کاش آرامش و خیال خوش فروشی بود،
آنوقت حاضر بودم بابت بهایش نصف زندگیام را بدهم، نصف دیگرش را آسوده خاطر زندگی کنم.
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود، تو درقلب یک انتظار خواهی پوسید:))!
‹اغمــٔـا›
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می رسد با من خزانی میکند . .
ای موذن بعد اتمام اذانت، جان من
اندکی هم باهمان سوز و نوا از او برایم بگو . .
بزرگتر که میشوی یاد میگیری که میان غمهای قدیمی، جایی برای غمهای جدیدتر باز کنی.