فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️تا حالا رعد و برق از زمین به بالا دیده بودید😐
یک مرد اهل کانزاس آمریکا تصاویری از رعدوبرقهایی معکوس (رو به بالا) را به اشتراک گذاشته است
BisimchiMedia
پیشنهاد می کنم ببینید✅
🎋〰🍃
@Alachiigh
جهل
خریت
حماقت
تهوع
و...
این ریخت و تیپ سوپر سلبریتی آمریکاست!
که حتما در بین جریان به ظاهر شبهه روشنفکر ولی در باطن کاملا خرفت ایران هم طرفدارانی دارد و آثارش را در نوع پوشش #سلبریتیهای_گوش_بفرمان و نوجوانان دهه هشتادی خودمان هم می بینیم
و باید پذیرفت که شیاطین فقط با ابزار #رسانه و اپلیکیشن صهیونیستی #اینستاگرام توانسته اند انقدر سطح شعور نوجوانان ما را کاهش دهند که امثال این سلبریتی پوشالی اطمینان داشته باشد از خودش و تیپهای حمارگونه اش که خریدار دارد!
این فقط یک تیپ جاهلانه نیست بلکه تزریق جاهلیت در ذهن و روح جوانان و نوجوانان جهان است
⚠️⚠️⚠️پروژه بیسواد کردن و کم هوش کردن مردم از طریق رسانه بشدت از سوی گلوبالیسم دنبال می شود
✅صراط
#آنتی_صهیون
#جاستین_بیبر
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴حتما ببینید و بشنوید
👇👇👇
🗯 گفتوگوی جنجالی شبکهی معاند منوتو با کارشناس فضای مجازی #استاد_روحالله_مومن_نسب...
💪👊 پاسخهای دندان شکن جناب مومن نسب به دشمنان این مرز و بوم!
🔰👈 این ۴ دقیقه رو دقیق گوش کنید تا علت سوزش عدهای از شنیدن نام #مومن_نسب را بهتر متوجه شوید!♨️
♨️ دشمن میداند چه موقعی و چه کسی را تخریب کند تا با مدیریت اذهان عمومی به سمت آنچه خودش دوست دارد، سبب شود که ایران عزیزمان به اهداف راهبردیاش نرسد! 😔
✍ مهدیگلی
#⃣ #صیانت_از_ایران
✅ تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺 ✿ قسمت 5⃣4⃣ توی بیمارستان دکتر که صورت رنگ پریده ام را دید،.. اجازه نداد حرف
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺
✿ قسمت 6⃣4⃣
زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود...
محمد حسین داد کشید:
_"می گویم بابا ایوب کجاست؟"
رو کرد به پرستار ها ...آقا نعمت دست #محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت آقا:
_"بابا ایوب رفت؟ آره؟"
رگ گردنش بیرون زده بود.
با عصبانیت به پرستارها گفت:
_"کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم، کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من مرده...شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟"
دست آقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون
سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی
آقا نعمت دنبال محمد حسین دوید.
وسط خیابان محمد حسین را گفت توی بغلش
محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی آقا نعمت زد.
آقا نعمت تکان نخورد:
_"بزن محمد جان....من را بزن....داد بکش....گریه کن محمد...."
محمد داد می کشید و آقا نعمت را می زد.
مردم ایستاده بودند و نگاه می کردند. محمد نشست روی زمین و زبان گرفت.
_"شماها که نمی دانید...نمی دانید بابا ایوبم چطوری رفت. وقتی می لرزید شماها که نبودید. همه جا تاریک و سرد بود، همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم و آتش زدم تا گرم شود، سرش را گرفتم توی بغلم....."
بغضش ترکید و با صدای بلند گریه کرد:
_"سر بابام توی بغلم بود که مرد....... با..با.....ایوبم....توی بغل....من مرد....."
ایوب را دیدم...
به سرش ضربه خورده بود، رگ زیر چشمش ورم کرده بود.
محمد حسین ایوب را توی #قزوین درمانگاه می برد تا آمپولش را بزند.
بعد از آمپول، ایوب به محمد می گوید حالش خوب است و از محمد می خواهد که راحت بخوابد.
هنوز چشم هایش گرم نشده بود که ماشین چپ می شود.
ایوب از ماشین پرت شده بود بیرون...
دکتر گفت:
_"#پشت_فرمان تمام شده بوده"
از موبایل آقا نعمت زنگ زدم به خانه
بعد از اولین بوق هدی، گوشی را برداشت:
_"سلام مامان"
گلویم گرفت:
_"سلام هدی جان مگر مدرسه نبودی؟"
- ساعت اول گفتم بابام تصادف کرده، اجازه دادندبیایم خانه پیش دایی رضاوخاله
مکث کرد:
_ "باباایوب حالش خوب است؟"
بینیم سوخت واشک دوید به چشمانم:
_"آره خوب است دخترم خیلی خوب است..."
اشک هایم سر خوردند روی رد اشک های آن چند ساعت و راه باز کردند تا زیر چانه ام...
صدای هدی لرزید:
_"پس چرا این ها همه اش گریه می کنند؟"
صدای گریه ی شهیده از آن طرف گوشی می آمد.
لبم را گاز گرفتم و نفسم را حبس کردم.
هدی با گریه حرف می زد:
_"بابا ایوب رفته؟"
آه کشیدم:
_"آره مادر جان، بابا ایوب دیگر رفت خیلی خسته شده بود حالا حالش خوب خوب است"
هدی با داییش کلنجار رفت که نگذارد کسی گوشی را از او بگیرد.
هق هق می کرد:
_"مامان تو را به خدا بیاورش خانه تهران، پیش خودمان"
+ نمی شود هدی جان، شما باید وسایلتان را جمع کنید بیایید #تبریز
- ولی من میخواهم بابام تهران باشد، پیش خودمان
به روایت همسر شهید
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#رمان_واقعی
#زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
🎋〰🍃
@Alachiigh
🍁🌿 'بهارنارنج' 🍂☘
💜چرا عاشـ^^ـق #خدا نباشم؟!وقتے که به من گفت تو ریحانه ی خلقت منے❤️
گُمنامے،تَنهابَرای"شُہَــدا"نیست!!
مےتُونیزِندھباشۍوسَربازِحَضرَتِزَهرا ۜ باشے!☁️🌸😌
امایہشرطدارھ!؛✋🏼
بایدفقطبرای"خدا"کارکنی!نہریا!!!🖐🏿💔
اجتماع دخترای فاطمی🖤🌸
#درسی📒
#خود_سازی🔮
#شهادت📿
#امام_زمان🌼
#معرفی_اپلیکیشن📱
#انگیزشی💪
#تم🔮
#رهبرانه🖤
#روتین🌈
#سخنرانی👤
#درس_خون🙇♀
#پادکست🎵
#کنکوری_جان👩🎓
#برنامه_ریزی📋
#مجردانه🦋
#همه_چیز_طور🌸🌈
#تولد 💕 🍒۱۴۰۰/۱۰/۲۷
╔══••⚬🎀⚬••══╗
🌈https://eitaa.com/dokhmalooneh1400🦋
╚══••⚬🎀⚬•• ══╝
04.mp3
4.21M
✅تندخوانی#جزء_چهارم
(تحدیر)
🎙:استاد معتز آقایی
〰〰🌺🌺〰〰
✅دعای روز #چهارم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، در این ماه برای برپا داشتن امرت نیرومند ساز مرا و شیرینی ذکرت را به من بچشان و ادای شکرت را به من الهام فرما و به نگهداری و پرده پوشی خودت ای بیناترین بینایان.
〰🌺🌺〰
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏
🙏💐التماس دعا
#کلام_نور
#جزء_خوانی
#ماه_مبارک_رمضان
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹
👆بارها و بارها این کلیپ رو ببینید خسته نمیشید
انتشار صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی پس از ۳۵ سال
👈روایت منتشرنشده حضرت آیتالله خامنهای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بیسیم او با شهید کاظمی
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 کلیپ تصویری | #قسمت_اول
💠 #تربیت_مهدوی
📝 تربیت فرزند برای یاری رساندن به امام زمان(عج)
⁉️ چه کنیم فرزندانمان با امام زمان(عج) مانوس بشوند؟ ☺️💞
🎙 استاد تراشیون
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴ورژن جدید فتنه انگیزی بین دو ملت
در سالهای اخیر به ایرانی ها میگفتن مردان عراقی میان زنهای ایرانی رو صیغه کنند و به عراقی ها بر عکس همین دروغ رو میگفتند تا روابط بین دو ملت رو خراب کنند،حالا همین پروژه فتنه انگیزی رو تحت عنوان تجاوز دسته جمعی اتباع افغانی به یک دختر ایرانی و برعکس دارن انجام میدن، هوشیار باشید.
✍سید هادی
#گفتمان
#افغانستان
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 جدیدترین آهنگ اِبی منتشر شد!
حقترین آهنگی بود که میتونست بخونه😁👌
Afsaran
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺 ✿ قسمت 6⃣4⃣ زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود... محمد حس
🌺 نیمہ ݐــنہان ماه 🌺
✿ قسمت 7⃣4⃣
#وصیت_ایوب بود، میخواست نزدیک برادرش، حسن، در وادی رحمت دفن شود.
هدی به #قم زنگ زد و اجازه خواست. گفتند اگر به سختی می افتید میتوانید به وصیت عمل نکنید. اصرار هدی فایده نداشت.
این #اخرین_خواسته ایوب از من بود و می خواستم #هرطورهست انجامش دهم.
سومِ ایوب، #روزپدر بود.
دلم می خواست برایش #هدیه بخرم. جبران آخرین روز مادری که زنده بود.
نمی توانست از رخت خواب بلند شود. پول داده بود به محمد حسین و هدی
سفارش کرده بود برای من ظرف های کریستال بخرند.
صدای نوار قران را بلند تر کردم.
به خواب فامیل آمده بود و گفته بود:
_"به شهلا بگویید بیشتر برایم #قرآن بگذارد."
قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم.
آه کشیدم:
"آخر کی اسم تو را #ایوب گذاشت؟"
قاب را می گیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه می کنم:
_"می دانی؟ تقصیر همان است که تو این قدر #سختی کشیدی، اگر هم اسم یک آدم #بی_درد و #پولدار بودی، من هم نمی شدم #زن یک آدم صبور سختی کش"
اگر ایوب بود، به این حرفهایم می خندید.
مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش
روی صورتش دست می کشم:
_"یک عمر من به حرف هایت #گوش دادم...حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه می گویم.
از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم، از بچه ها.....
#محمدحسین داغان شده، ده روز از مدرسه اش #مرخصی گرفتم و حالا فرستادمش شمال
هر شب از خواب می پرد، صدایت می کند.خودش را می زند و لباسش را پاره می کند.
#محمدحسن خیلی کوچک است، اما خیلی خوب #می_فهمد که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند.
#هدی هم که شروع کرده هرشب برایت نامه می نویسد...
مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر می زند."
اشک هایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم:
_"چند تا نامه جدید پیدا کرده ام. قایمشان کرده بودی؟ رویت نمی شد بدهی دستم؟"
ولی خواندمشان نوشتی:
"تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات، چشمانم جست و جو گر و دستانم #نیازمند دستان تو خواهد بود. برای این همه #عظمت، نمی دانم چه بگویم، فقط زبانم به یک #حقیقت می چرخد و آن این که همیشه #همسفر_من باشی خدا نگهدارت.....#همسفر تو ....ایوب"
قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه
به روایت همسر شهید
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#رمان_واقعی
#زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
🎋〰🍃
@Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
در وجود همه ی ما....
یک منِ افسرده
یک منِ عصبانی ،
یک منِ شاد و
یک منِ مضطرب وجود داره
کدوم (من) پیروز میشه؟؟
هر کدوم که بیشتر تغذیه بشه..
👈پس... با خودمونه که کدوم یکی رو تقویت کنیم ☺️👌
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴 فتنه هیبریدی! مأموریت لاشخورهای رسانه ای اصلاحطلبان آغاز شد
در فضای مجازی ولنگار و رهاشده بصورت پیوسته علیه اتباع کشورهای همسایه و روحانیت و شهر مقدس مشهد تولید نفرت میکنند در فضای واقعی با گسیل تروریست ها جنایت انجام میدهند.
کی باید افسار فضای مجازی ولنگار کشیده شود خدا میداند!
گفتمان
#لاشخور_های_رسانه_ای
@goftemansazan
🔴 وقتی دشمن یک گام جلوتر از ما حرکت میکند
در یکسال گذشته بصورت عجیبی فیلمها ومستندهایی باموضوع مشکلات و درد و رنجهای مهاجرین افغانستانی در ایران ساخته شده.حال که برنامه دشمن در تفرقه افکنی بین دو ملت مشخص شده،ضرورت دارد نهادهای امنیتی کنکاشی جدی برای کشف شبکه سفارش دهنده ساخت این حجم فیلم ومستند درسینمای ایران داشته باشد
✍ سید هادی
بیداری_ملت
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلیالله علیک یااباعبدالله ♥️🤚
..به موقع تشییع جنازه
..به پیرهن مشکیم مینازم ....
🎙حسن عطایی
🎥خیلی زیبا شنیدنی و دیدنی
✅پیشنهاد دانلود
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴🔴 🇮🇷
#صرفا_جهت_اطلاع
جا زدن عکس قاتل روحانی مشهدی به جای #شهیدبخشی توسط معاندین‼️
🍃🌹🍃
🔻بعد از حادثه تروریستی در مشهد عکسی توسط عناصر ضدایرانی در فضای مجازی با این عنوان که «ضارب سه آخوند جز لشکر فاطمیون و از نزدیکان #شهیدسلیمانی بوده در حال نشر است.
🔹روابطعمومی لشکر فاطمیون گفته: فرد مورد اشاره شهید مدافع حرم رضابخشی با نام جهادی فاتح، جانشین لشکر فاطمیون است و قاتل شهید اصلانی، هیچ ارتباطی با لشکر فاطمیون ندارد.
🔺 #شهیدرضابخشی دانشجوی برتر بوده و جای دکترا گرفتن رفت سوریه و شهید شد.
#روشنگری
#ثامن
#ماه_رمضان
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 کلیپ تصویری | #قسمت_دوم
💠 #تربیت_مهدوی
📝 تربیت فرزند برای یاری رساندن به امام زمان(عج)
⁉️ چه کنیم فرزندانمان با امام زمان(عج) مانوس بشوند؟ ☺️💞
🎙 استاد تراشیون
🎋〰🍃
@Alachiigh