین و #قاف
تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک
بارها از #حج_واجب داده ام من انصراف
غرقِ امواج توام در بیکرانِ #مرقدت
از #زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف
در #حرم وا می شود نطق تمام زائران
پیش تو نرم است #مولاجان، زبان اعتراف
مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت:
قالیِ اشکی برای مادرش #زهرا (س) بباف
من همان #آهوترین_زندانی ام در بند خویش
#ضامنم ای کاش باشی، #توبه کردم از خلاف!
در مسیر کوی تو، یک #اربعین باران شدم
-داستان عشق #سی_مرغ و وصال #کوه_قاف-
#زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند
#خادمانت اسوه ی سبز #حجابند و #عفاف
#سیزده_نور_زلال از ربّنایت جاری اند
خوش به حال من...! که من هم مستم از این #ائتلاف
#صبح_صادق می دمد هر روز از لبخند تو
سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف
کیستم من بعد هر بار آمدن در این #حرم!؟
آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف
عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده
هیچکس اندازه ی #عاشق ندارد انعطاف!
تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد
#دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف
یا #سریع و یا #انیس و یا #حسیب و یا #رفیق
شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف
#کثرتِ_وحدت نمایان است از آیینه ها
ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف!
#شیعه و #سنی یکی هستند در این آستان
راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف
با #زبان_صلح باید در دل مردم نشست
#تیغ_غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف!
می توان چون او #رضا (ع) بود و رضا بود از جهان
می توان چون او #علی (ع) بود و به وقتش در مصاف!
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 دلتنگ #حضرت_زهرا (س) و #امام_رضا (ع)
دست قنوت
.................
دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه
حال دلم شب های سنگین #مدینه
دلتنگ #زهرا می شوم، دست خودم نیست!
از کودکی بیماری ام دارد زمینه
نوبت گرفتم از مطب؛ #دکتر_حسینی!
بلکه بگیرد سینه ام قدری #سکینه
دکتر به جای نسخه، #مشهد کرد تجویز
هر #هشت ساعت یک «#رضا» از عمق سینه
از چشم هایش #فاطمه می ریخت؛ گفتم:
ای جان! مگر هست از #حرم، بهتر گزینه!؟
بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من
گفتم که دکترجان: «چقدری شد هزینه!؟»
لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس
که مادرم #زهرا، قنوتم رو ببینه!»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🔰 لینک اشعار آیینی محمد عابدی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏🏻🌷 تقدیم به #حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیهالسلام
#پناه
..............
در شبِ ظلمت همینکه جلوه گر شد روی ماهت
جان گرفت آیینه ی #بابالحوائج از نگاهت ۱
شد دلت زندانی #کاظم، سفر کردی به خویشت
با #رضا راضی شدی از انتخاب دلبخواهت
گوهر #تقوا گرفتی از #تقی با هر #قنوتت
دل به دریای #نقی زد نغمه ی جانسوز آهت
با خودت #عطر_حسن آوردی از #باغ_مدینه
جای پایت سبزه رویید و جهان شد رو به راهت
#سایه ها دنبال #نورت می دویدند و بریدند!
در شبِ «#سِکةالمَوالی»، در دل #سرداب و #چاهت ۲
آن #خوارجهای_ابتر، آمدند از #کوفهی_شر
چون تو هم مانند #حیدر، بود #دردِ_دین گناهت
روزها را روزه بودی و شبت پر بود از ابر
قطره قطره، شمع جانت آب می شد از جراحت
شیعیان را با همان حال نزارت، چاره بودی
بسترت، #مَنبر شد و در حسرتت ماند استراحت
#کفر، دارد بر تو #ایمان، از کلامت می هراسد
#بیم دارد از #امیدت، ترس دارد از سپاهت
#شهر_ری را نه، که ایرانی به دستت #تکیه دارد
این حرم یعنی #حسینیه، چه دارد تکیه گاهت!؟
هم پریشان #حسین و هم پریشان #حسن شد
هرکه دادت یک سلام و خیره شد بر بارگاهت
گفت یک #لوطی به آقا: «بچه ی پایینِ شهری...
که کبوتربازها را هم گرفتی در پناهت
#«طیّب» از خورشیدِ خشت گنبدت، شد آسمانی
آفتابا...! نقرهداغم کن که هستم روسیاهت»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
..................................................
۱. عبدالعظیم حسنی در روز پنجشنبه چهارم ماه ربیعالثانی سال ۱۷۳ قمری، در زمان پیشوای هفتم شیعیان در شهر مدینه زاده شد.
۲. نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده است که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه یکی از شیعیان در محله «سِکة المَوالی» (کوچه و محله دوستان اهلبیت) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت میپرداخت، روز را روزه میگرفت و شب را به عبادت میگذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون میآمد و به زیارت قبری میرفت که آن را قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) میدانست.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای #امام_رضا (ع) و #زائران_روحانی_شهید که با #زبان_روزه در آغوش او جان دادند
#جنینِ_جنون
......................
#شوق یعنی یاکریمان دور #گنبد در طواف
#ذوق یعنی #شاعری در «#روضه» های اعتکاف
آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش-
#عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف
از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا
گاه گاهی یک #نگاهی می دهد ما را کفاف
آنچه ما را می رساند تا تو...! #شور و #معرفت
آنچه ما را می کشاند تا تو...! #عین و #شین و #قاف
تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک
بارها از #حج_واجب داده ام من انصراف
غرقِ امواج توام در بیکرانِ #مرقدت
از #زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف
در #حرم وا می شود نطق تمام زائران
پیش تو نرم است #مولاجان، زبان اعتراف
مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت:
قالیِ اشکی برای مادرش #زهرا (س) بباف
من همان #آهوترین_زندانی ام در بند خویش
#ضامنم ای کاش باشی، #توبه کردم از خلاف!
در مسیر کوی تو، یک #اربعین باران شدم
-داستان عشق #سی_مرغ و وصال #کوه_قاف-
#زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند
#خادمانت اسوه ی سبز #حجابند و #عفاف
#سیزده_نور_زلال از ربّنایت جاری اند
خوش به حال من...! که من هم مستم از این #ائتلاف
#صبح_صادق می دمد هر روز از لبخند تو
سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف
کیستم من بعد هر بار آمدن در این #حرم!؟
آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف
عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده
هیچکس اندازه ی #عاشق ندارد انعطاف!
تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد
#دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف
یا #سریع و یا #انیس و یا #حسیب و یا #رفیق
شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف
#کثرتِ_وحدت نمایان است از آیینه ها
ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف!
#شیعه و #سنی یکی هستند در این آستان
راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف
با #زبان_صلح باید در دل مردم نشست
#تیغ_غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف!
می توان چون او #رضا (ع) بود و رضا بود از جهان
می توان چون او #علی (ع) بود و به وقتش در مصاف!
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🪴 برای_امام_هادی (ع)
رفت و آمد
.............
نگاه کردم و دیدم فقط خطا رفتم
تمام عمر پی یار بیوفا رفتم
چقدر زندگیام را به ناکجا بردم!
چقدر بندگیام را پی هوا رفتم!
تو #هادی دل من بودی و منِ گمراه
به جای ماه، به سمت ستارهها رفتم
میان طعنه امواج، غرق شد نفَْسم
اگرچه بود #خدا، سمت ناخدا رفتم
تو پل شدی که منِ تکهپاره پا گیرم
تو #سعی کردی و چون رود، باصفا رفتم
در آسمانِ «#غدیریه»، از تو #سبز شدم
و مستِ #خُم شدم و سرخوش از #ولا رفتم
همیشه آمدهام #سامرا و با اذنت
بریدهام سر نفس و به #کربلا رفتم
قسم به جان «#محمد» که خود #ابوالفضلیست ۱
نگفته حاجت خود را، به #نینوا رفتم
تو آشنای من و من غریبهام با خود
غریب بودم و از پیشت آشنا رفتم
چه انتخاب قشنگی که بعد دیدن تو
برای خویش کسی بودم و... گدا رفتم!
#زیارت تو اگرچه #سریع و خلوت بود
قسم به جدّ تو که با دلی #رضا رفتم
به حرمت غزلی که نفسنفس زده است
مسیر آمدنت را! چه بیصدا رفتم
تو را به «#خان_صَعالیک» میهمان کردند ۲
شنیدم این جریان را و مبتلا رفتم
به زهری از #متوکل شدی تو #زهرا و
شبیه تو، من از این روضه با عصا رفتم!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
......................................
ا. امامزاده سیدمحمد فرزند بلافصل امام هادی (ع) و برادر تنی امام حسن عسکری که مقبرهٔ او در ۵۰ کیلومتری جنوب سامراء، شمال بغداد و نزدیک قریهای به نام بلد واقع شدهاست.
۲. سربازان متوکل، امام هادی (ع) را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام انجام شده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
به پیشگاه #باب_الحوائج_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
آسمانی پر ستاره
........................
سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق
می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ
آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی
قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ
هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت
تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق
چشم او #معصومه بود آن چشمه ی بی انتها
که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱
چشم او یعنی #رضا آن آهوی فیروزه ای
که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق
آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ #کاظم است
تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق
تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود
هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ
کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان
او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق
آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت:
هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ولادت_امام_کاظم_ع
.......................................
۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع)
۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak_15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭👌 تقدیم به #آل_عبا و #امام_رضا (ع)
#عبا
...............
#عبا که بود!؟ همان که به #وقت_اهل_کسا
بلند شد که بگوید، که بود #آل_عبا...!
همان #عبا که #حَجَر را میان خود دیده
رسیده با #ید_بیضا به #عالیِ_اعلی
همان #عبا که به اشک و عرق، #علی با آن
رساند، خوشه انگور و لیفه ی خرما
همان #عبا که به سر کرد #فاطمه گاهی
به جای #چادر_خاکی به #بیتالاحزان ها
همان #عبا که #حسن بارها به مردم داد
و مایه ی برکت بود و #بوریای_شفا
#عبا به #کربوبلا، چادری ست خاک آلود
که روضه ی پسری بود پشت آن پیدا
همان عبا که #علی را رساند تا خیمه
همان عبا که چه ها کرد #روز_عاشورا!
#عبا همیشه در این خاندان، بجا بوده
چه قصه ها که نوشته خدا برای #عبا
#رضا به #نیشابور آمد و عبایش دید
#حدیث_سلسله را که... نگفت غیر خدا
#عبای او تاریخ است و معرفت، یعنی
دو زندگی، جان دارند در #عبای_رضا
یکی که آرزوی شاعری ست چون #دعبل
که شعر خواند و گرفت از امام، آن #صله را
یکی به وقت رسیدن به خانه اش از قصر
همان #عبا که به سر داشت #یوسف_زهرا
همان #عبا که #اباصلت دید و بر سر زد
همان #عبا که شد از لخته های خون، دریا
#محمد_عابدی
#اشعار_آل_عبا
#اشعار_رضوی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
برای #اصحابامامحسین_علیهالسلام و #حبیببنمظاهر در #شب_عاشورا
#حبیب
................
برای ما معنا کن #حبیب بودن را
نمی از آن دریای غریب بودن را
عجب شبی بود آن شب، #شبِ_دهُم که #حسین
نشانتان داد #انگور و #سیب بودن را
#شهادت اینجا #شیرینتر_از_عسل باشد
کسی نمیخواهد بینصیب بودن را
کجاست آنکه بفهمد میان این مردان
برای #میدان رفتن #رقیب بودن را
کجاست آنکه بپرسد برای #سر دادن
دلیلِ این میزان #ناشکیب بودن را
کجاست آنکه ببوسد #رگ_گلویت را
همینکه دم میگیری #خطیب بودن را
کجاست آنکه ببیند به زانوان #امام
سرِ رضا دادن را، نجیب بودن را
(چقدر دلتنگیم ای خدا! به حق #رضا
نگیری از ما #یٱبنَشبیب بودن را)
بگو #حبیب که از روی نیزههای غروب
«چگونه» دیدی #شیبالخضیب بودن را!؟
#مسیحِ تو #قرآن خوانده روی #منبرِ_نی
بگو دمی با ما بر #صلیب بودن را
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15