eitaa logo
عصر آب
247 دنبال‌کننده
470 عکس
122 ویدیو
36 فایل
مطالب اصلی کانال:نقد عرفانهای کاذب و تصوف است ارتباط با آدمین : @mv1388
مشاهده در ایتا
دانلود
4️⃣6️⃣ 📝📝 معنویت شیعی و تبری و نحوه اظهار آن باید چگونه باشد. =-= 1. می دانیم یکی از ارکان مذهب شیعه تبری از دشمنان دین خداست. شیعه،افزون بر آیات قران،ده‌ها حدیث معتبر در این باب دارد که حتی برخی از آن احادیث در منابع سنیان نیز دست یاب است.. از جمله احادیث صحیح بودن اصل برائت ،لعن حضرت علی بر طلحه و زبیر است. حضرت امیر (ع) طلحه و زبیر را مورد لعن قرار دادند ، وقتی به گوش آنها رسید به حضرت اعتراض کردند : شما که شجاع ترین مرد عرب هستید ، چرا ما را لعن می کنید و اینجور می بینید که با این کار ما را شکست می دهید ؟ حضرت در پاسخ فرمودند : هر موقفی عملی دارد ، یعنی هر برهه ای اقتضای نوعی از برخورد را دارد ، در میدان جنگ با شمشیر و الآن با لعن با شما مبارزه و دشمنی خود را اظهار می کنم . (کلینی،الکافی،ج1،ص343.) =-= 2.شیعه ملاک سرور و غمش، امام حق و خلیفه خداست. چون امامان مفترض الطاعه ما، از کسانی که با توحید و انسانیت منازعه داشتند، تبری جسته‌اند. =-= 3.حدیث نهم ربیع را چه معتبر و چه غیر معتبر بدانیم، قطعا اصل تقیه لازم الاجراء است. شیعیانی که با برگزاری مراسمات علنی، سبب تحریک و خشم عامه می شوند، گناهی عظیم مرتکب شده اند.شیعیان آموخته اند که خروج از تقیه، تبعات منفی سنگینی در پی دارد و هیچ گاه چنین خطایی نخواهند کرد. =-= 4. کوتاه آمدن شیعه از عقایدش باعث کوتاه آمدن سنیان از عقایدشان نیست.دکتر عجاج خطیب محدث بزرگ سوری که سال گذشته از دنیا رفت ،مینویسد:« جميع الأحاديث التي تنصّ على وصاية عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أو على خلافته غير صحيحة، وهي موضوعة، لأنّها تخالف ما أجمعت عليه الأمّة من أنّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لم ينصّ على تولية أحد بعده.» (السنة قبل التدوين، ص ٢٤٥.) =-= 5.وحدت مدنظر دین و امامین انقلاب کوتاه آمدن و عقب نشینی از عقاید درست شیعه نیست. دکتر تیجانی از مستبصرین معاصر است که می نویسد مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای از کتابش «آنگاه که هدایت شدم» تمجید فراوان کردند و به من فرمودند: من سه مرتبه کتاب عربی و یک مرتبه ترجمه فارسی را خواندم (تیجانی،سیروا فی الارض،ص195) همچنین می نویسد: رهبر انقلاب وی را برگزید خدا برای هدایت دانسته‌اند: «..ان اصطفاک لتکون من المدافعین عن الحق،عن رسول الله و اهل البیت الاطهار،و هذا منصب لا ینتخب له الا افذاذ الرجال،فهنیئا لک یا سید تیجانی» (همان) * ➖➖➖ 🔺 نتیجه: هیچ وقت از تبری نسبت به دشمنان خدا و اهل بیت کوتاه نمی آییم و جریانهای افراطی چون شیعه انگلیسی را قبول نداریم . از دیگر سو مدعای جریانهایی چون نوبتریه را بر خلاف مبانی وحدت در نظر دین و امامین انقلاب می دانیم. مسئله در اظهار تبری و نوع ان است . که اگر بحث علمی و مدرسه ای با اداب و روشهای علمی باشد نه تنها مضر به وحدت نیست بلکه کمک به انسجام مسلمانان نیز می کند. شبیه کاری که علامه امینی در الغدیر انجام داده‌اند. پس باید در جلسات علنی و خانوادگی حقایق تاریخی از کتابها و مقالات معتبر بیان شود تا وجه تمایز معنویت و مکتبمان با بقیه مکاتب و مرامهای معنوی نیز روشن گردد. چه انکه معنویت صوفیانه سنی با تبری با مصادیقی که شیعه قبول دارد مخالف است،و معنویت جدید که مشترکاتی با مبانی معنویت صوفیانه دارد ،اساس تبری و لعن را منکر است. ➖➖➖ *دقت شود رهبری معظم مدافع چه کتابی است. تالیفی با نام«انگاه که هدایت شدم» یعنی نویسنده قبل از انتخاب مذهب شیعه خود را گمراه می دانسته است! •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
5️⃣6️⃣ 📝تحقیر،تضعیف و تکفیر شیعه توسط صوفیان سنی. 🔺فرسته اول ➖➖➖ 1. در این روزها داغدار شهادت هموطنان توسط داعشیان هستیم. بدین علت این فرسته نوشته شده است. =-= 2. اصحاب اندیشه بر این عقیده‌اند که حمایت از صوفیه سنی در تقابل با تکفیریان یک فرصت هست. صوفیان سنی چون مدح اهل بیت ع را دارند به ما شیعیان نیز نزدیک هستند. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های سلاسل مختلف صوفی درباره شیعه امامیه اشاره میشود که خلاف این نگره است. + 2.1. ابی نعیم اصفهانی ( 430 ق) صوفی سنی است که کتابی دارد با نام «الإمامة والرد على الرافضة». وی می نویسد:« إِن عَاد إِلَى الِاحْتِجَاج بِأَحَادِيث الروافض - إِن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لعَلي: " أَنْت خَيرهمْ وأفضلهم وَأَنت الْخَلِيفَة من بعدِي وَمَا فِي مَعْنَاهُ.قيل لَهُ كَذَلِك رُوِيَ عَن عَليّ رَضِي الله عَنهُ أَن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لَهُ: يكون فِي آخر الزَّمَان قوم يتملقون حبك يُقَال لَهُم الرافضة فاقتلوهم فَإِنَّهُم مشركون؛ اگر شیعه به احادیث برتری امام علی ع تمسک کند ما نیز به این حدیث پیامبر ص استناد میکنیم که فرمود: گروهی می آیند با نام رافضه (= شیعه) آنها را بکشید چون مشرک هستند» (ابی نعیم اصفهانی،الامامة،ص241) + در عبارت دیگری شیعیان را احمق معرفی میکند( همان؛ص326) —— 2.2.حارث محاسبی (243ق) صوفی پراوازه کتابی نوشته در رد شیعه امامیه.( تاریخ بغداد،ج8،ص211.) —— 2.3.ابوبکر شبلی : «هيچ‏كس دنى‏تر از رافضى و خارجى نيامد» (عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء ،ص173.) —— 2.4. مستملی بخاری (434ق) :«و رافضى نزديك ما كافر؛ از بهر آنكه رافضى مبغض صحابه رسول باشد و مبغض صحابه كافر باشد.»(بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف،ج1،ص462.) —— 2.5. مجد الدین فیروزآبادی (817) : وی صوفی است و کتابی در دفاع از ابن عربی دارد با نام «الاغتباط بمعالجة ابن الخياط» وی کتابی در رد شیعه نگاشت با نام «الرد على الرافضة» در مقدمه کتابش می نویسد: «إني نظرت إلى هذا الكتاب المنسوب إلى بعض غلاة الرافضة المحرومين عن قوى العاصمة والحافظة، قد أتى مما لا يحل من الأحاديث الموضوعة والأخبار المطروحة المفتراة ما لا يرضى بذكره إلا جاهل أو زنديق في أمر الدين، متحامل متساهل في هذه الأحرف، فواجب لاعناق بقبائه باتكه وشوارع لإطباق نفاقه وإحقاق نفاقه هاتكه، وسميته بالقضاب المشتهر على رقاب ابن المطهر. على الله أعتمد وبالله نعتضد في صحة ما إلى الكتاب والسنة نعزو ونستند، وبالله التوفيق.» ( الرد علی الرافظه،ص34.) —— 2.6. مولوی 672 ق : معتقد است امام علی ع و عمر رابطه نیکویی داشتند و این روافض هستند که به جدایی ان دو باور دارند : «گفتن همه جنگ آورد در بوى و در رنگ آورد / چون رافضى جنگ افكند هر دم على را با عمر» همودر شعر دیگری شیعه وخوارج را منحرف میداند :«بر رافضى چگونه ز بنى قحافه لافم / بر خارجى چگونه غم بو تراب گويم؟» —— 2.7. ابن عربی محبت شیعیان به اهل بیت را القاء شیطان می داند (الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج‏1، ص: 282؛ ) و مثل وهابیون امروزی تهمت خان الامین را به شیعه میزند (همان) —— 2.8. خواجه پارسا از صوفیانِ نقشبندی است. وی در فصل پنجم کتابش درباره رد روافض بحث میکند و از طایفه رجبیه نقل کرده است که انها روافض از شیعه را به صورت خوک می بیند (فصل الخطاب،ص399.) او از زبان حضرت زهرا فتوا به وجوب قتل روافض را می دهد( همان،472.) 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
1️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: چله کلیمی ⏬⏬⏬ 🔺چندی است با شروع ماه ذی‌قعده، «چله کلیمیِ» یا «اربعین موسوی» تبلیغ می‌شود. مبلغان این چله به مشتاقان سلوک، بشارت موقعیتی ممتاز برای خودسازی را داده که زمان تحققش را از اول ماه ذی‌قعده تا دهم ذی‌حجه می‌دانند. به‌اختصار به منبع چله‌نشینی و اربعین موسوی در تصوف و عرفان اشاره می‌شود. ➖〰️ ▫️بنا بر اذعان اهل تصوف و عرفان چله‌نشینی از استحسانات خودشان است. کاشانی (735 ق) می‌نویسد: «مراد از استحسان استحباب امرى و اختيار رسمى است كه متصوّفه آنرا به اجتهاد خود وضع كرده‏اند، از جهت صلاح حال طالبان، بی‌آنکه دليلى واضح و برهانى لايح از سنّت بر آن شاهد بود، مانند ... نشستن در چلّه و غير آن، هرچند آن اختيار از تشبّث و تمسّك بسنّتى خالى نبود.» (کاشانی، مصباح الهداية و مفتاح الكفاية، ص 146) استاد رمضانی در توضیح «مستحسنات» توضیح می‌دهند که این کلمه یعنی بدعت؛ و البته بدعت را تقسیم می‌کنند و باور دارند هر بدعتی گمراهی نیست. ایشان می‌نویسد: «اگرچه خصوص ِ هیچ‌یک از مستحسنات [مثل چله کلیمیِ] درآیات قرآن و روایات معتبر، دستور شرعی وجود ندارد، با توجه به منافع و مصالح هر یک می‌توان آن‌ها را در عموم کارهایی داخل کرد که خدا و رسول به آن‌ها فراخوانده‌اند» (رمضانی، مستحسنات عرفانی: بدعت هدایت یا بدعت ضلالت؟ دو فصلنامه حکمت اسرا، سال هشتم،1395، ص 10). . ▫️یکی از دلایل این بدعت مستحسن، اربعین میقات جناب موسی است*. هجویری (465 ق) از اَعلام این طایفه می‌نویسد: «اصل چله ايشان تعلّق به حال موسى عم دارد» (هجویری، کشف‌المحجوب، ص 417). علاءالدوله سمنانی یکی دیگر از مفاخر تصوف در عظمت این چله‌نشینی و حصول حالات معنوی‌اش نوشته است. «و دخلت الخلوت فی الاربعین الموسوی غرة ذی القعده سنة ...» (سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجَلوة، ص 512) سهروردی مقتول در (623 ق) علم به حقیقت این امر را اختصاص به انبیاء یا فردی که خداوند آنرا آگاه کند می‌داند. «و لا يطلع أحد على حقيقة ذلك إلا الأنبياء إذا عرفهم الحق ذلك، أو من يخصه اللّه تعالى بتعريف ذلك من غير الأنبياء.». (عوارف المعارف، ج 1، ص 228) . ▫️لیکن در مهد زایش چله‌نشینی چند شرط برای کمال آن ذکرشده است. شرط مهمش دوری از خلق است. (کاشانی، مصباح الهدایة، ص 163) همچنین: «جمله را چِل شب نه خور بود و نه خواب// هم چو شب چل روز نه نان و نه آب‏» (شبستری، منطق‌الطیر)،؛ و در خانقاه با آداب خاصی انجام می‌شده است. (کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ص 419 و 423). . ▫️ البته این امر در بین متصوفه مخالفانی نیز داشته است. شمس می‌نویسد: «این چله داران متابع موسی شدند، چو از متابعت محمد مزه نیافتند» (مقالات شمس، تصحیح موحد، ص 171) جلال الدین بلخی نیز می‌خواهد به‌جای خلوت‌نشینی در نزد او حاضر شوند: «سى پاره بكف در چله شدى/ سى پاره منم ترك چله كن‏» افلاکی نیز گزارش می‌دهد وقتی سلطان ولد از پدرش مولوی تقاضای چله‌نشینی می‌کند، ملای رومی به او گفت: «...محمّديان را خلوت و چلّه نيست و در دين ما بدعتست، امّا در شريعت موسى و عيسى عليهما السّلام ايشان را بوده است»، (مناقب العارفین، ج 2، ص 793). ➖〰️ 💡نتیجه: 1.اربعین موسوی یا چله کلیمیِ یکی از مستحسنات - به تعبیر استاد رمضانی بدعت نیکوی- صوفیان بوده است. 2.هیچ نص مأثور به خصوصِ چله کلیمیِ در منابع امامیه نیست. 3.دلیل دانشیان امامی که این عمل را ترویج می‌دهند، کلیاتی است چون: نیکو بودن تقوا و مناجات با خداوند، جایگاه عدد چهل؛ اختصاصی نبودن اربعین میقات حضرت موسی به ایشان و تجربه پرورش‌یافتگان مکتب تصوف و عرفان است. 4. به نظر می‌رسد استفسارِ این مسئله از مراجع تقلید بر مقلدان راهگشاست. آیت‌الله جوادی آملی از مراجع معاصر چنین عملی را جایز می‌داند. که مقلدان ایشان می توانند به نظر معظم له عمل کنند. 👈 نظر بقیه مراجع در این زمینه را نمی‌دانم. ➖➖➖ پی‌نوشت: * در آیه 142 سوره اعراف، سخن از چهل شب میقات حضرت موسی شده است. در ذیل این آیه چند روایت در منابع روایی شیعه داریم که این چهل روز ماه ذی‌قعده و ده روز ابتدایی ذی‌حجه بوده است. علاوه بر ما در منابع متصوفه نیز به این مطلب اشاره‌شده است. یحیی باخرزی می‌نویسد: «... و آن ثلاثين ماه ذوالقعده است و عشر ديگر دهه ذى‏الحجه»، (أوراد الأحباب و فصوص الآداب، ص 291) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
4️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: روز بزرگداشت شمس (فرسته اول) ⏬⏬⏬ 1.نسبنامه محمد بن علی بن ملک داد تبریزی (متولد 582 و متوفای پس از 645 هَ. ق.) معروف به شمس تبریزی، شمس پرنده و شمس آفاقی . در تبریز متولد شد اما به آسیای صغیر و شام و بغداد سفر نمود. سلسله تصوف او به استادش شیخ ابوبکر سله (=زنبیل) باف می‌رسد. تذکره نویسان درباره او اعتراف دارند که زندگی‌اش بسیار اسرارآمیز است؛ و تا قبل از ملاقات با مولوی اطلاع دقیقی از وی نداریم. بنا بر اذعان چیتیک مولوی بوده است که شخصیتی اسطوره ای به شمس داده است. (چیتیک،من و مولانا،ص31.) استاد عبد القائم شوشتری در سخنی بدون دلیل، وی را سیَّد دانسته است، که نسبش با بیست واسطه به امام صادق(ع) می رسد. (موسوی مطلق، قبول اهل دل، ص 51.) به جهت رفع حالات عرفانی که بر او ظاهر میشد مَشاقی (آبکشی و حمالی) میکرد. (سپهسالار، زندگينامه مولانا جلال الدين مولوى، ص 125.)مرحوم فروزانفر گزارش می‌دهد مردم قونیه وی را ساحر می‌دانستند .(فروزانفر، زندگی مولانا، ص 67. شفیعی کدکنی، غزلیات شمس تبریز، مقدمه، ص 12.) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
4️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: روز بزرگداشت شمس (فرسته دوم) ⏬⏬⏬ 2. شمس در نگاه مولوی پس از دیدار جلال الدین مولوی با وی،مریدش گشت. روزی برای نظربازی و عشق‌بازی از مولوی سه چیز درخواست کرد: یکی همسر مولوی، یکی پسر مولوی که هنوز بالغ نشده بود و اَمرَد بود و دیگری شراب از محله زرتشتیان؛ مولوی هر سه را برای استاد خویش فراهم نمود .(جامی، نفحات الانس ص 466.) =-= و: « تو مرا غیر شمس دین مشمر/روح ما یک بود گذر زصور» به نقل خوارزمی پس از دیدار خداوندگار با شمس، وضع ظاهرش نیز شبیه مرادش شد. مولوی در جای‌جای آثارش به تقدیس وی پرداخته است. چیتیک در این زمینه می نویسد: «...مولوی خودش را در شمس محو کرده و وی را مطلوب آشکار و نهانِ محبت خویش ساخته بود.دیوان شمس تمام درباره عشق به خداوند است اما در شرحی که مولوی از محنت ها و خوشی های عشق به دست می دهد،شمس صرفا یک انسان نیست.او حتی یک هدایت کننده به شیوه پیامبران هم نیست بلکه تجسم واقعی و زنده محبوب حقیقی است،یعنی خداوند. »(چیتیک،من و مولانا،ص32.)فرانکلین لوئیس هم می نویسد: «مولانا،با انکه در دیوان غزلیات،شمس را به چهره‌ای خداگونه در می آورد ویژگیهای واقعی بسیاری را درباره شمس برای ما حکایت نمی کند »(لوئیس،مولانا دیروز تا امروز ،شرق تا غرب،ص178.) و «به راستی، مولانا در غزلیات دیوان خود شمس را اوصاف ربوبی می بخشد. » (همان،ص221) =-= شمس در نظر مولوی شارع حکم بود. زیرا از شیخ نباید انتظار داشت که متابعت احکام شرع کند.عقل و شرع عصای دست کوران است و چشم روشن بین نیازی به عصا ندارد.قداست و حرمت شرع از ان جاست که خدا آنرا خواسته است.اصل خواست خداست و خواست اولیا همان خواست خداست.« هرچه دلخواه وی است آن است شرع/ اوست اصل و شرع‌ها از وی چو فرع** هرچه او ورزد بود آن عین دین/هرچه او بگزیند آن باشد گزین» (رباب نامه،ص205.) =-= متقابلاشمس نیز درباره مریدش گفته :« نفاق کنم یا بی نفاق گویم؟این مولانا مهتاب است.به آفتاب وجود من دیده در نرسد،الا به ماه در رسد.» (مقالات شمس،ص115.) =-= سلطان ولد استغراق مولوی در شمس پس از غیبتش را چنین توصیف کرده است: « روز وشب در سماع رقصان شد/بر زمین همچو چرخ گردان شد** سیم و زر را به مطربان می داد/هرچه بودش زخان و مان می داد** یک نفس بی سماع و رقص نبود/روز و شب لحظه ای نمی‌اسود** غلغله اوفتاده اندر شهر/شهرچه بلکه در زمانه و دهر** خلق از وی زشرع و دین گشتند/همگان عشق را رهین گشتند** حافظان جمله شعر خوان شده‌اند/به سوی مطربان دوان شده‌اند** پیر و برنا سماع باره شدند/بربراق ولا سواره شدند** ورد ایشان شده است بیت و غزل/ غیر این نیستشان صلوة و عمل** کفر و اسلام نیست در رهشان/شمس تبریز شد شهنشهشان ** کارشان مستی است و بی خویشی /ملت عشق هست بی کیشی** گفته منکر زغایت انکار/ نیست بر وفق شرع و دین این کار ** جان دین را شمرده کفر آن دون/عقل کل را نهاده نام جنون** هم بر او بازگردد این گفتار/چه زند پیش شیر نر کفتار » (سلطان ولد،ولد‌نامه،تصحیح:جلال الدین همائی،ص47-48) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
4️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: روز بزرگداشت شمس (فرسته سوم) ⏬⏬⏬ 3. مذهب شمس شمس پیرو شافعیان است. اوگوید: «آخر فقیه بودم؛ تنبیه و غیر آن را خواندم ».(مقالات شمس، ص 252. و چاپ موحد ص183.) کتاب التنبیه فی فروع الشافعیه یکی از نوشته‌های مذهب شافعیان است. + 4. شمس و معصومان او پیامبر (ص) را به ندانستن متهم می کند! (مقالات،ص154).وی قرآن معجزه جاویدان پیامبر را کتابی کودکانه می‌نامد(همان،ص321.) و سماع را قرآن فارسی و ناطق پاک دانسته است. (همان،ص306) او حضرت فاطمه (س)سرور اولین و آخرین را عارف ندانسته، بلکه زاهد می داند.(همان،ص141) همچنین گریستن بر مصائب اهل بیت(ع)را جایز نمیداند و آنرا تقبیح کرده است. (همان،ص271 و 341.) + 5. شمس و خلفاء او مدعی است چهل سالی که عمر بن الخطاب بت پرست بود خداوند پاسخش را میداد.(همان،ص273). ابوبکر را زاهدی بی بدیل خوانده که هرگز چشم برهم زدنی به دنیا و ما فیها مشغول نشد و همواره خدا را در یاد داشت. (همان،ص67) بر حجاج یوسف ثقفی نیز رحمت می فرستد. (همان،ص343) + 6. شمس و دیگر صوفیان هرچند شمس مولوی را به بزرگی یاد می کند لیکن از ابن عربی بیزار است. و حتی ابن عربی را دربربر مولوی سنگ ریزه می داند (چیتیک،من و مولانا،ص38.) درباره اش می نویسد: « شگرف مردی بود شیخ محمد؛اما در متابعت نبود »(مقالات شمس،تصحیح مودحد،ص299.) 👈 البته برخی اندیشمندان معتقدند این «محمد» در مقالات شمس ابن عربی نیست و صوفی دیگری است. + 7. مرگ شمس درباره نحوه مرگ شمس و محل قبرش بین پژوهشگران اختلاف است. هرچند قصه های فراوانی در این زمینه هست. لیکن نمی توان یقین کرد فرجام شمس چه بوده است.دکتر صاحب الزمانی نیز معتقد است از سرنوشت شمس، به درستی اطلاعی در دست نیست. (صاحب الزمانی، خط سوم، ص 61.) معصوم علیشاه نیز چنین اعتقادی دارد. (معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، ج 2، ص 317.) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
🍀 3️⃣5️⃣ 📝 موضوع:شب یلدا (در دو فرسته) ➖➖➖ 🔺بین ما ایرانیان عادت باستانی است با نام «» چند نکته‌ای در این‌باره تقدیم میکنم. 🔅🔅 ➕یکم: واژه‌شناسی ❄️یلدا Yalda یک واژه سُریانی است به معنی تولد. رومی‌ها خود واژه ناتالیس را به معنی تولد داشتند. مسیحیان سُریانی واژه یلدا را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است. (هاشم رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان، صفحه ۵۵۶) ابوریحان بیرونی نیز می‌نویسد: «و هو ليلته- على مذهب الروم- عيد «يلدا» و هو ميلاد المسيح»، (الآثار الباقية عن القرون الخالية، ص: 363) دهخدا و عمید نیز یلدا را سریانی می‌دانند نه آریایی. متصوفه وعرفا، شب يلدا را بر نور سياه كه نور ذات است! و نور عالم جبروت است، اطلاق نمايند. (فخرالدین عراقی، عشاق نامه (كليات عراقى)، ص: 418). در اشعار برخی از صوفیان نیز نمادی است برای رهایی مستضعفان از سختی. حافظ گفته است: «داد مسكينان بده‌ای روز وصل/از شب يلداى هجران الغياث‏» و برخی هجران را به شب يَلدا تشبيه كرده‏اند. (محمدحسین طهرانی، معاد شناسی، ج 8، ص 260). + ➕ دوم: فلسفه این جشن باستانی: ▫️ ريچارد فولتس ایران‌شناس معروف کانادایی درباره شب یلدا می‌نویسد: «ايرانيان باستان اعتقاد داشتند که باید در بلندترین شب که نحس بود بیدار مانده و همگی با خوردن میوه‌های قرمز (خورشیدی) همچون انار و هندوانه، به خورشید جان تازه ایی بخشیده و کمک کنند خورشید قوی‌تر شده تا دوباره‌ روزها کم‌کم بلندتر شود «» (دین‌های ایران باستان، ریچارد فولتس، ترجمه امیر زمانی، نشر دیبایه، ص 83). + ➕سوم: واکنش دانشوران به این جشن باستانی 🔺رهبر معظم انقلاب: «برگزاری آیین سنتی شب یلدا با مراعات ضوابط شرعی به‌خودی‌خود اشکال ندارد بلکه از جهت انجام صله‌رحم، کار نیکویی هست.» (سایت معظم له). 🔺مرحوم محمدحسین تهرانی: «آداب و سنن ملّى مانند شب يلدا و ... غلط است. چرا به شب قدر و نهج‌البلاغه سفارش نمی‌شود؟» (فهرست كليه جلسات سخنرانى علامه طهرانى و آیت‌الله سيد محسن طهرانى، ص: 11). 🔺محمد محسن طهرانی، با نوروز مخالف است اما با شب یلدا موافق. او گفته است: «شب يلدا كه طولانى‏ترين شب سال است، ... امّا از ناحيه شرع، چنانچه امروزه شب‏نشينى و برگزارى محافل در اين شب نه بر اساس استمرار سنّت ديرپاى گذشتگان، كه صرفاً به جهت شأنيّت خود شب به عنوان طولانى‏ترين شب سال باشد، اشكالى متوجّه اين سنّت نخواهد بود؛» (نوروز در جاهليت و اسلام، ص: 283). ➖➖➖ 1 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
1️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: چله کلیمی ⏬⏬⏬ 🔺چندی است با شروع ماه ذی‌قعده، «چله کلیمیِ» یا «اربعین موسوی» تبلیغ می‌شود. مبلغان این چله به مشتاقان سلوک، بشارت موقعیتی ممتاز برای خودسازی را داده که زمان تحققش را از اول ماه ذی‌قعده تا دهم ذی‌حجه می‌دانند. به‌اختصار به منبع چله‌نشینی و اربعین موسوی در تصوف و عرفان اشاره می‌شود. ➖〰️ ▫️بنا بر اذعان اهل تصوف و عرفان چله‌نشینی از استحسانات خودشان است. کاشانی (735 ق) می‌نویسد: «مراد از استحسان استحباب امرى و اختيار رسمى است كه متصوّفه آنرا به اجتهاد خود وضع كرده‏اند، از جهت صلاح حال طالبان، بی‌آنکه دليلى واضح و برهانى لايح از سنّت بر آن شاهد بود، مانند ... نشستن در چلّه و غير آن، هرچند آن اختيار از تشبّث و تمسّك بسنّتى خالى نبود.» (کاشانی، مصباح الهداية و مفتاح الكفاية، ص 146) استاد رمضانی در توضیح «مستحسنات» توضیح می‌دهند که این کلمه یعنی بدعت؛ و البته بدعت را تقسیم می‌کنند و باور دارند هر بدعتی گمراهی نیست. ایشان می‌نویسد: «اگرچه خصوص ِ هیچ‌یک از مستحسنات [مثل چله کلیمیِ] درآیات قرآن و روایات معتبر، دستور شرعی وجود ندارد، با توجه به منافع و مصالح هر یک می‌توان آن‌ها را در عموم کارهایی داخل کرد که خدا و رسول به آن‌ها فراخوانده‌اند» (رمضانی، مستحسنات عرفانی: بدعت هدایت یا بدعت ضلالت؟ دو فصلنامه حکمت اسرا، سال هشتم،1395، ص 10). . ▫️یکی از دلایل این بدعت مستحسن، اربعین میقات جناب موسی است*. هجویری (465 ق) از اَعلام این طایفه می‌نویسد: «اصل چله ايشان تعلّق به حال موسى عم دارد» (هجویری، کشف‌المحجوب، ص 417). علاءالدوله سمنانی یکی دیگر از مفاخر تصوف در عظمت این چله‌نشینی و حصول حالات معنوی‌اش نوشته است. «و دخلت الخلوت فی الاربعین الموسوی غرة ذی القعده سنة ...» (سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجَلوة، ص 512) سهروردی مقتول در (623 ق) علم به حقیقت این امر را اختصاص به انبیاء یا فردی که خداوند آنرا آگاه کند می‌داند. «و لا يطلع أحد على حقيقة ذلك إلا الأنبياء إذا عرفهم الحق ذلك، أو من يخصه اللّه تعالى بتعريف ذلك من غير الأنبياء.». (عوارف المعارف، ج 1، ص 228) . ▫️لیکن در مهد زایش چله‌نشینی چند شرط برای کمال آن ذکرشده است. شرط مهمش دوری از خلق است. (کاشانی، مصباح الهدایة، ص 163) همچنین: «جمله را چِل شب نه خور بود و نه خواب// هم چو شب چل روز نه نان و نه آب‏» (شبستری، منطق‌الطیر)،؛ و در خانقاه با آداب خاصی انجام می‌شده است. (کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ص 419 و 423). . ▫️ البته این امر در بین متصوفه مخالفانی نیز داشته است. شمس می‌نویسد: «این چله داران متابع موسی شدند، چو از متابعت محمد مزه نیافتند» (مقالات شمس، تصحیح موحد، ص 171) جلال الدین بلخی نیز می‌خواهد به‌جای خلوت‌نشینی در نزد او حاضر شوند: «سى پاره بكف در چله شدى/ سى پاره منم ترك چله كن‏» افلاکی نیز گزارش می‌دهد وقتی سلطان ولد از پدرش مولوی تقاضای چله‌نشینی می‌کند، ملای رومی به او گفت: «...محمّديان را خلوت و چلّه نيست و در دين ما بدعتست، امّا در شريعت موسى و عيسى عليهما السّلام ايشان را بوده است»، (مناقب العارفین، ج 2، ص 793). ➖〰️ 💡نتیجه: 1.اربعین موسوی یا چله کلیمیِ یکی از مستحسنات - به تعبیر استاد رمضانی بدعت نیکوی- صوفیان بوده است. 2.هیچ نص مأثور به خصوصِ چله کلیمیِ در منابع امامیه نیست. 3.دلیل دانشیان امامی که این عمل را ترویج می‌دهند، کلیاتی است چون: نیکو بودن تقوا و مناجات با خداوند، جایگاه عدد چهل؛ اختصاصی نبودن اربعین میقات حضرت موسی به ایشان و تجربه پرورش‌یافتگان مکتب تصوف و عرفان است. 4. به نظر می‌رسد استفسارِ این مسئله از مراجع تقلید بر مقلدان راهگشاست. آیت‌الله جوادی آملی از مراجع معاصر چنین عملی را جایز می‌داند. که مقلدان ایشان می توانند به نظر معظم له عمل کنند. 👈 نظر بقیه مراجع در این زمینه را نمی‌دانم. ➖➖➖ پی‌نوشت: * در آیه 142 سوره اعراف، سخن از چهل شب میقات حضرت موسی شده است. در ذیل این آیه چند روایت در منابع روایی شیعه داریم که این چهل روز ماه ذی‌قعده و ده روز ابتدایی ذی‌حجه بوده است. علاوه بر ما در منابع متصوفه نیز به این مطلب اشاره‌شده است. یحیی باخرزی می‌نویسد: «... و آن ثلاثين ماه ذوالقعده است و عشر ديگر دهه ذى‏الحجه»، (أوراد الأحباب و فصوص الآداب، ص 291) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
5️⃣6️⃣ 📝تحقیر،تضعیف و تکفیر شیعه توسط صوفیان سنی. 🔺فرسته اول ➖➖➖ 1. در این روزها داغدار شهادت هموطنان توسط داعشیان هستیم. بدین علت این فرسته نوشته شده است. =-= 2. اصحاب اندیشه بر این عقیده‌اند که حمایت از صوفیه سنی در تقابل با تکفیریان یک فرصت هست. صوفیان سنی چون مدح اهل بیت ع را دارند به ما شیعیان نیز نزدیک هستند. در ادامه به برخی از دیدگاه‌های سلاسل مختلف صوفی درباره شیعه امامیه اشاره میشود که خلاف این نگره است. + 2.1. ابی نعیم اصفهانی ( 430 ق) صوفی سنی است که کتابی دارد با نام «الإمامة والرد على الرافضة». وی می نویسد:« إِن عَاد إِلَى الِاحْتِجَاج بِأَحَادِيث الروافض - إِن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لعَلي: " أَنْت خَيرهمْ وأفضلهم وَأَنت الْخَلِيفَة من بعدِي وَمَا فِي مَعْنَاهُ.قيل لَهُ كَذَلِك رُوِيَ عَن عَليّ رَضِي الله عَنهُ أَن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لَهُ: يكون فِي آخر الزَّمَان قوم يتملقون حبك يُقَال لَهُم الرافضة فاقتلوهم فَإِنَّهُم مشركون؛ اگر شیعه به احادیث برتری امام علی ع تمسک کند ما نیز به این حدیث پیامبر ص استناد میکنیم که فرمود: گروهی می آیند با نام رافضه (= شیعه) آنها را بکشید چون مشرک هستند» (ابی نعیم اصفهانی،الامامة،ص241) + در عبارت دیگری شیعیان را احمق معرفی میکند( همان؛ص326) —— 2.2.حارث محاسبی (243ق) صوفی پراوازه کتابی نوشته در رد شیعه امامیه.( تاریخ بغداد،ج8،ص211.) —— 2.3.ابوبکر شبلی : «هيچ‏كس دنى‏تر از رافضى و خارجى نيامد» (عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء ،ص173.) —— 2.4. مستملی بخاری (434ق) :«و رافضى نزديك ما كافر؛ از بهر آنكه رافضى مبغض صحابه رسول باشد و مبغض صحابه كافر باشد.»(بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف،ج1،ص462.) —— 2.5. مجد الدین فیروزآبادی (817) : وی صوفی است و کتابی در دفاع از ابن عربی دارد با نام «الاغتباط بمعالجة ابن الخياط» وی کتابی در رد شیعه نگاشت با نام «الرد على الرافضة» در مقدمه کتابش می نویسد: «إني نظرت إلى هذا الكتاب المنسوب إلى بعض غلاة الرافضة المحرومين عن قوى العاصمة والحافظة، قد أتى مما لا يحل من الأحاديث الموضوعة والأخبار المطروحة المفتراة ما لا يرضى بذكره إلا جاهل أو زنديق في أمر الدين، متحامل متساهل في هذه الأحرف، فواجب لاعناق بقبائه باتكه وشوارع لإطباق نفاقه وإحقاق نفاقه هاتكه، وسميته بالقضاب المشتهر على رقاب ابن المطهر. على الله أعتمد وبالله نعتضد في صحة ما إلى الكتاب والسنة نعزو ونستند، وبالله التوفيق.» ( الرد علی الرافظه،ص34.) —— 2.6. مولوی 672 ق : معتقد است امام علی ع و عمر رابطه نیکویی داشتند و این روافض هستند که به جدایی ان دو باور دارند : «گفتن همه جنگ آورد در بوى و در رنگ آورد / چون رافضى جنگ افكند هر دم على را با عمر» همودر شعر دیگری شیعه وخوارج را منحرف میداند :«بر رافضى چگونه ز بنى قحافه لافم / بر خارجى چگونه غم بو تراب گويم؟» —— 2.7. ابن عربی محبت شیعیان به اهل بیت را القاء شیطان می داند (الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج‏1، ص: 282؛ ) و مثل وهابیون امروزی تهمت خان الامین را به شیعه میزند (همان) —— 2.8. خواجه پارسا از صوفیانِ نقشبندی است. وی در فصل پنجم کتابش درباره رد روافض بحث میکند و از طایفه رجبیه نقل کرده است که انها روافض از شیعه را به صورت خوک می بیند (فصل الخطاب،ص399.) او از زبان حضرت زهرا فتوا به وجوب قتل روافض را می دهد( همان،472.) 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
1️⃣4️⃣ 📝📝 موضوع: چله کلیمی ⏬⏬⏬ 🔺چندی است با شروع ماه ذی‌قعده، «چله کلیمیِ» یا «اربعین موسوی» تبلیغ می‌شود. مبلغان این چله به مشتاقان سلوک، بشارت موقعیتی ممتاز برای خودسازی را داده که زمان تحققش را از اول ماه ذی‌قعده تا دهم ذی‌حجه می‌دانند. به‌اختصار به منبع چله‌نشینی و اربعین موسوی در تصوف و عرفان اشاره می‌شود. ➖〰️ ▫️بنا بر اذعان اهل تصوف و عرفان چله‌نشینی از استحسانات خودشان است. کاشانی (735 ق) می‌نویسد: «مراد از استحسان استحباب امرى و اختيار رسمى است كه متصوّفه آنرا به اجتهاد خود وضع كرده‏اند، از جهت صلاح حال طالبان، بی‌آنکه دليلى واضح و برهانى لايح از سنّت بر آن شاهد بود، مانند ... نشستن در چلّه و غير آن، هرچند آن اختيار از تشبّث و تمسّك بسنّتى خالى نبود.» (کاشانی، مصباح الهداية و مفتاح الكفاية، ص 146) استاد رمضانی در توضیح «مستحسنات» توضیح می‌دهند که این کلمه یعنی بدعت؛ و البته بدعت را تقسیم می‌کنند و باور دارند هر بدعتی گمراهی نیست. ایشان می‌نویسد: «اگرچه خصوص ِ هیچ‌یک از مستحسنات [مثل چله کلیمیِ] درآیات قرآن و روایات معتبر، دستور شرعی وجود ندارد، با توجه به منافع و مصالح هر یک می‌توان آن‌ها را در عموم کارهایی داخل کرد که خدا و رسول به آن‌ها فراخوانده‌اند» (رمضانی، مستحسنات عرفانی: بدعت هدایت یا بدعت ضلالت؟ دو فصلنامه حکمت اسرا، سال هشتم،1395، ص 10). . ▫️یکی از دلایل این بدعت مستحسن، اربعین میقات جناب موسی است*. هجویری (465 ق) از اَعلام این طایفه می‌نویسد: «اصل چله ايشان تعلّق به حال موسى عم دارد» (هجویری، کشف‌المحجوب، ص 417). علاءالدوله سمنانی یکی دیگر از مفاخر تصوف در عظمت این چله‌نشینی و حصول حالات معنوی‌اش نوشته است. «و دخلت الخلوت فی الاربعین الموسوی غرة ذی القعده سنة ...» (سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجَلوة، ص 512) سهروردی مقتول در (623 ق) علم به حقیقت این امر را اختصاص به انبیاء یا فردی که خداوند آنرا آگاه کند می‌داند. «و لا يطلع أحد على حقيقة ذلك إلا الأنبياء إذا عرفهم الحق ذلك، أو من يخصه اللّه تعالى بتعريف ذلك من غير الأنبياء.». (عوارف المعارف، ج 1، ص 228) . ▫️لیکن در مهد زایش چله‌نشینی چند شرط برای کمال آن ذکرشده است. شرط مهمش دوری از خلق است. (کاشانی، مصباح الهدایة، ص 163) همچنین: «جمله را چِل شب نه خور بود و نه خواب// هم چو شب چل روز نه نان و نه آب‏» (شبستری، منطق‌الطیر)،؛ و در خانقاه با آداب خاصی انجام می‌شده است. (کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، ص 419 و 423). . ▫️ البته این امر در بین متصوفه مخالفانی نیز داشته است. شمس می‌نویسد: «این چله داران متابع موسی شدند، چو از متابعت محمد مزه نیافتند» (مقالات شمس، تصحیح موحد، ص 171) جلال الدین بلخی نیز می‌خواهد به‌جای خلوت‌نشینی در نزد او حاضر شوند: «سى پاره بكف در چله شدى/ سى پاره منم ترك چله كن‏» افلاکی نیز گزارش می‌دهد وقتی سلطان ولد از پدرش مولوی تقاضای چله‌نشینی می‌کند، ملای رومی به او گفت: «...محمّديان را خلوت و چلّه نيست و در دين ما بدعتست، امّا در شريعت موسى و عيسى عليهما السّلام ايشان را بوده است»، (مناقب العارفین، ج 2، ص 793). ➖〰️ 💡نتیجه: 1.اربعین موسوی یا چله کلیمیِ یکی از مستحسنات - به تعبیر استاد رمضانی بدعت نیکوی- صوفیان بوده است. 2.هیچ نص مأثور به خصوصِ چله کلیمیِ در منابع امامیه نیست. 3.دلیل دانشیان امامی که این عمل را ترویج می‌دهند، کلیاتی است چون: نیکو بودن تقوا و مناجات با خداوند، جایگاه عدد چهل؛ اختصاصی نبودن اربعین میقات حضرت موسی به ایشان و تجربه پرورش‌یافتگان مکتب تصوف و عرفان است. 4. به نظر می‌رسد استفسارِ این مسئله از مراجع تقلید بر مقلدان راهگشاست. آیت‌الله جوادی آملی از مراجع معاصر چنین عملی را جایز می‌داند. که مقلدان ایشان می توانند به نظر معظم له عمل کنند. 👈 نظر بقیه مراجع در این زمینه را نمی‌دانم. ➖➖➖ پی‌نوشت: * در آیه 142 سوره اعراف، سخن از چهل شب میقات حضرت موسی شده است. در ذیل این آیه چند روایت در منابع روایی شیعه داریم که این چهل روز ماه ذی‌قعده و ده روز ابتدایی ذی‌حجه بوده است. علاوه بر ما در منابع متصوفه نیز به این مطلب اشاره‌شده است. یحیی باخرزی می‌نویسد: «... و آن ثلاثين ماه ذوالقعده است و عشر ديگر دهه ذى‏الحجه»، (أوراد الأحباب و فصوص الآداب، ص 291) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
4️⃣6️⃣ 📝📝 معنویت شیعی و تبری و نحوه اظهار آن باید چگونه باشد. =-= 1. می دانیم یکی از ارکان مذهب شیعه تبری از دشمنان دین خداست. شیعه،افزون بر آیات قران،ده‌ها حدیث معتبر در این باب دارد که حتی برخی از آن احادیث در منابع سنیان نیز دست یاب است.. از جمله احادیث صحیح بودن اصل برائت ،لعن حضرت علی بر طلحه و زبیر است. حضرت امیر (ع) طلحه و زبیر را مورد لعن قرار دادند ، وقتی به گوش آنها رسید به حضرت اعتراض کردند : شما که شجاع ترین مرد عرب هستید ، چرا ما را لعن می کنید و اینجور می بینید که با این کار ما را شکست می دهید ؟ حضرت در پاسخ فرمودند : هر موقفی عملی دارد ، یعنی هر برهه ای اقتضای نوعی از برخورد را دارد ، در میدان جنگ با شمشیر و الآن با لعن با شما مبارزه و دشمنی خود را اظهار می کنم . (کلینی،الکافی،ج1،ص343.) =-= 2.شیعه ملاک سرور و غمش، امام حق و خلیفه خداست. چون امامان مفترض الطاعه ما، از کسانی که با توحید و انسانیت منازعه داشتند، تبری جسته‌اند. =-= 3.حدیث نهم ربیع را چه معتبر و چه غیر معتبر بدانیم، قطعا اصل تقیه لازم الاجراء است. شیعیانی که با برگزاری مراسمات علنی، سبب تحریک و خشم عامه می شوند، گناهی عظیم مرتکب شده اند.شیعیان آموخته اند که خروج از تقیه، تبعات منفی سنگینی در پی دارد و هیچ گاه چنین خطایی نخواهند کرد. =-= 4. کوتاه آمدن شیعه از عقایدش باعث کوتاه آمدن سنیان از عقایدشان نیست.دکتر عجاج خطیب محدث بزرگ سوری که سال گذشته از دنیا رفت ،مینویسد:« جميع الأحاديث التي تنصّ على وصاية عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أو على خلافته غير صحيحة، وهي موضوعة، لأنّها تخالف ما أجمعت عليه الأمّة من أنّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لم ينصّ على تولية أحد بعده.» (السنة قبل التدوين، ص ٢٤٥.) =-= 5.وحدت مدنظر دین و امامین انقلاب کوتاه آمدن و عقب نشینی از عقاید درست شیعه نیست. دکتر تیجانی از مستبصرین معاصر است که می نویسد مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای از کتابش «آنگاه که هدایت شدم» تمجید فراوان کردند و به من فرمودند: من سه مرتبه کتاب عربی و یک مرتبه ترجمه فارسی را خواندم (تیجانی،سیروا فی الارض،ص195) همچنین می نویسد: رهبر انقلاب وی را برگزید خدا برای هدایت دانسته‌اند: «..ان اصطفاک لتکون من المدافعین عن الحق،عن رسول الله و اهل البیت الاطهار،و هذا منصب لا ینتخب له الا افذاذ الرجال،فهنیئا لک یا سید تیجانی» (همان) * ➖➖➖ 🔺 نتیجه: هیچ وقت از تبری نسبت به دشمنان خدا و اهل بیت کوتاه نمی آییم و جریانهای افراطی چون شیعه انگلیسی را قبول نداریم . از دیگر سو مدعای جریانهایی چون نوبتریه را بر خلاف مبانی وحدت در نظر دین و امامین انقلاب می دانیم. مسئله در اظهار تبری و نوع ان است . که اگر بحث علمی و مدرسه ای با اداب و روشهای علمی باشد نه تنها مضر به وحدت نیست بلکه کمک به انسجام مسلمانان نیز می کند. شبیه کاری که علامه امینی در الغدیر انجام داده‌اند. پس باید در جلسات علنی و خانوادگی حقایق تاریخی از کتابها و مقالات معتبر بیان شود تا وجه تمایز معنویت و مکتبمان با بقیه مکاتب و مرامهای معنوی نیز روشن گردد. چه انکه معنویت صوفیانه سنی با تبری با مصادیقی که شیعه قبول دارد مخالف است،و معنویت جدید که مشترکاتی با مبانی معنویت صوفیانه دارد ،اساس تبری و لعن را منکر است. ➖➖➖ *دقت شود رهبری معظم مدافع چه کتابی است. تالیفی با نام«انگاه که هدایت شدم» یعنی نویسنده قبل از انتخاب مذهب شیعه خود را گمراه می دانسته است! •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
هدایت شده از عصر آب
9️⃣4️⃣ 📝 موضوع: ازدواج رسول الله(صلی الله علیه و اله) با خدیجه کبری 🔹 فرسته اول : بررسی فضائل ام المومنین خدیجه در صحیحن (بخاری و مسلم) ➖➖➖ ام المومنین خدیجه،مورد احترام تمام مسلمانان است.فضائل این بانوی عظمی در منابع فرقین آمده است. صحیح بخاری و صحیح مسلم از مهمترین کتاب سنیان در بابی جداگانه چند نمونه از فضائل این بانوی مکرمه را ذکر کرده ‌اند. خلاصه ای از آن تقدیم میشود. 1. خدیجه کبری برترین بانوست. صحیح بخاری :«وَ خَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَة» صحیح مسلم:« وَ خَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِد» + 2. خدا به ایشان سلام داده و برایش قصری در بهشت آماده کرده است. صحیح بخاری : « وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَوْ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَام: أَنْ يُبَشِّرَهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ.» صحیح مسلم: « فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا عَزَّ وَ جَلَّ. وَ مِنِّي. وَ بَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ . لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَبَ.» + 3. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) همیشه به یاد او بود. صحیح بخاری:«مِنْ كَثْرَةِ ذِكْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ إِيَّاهَا،» صحیح مسلم: « لِكَثْرَةِ ذِكْرِهِ إِيَّاهَا.» + 4. پیامبر (صلی الله علیه و اله) او را دوست داشت. محبتش به خدیجه را رزق الهی میدانست و همواره به یاد دوستان خدیجه عظمی بود. صحیح بخاری:«وَ لَكِنْ كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ يُكْثِرُ ذِكْرَهَا، وَ رُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاةَ، ثُمَّ يُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً، ثُمَّ يَبْعَثُهَا فِي صَدَائِقِ خَدِيجَةَ،» صحیح مسلم:« وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ إِذَا ذَبَحَ الشَّاةَ فَيَقُولُ «أَرْسِلُوا بِهَا إِلَى أَصْدِقَاءِ خَدِيجَةَ» قَالَتْ، فَأَغْضَبْتُهُ يَوْمًا فَقُلْتُ: خَدِيجَةَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ 👈إنِّي قَدْ رُزِقْتُ حُبَّهَا.» + 5.عایشه بر ایشان حسادت داشت. صحیح بخاری :« مَا غِرْتُ عَلَى امْرَأَةٍ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَة.»* صحیح مسلم: « مَا غِرْتُ عَلَى امْرَأَةٍ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَة.» ➖➖ * در ترجمه صحیح بخاری به زبان فارسی که توسط سنیان ایرانی صورت گرفته این روایت چُنین معنا شده است:«بر هیچ زنی رشک نبرده‌ام،مانند آنچه بر خدیجه رشک بردم» (ترجمه صحیح بخاری،ج4،ص318). 👈 کلمه« رشک» همان حسادت معنا میشود. مرتضی زبیدی می نویسد:« قالَ إبْرَاهيمُ الحَربيُّ: و يُقالُ بالفارِسِيَّةِ رشكن إذا كانَ حَسُوداً،» (تاج العروس،ج13،ص569.) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water