eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
103 ویدیو
16 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻🌺 به ساحت سه ساله اباعبدالله الحسین علیه السلام خانم (س) دردانه ............ دردانه هست و می رود دلها برایش بابا به قربانش شود، عمه فدایش! وقتی بغل می گیرد او را حس می کند هفت آسمان را زیر پایش می اندازدش بالا و پایین در دشت می پیچد صدای خنده هایش خواهر برایش قصه می گوید ولی او مادام می پرسد سوال از هر کجایش تا حالش خوب بود اما پس از آن انگار که ابری شده حال و هوایش افتاده از خواب و خوراک... او چند روزی ست! ای وای از و بلایش ده روز در بی تاب بود و آن بغض، یک لحظه نکرد اما رهایش تا اینکه روز جنگ آمد پشت خیمه ، پنهان کرد او را در عبایش اما جهنم در بهشتِ خیمه گل کرد آتش گرفت آیات والشمس و الضُّحایش از تا را آمد... ولی سخت از را تا ... عمه به جایش شاعر چرا باید بگوید معجر افتاد وقتی که راوی گفته از حجب و حیایش! بغض در خرابه تا که ترکید کر کرد گوش آسمان ها را صدایش او رازِ هستی بود، زهراها چنینند رازی که خواهد کرد دنیا برملایش او چیزی از کم ندارد بالاتر از عرش است فرش ربنایش موکب به موکب، ... مال رقیه ست برپا شده در هر ستون، مهمانسرایش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🥺 به تنها دلخوشی ...... در میان کوه ها و ابرها کلبه ای من را در آغوشش گرفت زادروزم را نمی دانم دقیق خاطرم هست آسمان آتش گرفت به جنگ و خون گذشت پوکه ی خمپاره شد گلدانمان با صدای سوت، مادر می دوید تا در آغوشش کند پنهانمان مزرعه در مزرعه تریاک بود باغ سبزِ من بود و من به دنبال خدا روی یک مین رفت اما پای من کشورم ندارد با خودش کشورم کاری ندارد با جهان آفت است خسته از جهلند مردم همچنان بی خرد، کردند خرد شیشه ی عمر هزاران باده را تا توانستند خالی کرده اند جیب خواب آلودگانی ساده را در خانه ها جا مانده اند درس و دانشگاه، اینجا آرزوست انتحاری سهم ما از مسجد است خنجر افراطیون، زیر گلوست در چنین اوضاع و احوال بدی تنها به ما جان می دهد هرسال با شور خودش بر اذن میدان می دهد - ما و می دهیم عاقبت خواهد ماند و بس آواز ماست بودیم و حالا - دم گرفتیم و به می رویم موج در موج است چشم ها شده می بخشد به تاریکِ زمان از و دل می کَنیم راهیِ او می شویم آیینه وار انعکاس حضرت خورشیدی اش می کند چشمان ما را بی قرار کودکان از ما جلو افتاده اند هر ، شده مرزها از بین رفته با پرچم سرخش جهانی تر شده هر که را دیدم به راه افتاده است هر که را دیدم میان جاده است ، مُهر و سجاده است آماده است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
💚 برای (ع) خاطرات کوچه 😭 ...... زندگی را می توان با خنده ای از سر گرفت آه... اما نه در آنجا که عزیزی پر گرفت خاطراتِ کوچه را می زد قدم با اضطراب سال ها در خانه ی خود، روضه مادر گرفت وای از آن روزی که غافلگیر شد با ازدحام دور تا دورِ جهانش را چهل کافر گرفت جنگ با دشمن فقط در بین میدانگاه نیست گاه باید در میان کوچه ها سنگر گرفت رد شد از روی سرش، دستانِ سنگین کسی سیلیِ ملعون، تمام کوچه را در بر گرفت این ولی کافی نبود! آتش به جان دین زدند هیزم آوردند و از این... کار بالاتر گرفت با لگد کوبید را به دیواری که ریخت انتقام غزوه ها را از ، آخر گرفت باغبانی خسته از مسجد رسید و شوکه شد او که یاسی کاشت و یک مشت، خاکستر گرفت روضه ها را بارها کردم مرور و گفته ام مزد خدمت کردنش را خوب، گرفت تا بماند بعدِ پروازِ پرستو، روی پا از آسمان، یک فرصت دیگر گرفت با برادر، انس و الفت داشت و با دیدنش از عطش لبریز شد! تا... چشم های تر گرفت را گاه می دید و صدا می زد: « - قلبم از گودالِ آه و... کُندیِ خنجر گرفت» تا نباشد حس غربت در دل معصومشان دست و را گرفت آنقدَر فریاد زد صلح و سلوک و عشق را که صدای بی قرارش روی هر منبر گرفت سال ها از گفت و... جنگ را مغلوبه کرد درس زیبایی از او... آن روزها خواهر گرفت آتشش زد جعده با زخم زبان و بعد از آن جام زهر آورد و جانش را به یک ساغر گرفت تیر آمد روی تیر و زخم آمد روی زخم روز تشییع تنش، باران تندی درگرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15