eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
470 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
195 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👌🏻🤦🏻 به ساحت _حسین_بن_علی (ع) ......... شاعران، پیدا کنید را شاعران رسوا کنید اندیشه_افراط را و و و بر زمین خواهد زد آخر، را دین اگر باقیست زیر دِین امثالِ ست او که بود و گفت انجیل را... تورات را از قلم خون می چکد تا می نویسد یا ! دم به دم می بارد و دق می دهد خطاط را سوزنی بالا و پایین می رود در چشمشان پاره پاره کرده روضه، قلب هر خیاط را ، است و خونبها تا ولایت، جان ببخشد مرگ استنباط را خسته از گودال، بیرون آمد اما بس نبود حمله ور شد شمر و آتش زد دل فسطاط را ۱ سوره های پرپرش را باد با خود می بَرد شرحه شرحه شرح باید داد این آیات را تا جهان خالی شود از ظلم و ظلمت ها، خدا - تا چهل منزل به نی ها برد این مشکات را ۲ نور حق را منعکس می کرد بر دل ها سنگ ها طاقت نیاوردند این مرآت را ۳ خیزران آمد! خدایا... واکن و قدری ببند دست های بسته را و چشم های مات را رفتید... با خود چشمه ی اشک آورید هر ، به یاد آرید این سوغات را قم المقدسه ............................ ۱. فسطاط: خیمه بخشی از مقتل لهوف ثُمَّ إِنَّ شمر بنَ ذِی الْجَوْشنِ حَمَلَ عَلى فُسطَاطِ الْحُسَینِ فَطعَنَهُ بِالرُّمْحِ ثُمَّ قالَ عَلَیَّ بِالنَّارِ أُحْرِقُهُ عَلى مَنْ فِیه فَقالَ لهُ الْحسَین (ع) یَا ابنَ ذِی الْجوْشنِ أَنتَ الدَّاعی بِالنَّار لِتُحرقَ عَلى أَهلی أَحْرَقکَ اللَّهُ بِالنَّار ۲. مشکات: چراغدان ۳. مرآت: آیینه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🖤😭 به پیشگاه سکوت و صبر .............. است و کرامت خصلت اوست سلیمان است هر انگشتر او به سائل داده یکجا روزی‌اش را بوده‌ست الگویش، بگو هو...! ، آسمانی خشک دارد ولی کافی‌ست چشم او ببارد شراب ناب می‌آید به هر جوی اگر که پا به نخلستان گذارد عبا بر شانه و عمّامه بر سر بهار از کوچه‌ها رد می‌شود باز به منبر تکیه خواهد زد کمی بعد خدای وحی و شعر و خطبه و راز حسودان از نمازش خسته بودند که او عین غرق خدا بود از سینه و دردش خبر داشت و او، و بود را زهر کین نه... کوچه‌ها کشت همانجا که عزیزش بر زمین خورد نمی‌دانم چه آمد بر سر او چگونه را تا کجا برد!؟ گذشت و سال‌ها بعد از سقیفه خیانت باز رویش را نشان داد زنی، مرد خودش را کشت و می‌دید امامی در میان خانه جان داد دم آخر، دهانش غرق خون بود تمام طشت را پر کرد آهش رسید از راه ، خون‌جگر شد همینکه خورد بر لب‌ها نگاهش بعد او چیزی ندارد به جز آسیب و آشوب و خرابی بقیع آماده‌ی دفن شد چه تشییعی! چه استقبال نابی! برای بوسه بر آن پیکر پاک سپاهِ تیرها سبقت گرفتند تن و تابوت چون درهم تنیدند برای دفن او مهلت گرفتند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏💐 برای (ع) ............................... ما را ببخش ، مست از سبو نبودیم با چشمه‌های اشکت، در گفتگو نبودیم ...تو، ... تو با آیه‌های نورت، ما روبرو نبودیم گاهی کردیم، گاهی زدیم دور از توایم اما بی‌آرزو نبودیم ، ما را نده خجالت در اوج روسیاهی! بی‌آبرو نبودیم در ، آتش زدیم دل را رسوای عالمیم و رازی مگو نبودیم با بود و در آستانت ای جان، ما نبودیم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 به پیشگاه امّت سکوت ............ از چه می نالید ؟! از امّتی از چه می بارید !؟ از امّتی دستشان بر چشمشان بود و لبالب غرق ذکر بود چشمان قنوت امّتی یک نفر در شهر، تارِ نامسلمانی تنید طعمه کرد این طور حق را آن امامی که خدا خوانده است مانده در تاب و تب شرط و شروط امّتی کاش می رسید از راه، آن فرمانده که گوش بر فرمان او بوده به ، امّتی به میخ در نشست این بار... آه شد کلام وحی، گم در جیغ و سوت امّتی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 به پیشگاه امّت سکوت ............ از چه می نالید ؟! از امّتی از چه می بارید !؟ از امّتی دستشان بر چشمشان بود و لبالب غرق ذکر بود چشمان قنوت امّتی یک نفر در شهر، تارِ نامسلمانی تنید طعمه کرد این طور حق را آن امامی که خدا خوانده است مانده در تاب و تب شرط و شروط امّتی کاش می رسید از راه، آن فرمانده که گوش بر فرمان او بوده به ، امّتی به میخ در نشست این بار... آه شد کلام وحی، گم در جیغ و سوت امّتی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 پیشکش به ساحت ............ خسته بود از و و خسته بود از و و خسته بود از مردمان غرق در و خسته بود از و و خسته بود از ، از خسته بود از از عطر تنش نگذشت و کشتش بارها با چه کردند آه... قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌🏻🤦🏻 به ساحت _حسین_بن_علی (ع) ......... شاعران، پیدا کنید را شاعران رسوا کنید اندیشه_افراط را و و و بر زمین خواهد زد آخر، را دین اگر باقیست زیر دِین امثالِ ست او که بود و گفت انجیل را... تورات را از قلم خون می چکد تا می نویسد یا ! دم به دم می بارد و دق می دهد خطاط را سوزنی بالا و پایین می رود در چشمشان پاره پاره کرده روضه، قلب هر خیاط را ، است و خونبها تا ولایت، جان ببخشد مرگ استنباط را خسته از گودال، بیرون آمد اما بس نبود حمله ور شد شمر و آتش زد دل فسطاط را ۱ سوره های پرپرش را باد با خود می بَرد شرحه شرحه شرح باید داد این آیات را تا جهان خالی شود از ظلم و ظلمت ها، خدا - تا چهل منزل به نی ها برد این مشکات را ۲ نور حق را منعکس می کرد بر دل ها سنگ ها طاقت نیاوردند این مرآت را ۳ خیزران آمد! خدایا... واکن و قدری ببند دست های بسته را و چشم های مات را رفتید... با خود چشمه ی اشک آورید هر ، به یاد آرید این سوغات را قم المقدسه ............................ ۱. فسطاط: خیمه بخشی از مقتل لهوف ثُمَّ إِنَّ شمر بنَ ذِی الْجَوْشنِ حَمَلَ عَلى فُسطَاطِ الْحُسَینِ فَطعَنَهُ بِالرُّمْحِ ثُمَّ قالَ عَلَیَّ بِالنَّارِ أُحْرِقُهُ عَلى مَنْ فِیه فَقالَ لهُ الْحسَین (ع) یَا ابنَ ذِی الْجوْشنِ أَنتَ الدَّاعی بِالنَّار لِتُحرقَ عَلى أَهلی أَحْرَقکَ اللَّهُ بِالنَّار ۲. مشکات: چراغدان ۳. مرآت: آیینه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 پیشکش به جناب .................. که بود و بود که بود و بود ، شُکوهِ راهِ شیری بر شبِ ظلمت خروش موج‌ِ خون بر بیکران‌ها بود برداشتند از او را او چون ، بود ۱ هر آن، را می‌کرد از تا همراه بود در ، چشم عزاداران از او شد او بود در «» خوانده‌ست او را «» آقا این گوشه‌ای از آن بود این وصفِ بود در چشمان یک که در میان غرق تماشا بود در «» جهان در افتاد ۲ نزدیک بود آن ، دنیا را کند نابود نگو، شد آن آن روز میان ، تنها بود دید را که را پوشیده و بود را از کرد برگشت و از ، خیمه بود آمد ولی از در یک پیدا بود در امتدادِ آن و چشمان دنبال بود زد بر و در گم شد که پرکشید و یک بود قم المقدسه ............................................. ۱. این معنا را از دکتر محمدی مبارز به یادگار دارم ۲. تابلوی عصر عاشورا اثر استاد محمود فرشچیان که در موزه آستان قدس رضوی می‌باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤🤦🏻😭 تقدیم به یادگار کربلا (ع) نگفته‌ایم از او .................. نگفته‌ایم از او غیر کشانده‌ایم را به که بود آنکه ، قوّت از او داشت برای کرد، آنچنان !؟ که بود آنکه به دل‌های خسته مرهم بود همان !؟ که بود آنکه زمین خورد بی‌هوا اما به کودکانِ زمین‌خورده داد دلداری!؟ که بود آنکه به زبانه کشید!؟ به هُرم آن و و که بود آنکه سراب از نگاه خلق گرفت!؟ به خشکسالیِ صحرای کفر شد جاری نگفته‌ایم که او یکتنه بود که زد به ، ضربه‌ای کاری ـ به دهن و را بست چنانکه شد پدرش روی نیزه‌ها چنانکه روی و کم شد شد خودش را به دعوت کرد خودش را به گذشت و... از دل تردیدها آمد یقین، صدا شد و فریاد زد: فداکاری! اگرچه که بود بعدِ بود و و به لطف او و شد نابود و ذهن و قلب زمین شد از این و آن عاری ـ که پای درس ، آسمانیان بودند ـ به شوق مرتبه، درحال نکته‌برداری شد نفسش در قنوت سجاده به وقت می‌خواست از خدا یاری ندای به گوش می‌آمد به و به هنگام هر تمام خاطره‌ها می‌چکید از چشمش همین که می‌شد میان که زد به دست ، رقم شروعِ شد و و قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 پیشکش به جناب .................. که بود و بود که بود و بود ، شُکوهِ راهِ شیری بر شبِ ظلمت خروش موج‌ِ خون بر بیکران‌ها بود برداشتند از او را او چون ، بود ۱ هر آن، را می‌کرد از تا همراه بود در ، چشم عزاداران از او شد او بود در «» خوانده‌ست او را «» آقا این گوشه‌ای از آن بود این وصفِ بود در چشمان یک که در میان غرق تماشا بود در «» جهان در افتاد ۲ نزدیک بود آن ، دنیا را کند نابود نگو، شد آن آن روز میان ، تنها بود دید را که را پوشیده و بود را از کرد برگشت و از ، خیمه بود آمد ولی از در یک پیدا بود در امتدادِ آن و چشمان دنبال بود زد بر و در گم شد که پرکشید و یک بود قم المقدسه ............................................. ۱. این معنا را از دکتر محمدی مبارز به یادگار دارم ۲. تابلوی عصر عاشورا اثر استاد محمود فرشچیان که در موزه آستان قدس رضوی می‌باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🖤😭 به پیشگاه سکوت و صبر .............. است و کرامت خصلت اوست سلیمان است هر انگشتر او به سائل داده یکجا روزی‌اش را بوده‌ست الگویش، بگو هو...! ، آسمانی خشک دارد ولی کافی‌ست چشم او ببارد شراب ناب می‌آید به هر جوی اگر که پا به نخلستان گذارد عبا بر شانه و عمّامه بر سر بهار از کوچه‌ها رد می‌شود باز به منبر تکیه خواهد زد کمی بعد خدای وحی و شعر و خطبه و راز حسودان از نمازش خسته بودند که او عین غرق خدا بود از سینه و دردش خبر داشت و او، و بود را زهر کین نه... کوچه‌ها کشت همانجا که عزیزش بر زمین خورد نمی‌دانم چه آمد بر سر او چگونه را تا کجا برد!؟ گذشت و سال‌ها بعد از سقیفه خیانت باز رویش را نشان داد زنی، مرد خودش را کشت و می‌دید امامی در میان خانه جان داد دم آخر، دهانش غرق خون بود تمام طشت را پر کرد آهش رسید از راه ، خون‌جگر شد همینکه خورد بر لب‌ها نگاهش بعد او چیزی ندارد به جز آسیب و آشوب و خرابی بقیع آماده‌ی دفن شد چه تشییعی! چه استقبال نابی! برای بوسه بر آن پیکر پاک سپاهِ تیرها سبقت گرفتند تن و تابوت چون درهم تنیدند برای دفن او مهلت گرفتند قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15