eitaa logo
آفتابگردان‌ها
566 دنبال‌کننده
191 عکس
37 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
غمی گرفته مرا تنگ، تنگ در آغوش گرفته ماهی دل را نهنگ در آغوش چنان فشرده مرا روزگار سخت و زمخت که صید را بفشارد پلنگ در آغوش مپرس آینه را از چه رو شکسته شدی؟ شکستِ آینه از چیست، سنگ در آغوش شبیه سربازی خسته‌ام که خواب‌آلود گرفته جای عروسش تفنگ در آغوش دلم برای نگاه تو لک زده برگرد بگیر خستگی‌ام را قشنگ در آغوش @Aftab_gardan_ha
فقط نه قلب، که آتش بزن تمام مرا دم تو گرم! بسنج اینچنین مرام مرا تو هرچه هم بشود، محترم‌ترینِ منی نیاز نیست نگه داری احترام مرا شراب من! تو به سرمستی‌ام می‌انجامی که تلخی تو برآورده کرده کام مرا من از تو دور شدم، آنقدر که نشنوی‌ام مگر صبا برساند به تو سلام مرا * من از لبان تو خیلی نخواستم هرگز فقط همین که تلفظ کنند نام مرا ... * دلِ گرفته‌ی من کی چو غنچه باز شود؟ مگر صبا برساند به من هوای تو را @Aftab_gardan_ha
کفن جیب ندارد روایت مستند از بانوانی که در روزهای کرونا، به‌صورت داوطلب، اموات را در قم شست‌و‌شو می‌دهند. تصویر و تدوین: https://aftabgardanha.com/Content/ID/2570 @Aftab_gardan_ha
بهار آمده اما دلم زمستان است بهار پیچک تنهای کنج ایوان است و همدم همه‌ی روزهای دلگیرم کتاب و قوری چای و سکوت فنجان است بهار خواب و منِ خسته دائما بیدار بهار از نفس افتاده، باغ عریان است سحر که بوی تو را باد با خودش آورد دهان پنجره باز و اتاق حيران است چقدر باغچه از بوی تو به تاب افتاد چقدر حس شکفتن میان گلدان است بهار دلکش من! باز هم بیا اینجا بیا که بی تو جهانم شبیه زندان است تو شرح کامل صبحی، تو بوی امیدی همان بهانه که تنها دلیل باران است تو شرح کامل صبحی، تو بوی امّیدی همان بهانه که تنها دلیل باران است مرا ببخش اگر مدعی فقط بودم ببخش این دل وامانده سست‌پیمان است در انتظار شما هیچکس نبود، افسوس که انتظار همه از شما فراوان است تمام سال زمین‌گیر و سخت بدحال است غروب جمعه که در انتظار مهمان است @Aftab_gardan_ha
دلا بیا و بخوان باز هم ز برکتِ خوان‌ها ز دست‌های بلند و ز التماس زبان‌ها اذان بگو، بگو از کبریای قدر که دارد اذان ماه خدا فرق با تمام اذان‌ها سلام لحظه‌ی مستی زاهدان شبانگه سلام ماه علی، موسم ترنم جان‌ها اگرچه گم شده‌ام در مسیر بندگی اما مرا به خانه‌ی او می‌برند نام و نشان‌ها هزار درد و هزاران خیال باطل و واهی کنار یارم و دیگر تمام شد همه آن‌ها من آن کبوتر چشم‌انتظار دانه‌ی لطفم نشسته‌ام که بیایند یک به یک رمضان‌ها @Aftab_gardan_ha
بکش به روی سرم دست مهربانت را بگیر دست مرا《شاخ ارغوانت》را بیا به وسعت فضلت، به وسع بی‌ حد خویش ببار روی سرم فیض توأمانت را زمین و هرچه در او هست را رها کردم که با تو طی بکنم راه آسمانت را همیشه پرسشم از خویشتن همین بوده چگونه شکر کنم لطف بی‌کرانت را؟ گناه کردم و بر عیب من فروبستی به قصد عفو رئوفانه دیدگانت را در آستانه‌ی مهمانی توام، بگذار کمی به چشم کشم خاک آستانت را بیا به رسم کریمانه‌ات بزرگی کن ببخش بنده‌ی در بند این و آنت را @Aftab_gardan_ha
با این‌که نبض پنجره در دست ماه نیست امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست تا نام توست ورد لبم، شمسِ عارفان این خانه را نیاز به فانوس ماه نیست وقتِ سماعِ پرده و موسیقیِ نسیم کنج اتاق کمتر از آن خانقاه نیست زل میزنم به آینه گاهی به جای من تصویر توست در دل آیینه، گاه نیست صدبار از خودم به تو برگشته‌ام، بگو این توبه‌های بی‌اثر من گناه نیست؟ آه ای خدای یوسفِ در چاه مانده، آه یک کاروان تشنه در این کوره‌راه نیست؟ * با اشک می‌رسم به تو یا راحم‌ البکاء جز گریه در میان بساطم سلاح نیست در گفتگوی عاشق و معشوق شیوه‌ای شیرین‌تر از زبان زلال نگاه نیست * يَا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِي الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ (از دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه) @Aftab_gardan_ha
به آسمان شبی پر ستاره رو کردم به جستجوی تو با ماه، گفتگو کردم پرید تیرگی از شاخه شاخه‌ی روحم نسیم تازه‌دم صبح را که بو کردم صدای خنده‌ی باغی که آب می‌نوشید به آن طراوت جاری چقدر خو کردم میان حافظه‌ی دانه‌ای تو را دیدم ضمیر باغچه‌ای را که زیر و رو کردم به گندمی که به سوی تو قد کشیده، قسم‌‌ که من تو را فقط ای نور! آرزو کردم تو در کنار منی، روی خاک، اما من تو را همیشه در افلاک جستجو کردم @Aftab_gardan_ha
منتظرم، دلخوشم، پُر از هیجانم من عطش روزه‌دار، قبلِ اذانم قافله از نیمه‌ی مسیر گذر کرد کاش دلم را در این سحر برسانم گفت: به دیدار پیرِ دِیر نرفتی؟ -می‌روم آخر شبی؛ هنوز جوانم! حظ ابوحمزه‌ای، صفای مجیری... می‌رود از دست و من فقط نگرانم دوره‌ی قرآنِ من در اول《با》ماند فاتحه‌ای کاش بر قرار بخوانم دفتری از شعر، کنج خانه نشسته من غزلی نیمه‌ام که وِرد زبانم لذّت هر《روزه》ام؛ سلام به ارباب اهل محرّم، مقیم در رمضانم @Aftab_gardan_ha
ای گُل! بهار باش! که در ما سالی مگر دوباره برویَد سالی که بی‌بهار نباشد آری بخند غنچه‌ی قرمز! این روزهای حوصله سر بر باید ادامه‌دار نباشد ای گُل! بمان که باغچه‌ی ما باید که تا اواخر خرداد از آب و گِل درآمده باشد زیبای من! برای تو زشت است تا روزهای اوّل پاییز باغت پُر از انار نباشد ای آسمان! برای تو سخت است باید به ابرها بنویسم تا کهکشان‌خراش نباشند باید به ماه سر بزنم تا این نامه را به او بسپارم هرچند در مدار نباشد ای ماه! در مدار خودت باش ای آسمان! به کار خودت باش ای گُل! خزانه دار خودت باش تا صبحِ روز بعد که خورشید از قلّه‌ی درخت بجوشد شب همچنان خمار نباشد هرگز کسی نگفت به باران باید شبیه اشک ببارد هرگز کسی نگفت که باید با عاشقی کنار بیاید امّا چگونه سیل نورزد موجی که بر کنار نباشد از هر طرف تو را بنویسم نام تو هم‌قطارِ بهار است امّا چگونه راه بیاید با ریل‌های مندرسی که در درّه‌ای بخیل، شکستند تا عابری سوار نباشد من: عابری نشسته در این دشت از پشت کوه، بوی گُل آمد باید بلیطِ رفت بگیرم ای آسمان! برای تو زشت است امشب -در این دقایق آخر- باران سرِقرار نباشد خون در شقیقه‌های تو مست است از بس که خواب‌های می‌آلود آنجا به انتظار نشسته‌ست ای گُل! به انتظارِ خودت باش شاید کسی دوباره در این دشت دیگر به انتظار نباشد دست تو مثل پنجره باز است پیش از تو هیچ پنجره‌ای را اینگونه در فراز ندیدم چشم تو مثل نور زلال است چشمی که مثل نور زلال است ای کاش در غبار نباشد وا مانده بود لحظه‌ی آخر جا مانده بود در کلماتم نام تو و دو جمله‌ی دیگر نامم درون نام تو حل شد نام تمام آنچه پس از توست بگذار در شمار نباشد @Aftab_gardan_ha
معلم‌ها به ما گفتند بازی اشکنک دارد سرم سرگیجه‌هایش را از این چرخ فلک دارد هزاران‌آفرین‌ها کرد مغرورم، نفهمیدم که هر چه یار بازیگوش دارد از کتک دارد دوباره امتحان کن شانس انشاهای قبلی را خدا اندازه‌ی هر آرزو یک قاصدک دارد همیشه لقمه قسمت می‌کنی و لطمه می‌بینی همیشه دست عاشق‌های دنیا کم نمک دارد کشیدم پرده‌ی تنهایی‌ام را ... خسته‌ام باران! نزن که شیشه‌ی این پنجره خیلی ترک دارد؟ @Aftab_gardan_ha
برای کارگران عزیز زیباترین دختر خاورمیانه بودم اگر دست‌های پینه‌بسته‌ی پدرم هنگام نوازش، صورتم را خط‌‌خطی نمی‌کرد اگر در چهارده سالگی نقش‌های دریای نرفته را رج نمی‌زدم و مادرم مجبور نبود سراشیبی خانه‌های بالا‌شهر را برای خرید اسپری‌هایش بالا برود اگر حقوق برادر کارگرم را ضرب در آرزوهایش می‌کردند حالا، دختر همسایه عروس خانه‌ی دیگری نبود من زیباترین دختر خاورمیانه بودم اگر می دانستم پدر، کی می‌تواند برایم روسری گلدار بخرد @Aftab_gardan_ha