eitaa logo
"𝐀𝐢𝐥𝐀𝐟𝐬𝐡𝐚𝐫"
291 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
72 فایل
تاریخ چنلمون ⚣︎۱۴۰۰/۴/۱۰⚣︎ ایدی مدیر ㋛︎ @Mohammad_1_9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان تا چند دقیقه دیگه پارت اخر رمان معادله گذاشته میشود🙂❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"بسم الله الرحمن الرحیم" ♥️✨ ✨♥️ 🔸2سال بعد🔸 حدیث=داوود جان به دوربین نگاه کن. داوود=سلام پارسا. ما الان میریم برای خرید سیسمنی. امیدوارم تو هم شبیه من استقلالی باشی😉 حدیث=این چیه تو میگی داوود😐💔 داوود=چی بگم؟😕 حدیث=ما الان نیریم سیسمونی بخریم یا میریم ارایشگاه؟ داوود=اره ببخشید. اصلا از وقتی که بابا شدم حواس درست و حسابی ندارم😂💔 حدیث=منو برسون به ارایشگاه بابای حواس پرت😂 داوود=بفرمایید اینم ارایشگاه. مواظب کوچولوم باش😍 حدیث=حواسم هس نگران نباش😌خدافظ مینا=فرشید اول بریم بیمارستان جواب ازمایشو بگیریم بعد بریم ارایشگاه. فرشید=ای به چشم😄 مینا=من برم بگیرم و بیام فرشید=وایستا منم بیام. مینا=ن تو بیای باید کی از دوباره برگردونتت سرجات😂💔 فرشید=باشه. تسلیم شدم😂🙌 بعد چند دقیقه مینا با شوک اومد. فرشید=چی شده؟چرا با این قیافه؟ مینا=چی بگم😿 فرشید=دارم کم کم نگران میشما😖 مینا=فرشید ، اگه بگم باید ی خونه بزرگ تر بخری سکته نمیکنی؟ فرشید=چرا خونه ی بزرگ تر؟چی شده؟ مینا=اخه نمیشه دو تا بچرو تو اون خونه اپارتمانی بزرگ کرد ک😁 فرشید=بله بله حق با شماس☺️وایستا ببینم.....الان چی گفتی؟دو تا😐؟؟؟؟ مینا=دوقولو. ی پسر که عصای دستت باشه و ی دختر ک بانوی خونه بشه😍 فرشبد=وااااای خدایا🤩نعمتت شکر مینا=بدو برو ارایشگاه دیرم شد😂 🔻ارایشگاه عروس🔻 🔹ساعت ۱۸🔹 الهام=وااااای زهرا جون چقدر قشنگ شدی😍مثل ماه شدی😚 زهرا=فداااااات بشم مهربونمممم🌸 الهام=مبگم چقدر امروز تو زندگی هنه ی ما برکت داشته😊 زهرا=برای چی؟ الهام=برای ابنکه شما و اقا رسول میرین سر خونه زندگیتون...من عمه شدم...البته هنوز به دنیا نیومده😅مینا و اقافرشیدم دوباره مادر پدر شدن. اونم ن ی وروجک دو تا😍 زهرا=چ خبره پس😆تا باشه و از این روزا باشه😍ان شاءالله همیشه اتفاقای خوب تو زندگیتون بیوفته😌 الهام=عروس خانم دیگه وقتشه اقاداماد و ملاقات کنی😉 ▪️دم در ارایشگاه▪️ رسول=بح بح سلام شاه زندگیم😍😂 زهرا=رسول زشته😐😂 رسول=بفرما سوار کالسکه شو😉بزار چهرتو ببینم😍 زهرا=رسول نمیشه زشته😐 رسول=جان رسول زهرا=راه بیوفت😂 رسول=چشم😐 🌛سایت🌜 نسرین=اقای عبدی ، من بازنشستگیمو اعلام کردم. اینم نامه خدمتتون🙂 اقای عبدی=کجا به سلامتی خانم لرستانی؟ نسرین=ان شاءالله با خواهر داریم میریم حرم اقاامام رضا🙂خیلی دوست داره بره زیارت اقای عبدی=سفر به سلامت🙂دعا یادتون نره❤️ نسرین=سلام منم به تمامی اعضا برسونین☺️ اقای عبدی=بزرگیتونو میرسونیم🙃 ⚪️عروس کشون⚪️ زهرا=رسول به دوربین نگاه کن و حرفاتو درباره امشب بگو تا یادگاری بمونه واسه زهره و سینا😁 رسول=من خوشبخت ترین ادم جهانم😍خبلی خیلی خیلی خیلی خوشبختم. بعدش ببینم زهرا خانم کی گف اسم بچهامون زهره و سیناس🧐نخیر ، ریما و یاسین😌 زهرا=اااه اینطوریه. نخیر اسمشون زهره و سیناس. رسول=کی گفته😂یاسین و ریما. زهرا=اذیت نکن دیگه رسول☹️ رسول=باشه هر چی شما بفرمایید سرورم😂❤️زهره و سینا زهرا=افرین😂❤️😘
لباس زهرا
حلقشون😍❤️
کت و شلوار رسول
کیکشون😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بچه ها امشب براتون دو پارت رمان جدید و میزارم😁 شاده. خیلی شاده. غمگبن نیس❌🌹 چون اعضا خیلی درخواست عاشقانه داشتن رمان عاشقانس❤️