😭 تقدیم به #حسین_زهرا (ع)
سوهان روح
....................
تا شرابِ اشک دارد چشمهای ساغرم
مست از این میخانهام، با روضههایت بهترم
میدهم هر هفته، قول دیدنت را بر دلم
دل به تو خوش کردهام! اینقدر اگر خوش باورم
نیستم من مثل خیلیها که قیدت را زدند
بیصفت بودم ولی دست تو بوده بر سرم
با #توسل ماندهام در #جمکرانِ_انتظار
تا کجا شبهای بیروحِ بشر را بشمرم!؟
من هنوز اندر خم آن کوچهام مثل خودت
#فاطمیه میرسد از راه، گویا آن درم
#کربلا در #کربلا آتش گرفتم با #عطش
زندهام اما هنوز از آبِ چشمان ترم!
شیرِ پاکِ مادرم را خوردم و گفتم #حسین (ع)
روضهی #ششماهه بوده لایلای مادرم
زیر بیرق ها #علیاکبر شدم! از من نگیر -
این بزرگی را... که مدیون #علیِاصغرم
#کربلا بیچارهام کرده، شب و روزم یکیست
#اربعین با مادرم امسال میآیم حرم
قتلگاهت را نبینم باز میریزم به هم -
سنگِ آن باشد نگین، هرچند بر انگشترم
رفته بودم قم، وداع و... روضه خواندم در دلم
چشم وا کردم... پر از دلداده شد دور و برم -
«یاد ما هم باش» میبارید از چشم همه
التماسم کرد این آخر، خیابان ارم
یاد تو افتادم و آن پیکرِ درهم شده
تا خریدم باز هم سوهان برای خواهرم
🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🙏🏻🌺 به ساحت سه ساله اباعبدالله الحسین علیه السلام
خانم #رقیه_خاتون (س)
دردانه
............
دردانه هست و می رود دلها برایش
بابا به قربانش شود، عمه فدایش!
وقتی #علیاکبر بغل می گیرد او را
حس می کند هفت آسمان را زیر پایش
#عباس می اندازدش بالا و پایین
در کوچه می پیچد صدای خنده هایش
خواهر برایش قصه می گوید ولی او
مادام می پرسد سوال از هر کجایش
تا #مکه حالش خوب بود اما پس از آن
انگار که ابری شده حال و هوایش
افتاده از خواب و خوراک... او چند روزی ست!
ای وای از #شام_غریبان و بلایش
ده روز در #کربوبلا بی تاب بود و
آن بغض، یک لحظه نکرد اما رهایش
تا اینکه روز جنگ آمد پشت خیمه
#سجاد، پنهان کرد او را در عبایش
اما جهنم در بهشتِ خیمه گل کرد
آتش گرفت آیات والشمس و الضُّحایش
از #کربلا تا #شام را آمد... ولی سخت
از #شام را تا #کربلا... عمه به جایش
شاعر چرا باید بگوید معجر افتاد
وقتی که راوی گفته از حجب و حیایش!
بغض #رقیه در خرابه تا که ترکید
کر کرد گوش آسمان ها را صدایش
او رازِ هستی بود، زهراها چنینند
رازی که خواهد کرد دنیا برملایش
او چیزی از #بابالحوائج کم ندارد
بالاتر از عرش است فرش ربنایش
موکب به موکب، #اربعین... مال رقیه ست
برپا شده در هر ستون، مهمانسرایش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_بیبی_رقیه_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🥺 به #زائران_افغانستانی_اربعین
تنها دلخوشی
......
در میان کوه ها و ابرها
کلبه ای من را در آغوشش گرفت
زادروزم را نمی دانم دقیق
خاطرم هست آسمان آتش گرفت
#کودکیهایم به جنگ و خون گذشت
پوکه ی خمپاره شد گلدانمان
با صدای سوت، مادر می دوید
تا در آغوشش کند پنهانمان
مزرعه در مزرعه تریاک بود
باغ سبزِ #نوجوانیهای من
#جنگ بود و من به دنبال خدا
روی یک مین رفت اما پای من
کشورم #وحدت ندارد با خودش
کشورم کاری ندارد با جهان
#اختلافات_درونی آفت است
خسته از جهلند مردم همچنان
#حاکمان بی خرد، کردند خرد
شیشه ی عمر هزاران باده را
تا توانستند خالی کرده اند
جیب خواب آلودگانی ساده را
#دختران در خانه ها جا مانده اند
درس و دانشگاه، اینجا آرزوست
انتحاری سهم ما از مسجد است
خنجر افراطیون، زیر گلوست
در چنین اوضاع و احوال بدی
#کربلا تنها به ما جان می دهد
#اربعین هرسال با شور خودش
بر #شهیدان اذن میدان می دهد -
ما #شهیدیم و #شهادت می دهیم
عاقبت #اسلام خواهد ماند و بس
#یالثاراتالحسین آواز ماست
#هموطن بودیم و حالا #همنفس -
دم گرفتیم و به #ساحل می رویم
موج در موج است #اشک_زائران
چشم ها #فانوس_دریایی شده
#نور می بخشد به تاریکِ زمان
از #هرات و #بامیان دل می کَنیم
راهیِ او می شویم آیینه وار
انعکاس حضرت خورشیدی اش
می کند چشمان ما را بی قرار
کودکان از ما جلو افتاده اند
هر #علیاصغر، #علیاکبر شده
مرزها از بین رفته با #حسین
پرچم سرخش جهانی تر شده
هر که را دیدم به راه افتاده است
هر که را دیدم میان جاده است
#کربلا، مُهر و #نجف سجاده است
#لشکر_سبز_ظهور آماده است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را میتوان با خندهای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را میزد قدم با اضطراب
سالها در خانهی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچهها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوهها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضهها را بارها کردم مرور و گفتهام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشمهای تر گرفت
#کربلا را گاه میدید و صدا میزد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علیاکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بیقرارش روی هر منبر گرفت
سالها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤 به پیشگاه #حسین و #علیهایش
😭🖤 به پیشگاه #زینب و #علمدارش
#دستور_زبان_عشق
..............
از وقتی با تو آشنا شدم
جهان را #کربلا میبینم!
مگر نه اینکه تو #کلمهای!؟
مگر نه اینکه تو #نقطهای!؟
مگر ... (سه نقطه)
#علیاکبر نیست!؟
مگر ، (ویرگول)
#علیاصغری نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟
من شنیده بودم که #حسین، #علیاصغر را با سر به خاک سپرد
اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟
نکند #ماجرای_نیزه درست باشد!؟
: (دو نقطه)
#چشمان_قمر_منیر_بنیهاشم است که خیمهها را میپاید
آه...
شک ندارم که «» (گیومه) را از روی #دستان_علمدار ساختهاند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته
❓مگر ؟ (علامت سوال)
عصایی نیست که بر سر #حسین خورده!
❗مگر ! (علامت تعجب)
همان نیزهای نیست که #سری از آن افتاده ؟!
- (خط تیره) همان #راه_کربلا_به_شام است که روزگار #زینب را سیاه کرد
- (خط فاصله)ای که بین نام #حسین و #زینب نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت
همان خطی که حالا #سفید شده و در #جاده_اربعین، پا به پایم میآید
جادهای که پایانش . (نقطه) است
نقطهای که کمکم #طلایی میشود و در چشمانم برق میزند
نقطهای که روز اول تا در #نجف گفتند:
#هر_که_دارد_عطش_کربوبلا_بسمالله
در زیر #باء_بسمالله خودنمایی میکرد.
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#محرّمِ امسال با #محرّمهای پیش از این تفاوت دارد!
#میدان_هیئت
...................
#هیئت فقط جای #عزاداری نباشد
#هیئت فقط در #گریه_و_زاری نباشد
در این #محرّم فرق دارد #روضهخوانی
باید #رجز خواند و #سرود_همزبانی
باید پس از #سینهزنی، #سینه سپر کرد
باید دمِ بر سر زدنها، #ترک_سر کرد
#هیئت فقط #هیئت نباشد این محرّم
باشد #اتاق_فکر و #جنگ و #دین، محرّم
#هیئت، #اتاق_فکر باشد، کو #بصیرت!؟
#هشیار باید بود و #مدهوش_شهادت
#هیئت، #اتاق_جنگ باشد ای مسلمان
با لشکری آمادهتر از #سیل و #طوفان
#هیئت، #اتاق_دین_و_ایمان است امروز
هنگامهی #آیات_قرآن است امروز
از #سنگرِ_هیئت نباید بود غافل
وقتی که هست این جنگ، #جنگ_حق_و_باطل
باید #علیاکبر شد و دادِ #اذان داد
باید که# دشمن را شکست و بعد افتاد
باید #ابوالفضلی به جنگ یاغیان رفت
باید که چون تیری مهیا از کمان رفت
باید #علیاصغر شد و #روشنگری کرد
باید #علی بود و به میدان، #حیدری کرد
باید #حسینی شد سر و تن را رها کرد
غرق #بلا شد تا جهان را #مبتلا کرد
باید که #زینب بود و با یک #خطبه پا شد
در گوش سنگین سپاهِ شب، #صدا شد
باید که چون #سجاد بر منبر عرق ریخت
با #علم، دشمن را به دار #جهل آویخت
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌🖤 برای امام حسین (ع) و نهضت حسینی
سرخابی
...................
ای سرخترین جلوهی بیکرانه در آبیها
دریایی و... موجی از پریشانی و بیتابیها
دیدند جوانمردی و آزادگیات را مولا -
گشتند مرید تو اگر علیِ گَندابیها
تو زندهتر و سبزتر از همیشهای در تاریخ
ای کشتهی اختلاسها، فسادها، لابیها
ایران چقدَر فتنه به خود دید در این چند سَده
با روضهی تو خاتمه یافت جنبش بابیها ۱
باید که ببوسیم لبِ هر که به لب گفت #حسین
از فلسفی و کوثری و ناظم و دولابیها
ما شعر نخواندیم درست! حاج فیروز کجاست!؟
تا ذوق کند، نعره زند! وه که چه اربابیها...!
آنقدر دلم تنگ زیارت #علیاکبر بود
ششگوشه شد و آه کشید و کرد در قابی...ها
دیدم حَرمت را که پر از آتش و دود است #حسین
از خواب پریدم! منم و روضه و بیخوابیها
مثل پدرت همینکه میشدی به مقتل، راهی
در سوگ تو کاش ضجه میزدند مرغابیها
مردانِ غیور در عزای تو زنانه... مویهها دارند
خاموش که میشوند لامپها و مهتابیها
سخت است که روضه را به چشم خود ببینی هر روز
سخت است عبور کردن از کنار قصابیها!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
............................................
۱. سید علیمحمد شیرازی که با لقب باب نیز شناخته میشود. به اعتقاد بهائیان، قائم اسلام، پیامبر جدید و بنیانگذار دین بابی بود. با اتمام هزاره اول پس از درگذشت امام حسن عسکری، امام یازدهم شیعیان در سال ۲۶۰ هـ ق، او جنبش بابی را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از قشرها و اصناف جامعه از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد.
باب دعاوی خود به تدریج ظاهر ساخت. در سال ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا کرد که باب است و ۴ سال بعد ادعا کرد که خود مهدی است. دو سال بعد، حکومت قاجار سید علیمحمد باب را در سن ۳۱ سالگی پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و کتاب بیان را در بنیاد نهادن دینی جدید نوشت، به فرمان امیرکبیر اعدام کرد.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤🤦🏻 نثار #علمدار_کربلا_ابوالفضلالعباس و #ثارالله_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
#کشید
....................
با #وضو آمد کنار #بوم و یک #مادر کشید
در #کویری_زخمخورده، #چشمهی_کوثر کشید
چشم خود را بست و گرداگرد #دریای_فرات
با #قلمموی_سیاهش هرچه شد #لشکر کشید
#مَشکِ_لبریز_از_عطش را روی دوش یک #عمو
خیمهای را غرق در #انگیزه و #باور کشید
#تشنه شد؛ رفت و گلویی تازه کرد و اشک ریخت
زد #قلممو را به چشمش، چند #چشم_تر کشید
تا که برگشت... آسمان از خون دل، لبریز بود
جسم او را چون #علیاکبر، #علیاصغر کشید
تا نرنجد بیش از این از #زخمهای_غربتش
پس #حسین آمد به دستش #فطرسی_از_پر کشید
ساعتی نگذشت... آن #آقای_مشکیپوش را
در دل گودال با یک #سایه و #خنجر کشید
هم دلش لرزید و هم دستش، جهانش تار شد
مثل #شمر آهسته، #خنجر را روی #حنجر کشید
#ساعت_یک بود تقریباً که در #گودال رفت
روح او #نزدیک_مغرب بود از تن پرکشید
لحظه جانکندنش غرق تماشا بود و دید
#قتلگاه از تشنگی، #خون_خدا را سر کشید
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭 تقدیم به #حسین_زهرا (ع)
سوهان روح
....................
تا شرابِ اشک دارد چشمهای ساغرم
مست از این میخانهام، با روضههایت بهترم
میدهم هر هفته، قول دیدنت را بر دلم
دل به تو خوش کردهام! اینقدر اگر خوش باورم
نیستم من مثل خیلیها که قیدت را زدند
بیصفت بودم ولی دست تو بوده بر سرم
با #توسل ماندهام در #جمکرانِ_انتظار
تا کجا شبهای بیروحِ بشر را بشمرم!؟
من هنوز اندر خم آن کوچهام مثل خودت
#فاطمیه میرسد از راه، گویا آن درم
#کربلا در #کربلا آتش گرفتم با #عطش
زندهام اما هنوز از آبِ چشمان ترم!
شیرِ پاکِ مادرم را خوردم و گفتم #حسین (ع)
روضهی #ششماهه بوده لایلای مادرم
زیر بیرق ها #علیاکبر شدم! از من نگیر -
این بزرگی را... که مدیون #علیِاصغرم
#کربلا بیچارهام کرده، شب و روزم یکیست
#اربعین با مادرم امسال میآیم حرم
قتلگاهت را نبینم باز میریزم به هم -
سنگِ آن باشد نگین، هرچند بر انگشترم
رفته بودم قم، وداع و... روضه خواندم در دلم
چشم وا کردم... پر از دلداده شد دور و برم -
«یاد ما هم باش» میبارید از چشم همه
التماسم کرد این آخر، خیابان ارم
یاد تو افتادم و آن پیکرِ درهم شده
تا خریدم باز هم سوهان برای خواهرم
🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 به پیشگاه #حسین و #علیهایش
😭🖤 به پیشگاه #زینب و #علمدارش
#دستور_زبان_عشق
..............
از وقتی با تو آشنا شدم
جهان را #کربلا میبینم!
مگر نه اینکه تو #کلمهای!؟
مگر نه اینکه تو #نقطهای!؟
مگر ... (سه نقطه)
#علیاکبر نیست!؟
مگر ، (ویرگول)
#علیاصغری نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟
من شنیده بودم که #حسین، #علیاصغر را با سر به خاک سپرد
اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟
نکند #ماجرای_نیزه درست باشد!؟
: (دو نقطه)
#چشمان_قمر_منیر_بنیهاشم است که خیمهها را میپاید
آه...
شک ندارم که «» (گیومه) را از روی #دستان_علمدار ساختهاند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته
❓مگر ؟ (علامت سوال)
عصایی نیست که بر سر #حسین خورده!
❗مگر ! (علامت تعجب)
همان نیزهای نیست که #سری از آن افتاده ؟!
- (خط تیره) همان #راه_کربلا_به_شام است که روزگار #زینب را سیاه کرد
- (خط فاصله)ای که بین نام #حسین و #زینب نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت
همان خطی که حالا #سفید شده و در #جاده_اربعین، پا به پایم میآید
جادهای که پایانش . (نقطه) است
نقطهای که کمکم #طلایی میشود و در چشمانم برق میزند
نقطهای که روز اول تا در #نجف گفتند:
#هر_که_دارد_عطش_کربوبلا_بسمالله
در زیر #باء_بسمالله خودنمایی میکرد.
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهامبخشِ #حسین میشود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر میکشد
در این میان قصیدهای به نام #عباس، رخ نمایی میکند و
غزلی به نام #علیاکبر
خواستم بگویم #علیاصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاهبیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتیهای #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعیهای #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عدهای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمهگاه، ترکیببندی بود با گوشوارهی «اینجا حرم امن الهیست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمیخاست و گاه مینشست
این کوتاه و بلند شدنها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه میشد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیماییهایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاریها از او وام گرفتند
#باقر، ترانهای کبود بود که سالها بعد، بیش از هزاران ترانهسرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزلمرثیهای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمیگویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمیگویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانهی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعهی قرآنش، برای بازاریان، مرثیهای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامهای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوشها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابهها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمیگویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمیگویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگها هم آسانتر میشود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚 برای #امام_حسن (ع)
خاطرات کوچه 😭
.....
زندگی را میتوان با خندهای از سر گرفت
آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت
خاطراتِ کوچه را میزد قدم با اضطراب
سالها در خانهی خود، روضه مادر گرفت
وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام
دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت
جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست
گاه باید در میان کوچهها سنگر گرفت
رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی
سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت
این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند
هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت
با لگد کوبید #زهرا را به دیواری که ریخت
انتقام غزوهها را از #علی، آخر گرفت
باغبان خسته تا مسجد رسید و شوکه بود
او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت
روضهها را بارها کردم مرور و گفتهام
مزد خدمت کردنش را خوب، #پیغمبر گرفت
تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا
#مجتبی از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت
با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش
از عطش لبریز شد! تا... چشمهای تر گرفت
#کربلا را گاه میدید و صدا میزد: «#حسین -
قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت»
تا نباشد حس غربت در دل معصومشان
دست #عبدالله و #قاسم را #علیاکبر گرفت
آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را
که صدای بیقرارش روی هر منبر گرفت
سالها از #صلح گفت و... #جنگ را مغلوبه کرد
درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت
آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن
جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت
تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم
روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15