eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهید محمدتقی حسینی 🌹 عنـــایت حضرت زهرا (س) روزی که قرار بود محمد تقی را در امامزاده عقیل(ع) دفن کنند، خانمی همراه همسر خود وارد امامزاده شد و پرسید این قبر را برای چه کسی آماده می کنید؟ به او گفتند: در این قبر قرار است شهیدی را دفن شود. با شنیدن این سخن آنها شروع به بی قراری و گریه کردند علت را که جویا شدند یکی از آنها جواب داد دیشب خواب (س) را دیدم که می فرمود : فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم به شهادت رسید به امامزاده عقیل خواهند آورد ، حتما به پیشوازش برو! ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رمز عملیات جدید علیه آرامش مردم؛ « حسن روحانی گنجینه اسرار نظام است» حتما ببینید بیداری ملت 🍁〰🍂 @Alachiigh
📝 | گداییِ خط تحریف‼️ 🔻عده‌ای به اصطلاح اصلاح طلب!! - اما بیگانه از اصلاح امور کشور، معیشت و آرامش مردم- رگ غیرتشان از رابطه ایران با چین باد کرده و وقتی زبان به سخن میگشایند و قلم بدست میگیرند؛ با متوسل شدن به دروغ و تحریف سعی می‌کنند گستردگی کار را در بین مردم کوچک جلوه دهند. 🔹 اینجاست که فرمایش رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی به ذهن انسان تداعی میشود: "دشمن به موازات جریان تحریم، جریان تحریفِ حقایق را هم دنبال می‌کند؛ اما به فضل الهی و با هوشیاری، زیرکی و شناخت عمیقِ ملت ایران از آمریکا به هیچکدام از اهدافش نرسیده و نخواهد رسید..." 🔸 حال که این ارتباط اقتصادی و تجاری- بر اساس منافع متقابل- با شرق، امیدها را برای فرو ریختن تحریمهای ظالمانه زنده کرده و اصلاح اوضاع اقتصادی را نوید می دهد و از طرفی آبروی و حیثیت بر باد رفته و قدرت پوشالی غرب کاملا در شرف فرو پاشی کامل است. 🔺 جریان تحریف به موازات خط تحریم خیز برداشته و میخواهد رسم وفاداری و نوکری به ارباب شان را کاملا بجا بیاورند و منبع در آمدهای خوش خدمتی شان همچنان مفتوح باشد؛ چرا که میدانند اگر این رابطه اقتصادی و تجاری به سرانجام برسد، هم کدخدا اعتبار ساختگی اش از دست خواهد داد و هم خط تحریف کاسه‌ی گدائی بدست خواهد گرفت!! 🖌مش قنبر | 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔴کاسبان تحریم ناراحتید؟ یه دونه حزب‌اللهی توی تلویزیون‌های چین و روسیه پیدا نمی‌کنید که فعالیت سیاسی کنه، ولی دوستان اصلاح طلب شما توی BBC و VOA دارن علیه ایران حرف می‌زنند. یه دونه حزب‌اللهی پیدا نمی‌کنید که گفته باشه امضای فلان مقام چین یا روسیه تضمینه، ولی نماینده شما در مذاکرات عکس نوه‌اش رو به غربی‌ها نشون می‌داد و کارت پستال تبریک کریسمس براشون می‌فرستاد. مشکل اینجاست که تفاوت وادادگی و تعامل رو نمی‌دونید! ثانیا چرا ناراحتید که ممکنه اثر تحریم‌های اربابتون روی ایران کم بشه؟! به قول رئیس جمهورتون خب اگه می‌لرزید برید به جهنم. bidariymelat 🍁〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 بی تو هرگز 🌺 قسمت 9⃣ مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنا
🌺بی تو هرگز🌺 قسمت0⃣1⃣ حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده؟ ... رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ... - اینها چیه علی؟ ... رنگش پرید ... - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ... - من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ ... با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ... - هانیه جان ... شما خودت رو قاطی این کارها نکن ... با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ ... می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ... نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت... خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین ... - عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم ... دیگه نمیارم شون خونه... زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد ... حسابی لجم گرفته بود ... - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ ... خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ... - این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ... - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ... خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ... توی چشم هاش نگاه کردم ... - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ... تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ... یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ... ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ... به روایت همسر و دختر شهید 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پوتین در دیدار با رئیسی: از طرف من سلام و آرزوی سلامتی برای رهبر معظم ایران را به ایشان منتقل کنید 🍁〰🍂 @Alachiigh
✳️ اگر عادت به کشیدن پتو روی سر و صورت خود دارید بهتر است هر چه سریعتر آن را ترک کنید 🔸با این کار میزان تجمع دی اکسید کربن افزایش یافته و اکسیژن خون کم میشود و به سلامتی مغزتان آسیب می رسد. 🍁〰🍂 @Alachiigh
⚜⚜〰〰〰💐 هر سنگی که جلوی پای شما می اُفتد می تواند پله ای برای صعود باشد ⚜⚜〰〰〰💐 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۳۱۹ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید جهاد مغنیه🌹 یادمان باشد، گناه که کردیم و گذاشتیم پای جوانی‌ مان... تصویر زیبایت را تجسم کنیم و شرم کنیم از جوانے‌ات💔 ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🆕چرا اسرائیل «افراطیون اصلاح طلب» را سرمایه خود در ایران می داند؟ روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم «عباس عبدی» نوشت: «به‌طور نانوشته و غیررسمی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسراییلی مسابقه نمی‌دهند و این اتفاق تاکنون و طی ۴۲ سال اخیر ده‌ها بار رخ داده است. البته این تصمیم بیش از آنکه از جانب ورزشکاران باشد، تصمیم مدیریت ورزش است و تاکنون عوارض زیادی داشته و حتی چند ورزشکار ایرانی به همین دلیل ترک تابعیت کرده‌اند». چندی پیش روزنامه اصلاح طلب همدلی در مطلبی با عنوان «می بازیم؛ چون سیاستمداران ما افسانه می بافند» نوشته بود: «ورزش تنها عرصه‌ای‌ است که باید با تمام قوا از آن سیاست‌زدایی و ایضا ایدئولوژی‌زدایی کرد... آنچه بدیهی است، این است که تا سیاست‌مداران ما به جای دیدن حقیقت، ره افسانه بزنند، خواهیم باخت؛ چه خودمان با میل و اراده و چه با دستور و بخشنامه؛ در همه میدان‌ها... هنوز هیچ‌کس در ایران نمی‌داند چه کسی دستور شرکت نکردن در مسابقاتی را که یک طرف آن‌ها شرکت‌کننده یا شرکت‌کنندگانی از اسرائیل حضور دارند، داده است؟ هیچ سند رسمی در این زمینه در دست نیست». نکته قابل توجه اینجاست که نشریه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» نیز چندی پیش همصدا با رسانه های اصلاح طلب در مطلبی نوشته بود: «ورزشکاران ایرانی که از رقابت با حریف اسرائیلی امتناع می کنند، قربانیان ایدئولوژی نفرت هستند»! طیف تندروی اصلاح طلب به بهانه ورزش در پی تطهیر و ایجاد مشروعیت برای رژیم جعلی اسرائیل است. این در حالی است که هر روز روشنفکران غیرمسلمان، خوانندگان و فعالین حوزه موسیقی و هنرمندان غربی بیشتری به تحریم فزاینده این رژیم جنایتکار، غاصب و جعلی می پیوندند. مرحوم «محمدرضا یزدانی خرم» رئیس اسبق فدراسیون کشتی چندی پیش گفته بود: «در گذشته وقتی قرعه ورزشکاران ما به نماینده‌های رژیم صهیونیستی می‌خورد آنها راهش را بلد بودند. به پزشک مراجعه می‌کردند و نسخه‌ای می‌گرفتند که توانایی انجام مبارزه ندارند. یا دست‌شان را گچ می‌گرفتند. الان هم راه‌حل فنی دارد اما توطئه برخی در داخل باعث شده مشکلاتی به وجود بیاید». «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی پیش از این افراطیون اصلاح طلب را بزرگترین سرمایه های اسرائیل در ایران نامیده بود. «شیمون پرز» رئیس جمهور اسبق رژیم صهیونیستی نیز گفته بود افراطیون اصلاح طلب به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران می جنگند. 🇮🇷 ایران مقتدر 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️درد و دل جالب یک هموطن که در زمینه فروش پوشاک فعالیت داره با رئیس جمهور... الان که دیگه ۹۰ درصد اجناس ایرانی هستن چرا باید این همه افرایش قیمت داشته باشیم؟ pedarefetneh ✅برسد بدست مسوولین انتشار با شما حتی بدون لینک👌👌 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔸 استقبال نمايندگان دومای روسيه از آیت الله رئیسی 🔸سخنرانی رئیس جمهور ایران در دومای روسیه بی‌نظیر است 🔹نیویورک تایمز : سخنرانی آقای رئیسی در دومای روسیه یک افتخار بی‌نظیر برای یک رهبر سیاسی میهمان در این کشور است. سپاه قدس 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔴 زندگی در زمانِ پهلویِ متورم دیالوگ احمقانه‌ی ⬅️ یادش بخیر زمان شاه؛چقدر آن زمان افسانه‌ای بود، کاش ما هم در همان عصر طلایی می‌بودیم، چیزی از حقایق نمی‌کاهد. ⛔️ «امیرعباس هویدا» در بهمن ۱۳۴۳ نخست‌وزیر ایران شد و ۱۳ سال در این منصب فعالیت داشت. او کشور را با نرخ تورم ۴.۵ درصدی تحویل گرفت در سال ۱۳۵۶ با تورم ۲۵.۱ درصدی تحویل داد! «اسدالله علم» در این باره می‌گوید: «در تابستان ۱۳۵۲ بسیاری از انواع مواد غذایی کم‌یاب شده و اگر هم یافت می‌شد با قیمتی چند ده برابری به فروش می‌رسید. در ماه‌های نخست سال ۵۳ نان هم پیدا نمی‌شد و هویدا همواره اعلام می‌کرد که ما در «عصر طلایی» به‌سر می‌بریم!» ❌ نکته‌ی قابل تامل این است که نسل حاضر کاش از کسانی که آن زمان را درک کرده‌اند، بپرسند⬇️ قشر معمولی زمان پهلوی مفلوک آیا امکانات قشر معمولی زمان انقلاب اسلامی را داشت⁉️ کاش پرسیده شود قشر معمولی توان خوردن برنج یا مرغ را داشته‌اند⁉️ تفریحاتشان چه بوده است و بدون توجیهات، به مقایسه با زمان کنونی بپردازد. ❌عملیات رسانه‌های مستکبر به گونه‌ای بوده که احساس فقر در زمان فعلی به حدی رسیده است که قشر معمولی به داشته‌هایش نمی‌نگرد و با فضای باز رسانه‌های اجتماعی و تنوع سبک مفلوک مادی، خودش را همواره نیازمند بداند. ✍ خواب و بیدار 🍁〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺بی تو هرگز🌺 قسمت0⃣1⃣ حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده؟
🌺 بی تو هرگز🌺 قسمت1⃣1⃣ اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ... از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی چندان طول نکشید ... اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ... علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ... اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ... بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود ... ثانیه ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ... - خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ... از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ... بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ... به روایت همسر ودختر شهید 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏السلام علیک یااباعبدالله ♥️🤚 🎥روضه خوانی حاج منصور ارضی در محضر آیت الله ناصری در اصفهان بسیار زیبا .. التماس دعا از همراهان عزیز 🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئویی جالب از همخوانی مداحی توسط محمدحسین پویانفر با یک بیمار سندروم داون 👌👌🙏🙏 ⭕️ اشتباهم‌ رو تذکر داد…گفت : نه‌نه‌نه!! ااااای‌مادر… پویانفر : بهترین‌آفرینی‌که‌‌در‌عمرم‌شنیدم! 👤 محمدحسین پویانفر 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۳۲۰ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹 شهید علی قوچانی🌹 ✅دعای بی نشانی رفته بود قبرستان بقیع. از حضرت زهرا (س) خواسته بود که وقتی شهید شد، مزارش مثل حضرتش بی نشان باشد. دو سال بعد وقتی در عملیات والفجر هشت شهید شد. پیکرش در منطقه ماند. شهید خرازی فرستاد دنبالش. منطقه را آب گرفته بود. هر چه گشتند خبری نشد. باورش نشد. خودش هم آمد باز خبری نشد که نشد. از همان قبرستان بقیع حاجتش بر آورده شده بود. ⭐️سالروز شهادت امروز اول بهمن ماه ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا