🌹شهید یوسف قربانی🌹
🥀شهید غواصی که از بی کَسی برای آب نامه مینوشت
⚜ازش پرسیدند ،غواص یعنی چی،،؟
جواب داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان(عج)
✍هم رزمش تعریف میکرد همه نامه مینوشتیم در پاکت میگذاشتیم میدادیم برای خانواده مان ببرند.
یوسف نامه را میبرد ومی انداخت توی آب .
بهش میگفتیم بده برات ببرند ،،
گفت من کسی رو ندارم وبعد چشمهایش از اشک خیس میشد
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
🇮🇷
📝 #یادداشت_کوتاه | #ثامن_22
◀️ امام محکمات یا #امام متشابهات؟
🍃🌹🍃
🔻براندازی نظام اسلامی هدف غایی نظام سلطه است؛ اما آنچه که اهمیت دارد این است که با توجه مستحکم شدن بنیه انقلاب و نظام اسلامی و غیرممکن بودن براندازی سخت، یکی از اهدافی که استکبار و ضدانقلاب پیگیری می کند تغییر رفتار و محاسبات در جامعه و نیروهای انقلاب است.
🔸این نکته را باید مدنظر داشت که همانگونه که رهبر معظم انقلاب می فرمایند: « تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد.» چرا که به تعبیر ایشان «باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکنندهی اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکهی قدرت جهانی باشد.» امری که برخی تئوریسین های جریان غربگرا آن را به نرمالیزاسیون انقلاب تعبیر کرده اند.
🔹در حالیکه قطعا مسیر آیندهی جمهوری اسلامی در گرو «قرائت معتبر امام» است اما برخی در نظر دارند در عرض ریل معتبر و اصلی انقلاب و اصول امام، ریلگذاری جدیدی بر مبنای سلایق شخصی و منفعت فردی و جریانی ایجاد کنند تا بتوانند چهره ای بزک شده و یا کاریکاتوری از انقلاب و امام معرفی نمایند؛ انقلاب و امام طرفدار نظام سلطه، انقلاب و امام لیبرال، انقلاب و امام اشرافی نشین و تجمل پرست و ... .
🔸آنچه در مسیر جلوگیری از این تحریف نیاز است تمسک به «محکمات امام» و ارائه «قرائت معتبر» از ایشان است. اما اگر پرسیده شود که «محکمات امام چیست؟ باید دید آن نقطههای اصلی که امام روی آنها تکیه کرده چیست؟ ببینید چه چیزهایی کثیرالتکرار است، آنها میشود بیّنات امام.»
🔹رهبر معظم انقلاب در بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام هفت اصل از محکمات و بینات اندیشه های امام را برشمردند: « اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی»، « اعتماد به وعدهی الهی و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی»، « اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی»، « حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخنشینی»، « مخالفت صریح با جبههی قلدران بین المللی و مستکبران»، « اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری» و « تکیه بر وحدت ملی».
🔺نکته مهم در تداوم راه و اندیشه های امام و نیفتادن در دام آنانکه با توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات قصد انحراف و تحریف مکتب امام را دارند دو چیز است؛ اول بازخوانی نصوص صریح و سیره ایشان و دوم تمسک به نائب و سکان داری که نشان داده به این راه اعتقاد عمیق داشته و دارد و نگذاشته این مسیر از اصل خود منحرف گردد.
✍یعقوب ربیعی
#روشنگری | #ثامن | #همه_خادم_الرضاییم
🎋〰🍃
@Alachiigh
15.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 افشاگری حسن عباسی از گروگانگیری سینما توسط گروهی سیاسی
🔹امکان نداره سرویس اطلاعاتی فرانسه پشت این سلبریتیها نباشه
🔹این سلبریتیها عملا تبدیل به پیاده نظام سرویسهای اطلاعاتی غربی تبدیل شدند
بیداری
#حسن_عباسی
#سلبریتی_خائن
🎋〰🍃
@Alachiigh
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کار رسانهای؛ وظیفهای برای همه!
⭕️ ماجرای عجیب آدمهای مذهبی و انقلابی که در فضای مجازی، صفحات خوب و مفید رو در حد لایک و فالو کردن، حمایت نمیکنند!
✍ تخریبچی
🎋〰🍃
@Alachiigh
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلیالله علیک یااباعبدالله ♥️🙏🤚
👌🙏هر که از عشق تو دیوانه نشد...
📱ویژه استوری
حتما ببینید 😭😭
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
❤ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤ #قسمت_هجدهم _با صداے سجادے از خاطراتم اومدم بیروݧ.... خانم محمدے؟ بہ خود
❤ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤
#قسمت_نوزدهم
_اومدم جواب بدم کہ آنتـݧ رفت و قطع شد....
باخودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ
چندبار شمارشو گرفتم اما نمیگرفت
اخمام رفتہ بود تو هم
درتلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم
_چیزے شده خانم محمدے؟
_فقط آنتـݧ رفت قطع شد، میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ
گوشیشو داد بهم و گفت:
بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ
تشکر کردم و گوشے و گرفتم
تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم"
خیلے برام جالب بود
_چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم...
خندید و گفت:
چیشد؟زنگ نمیزنید؟
کلے خجالت کشیدم
شماره ے مامان و گرفتم سریع جواب داد:
بلہ بفرمایید؟
سلام ماماݧ اسماء ام آنتـݧ گوشیم رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ
نزاشتم اصـݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ
_گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم
سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت:
خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہ اے بخونم و بریم
_نصف گل هایے رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے
روے قبرو شستم،گلهارو گذاشتم روش و فاتحہ اے خوندم
سجادے تشکر کردو گفت:
نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامونو کامل بزنیم.
_بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ
در ماشیـݧ رو برام باز کرد
سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم
تو راه پلاک همش تکوو میخورد مـݧ کنجکاو تر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ.
دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز.
سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود
مداحے قشنگے بود
"منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ
ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریم ببین
دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ
چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ"
اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده میکرد
برام جالب بود
چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت
تا اینکہ رسیدیم بہ داخل شهر
اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد وایساد سرشو بگردوند طرفم و گفت:با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام
پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام
_بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زدو گفت:قبول باشہ خانم محمدے
تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ
سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود چیزی نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم
_وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایےکہ داشت.
_تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده
حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم
_اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم
با تعجب گفتم:
فردا؟زود نیست یکم
از نظر مـݧ البتہ ،نظر شما هر چے باشہ همونہ,,,
گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ
تشکر کرد
_رسیدیم جلوے در.میخواستم پیاده شم کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم
کلید وانداختم درو باز کردم
ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم
سلاااااااام ماماݧ جاݧ
دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت:
_سلام علیکم خوش اومدے
گونشو بوسیدمو گفتم مرسے
اومدم برم کہ دستمو گرفت و گفت کجا؟ازدستت عصبانیم!
خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهامو بہ نشانہ ے تعجب دادم بالا و گفتم:عصبانے براے چی؟ماماݧِ اسماء و عصبانیت؟
شایعست باور نکـن.
ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا
نتونست جلوے خندشو بگیره
خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا؟!
اومدم کہ جواب بوم تلفـݧ زنگ زد خالم بود.
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم....
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️خواص ميوه و سبزيجات سبز !👇
🔸کیوی: پیشگیری از سرماخوردگی
🔸فلفل دلمه: تقویت حافظه
🔸کاهو: خواب آور
🔸کرفس: تقویت اعصاب
🔸زیتون: سلامت قلب
🔸بروکلی: ضد پوکی استخوان
🔸خیار: زیبایی پوست
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۹ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید حسین ایرلو🌹
رضایت مادر🙏
نیمه شب بود.احساس کردم, کف پایم خیس شد!
نشستم. دیدم حسین است.کف پایم را می بوسید. گفتم مادر چکار می کنی!
اشکش جاری شد. گفت مادر دعا کن, مثل امام حسین بدنم تکه تکه بشه و چیزیش برنگرده!
اشکم در امد.
باراخری بود که می دیدمش.
گلوله تانک نشست به سینه اش,
فقط تکه ای از استخوان پایش برگشت
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات،
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh