10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ نماهنگ جدید سایت رهبر انقلاب درباره تشییع شهید سلیمانی در آستانه سالگرد نماز جمعه تاریخی رهبر انقلاب پس از شهادت حاج قاسم
🙏🙏♥️♥️
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 بی تو هرگز 🌺 قسمت4⃣ پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان
🌺 بی تو هرگز 🌺
قسمت 5⃣
اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنجش دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت
غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ...
- به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ...
با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ...
نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ...
گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ...
- کمک می خوای هانیه خانم؟ ...
با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دستم ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ...
با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ...
یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ...
- کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت کمتر سخت گرفت ...
- حالت خوبه؟ ...
- آره، چطور مگه؟ ...
- شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ...
به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه؟ ...
تازه متوجه حالت من شد ... هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده؟ ...
به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... مردی هانیه ... کارت تمومه
چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... آره ... افتضاح شده ...
با صدای بلند زد زیر خنده ... با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم ... رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت…
غذا کشید و مشغول خوردن شد ... یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه ... یه کم چپ چپ ... زیرچشمی بهش نگاه کردم ...
- می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ... چطوری داری قورتش میدی؟ ...
از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت ...
- خیلی عادی ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ...
- مسخره ام می کنی؟ ...
- نه به خدا ...
چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ... جدی جدی داشت می خورد ... کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ... گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه ... قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ...
سریع خودم رو کنترل کردم ... و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم ... نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود ... مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ... حتی سرش رو بالا نیاورد
- مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ... سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه می کرد ... برای بار اول، کارت عالی بود
اول از دستم مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ... اما بعد خیلی خجالت کشیدم ... شاید بشه گفت ... برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد…
به روایت همسر و دختر شهید
#ادامه_دارد
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
✳️صبح ها خرما بخورید!👇
🔸کسی که با معده خالی خرما میخورد، کمتر دچار کمخونی میشود و بدنی مقاوم در برابر باکتریها و ویروسها خواهد داشت، بعلاوه بخاطر افزایش سوخت و ساز بدن باعث لاغری میشود
#صبحانه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🍁〰🍂
@Alachiigh
🍁🍁〰〰🍁🍁
✨یادتون باشه که....
خیلی از نعمت های امروزتون همون
دعاهایی هست که فکر می کردین،
خدا صداتون رو نمی شنوه
✨از صمیم قلب تکرار کن: خدایا شکرت
🍁🍁〰〰🍁🍁
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
#آرامش
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۱۴ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید محمد بلباسی🌹
✍به قول شهید بلباسے:
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم، باری از رویِ...
دوشِ مردم برداریمــ...🙂
حواسمون ڪجـاست؟💔
مدافعحرمعقیلهبنیهاشمحضرتزینبس
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 انیمیشن برگزیده مردمی در پویش قهرمان درباره انتقام قطعی از ترامپ، پمپئو و قاتلان شهید سلیمانی که در سایت رهبر انقلاب منتشر شده است.
❌و....
⭕️⭕️پس از انتشار پویانمایی "انتقام حتمی است" با موضوع انتقام خون شهید سلیمانی، توییتر حساب سایت رهبر معظم انقلاب را مسدود کرد!
✅بصیرت
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔴این تصویر باید عکس منتخب سال شود/لبخند دخترک اسیر در چنگال گرگهای رژیم صهیونیستی!!👌👌
🌎نهضت جهانی مقاومت
🍁〰🍂
@Alachiigh
❌قابل توجه سلبریتیهای داخلی
مانه، ستاره فوتبال تیم ملی سنگاله که سالانه میلیونها پوند درآمد داره. بعد از اینکه مردم تو یه عکس متوجه شدن آیفونش شکسته، تبدیل به سوژه خنده شد. خود اونم با این ژانر همراه شد تا اینکه به یکی از شوخیا که کمی هم زشت بود این جوابو داد:
«چرا من ۱۰ تا ماشین فراری، ۲۰ ساعت الماس و ۲ جت بخوام؟ پولشو دارم ولی چرا؟ چه کمکی به پیشرفت دنیا میکنه؟ من گرسنه نان بودم، من تو مزرعههای زیادی شخم زدم، من پابرهنه تمرین کردم و مدرسه نرفتم.
الان که میتونم، دوست دارم به اونایی که زندگیشون سخته کمک کنم. ترجیح میدم مدرسه بسازم و به مردمی که کم دارن، لباس و غذا بدم. مدرسه و استادیوم ساختم.
به هر فقیری که تو استان سنگاله ۷۰ یورو میدم تا وضعیت مالی خانوادهاش بهتر بشه. مجبور نیستم ماشینهای لوکسو به نمایش بذارم، خانههای لوکس داشتن مال من نیست، همینطور سفرها و پروازها.
ترجیح میدم افراد نیازمند اندکی از اونچه که زندگی به من بخشیده رو بگیرن و خودم داوطلب این تقدیم کردن هستم.»
خیلیا تا قبل از این جواب نمیدونستن مانه بیش از نیم میلیون یورو کمک مالی میکنه و در زادگاهش بیمارستان ساخته.
✅اینجا هم جا داره که گفته بشه :
شیر مادر و نان پدر حلالت 👌👌
🍁〰🍂
@Alachiigh