💠تصوف یک بیماری روانی
🔸صوفیان مدعی حقیقت و شهود، برای فرار از شریعت و ترک تکالیف شرعیه، بحث جنون و دیوانگی و عدم تکلیف بر انسان دیوانه را مطرح کرده و آن را برای سالک، یک مقام و رتبه دانسته، که در اصطلاح صوفیان، این افراد، به «مجانین العقلاء» معروفند.
🔹در حالیکه این کلام آنان، تضاد دارد که چگونه میشود کسی دیوانه و بیعقل و از مکلف بودن خارج باشد و در عین حال از عقلا نیز محسوب شود.
🔰شاید بهخاطر همین سخنان و اعمال متناقض و متضاد صوفیان است که بعضی، تصوف را ناشی از اختلالات روانی دانستند.
♦️دکتر کازانسکی در کتابی که بر اساس مشاهدات پزشکی خود در ترکستان، بهنام «تصوف و اسلام» در سال 1306 در سمرقند نوشته است میگوید:
♻️«تصوف یک نوع مرض روانی و اختلال در دید جهان واقع و عالم عینی است وصفتهای ویژهی اهل تصوف، نظیر اطناب در بیان، شگفتگویی، استعمال کنایه، مجاز، سمبلیسم جذبه، بیخودی، جذبه، خلسه و ریاضت، همه نشانههای غلیان احساسات و تحریکات بیماریآسای روانی است.»
📚قمی، مولی محمد طاهر، تحفةالأخیار، قم، انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین، چاپ اول، 1369، ص56.
#نقد_تصوف
#شریعت_گریزی
#مجانین_العقلا
#ریاضت #جذبه
🔰 @adyanuniv 🔰
💠جذبه و خلسه، شرط وصول صوفیه به مقام نبوت
🔸از عقاید عجیب صوفیان نسبت به مقام نبوت، این است که آنان قائل به وجود این مقام در عدهای از اولیاء صوفیان هستند و عجیبتر اینکه شرط لازم برای رسیدن به مقام نبوت را، در حالت خلسه و جذبه ذکر کردهاند.
🔹دکتر غنی مینویسد: «اولیاء در حال خلسه و جذبه به مقام نبوت و اخبار از مغیبات میرسند و شرط لازمِ وصول به این مقام هم، نه علم عمیق در حکمت الهی است، نه متصف بودن به اعمالی که پسندیدهی خلق است و نه ریاضت و تجرد،...تنها چیزی که شرط لازم است جذبه و بیخودی است که علامت خارجی فنا و رهایی از تعینات شخصی است.» [1]
🔸با توجه به آیات و روایات فراوان دربارهی نبوت باید گفت که مقام نبوی یک وجود تکوینی است که با نفس پیامبر متحد میشود و نفس او عین مقام و مرتبه نبوت میگردد.
🔅به فرمودهی قرآن، یکی از شرایط اساسی پیامبران که به مقام نبوت میرسیدند، داشتن یقین، یعنی ایمان صد درصد به خداوند بود: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون»]سجده/ 24[ و از آنان امامان(و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت میکردند چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.»
♻️این سخن متصوفه که اولیاء در حال خلسه و جذبه به مقام نبوت میرسند، علاوه بر کذب بودن و جسارت به مقام نبوت، چیزی جز ادعای بیاساس نیست.
📚پی نوشت
1. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، تهران، زوار، چاپ پنجم، 1369، ج2، ص241.
#نقد_تصوف
#نبوت
#جذبه
#خلسه
🔰 @adyanuniv🌹
💠حرمت جذبه و از خود بیخود شدن حتی با شنیدن آیات قرآن
🔸مجالس صوفیان خصوصا سماع آنان، که همراه با غنا و رقص است بنا بر نظر اسلام حرمت دارد، حتی بعضی از مجالس آنان که همراه با جذبه و از خود بیخود شدن است هر چند با شنیدن آیات قرآن باشد، بنابر روایاتی مورد مذمت قرار گرفته و این عمل را از ناحیه شیطان دانستهاند.
🔹چنانکه جابر جعفی به امام باقر (علیهالسلام) عرض کرد: عدهای را میشناسم که هرگاه اندکی از آیات قرآن و حدیث خوانده شود، برخی از آنان از خود بیخود شده بهگونهای که اگر دست و پایش بریده شود احساس نمیکند. امام فرمود: «منزه است خدا! این عمل از ناحیه شیطان است، مؤمنان در قرآن چنین توصیف نشدهاند، بلکه صفات آنها نرمی و دلسوزی و اشک و بیم است.»[1]
♻️بعضی از این صوفیان نیز با مجالس سماع و بعضا با حرکات موزون و یکدست از خود بیخود شده و عقل آنان زایل شده و دست به حرکات غیرطبیعی مانند ضربه زدن به خود، آلات تیز در خود فرو کردن و ... زده و این عمل را نوعی عبادت و تقرب به خدا میدانند.
پینوشت📚
1.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات دارالثقلین، ج2، ص616.
#نقد_تصوف
#جذبه #سماع
#ریاضت
🔰 @adyanuniv 🔰