eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ❌🔴 پشت پرده اقدام تروریستی مسموم کردن دانش آموزان همین سه توییت سرکرده منافقین است ❌ 🛑 اولین گرای ترور ⏪گرای مسمومیت دانش آموزان ۳ ماه قبل توسط یکی از اکانت های سازمان مجاهدین خلق داده شد چندهزار برانداز پیشنهاد ‎مسمومیت دانش آموزان در مدارس رو لایک کردند ! امروز همین بی شرف ها برای ‎مسمومیت دختران و پسران ایرانی جیغ بنفش میکشند و میگن کار ‎جمهوری اسلامی هست برای انتقام ! 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌🎥 اقدام جالب توجه خواننده معروف کشور در زمان اجرا کنسرت خیلی راحت با شوخی و خنده به خانم بی‌حجاب هوادارش گفت اینجا آمریکا نیست اول روسری بپوش بعد عکس بگیر! 🔹اونم سریع پوشید... 🔹فرزین، کاری کرد که خیلی از ما مذهبیا، به راحتی ازش شونه خالی میکنیم؛ امر به معروف. 🎋〰❄️ @Alachiigh
4_6050932286621224748.mp3
13.7M
🙏صلی‌الله علیک یااباعبدالله♥️🤚 🙏صلی‌الله علیک یا علی اکبر♥️🤚 📝 ماشاءالله لا‌قوة الّا بالله بر این جلال زهرائی ✅پیشنهاد دانلود 👌 حاج‌ 🎙   🌺 ایام ولادت 🎋〰❄️ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜نقاب_ابلیس #قسمت28 -باشه، اطاعت رو هستم، درست می‌گید، اما فدا شدن رو نه! سیدحسین با لبخندی عمیق جو
با آرنج به بازوی عباس می‌زنم: -اینا از کجا پیداشون شد؟ اینجا چکار می‌کنن؟ عباس کمی برافروخته می‌شود: -نمی‌دونم! مثلا دارن نهی از منکر می‌کنن... وای... با بیسیم حرف می‌زند: -این حزب اللهی‌هایی که ریختن وسط جمعیت حرف حساب‌شون چیه؟ نمی‌شنوم چه جوابی می‌گیرد. فقط می‌بینم که صدای کف و سوت می‌آید. جمعیت متفرق، پراکنده شعار می‌دهند. نیروی انتظامی جلوی درگیری را می‌گیرد. شعارهای متضاد گوشم را پرکرده. عباس با صدایی نسبتا بلند می‌گوید: -چی؟ انقلاب؟ فردوسی؟ باشه اومدم... یا علی! (مصطفی) وقتی خبر اعتراض دانشجویان را جلوی دانشگاه شنیدیم، چندان جدی نگرفتیم. با خودم گفتم مثل همیشه است که می‌آیند دوتا شعار می‌دهند و می‌روند و تمام می‌شود؛ اما وقتی به حوزه احضارمان کردند و گفتند باید حواس‌مان به خیابان انقلاب باشد، فهمیدم خبرهایی فراتر از یک اعتراض دانشجویی به وضعیت اقتصادی هست. صبح که خبری نبود، اما گویا خواب‌هایی برای عصر دیده‌اند. صدایم را بلند می‌کنم تا به علی که ترکم نشسته برسد: -سال هشتاد و هشت چندسالت بود؟ علی هم بلند می‌گوید: -دوازده سال! چطور؟ مصطفی: هیچی، می‌خواستم ببینم چیزی یادت میاد یا نه؟ علی: خیلی نه. در دل حرص می‌خورم که چرا بیسیم دست‌مان داده‌اند. داد می‌زنم: -این بیسیما تابلومون می‌کنه، می‌ریزن سرمون. ببین کی بهت گفتم؟ مصطفی: چاره‌ای نبود. گفتن ممکنه موبایلا خط نده. دیدی که محاصره‌مون کردن یه بیسیم انداختن توی دامنمون! خنده‌ام می‌گیرد. این محاصره را خوب آمد! باد سرد دی ماه صورتم را می‌سوزاند. علی می‌گوید: -انگار سیدحسین و عباسم دارن میان سمت فردوسی... معلوم نیس چه خبر قراره بشه؟ مصطفی: خدا بخیر کنه! به میدان فردوسی می‌رسیم. ظاهرا همه چیز عادیست؛ مردم می‌روند و می‌آیند. صدای اذان را از همراهم می‌شنوم. مسجد این دور و بر نیست و نمی‌شود هم از اینجا جم بخوریم. نماز را کنار خیابان می‌خوانیم. سلام نماز را که می‌دهم، صدای عباس را از بیسیم می‌شنوم: -کجایید مصطفی جان؟ مصطفی: میدون فردوسی، کنار ایستگاه مترو. عباس: ما الان نزدیک پل کالجیم، خیلی آروم بیاین به سمت ما، حواستون باشه به همه چی. می‌دونی که؟ مصطفی: آره. سیدحسین کجاست؟ عباس: اونام دارن میان سمت شما. ما با ماشینیم اونا با موتور. مصطفی: باشه، می‌بینمت. یا علی. علی هنوز در سجده است. سر شانه‌اش می‌زنم: -پاشو داداش... باید بریم... از معراج بیا پایین یه امشب رو! وقتی سر از سجده برمی‌دارد و چشمم به چهره برافروخته و چشمان سرخش می‌افتد، آب می‌شوم. خجالت زده می‌گویم: -شرمنده انگار خیلی اون بالاها سیر می‌کردی...! بزرگوارانه می‌خندد و ترک موتور می‌نشیند. کم کم سروصداها شروع می‌شود؛ شعارهای همیشگی‌شان: -نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! -مرگ بر دیکتاتور! -... بین جمعیت چشم می‌گردانم؛ باید لیدرها را پیدا کنیم. لحظه به لحظه صدایشان بالاتر می‌رود و شعارهایشان تندتر می‌شود. علی همراهش را گذاشته روی حالت پرواز ولی طوری وانمود می‌کند که درحال صحبت است. دارد از جمعیت فیلم می‌گیرد. شاید پنجاه نفر هم نباشند؛ اما خیابان را بند آورده‌اند. نیروی انتظامی به حالت آماده باش ایستاده. گاهی چیزی در داستان‌ها می‌خوانید و در فیلم‌ها می‌بینید؛ اما باید در این موقعیت باشید تا معنای دلشوره‌ام را بفهمید. جمعیتی که شکل و شمایل‌شان بیشتر به اوباش می‌خورد تا دانشجو و اکثرا یا ماسک تنفسی زده‌اند و صورتشان را با شال گردن پوشانده‌اند. صدای عباس است که پشت بیسیم می‌گوید: -بچه‌ها مواظب باشین کسی کشته نشه! حتی اگه شده خودتون سپر بشید؛ کسی کشته نشه! ✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه  دارد... 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید عبدالرسول زرین🌹 تک تیرانداز ♦️قهرمان شهید عبدالرسول زرین که بین بعثی‌ها به "صیاد خمینی" معروف بود و شهید خرازی او را "گردان تک‌نفره" مینامید. این شهید با ۷۰۰ شلیکِ موفق [برخی منابع تعداد ۳۰۰۰ نفر را اعلام میکنند] برترین تک‌تیرانداز تاریخ شناخته می‌شود.. .⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 📝 | دختران قربانی آشوب ❄️🌹❄️ 🔻مدارس باید تعطیل شوند و دختران قربانیان این ماجرا هستند. قم، بروجرد و حالا ایران؛ دل چند مادر دیگر باید بلرزد. کمی عقب‌تر، شورشی که قرار بود شعله‌اش دامن همه‌ی مسئولین نظام و خانواده‌هایشان را تا قبل از سفر به ونزوئلا بسوزاند به خاکستری سرد تبدیل شد. از انتخاب مبتذل واژگان عذر تقصیر دارم ولی چه کنم که این روزها معانی درهم شکسته شدند؛ انقلاب ۴۰۱ با خیل عظیم انقلابیانش هنوز به حکمرانی بر یک دهکده نرسیده به پایان رسید. هنوز مجمسه‌ی پروین و فردوسی سقوط نکرده و میدان آزادی اندام انقلابیان را به خود ندیده است. سهم تجزیه‌طلبان از خاک وصول نگردیده و تیر برق‌ها تغییر کاربری نداده‌اند. یک ماه بیشتر در همان مجازی دوام نیاوردند که متوسل به مهره سوخته‌هایی نظیر پرویز ثابتی شدند. کارشان به تطهیر جنایات ساواک و شاهی افتاد که پسرش هم آن را گردن نمی‌گیرد. تئاتر خیابانی خارج از کشورشان با دعواهای خنده‌دارش هم به قدر کافی خجالت‌آور بود. و اما سالروز انقلاب حقیقی و به خیابان آمدن براندازان واقعی، حباب هشتگ‌ها را ترکاند و نشان داد شاگردان امام گردن کلفت‌تر از این بازی‌ها هستند. 🔹حالا امروز دختران باید قربانی شورش شوند. تب انقلاب خوابیده و دروغ‌ها پشت هم بر ملا می‌شوند. آتش باید جوری گرم بماند پس هر چه هست می‌سوزانند. خاک، غیرت، شرافت و حالا گلوی دختران و دل مادران را سوزاندند. تعطیلی مدارس ذغال جدیدی برای احیای آتش شلوغی‌ها است. اما مهم‌تر از آن روایت‌های این ماجرا است. باید به مخاطب القا کرد که جمهوری اسلامی بعد از آنکه با نهضت سوادآموزی عقب افتادگی علمی زنان کشور را پایان داد و امروز به آمار شصت درصدی دختران نسبت به پسران در دانشگاه رسیده است حالا پس از چهل سال متوجه شده که با تحصیل بانوان مخالف است. باید القا شود که مسمومیت‌ها کار خودشان است تا دختران عقب بکشند و اصلا مهم نیست که چه کسی در موضع دفاع قرار گرفته و چه کسی از این جریان استفاده می‌برد. باید القا شود که نظام خواستار تعطیلی مدارس است و مهم نیست که کمپین تحریم مدارس را چه کسانی بالا آوردند. باید القا کنید آنها خواستند تعطیل کنند که ما زودتر تحریم کردیم. 🔺دروغ پدر مهسا امینی، دروغ پاهای شکسته‌ی حسین رونقی، دروغ دفن بی‌خبر مادر نیکا شاکرمی، دروغ خون‌ریزی ناشی از تجاوز به آرمیتا عباسی و دروغ دست داشتن در مسمومیت دختران؛ این نظام پابرجا خواهد ماند و این دروغ‌ها برای همه روشن خواهند شد. اما صحبت از روان مردم است. شبهات در مغزها می‌پیچد و باید پاسخ داده شود. دستگاه‌های امنیتی باید زودتر منشأ اتفاقات اخیر را معرفی کنند. دستگاه‌های ناظر باید با خاطیان برخورد کنند من جمله آن بی‌ملاحظه‌ای که موی سر مادر داغدار را کشید و ما را در داغ دیگری کشاند. این اتفاقات می‌گذرد ولی روایت‌ها باقی می‌مانند. اگر امروز روایت نکنیم در آینده هزینه‌ی تعلل امروز را خواهیم داد و با خام شدگانی مواجهیم که سمت اشتباه ایستاده‌اند. امروز دختران قربانی می‌شوند تا عواطف به اسارت دربیاید. ✍محمد فخرا، فعال رسانه‌ای 🎋〰❄️ @Alachiigh
👆❌🔴اینم مثلا اون اقا امنیتی لباس شخصیه،، منتها پای میز شرابه😏 لااقل نجاساتتون را از فضا مجازی پاک کنین، چهار روز بعد لو نرین😒 💢از ساعاتی قبل برخی کانال ها این تصاویر را از فردی که به یک خانم در مقابل مدرسه 13 آبان جمله کرده منتشر کرده اند. آنگونه که تصاویر می گوید ایشان بیشتر از برادران طیفِ "زن زندگی آزادی" بوده تا برادران حامی وطن ... این بحث ها به کنار برخی از دیروز گفته اند : این خانم اصلا فرزندی در آن مدرسه نداشته و هدفش آشوب آفرینی بوده است. فیلمبردار هم عجیب است که به یکباره پیداش شده و فیلم گرفته و ... ذکر یک نکته در این خصوص ضروری است: جایی ممکن است برخورد خشنی از پلیش ضد شورش سر میزند ، بله آن برخورد را نباید به قضاوت گذاشت تا قبل و بعدش مشخص شود. (ضمن اینکه در بسیاری از موارد که پلیس ضد شورش با چشم بستن بر جنسیت برخورد با فردی که مقابلش بوده داشته قبل و بعد ماجرا به درک دقیق تر آنچه رخ داده کمک کرده است) اما در مواردی این چنینی اصلا نیازی به چنین برخوردی نبوده است. در واقع اگر فیلمبردار و زنی که فرزندی در مدرسه نداشته را مشکوک بدانیم ، این آقا و این رفتار به همان اندازه مشکوک و قابل تامل است... به هر جهت او فعلا در بازداشت است تا به این مهم رسیدگی شود. 🎋〰❄️ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#نقاب_ابلیس #قسمت29 با آرنج به بازوی عباس می‌زنم: -اینا از کجا پیداشون شد؟ اینجا چکار می‌کنن؟ عب
⚜رمان (حسن) -مرگ بر...! مرگ بر...! -سبز و بنفش بهانه‌ست/ اصل نظام نشانه ست. -نترسید نترسید/ ما همه باهم هستیم. -مرگ بر دیکتاتور... ماشین میلی‌متری جلو می‌رود. عباس هم که تا الان آرام بود، کمی نگران است. با همان نگاه نافذش بین جمعیت می‌کاود؛ انگار دنبال کسی می‌گردد. اوباش را می‌بینم که در خیابان پراکنده شده‌اند. می‌گویم: - با این ریش و پشممون می‌ریزن سرمونا... عباس که حواسش به خیابان است، فقط سرتکان می‌دهد. صدای بوق خیابان را برداشته. عباس می‌گوید: -باید بزنیم کنار، دیگه توی ماشین جواب نمیده. یهو به قول تو، میان توی ماشین قیمه قیمه‌مون می‌کنن! با چشمان گرد شده جواب می‌دهم: -پیاده که خطرناک‌تره! انگار حرفم را نمی‌شنود؛ سعی دارد ماشین را از خیابان بیرون بکشد و گوشه‌ای پارک کند: - بیسیم بزن به سیدحسین، بگو بیان پیش ما. دوبل پارک می‌کند. به سیدحسین موقعیت می‌دهم و قرار می‌شود بیاید همین‌جا. عباس با شانه چپش حرف می‌زند: -من دارم میرم تو دل جمعیت! اگه زنده موندم و گرفتمش تحویل میدم به بچه‌های خودمون، اگرم خبرم نرسید میکرو توی دهنمه! چشمانم شاید به اندازه یک نعلبکی گرد شده باشد: - چرا با شونه‌ت حرف می‌زنی؟ داری من رو می‌ترسونی! تنه‌اش را به سمتم می‌چرخاند مستقیم چشمانم را نگاه می‌کند. نگاهش تا مغز استخوانم نفوذ می‌کند. چهره‌اش جدیت و مهربانی را باهم دارد: -ببین، من باید یه آتیش بیار معرکه رو پیدا کنم و تحویل بدم. شمام باید کمکم کنین؛ اما اصل کار با خودمه! حسن: نمی‌فهمم! مگه ما فقط... عباس: بیشتر از این لازم نیست بپرسی. بعدا سیدحسین برات توضیح میده. تو فقط یه یاعلی بگو و بیا کمک. حس می‌کنم هم می‌شناسمش هم نه. حالا شخصیتش کمی برایم مجهول شده است. صدای شکستن شیشه هردومان را از جا می‌پراند. یک تکه سنگ شاید اندازه یک کف دست، شیشه عقب را ترکانده! عباس بلند می‌گوید: -بدو الان آتیشمون می‌زنن! چندنفر فریاد می‌زنند: - اونا مامورن! بگیریدشون! اونا اطلاعاتی‌اند! قبل از اینکه با چماق و قمه بیفتند به جان ماشین، از ماشین بیرون می‌پریم. عباس دستم را می‌گیرد و دنبال خودش می‌کشد. باید خودمان را در پیاده رو گم کنیم. کرکره مغازه‌ها پایین است. مردمی که در پیاده رو هستند، یا فیلم می‌گیرند یا قدم تند کرده‌اند که زودتر از معرکه در بروند. به سیدحسین بیسیم می‌زند: -کجایی سید؟ ما پیاده شدیم، تو پیاده روییم. هنوز جواب سیدحسین را نشنیده‌ایم که سرخی آتش را آن سوی خیابان می‌بینم. سطل‌های زباله، نفت، ماشین‌های مردم...! آتش...! ✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه  دارد... 🎋〰❄️ @Alachiigh
🔴❌نعش متعفن زن زندگی آزادی را تنفس مصنوعی می دهند 🔸 با تمام قوا وارد میدان شده اند. از خط داخلی فاسد اصلاح طلب که چشم دیدن ایران را ندارد تا برانداز سلطنت طلب و منافق و مجاهد و چپ و راست مزدور دستگاه امپریالیستی و روزنامه ها و شهره های غربی 🔹دوباره بر سر این داستان ساختگی همگی جمع شده اند تا ایران را به آتش بکشند. تلگراف، رویترز، دوچه وله، ان آرکو نروژ، روزنامه های هلند، همه و همه درباره این دروغ تیتر زده اند. 🔸البته این یکی استاد علوم سیاسی بزرگترین دانشگاه ایران است و می گوید الگوی انقلاب اسلامی، ۴۴ سال بعد دختران و زنان ما را مسموم می کند. 🔹سندش کجاست؟ باد هوا. منبعش کجاست؟ دیوار حاشا... 🔸بیمارند و یک جامعه را به بیماری می کشند. چرا کسی این بیماران را درمان نمی کند و سالها به حال خود گذاشته؟ جوابش بر ما هم روشن نیست. 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢امر به معروف و نهی از منکر زبانی، همیشه اثرگذار است؛ متروی میدان فردوسی تهران 🎋〰❄️ @Alachiigh
✳️ بهترین راه کاهش سریع تب کودکان نوشاندن یک لیوان بزرگ آب گلابی است 🔸 گلابی اثر خنک کننده دارد که برای کاهش تب عالیست، بعلاوه یبوست را نیز از بین میبرد و منبع کلسیم است. 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 شهید_حمیدرضا_ملاحسنی🌹 ✍۲۷ سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد. گفت: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!» خواهرش با گریه تعریف می‌کرد: فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند. صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: خواهر این‌ها همه برای تشییع پیکر من آمده‌اند و به اذن خدا همه‌ی آن‌ها را شفاعت خواهم کرد. بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آن‌ها و شهدا نداشت، گفت: حتی او را هم شفاعت خواهم کرد. از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج‌البلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کرده‌اند. بعدها با پیگیری خانواده‌ی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد. اگر به بوستان نهج‌البلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به شهید بزرگوار است. ‌⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰❄️ @Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐میلادت مبارک شاهزاده کربلا 💐 ⚜کلیپ مولودی زیبای ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام 💐ولادت حضرت علی اکبر ؏مبارک و پربرکت باد 💐 @Alachiigh
❌🔴⚔در خسته و به هم ریخته کردنِ طرف مقابل خیلی مهم است!!! ⭕️وقتی یک کشتی‌گیرِ ضعیف در مقابل یک کشتی‌گیرِ قوی قرار می‌گیرد ، یکی از مهمترین راهبردهای کشتی‌گیری که ضعیف‌تر است ، خسته کردن و عصبی کردن و در نهایت ضربه زدن در لحظاتی است که کشتی‌گیر قوی‌تر خسته و عصبانی شده و احتمالا عکس‌العمل های هیجانی از خود بروز می‌دهد! ⭕️تمام طرح‌ها و هجمه‌های بعد از فتنه‌ی مهسا امینی مانند ؛ 1⃣کشته‌سازی‌ها و کشته‌تراشی‌ها 2⃣فتنه‌انگیزی های مولوی عبدالحمید 3⃣تشویق به نافرمانی‌های مدنی ، مخصوصا حضور بدون در جامعه توسط خانم‌ها 4⃣طرح وکالت دادن به ربع پهلوی و اتحاد اپوزیسیون 5⃣تروریستی اعلام کردن سپاه 6⃣حادثه‌ی مسلحانه سفارت آذربایجان در تهران 7⃣بالا بردن نرخ دلار در بازار آزاد توسط نیروهای مافیایی 8⃣سوء استفاده از مرگ پیروز 9⃣سیاهنمایی ها در موضوع دانش آموزان و... ⭕️همگی در راستای خسته کردن و گرفتن تمرکز از نظام جمهوری اسلامی و همچنین خسته و ناامید کردن مردم ، علی الخصوص قشر مذهبی ، انقلابی و پشتیبان نظام می‌باشد! ✍ میلاد خورسندی 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌🎥مسمومیت ها از کجا آب میخورد؟ 🔴رفتار دوگانه رسانه ها در برخورد با خبر مسمومیت دانش آموزان پسر و دختر 🔴سکوت مسئولین موجب رها شدن اذهان عمومی در دست شایعات می‌شود @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢♦️🎥 ‌رسول صدرعاملی در جشنواره فیلم ۱۰۰: بچه های سینما این کشور را ترک نمی‌کنند! هنوز سینما زنده است؛هستیم، می‌مانیم و با هم می‌سازیم @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌ داشتم یه سری تحقیق میکردم در رابطه با مطالب قرآن نسبت به تسبیح حیوانات به یه سری مطالب شگفت انگیز و عجیب نسبت به رفتار گربه ها با پی بردم : کلیپی که میبینین شخص دوتا کتاب می‌ذاره جلوی گربه یکی قرآن یکی کتاب عادی ! گربه ها به هیچ وجه پا نمیذارن رو قرآن!😨 🗣 Mehrdad🇮🇷 🎋〰❄️ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜رمان#نقاب_ابلیس #قسمت30 (حسن) -مرگ بر...! مرگ بر...! -سبز و بنفش بهانه‌ست/ اصل نظام نشانه ست. -نت
⚜رمان (حسن) سیدحسین و احمد می‌رسند. پشت چند درخت در جدول خیابان پنهان می‌شویم. عباس می‌گوید صورت‌هایمان را بپوشانیم. صدای دزدگیر و بوق ماشین‌ها و شکسته شدن شیشه‌ها و شعار و سوت و کف، گوشمان را پر کرده. عباس خیابان را می‌پاید. سیدحسین درحالی که چشمش به مردم است، می‌گوید: -فقط خدا کنه کار به گادری‌ها نکشه، وگرنه... عباس که حواسش به سیدحسین نبوده، ناگاه می‌گوید: -ببینین، اینایی که لباس طوسی کلاهدار دارن، اینا لیدرن... سیدحسین می‌پرسد: -همونه که دنبالشی؟ عباس قاطع می‌گوید: -نه... مطمئنم اون نیست. اینایی که طوسی پوشیدن، فقط کارشون مجلس گرم کردنه! رشته اصلی دست یه عده دیگه‌ست. به مصطفی بیسیم می‌زند: -کجایید؟ صدای مصطفی شبیه فریاد است: -ضلع شرقی فردوسی، بانک (...) دوتا می‌خوریم، یکی می‌زنیم! -درگیری شده؟ -بفهمی نفهمی! بچه‌های پلیس رو داشتن می‌زدن، رفتیم کمک. الان خوبیم؛ اما معلوم نیست تا دو دقیقه دیگه چی بشه. ماشینای پلیس رو آتیش زدن... شیشه یه اتوبوسم اومد پایین! عباس کمی فکر می‌کند و خطاب به ما و مصطفی می‌گوید: -بچه‌ها الان کافیه فقط یه قطره خون از دماغ یکی از این اوباش بیاد! علمش می‌کنن علیه نظام... مفهومه؟ احتمالا نقشه کشیدن خودشون یکی دونفر از خودشون رو بزنن، به عنوان شهید علمش کنن! حواس‌تون باشه کسی اسلحه نداشته باشه! نباید بذاریم شهید بسازن! کسایی که دوربین دارن رو پیدا کنین تا بریم دنبالشون... اونا دارن خوراک رسانه‌ای میدن به دشمن که الان این آشوبا شده تیتر یک بی بی سی! فهمیدین؟ یا علی! صدای «یا علی» مصطفی و علی را که می‌شنود، رو به ما می‌کند: -بچه‌ها باید بریم سراغ دوربین دارا. اونام وسط جمعیت نیستن. احتمالا توی پیاده رو یا بالای ساختمونا هستن. سعی کنین تا می‌تونین نرین توی دل جمعیت. صدای عجیبی باعث می‌شود سرمان را بلند کنیم. نرده‌های وسط خیابان را گرفته‌اند و تکان می‌دهند. تعدادی از نرده‌ها از جا درآمده‌اند و وسط خیابان افتاده‌اند. شعارها اوج گرفته. به موانع راهنمایی و رانندگی هم رحم نکرده‌اند. مثل قوم مغول، افتاده‌اند به جان هرچه در خیابان است. از ایستگاه خط تندرو بگیر تا نرده‌ها و موانع و ماشین‌های مردم. چند سطل زباله در آتش می‌سوزند. به جای شعار، سوت می‌زنند. سیدحسین ناگاه می‌گوید: - اون دختره چه کار می‌کنه اون وسط؟ در نگاهش را می‌گیریم و به دختری با مانتوی کوتاه طوسی و صورت پوشیده می‌رسیم. تنها بین این قوم یاجوج و ماجوج، با آرامش راه می‌رود؛ دقیقا وسط خیابان! پشتش به ماست. عباس چشم تنگ می‌کند. احمد می‌گوید: -کسی هم کاری باهاش نداره! چقدر ریلکس راه میره! داره فیلم می‌گیره انگار! می‌پرسم: -مطمئنی دختره؟ -نمی‌بینی؟ مقنعه داره! جثه ش هم به پسرا نمی‌خوره! عباس با آرنج به سیدحسین می‌زند: -خودشه... نود و پنج درصد خودشه! ✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه  دارد... 🎋〰❄️ @Alachiigh