eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 بنام خدا 🌸 همیشه از بچگی یاد گرفته بودم که میگن وقتی میخای ازدواج کنی، چشمت را حسابی باز کن و وقتی که ازدواج کردی ، چشمت رو ببند. 🌺 این رو همیشه تو ذهنم داشتم بعد از این که ویژگی های همسر مورد علاقم رو بودم تو یه دفتر 15 فروردین 96 فردی که 95 درصد با ویژگی های نوشته شده، تطابق داشت از من خواستگاری کرد . اون 5 درصد هم مربوط بود به شغل مورد نظرم که دوست داشتم، همسرم استاد دانشگاه معماری باشه، اما فردی که از من خواستگاری کرده بود استاد نبود و مهندس معمار بود. 💐 با اینکه فردی مذهبی بودم در عین حال، خودم رو از خطا بری نمی دونستم و اون قضیه باز و بسته کردن چشم رو حسابی بهش توجه داشتم تا اینکه پا داد و برای گذراندن یه دوره آموزشی به یک دانشگاه غیر انتفاعی رفتم استاد های زیادی اونجا بودن اما یکی از استاد ها خیلی برای همه جلب توجه می کرد 🌺 من هم به این سیگنال ها خیلی توجه داشتم تا مبادا تو رگ و پوستم نره ، و مبادا از شوهرم که از من دوره، و نمی بینمش، دلسرد بشم .. ( با اینکه نامزدم عیوبی داشت که اگر نداشت، خیلی بهتر بود و پتانسیل توجه پیش نمی اومد ) خلاصه اینکه وارد یک مبارزه با و استادم شدم. همش توی ذهنم می گفتم دختر خوب، دست بالا دست زیاده .. تو اگ حتی بخای به اون استاد توجه کنی.. حتی اگر بدستش هم بیاری، فردا روزی کسی هست که از استاد بهتره .. پس باید توجه کنی که روی خودت کار کنی.. 🌾 خلاصه اینکه این احساس های زودگذر رو می دیدم.. حتی روزهایی که نامزدم به ناحق با من بحث می کرد و قهر بود کاملا نسبت بهش وفادار بودم.. ☘️ حتی توی ایامی که موقتا من رو ترک کرد ( 2 ماه ) من با اینکه هنوز نمی دونستم واقعا نامزدم رفته یا هستش و قصدش برای ازدواج با من چیه .. باز هم مراقبت می کردم از چشمم ... ناگفته نمونه که من هرگز این چیزها رو به همسرم نمی گفتم.. خلاصه اینکه، زد و خورد و دوره چند ماهه دانشگاه تموم شد و خوشحال بودم که از این شر رد شدم 🍃 چند ماهی گذشت تا اینکه ازدواج ما کاملا بهم خورد.. و با ناباوری نامزدم قید منه وفادار و ایثار گر که خیلی در حقش لطف کرده بودم رو زد .. بعدش دقیقا عصر همون روزی که این جریان تموم شد، استادم به من پیام داد و درخواست همکاری در بخشی کرد .. ✔️ اما خیلی عجیب بود که من اصلا حوصله این استاد رو نداشنم.. انگار اصلا جذابتی نداشت .. با این که فضا باز بود برای وارد یک رابطه شدن و حتی رابطه موفق تر .. باز هم من اصلا نتونستم ایشون رو تحمل کنم.. درخواست ایشون رو رد کردم بعد از مدتی یک دوست مشترک، از طرف ایشون از من درخواست هایی کرد که مبنی بر اشنایی برای ازدواج بود.. اما من واقعا تمایلی نداشتم.. نه اینکه دلم پی نامزد قبلی ام باشه .. نه.. اون دیگه تموم شده بود نه اینکه کسی تو ذهنم باشه نه اصلا فقط یک چیزی تو ذهنم جرقه خورد و به دلم القا شد که دختر خوب.. شیطان خیلی چیزها رو زینت میده که در حقیقت زینت نیست.. 🌺 چرا استادی که در ایام متاهلی ات ، برات جذاب بود چرا الان که مجرد شدی برات چذاب نیست؟ مگه برعکسه؟ و به این نتیجه رسیدم که وقتی که ما یک هدف مقدس داریم ( حالا چه به نتیجه برسه چه نرسه ) شیطان خیلی چیزها رو میده .. تا از سمت راست بیرون بیاییم.. اما باید توکل به خدا داشت و حربه های شیطون رو شناخت .. روی حرف با توی جوان عزیزه اگر رو کردی .. اما گاهی این و اون دلت رو می برن .. یاد داستان من بیفت و به خودت بگو .. این زیبایی و این جذابیت کار شیطانه .. این فرد هرگز نمی تونه ارامش بخش من باشه .. فقط باید شیطان رو رد کنم و به همسرم لبخند بزنم و بهش فکر کنم.. یادت باشه که هر کسی رو هم ک انتخاب کردی.. حتی اگر بخای با نفر بعدی جایگزین کنی ... مطمئن باش بهتر از اون هم سر راهت میاد و تو نمی تونی توی کل عمرت عزیزت رو هی تعویض کنی .. باید با نفس خودت کار کنی و ابزارهای شیطان رو بشناسی.. من الان مجردم خبری از نامزدم نیست و می تونم با کامل به وارد رابطه ای بشم که استادم می خوات ( سالم و خدا پسند ) اما واقعا میلی به این استاد ندارم.. آیا غیر از اینه که این میل کاذب در ایام متاهلی توسط شیطان زاده شده بود؟ 🌸 و بهت میگم که اگر با عزیزت قهری.. اگر با عزیزت مشکلی داری.. دلیلی نداره چشمت رو روی غریبه باز کنی.. ( شاید لازم باشه مثل من گاهی دانشگاه یا محل کار نری یا روی دلت پا بذاری و به کسی توجه دلی کنی که شاید باهت قهره .. اما مطمئن باش.. توی مسیر درست و خدا پسند بودن برکت خاص خودش رو داره ) من از این نامزدی ده ماهه تجربیات خیلی خوبی دارم که بازم برات می گم .. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❣هیچگاه همسرتان را با مرد دیگری مثل شوهرخواهر☺️ یا پدر و برادرتان☺️ نسنجید، مردان از قیاس متنفرند، ❗️چون همیشه خود را بالاتر از دیگری می دانند، هرگاه او را با مردان دیگر مقایسه کنید او در درون خود خرد می‌شود و به غرورش لطمه می‌خورد.😕🌺🙏😊 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی دلم میخواست فقط ازش بپرسم پولی که من برای پسرمون با جون کندن گذاشتم کنار رو خرج چه ک
داستان زندگی انقد جیغ و داد کردم که از ترس همسایه ها آوردن امیرمو دادن بهم و دوباره درو بستن سعی کردم با اون وضعم شیرش بدم اما شیر نداشتم.. دردای بدنم یه طرف، دیدن چهره پسرم که گرسنه ست و شیر ندارم از طرف دیگه زجرم میداد.. نگاهی به اطرافم کردم، یه آجر اون گوشه بود، یکمی فکر کردم دیدم از این بدتر که نمیشه.. دیگه چه بلایی میخوان سرم بیارن؟! آجر رو برداشتم و شیشه های در زیرزمین رو خورد کردم، دستمو از لای شیشه شکسته اوردم بیرون و درو باز کردم، امیر و زدم زیر بغلمو از پله های ایوون رفتم بالا حمید گفت خستم کردی نازی اون همه زدمت بست نبود؟ برو بتمرگ.. نشستم یه گوشه و گفتم این بچه چی بخوره حمید؟ تو مگه رحم و مروت نداری؟ من الان چی بهش بدم؟ خودم شیر ندارم... پاشد در گوش عشرت یه چیزی گفت، عشرتم از تو لباسش پول دراورد داد بهش، گفت وایسا الان با شیر برمیگردم یه گوشه کز کرده بودم که حمید با قوطی شیرخشک اومد، ذوق زده از جام پاشدم رفتم سمت آشپزخونه که شیر درست کنم، مچ دستمو گرفت و گفت کجا؟ گفتم شیر درست کنم دیگه... گفت لازم نکرده این شیرخشک در ازای اینه که گورتو از این خونه گم کنی که خونه خرابمون کردی..، بهت زده گفتم من؟؟ گفت آره، تو، انقد تو کوچه قر و غمزه اومدی که تو اون سن بهت دل باختم، بعدم که داداش و بابات تو تون سن بدبختم کردن، مگه من هفده سالم بیشتر بود؟؟ که مجبورم کردن تو رو بگیرم، من چی از زندگی فهمیدم؟ کی جوونی کردم؟ چشم وا کردم دیدم زن دارم، چشم وا کردم دیدم بچه دارم، من خودم بچم... چادرمو محکم گذاشتم توی بغلم که گفت برو نازی فقط برو وگرنه مجبورم به زور بیرونت کنم... همونجا چمباتمه زدم و گفتم تو رو خدا حمید من کجا رو دارم برم؟ کجا برم؟؟ گفت از همونجا که اومده بودی.. خونه بابات... ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به بانوهای گل کانال🌹 من فاطمه هستم سومین تجربمه که میفرستم من یه ایده دارم واستون🙈 من زمان دوره خیییلی خیلی دلدرد دارم🤕 طوری که روز اول فقط باید دراز بکشم و دست به چیزی نزنم🤒 آقایی هم اینو میدونه یبار خیلی دلم درد میکرد اما خواستم غذا درست کنم که آقایی نمیذاشت میگفت درد داری منم به آقایی گفتم که بشینو هر 5دقیقه یه بار بگو دوستت دارم 🙈😍 اونم خندید و گفت چشم😂 آخه هروقت بهم محبت میکنه من دردام خوب میشن😋🤩 اینجوری هم واسش ناز کردم😌هم اینکه فهمید با اینکه درد دارم به فکرش بودم و بدون غذا نذاشتم😎 ✅ یا میتونید اگه خیلی درد دارین و شوهرتون اهل آشپزیه شما بشینین و آقاییتون آشپزی کنه😅 شما هم بهش بگین من نگات میکنم که انرژیت نیوفته، غذاتو خوشمزه تر درست کنی😉 زندگیاتون سرشار از انرژی مثبـــت😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من موهام ریزش داره شنیده بودم سفیده تخم مرغ باعث رشد مو میشه، منم تخم مرغو زدم به موهام رفتم حموم آب داغو باز کردم که موهامو بشورم تخم مرغه تو موهام پخت😵‍💫😵‍💫😵‍💫 حالا کلا یه مدت درگیر این بودم تخم مرغ اب پز از تو موهام دربیارم😂😂 😁🖐 🤣 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحانه پروتئینی خیلی خوشمزس، مخصوص ورزشکارها😍 تخم مرغ🥚 شیر🥛 نان تست🍞 گوجه🍅 پنیر موزرلا کاهو🥬 ژامبون 🥓 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام و خسته نباشید بابت کانال عالی و خوبتون.🌹 من 27سال و عشقم 31سالشه. ما صاحب دوتا پسر 3 و11ساله هستیم. من همسرمو بیشتر از جونم دوست دارم و اونم عاشقانه منو میپرسته. اما زندگی از اینجور نبود. ما زندگیمونو ساختیم. همسرمن اوایل ازدواج پیدا کرد ، رفیق باز بود و چندبار بهم خیانت کرد😔 من خیلی سعی کردم کمکش کنم اما نخواست و نزاشت تا اینکه خسته شدم و جدا شدم و با یه پسر 3ساله برگشتم خونه پدرم. اما انگار رفتنم شد واسش چون هم اعتیادشو ترک کرد هم تمام اخلاقای بدشو و من بعد دوسال دوباره بهش رجوع کردم😍 الان 6ساله برگشتم سر زندگیم خدا یه پسر دیگه بهمون داد و من لبریزم از خوشبختی و عشق . دیکه از ازار و اذیت خبری نیست و همسرم برای گذشته خیلی تلاش میکنه و من هم اصلا رو . حرف من با زن ها و مردهایی هست که جداشدن شاید هنوز برای و دوباره عاشق شدن فرصتی باشه. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
می‌خوام اعتراف کنم که... یه روز دوستم بهم گفت شپش نگرفتی تا حالا؟منم گفتم نه . دوستمم گفت من یه بار شپش گرفتم از دوست بی‌شعور و آشغالم... اون دوست بی‌شعور و آشغالش من بودم و دوستم خبر نداشت:))))) •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 باسلام خدمت شما ادمین محترم و تشکر از کانال جالب و مفیدتون 🤩 من و نیمه جانم بعد از دوسال سختی و صبوری الان سه ماهه که نامزدیم تو این دوسال و چندماه هیچوقت دعوامون نشده ( قبل نامزدی با هماهنگی خانواده ها با هم تلفنی در ارتباط بودیم) و رمز اینهمه خوشبختی الان خودمو و ماه دلم رو خیلی زیاد و پاک بینمونه عزیزای من این رو بدونید که زندگی اینو نداره که با اخم و تخم لحظه هامون رو تلف کنیم لحظه هایی که میتونه سرشار از عشق و محبت و خاطره سازی باشه طوری زندگی کنید که فردای پیری امروزتونو نخورید اصلا کی میدونه ما به پیری میرسیم؟؟؟ شادشادشاد 😃😃😃 و پرررر از امیدوعشق باشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💃💃💃💃💃💃💃 سلاااام به همه خانومای گل🌹🌹 خواستم یه ایده خوش گذرونی با همسراتون پیشنهاد بدم. من در دوران عقد هستم و روزی که خانوادم خونه نبودن از همسری دعوت کردم بیان خونمون و یه ایده به ذهنم رسید😻😻🙃 اونم اینکه بهش پیشنهاد دادم ترتیب یه سینما تو خونه بدیم😁 بهش گفتم و رفتیم بیرون و فیلم مورد علاقه مونو خریدیم و چن تا پفیلا و تخمه و پفک و چیپس اینا و اومدیم خونه😉 فیلم رو باز کردیم و چراغاهم خاموووش و بغل هم فیلم تماشا کردیم و کلی تو تاریکی خوراکی خوردیمو خندیدیم همراه تماشای فیلم😆😄 آقاییم خیلی از پیشنهادم خوشش اومد و قرار گذاشتیم چن باری هم کارتون باهم تماشا کنیم به یاد بچگی هامون🤡😁 جالبه امتحان کنید😜 شما هم انجام بدین و امیدوارم کلی خوش بگذره بهتون دوستون دارم خواهریا😍😘😘 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
"ألله لا اِلهَ اِلّا هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيم " 💥💥💥💥💥💥 در این ورد هفت خاصیت است اول عزّت،دوم رفعت،سوم فراخی روزی،چهارم نعمت و حسمت،پنجم محبت،ششم قوّت،هفتم قدرت روزی ۶۶ بار خوانده شود •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با عرض سلام و خسته نباشید من عاشق کانالتونم هر روز مطالب کانال رو میخونم از صمیمه قلبم تشکرمیکنم که زندگی خیلیارو به خوشبختی نشوندن❤️ من ۲۰سالمه عشقه دلم ۲۵ سالشه منو عشقم چهارساله عقدیم و مردادماه عروسیمه. یکی از تجربه ی قشنگی که از کانال یاد گرفتم و اجرا کردم بود که تو نامه کلی از اقایی تشکر کردم که همه جا هوامو داشته و پشتم بوده و برام کم نذاشته و همیشه دوسم داشته ... از این چیزا نوشتم ، نامه رو لوله ای کردم و با روبان قرمز پاپیون زدم ، اقاییم نامه رو خوندن خیلی ذوووق کرد گف این نامه رو برا بچه هامون نگه دار😍 و همیشه روز تولدم از این نامه ها برام بنویس😊 از اون موقع بیشتر هوامو داره و دومین تجربم اینه که همیشه با گریه یا عصبانیت هامو میگفتم اونم قهرمیکرد یا عصبانی میشد ولی از کانال یاد گرفتم که موقع گله کردن بگم میخام باهات کنم ، بعد اونم به حرفام خیلی خوب گوش داد برای اولین بار گفت حق با تو هست کلیم قربون صدقم رفت و برام کلی توضیح داد و از دلم 😜 دراورد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•